مقايسه سه كتاب درسى تاريخ معاصر ايران (دوره دبيرستان)
مهدى رنجبريان موضوع اين نوشتار مقايسه سه كتاب درسى مقطع دبيرستان، مربوط به تاريخ معاصر است كه عبارتند از: 1. كتابى كه توسط آقاى زرگرى نژاد تأليف شده و تا پايان سال تحصيلى 78ـ1377 كتاب درسى بوده و پس از دو سال مجدداً در سال تحصيلى جارى (81ـ1380) به عنوان كتاب درسى انتخاب شد. 2. كتابى كه توسط آقايان عمادالدين باقى، نصرالله صالحى و جواد عباسى تأليف شد و در سال تحصيلى 79ـ1378 كتاب درسى بوده است. 3. كتابى كه توسط آقايان دكتر موسى نجفى، موسى حقانى و مظفر نامدار براى سال تحصيلى جارى (81ـ1380) تأليف شد; اما به دلايلى مورد موافقت قرار نگرفت و اجازه مطالعه و فراگيرى آن به دانش آموزان داده نشد.
چند نكته:
1. از آن جا كه مقايسه تمام مطالب اين كتاب ها ـ كه از صفويه تا انقلاب اسلامى را شامل مى شود ـ از حوصله يك مقاله خارج است، بنابراين مقطع مشروطه كه از مهم ترين مقاطع تاريخ ايران است به عنوان نمونه انتخاب شده و درس هاى مربوط به آن در اين سه كتاب با يكديگر مقايسه شده است. 2. نحوه اين مقايسه بدين صورت است كه ابتدا خلاصه درس هاى مورد نظر ارايه مى شود، سپس با پرهيز از هر نوع داورى، خطوط اصلى آنها با عنوان «ويژگى ها» ذكر مى شود. گفتنى است كه مطالب ذكر شده در قسمت ويژگى ها، لزوماً مثبت يا منفى نيستند; بلكه صرفاً نكات برجسته اى هستند كه در اين كتاب ها به چشم مى خورد و بدون ارزش داورى در اين قسمت مطرح مى شوند تا صاحب نظران و كارشناسان، داورى دقيق ترى در مورد اين كتاب ها داشته باشند. 3. از كتاب هاى مورد نظر با حروف الفبا ياد مى شود: كتاب آقاى زرگرى نژاد (الف); كتاب آقاى باقى، صالحى و عباسى (ب); كتاب آقاى نجفى، حقانى و نامدار (ج).
خلاصه چهار درس كتاب تاريخ (الف) پيرامون مشروطه
خلاصه درس اول: زمينه هاى انقلاب مشروطه
در اين درس، زمينه هاى شكل گيرى انقلاب مشروطه در دو گروه بررسى شده است: 1. زمينه هاى فكرى 2. زمينه هاى اقتصادى; و هر يك از اين دو گروه به دو قسم داخلى و خارجى تقسيم شده است: 1. زمينه هاى فكرى داخلى; در اين بخش به تأثير تعاليم دينى و رهبرى علما توجه ويژه اى شده و ريشه اصلى انقلاب مشروطه «بيدارى اسلامى و رهبرى روحانيت» قلمداد شده است.
2. زمينه هاى فكرى خارجى;
الف) درخواست حكومت قانون به تقليد از اروپا، ب) شكست روسيه از ژاپن; ج) انقلاب روسيه;
3. زمينه هاى اقتصادى داخلى;
الف) ماليات، ب) فروش حكومت ايالات;
4. زمينه هاى اقتصادى خارجى;
الف) سلطه اقتصادى بيگانگان بر بازرگانى ايران; ب) امتيازات انگليسى ها; 1. رويتر 2. تالبوت; ج) امتيازات روس ها; 1. شيلات شمال 2. تشكيل نيروى قزّاق در ايران 3. قرارداد گمركى ايران و روسيه. اين درس در مجموع دوازده صفحه است كه از اين مقدار، سه صفحه به زمينه هاى فكرى و نُه صفحه به زمينه هاى اقتصادى اختصاص يافته است و در واقع، نقش عوامل اقتصادى برجسته تر از عوامل فكرى به چشم مى خورد. از ميان عوامل فكرى نيز، زمينه هاى فكرى داخلى ـ كه همان تعاليم دينى و رهبرى علماست ـ نقش بيشترى را به خود اختصاص داده است.
خلاصه درس دوم: آغاز حركت مردم عليه استبداد و انقلاب مشروطه
در اين درس، تحولات سياسى ـ اجتماعى ايران از ابتداى شورش مردم تا آغاز سلطنت محمد على شاه بررسى شده است. ترتيب مباحث بدين قرار است: الف) عوامل تسريع كننده حركت مردم: 1. ماجراى مسيونوز بلژيكى و اهانت وى به روحانيت (عامل مذهبى); 2. حادثه بانك (عامل مذهبى); 3. به چوب بستن بازرگانان و تعطيلى بازار. ب) مهاجرت صغرا: در پى حوادث فوق، علماى تهران تصميم گرفتند به حرم عبدالعظيم مهاجرت كنند و عده اى از طلاب و حدود دو هزار نفر از مردم هم با ايشان همراه شدند كه پس از موافقت شاه با خواسته هاى مهاجران، آنها به تهران بازگشتند. ج) مهاجرت كبرا: مراحل شكل گيرى مهاجرت كبرا به اين ترتيب ارايه شده است: 1. بى توجهى عين الدوله به خواسته هاى علما و مردم; 2. تلاش علما براى بهبود اوضاع و بى نتيجگى اين تلاش ها; 3. سخنرانى هاى روشن گرانه شيخ محمد واعظ و دست گيرى او; 3. اعتراض مردم و طلاب، و شهادت سيد عبدالحميد (يكى از طلاب) و خروش مردم; 5. مهاجرت علما و گروهى از مردم به قم. د) تهران پس از مهاجرت علما: در نبود علما و احتمال حمله حكومت به مردم و با تلاش هاى پنهان عوامل انگليسى، حدود بيست هزار نفر از مردم به سفارت انگلستان پناهنده شدند و اين لكه سياهى در تاريخ مشروطه شد. هـ) اوج گيرى مبارزه و درخواست هاى جديد مهاجران: با گسترش شورش مردم و موج اعتراضات، مهاجران خواست هاى جديدى را مطرح كردند. و) صدور فرمان شاه و بازگشت علما به تهران: اشاره به اين كه تا اين جا هنوز صراحتاً درخواست مشروطه مطرح نشده است، و تأمل در نحوه پيدايش اين خواسته. سرانجام شاه از خواسته هاى مردم آگاه شد; از اين رو ابتدا عين الدوله را بر كنار كرد و سپس فرمان تأسيس دارالشورا را صادر كرد. اين فرمان مردم را راضى نكرد، لذا فرمان ديگرى صادر شد. رئيس ايل قاجار به قم رفت و علما را با احترام به تهران آورد. چند روز بعد، مجلس افتتاج شد و عجولانه به تدوين نظام نامه پرداختند و در سال 1324 ق انتخابات تهران برگزار گرديد و در همان سال مجلس افتتاح شد. ز) تدوين قانون اساسى: نفوذ جريان هاى غرب گرا و عناصر وابسته به دربار و نفوذ بيگانگان در مجلس، دو ديدگاه را براى تدوين قانون اساسى ايجاد كرد: 1. گروه روحانيان، خواستار تنظيم قانون اساسى بر اساس موازين اسلامى بود. 2. گروه غرب گرا، كه خواستار تدوين قانون اساسى بر اساس الگوهاى غربى بود. به هر حال، در سال 1324 ق قانون اساسى تدوين شد و به تصويب مظفرالدين شاه رسيد و ده روز پس از آن شاه درگذشت. ح) متمّم قانون اساسى: قانون اساسى كه در 51 ماده تصويب شده بود، فاقد مسايل اساسى بود و بيشتر به يك قطع نامه شبيه بود. پس از مرگ شاه، كميسيونى براى تدوين متمم قانون اساسى تشكيل شد. در اين مرحله، نفوذ عوامل غرب گرا و اهمال رهبران روحانى، گرايش هاى غرب گرايانه را در متمم قانون اساسى بيشتر كرد و تنها مقاومت شيخ فضل الله نورى موجب شد تا ماده اى مربوط به نظارت علما بر مصوبات مجلس تصويب شود.
خلاصه درس سوم: سلطنت محمد على شاه و دوران استبداد صغير
در اين درس، به مراحل شكل گيرى استبداد صغير و شورش مجدد مردم و شكست محمد على شاه پرداخته شده است. الف) دلايل مخالفت روس ها با مشروطه: 1. دربار وابسته به روس بود و تضعيف آن، منافع روسيه را به خطر مى انداخت; 2. روس ها مى دانستند كه انگليسى ها با نفوذ در رهبران مشروطه و نمايندگان مجلس، دولت و مجلس را به سوى خود خواهند كشيد. ب) بى اعتنايى شاه به مشروطيت و مشروطه خواهان: شاه از نمايندگان مجلس براى مراسم تاج گذارى دعوت نكرد و هم چنين از امضاى متمم قانون اساسى نيز خوددارى مى كرد، هر چند در اثر فشار علما به آن تن داد. ج) صدارت امين السلطان (اتابك) و ترور او: انتخاب امين السلطان به مقام صدر اعظمى كه سابقه طولانى در مخالفت با مشروطيت و حمايت از استبداد داشت، موجب اعتراض علما و مردم شد. از جلمه، آيت الله طباطبايى از مخالفان جدى اين موضوع بود و به مخالفت با آن برخاست. اتابك علناً با مجلس و مشروطه خواهان مخالفت نكرد، اما سعى داشت تا مجلسيان در عمل بى كار بمانند. وى نوشته اى در حمايت از مشروطه از شاه گرفت و آن را در مجلس قرائت كرد و پس از ترك مجلس، هدف گلوله قرار گرفت و جان سپرد. د) به توپ بستن مجلس و آغاز دوره استبداد صغير: ترور ساختگى شاه، بهانه اى شد براى سركوبى مشروطه خواهان و در نهايت در سال 1326 ق قواى قزاق به فرماندهى لياخوف روسى به مجلس حمله كردند; طباطبايى و بهبهانى را كه به پارك رفته بودند كتك زدند; ميرزا جهان گير خان صور اسرافيل و ملك المتكلمين به قتل رسيدند; طباطبايى و بهبهانى را تبعيد كردند و بعضى از نمايندگان هم از جمله تقى زاده به سفارت انگليس پناهنده شدند. هـ) قيام شهرها و شورش عليه استبداد محمد على شاه: 1. قيام تبريز; قيام مردم تبريز به رهبرى ستارخان و باقرخان بود و مشروطه خواهان در اين شهر پيروز شدند. 2. قيام گيلان; محمد ولى خان تنكابنى كه وابسته به استعمار بود، تغيير چهره داد و رهبرى گيلان را به دست گرفت و عده اى از مهاجران قفقازى و ارامنه هم به رهبرى يپرم خان با قواى گيلان همراه شدند. 3. قيام بختيارى ها; مردم ايل بختيارى و اصفهان شورش كردند; سردار اسعد كه در فرانسه بود و يك روشن فكر محسوب مى شد به اصفهان رفت و رهبرى مردم را به عهده گرفت. در اين ميان، علما به خصوص علماى نجف، نقش مهمى در مبارزه با استبداد به عهده داشتند. و) روس و انگليس و فتح تهران: روس و انگليس، پنهانى فعاليت داشتند و به دسيسه هاى خود ادامه مى دادند. روس ها در نيروهاى شمال و انگليسى ها در سران بختيارى نفوذ داشتند. آنها از اين نفوذ استفاده كردند و روس ها با سپهدار تنكابنى و انگليسى ها با سردار اسعد ارتباط برقرار كردند. دو دولت، تلاش مى كردند كه مردم به تهران نروند، اما موفق نشدند و آنها وارد تهران شدند. ز) فتح تهران و سقوط محمد على شاه: مردم وارد تهران شدند و نيروهاى شاه را شكست دادند. شاه به سفارت روسيه پناهنده شد. فاتحان تهران، محمد على شاه را از سلطنت خلع كردند و احمد ميرزاى سيزده ساله را جايگزين او كردند و يك هيئت 24 نفره هم تشكيل دادند تا اوضاع را كنترل كنند و با قرار پرداخت سالانه صد هزار تومان به محمد على شاه او را از كشور تبعيد كردند. ح) سخنى در باب علما و مشروطيت: علما مشروطه را پذيرفته بودند و حمايت آنها موجب حركت مردم شد; اما با احساس انحراف در مشروطه، علما به تدريج از آن كناره گيرى كردند.
ط) ادوار دخالت روحانيت در انقلاب مشروطه:
1. از آغاز حركت تا پايان استبداد صغير; در اين دوره روحانيت يگانه رهبر مردم بودند. 2. دوران پس از استبداد صغير و فتح تهران; در اين دوران، جريان هاى روشن فكر و ضد اسلام و مخالفان سابقِ مشروطه در نهضت نفوذ كردند و تا سطح رهبرى ارتقا يافتند و علما به تدريج منزوى شدند و نايينى هم كتاب خود را از سطح جامعه جمع آورى كرد. ى) فاتحان تهران و شيخ فضل الله نورى: شيخ فضل الله از علماى مشروطه خواه بود، اما با مشاهده انحرافات مشروطه به مخالفت با آن برخاست و خواستار اضافه كردن قيد مشروعه به مشروطه بود. وى هم چنين خواهان تغيير نظام نامه مجلس، مطابق نظر علما و نيز نظارت علما بر مصوبّات مجلس بود; اما به تدريج با مشاهده انحرافات بر مخالفت هاى خود افزود. ك) شهادت شيخ فضل الله نورى: فاتحان تهران بسيارى از مستبدان را رها كردند و حتى به برخى از آنها منصب دولتى دادند; اما براى شيخ فضل الله، دادگاهى با حضور يپرم خان ارمنى و شيخ ابراهيم زنجانى تشكيل دادند و در نهايت وى را اعدام كرده و به شهادت رساندند. علماى نجف، نسبت به اين حادثه اعتراض كردند و از اين زمان، انحراف مشروطه بيشتر شد و شعار «جدايى دين از سياست» مطرح شد. در پايان، اين درس با جمله معروف جلال آل احمد تمام مى شود.
خلاصه درس چهارم: تحليلى كوتاه از دلايل انحراف مشروطيت
روسيه كه از ابتدا با انقلاب مشروطه مخالف بود، به تدريج به سياست انگليس نزديك شد و هر دو در آشتى دادن شاه و مشروطه خواهان تلاش مى كردند تا جلوى عمق و گسترش انقلاب مشروطه را بگيرند.
الف) اهداف استعمارگران:
1. نفوذ هر چه بيشتر در هيئت حاكم; 2.نفوذ در مجلس وهدايت آن در جهت تأمين منافع خود; 3. سركوبى قيام هاى اصيل مردمى. ب) سياست مداران داخلى: با وجود همه مشكلات و نفوذ چهره هاى وابسته، شخصيت هاى غير وابسته توانسته بودند تا حدى در جريان اداره كشور نفوذ كنند; اما عوامل متعددى موجب تضعيف اين گروه از مشروطه خواهان مى شود. ج) انزواى روحانيت: روحانيت كه در جريان نهضت، يگانه رهبر مورد اعتماد مردم بود; پس از پيروزى انقلاب دخالت و نظارت خود را كاهش داد. د) دلايل انزواى روحانيت: 1. تلاش سياست مداران و روشن فكران غرب زده; آنها سعى كردند با طرح شعار جدايى دين از سياست به تدريج روحانيت را منزوى كنند و دموكرات ها خصوصاً تقى زاده به شدت اين فكر را تبليغ مى كردند. 2. سرخوردگى روحانيت: با مشاهده بسيارى از دغل كارى هاى سياست مداران، رهبران روحانى، رفته رفته از صحنه عقب نشستند. از جمله مسايل مهم راجع به اين موضوع، جمع آورى كتاب تنبيه الامّة توسط مؤلف آن يعنى مرحوم نايينى است كه دليل آن روشن شدن ماهيت سياست مداران و روشن فكران مشروطه خواه بود. هـ) نارضايى مردم: دخالت بيگانگان و بى كفايتى هيئت حاكمه، از عوامل اصلى دل سردى مردم از انقلاب مشروطه بود.
خلاصه دو درس كتاب تاريخ (ب) پيرامون مشروطه:
خلاصه درس اول: انقلاب مشروطه ايران
در اين درس، زمينه هاى شكل گيرى مشروطه تا پايان حوادث مشروطه گنجانده شده است. ابتدا به تعريف مشروطه پرداخته شده و سپس به زمينه هاى شكل گيرى مشروطه اشاره شده است. زمينه هاى فكرى انقلاب مشروطه، در سه قسمت ارايه گرديده كه عبارتند از: الف) پيدايش انديشه هاى نو، درباره حكومت: آگاهى ايرانيان از اوضاع كشورهاى اروپايى; سفرنامه ميرزا صالح شيرازى و توصيف حكومت مشروطه انگلستان; تلاش روشن فكران براى روشن گرى، از جمله ميرزا ملكم خان، ميرزا يوسف خان و شيخ هادى نجم آبادى، كه انديشه و تلاش هاى هر يك از اين سه نفر به طور خلاصه بيان شده است. ب) انتشار مطالب انتقادى درباره وضع ايران: انتشار كتاب ها و روزنامه ها; سياحت نامه ابراهيم بيك از حاج زين العابدين مراغه اى مقيم تركيه و اشاره به محتوا و تأثير آن; روزنامه هاى فارسى زبان خارج از كشور; روزنامه اختر در استانبول، حبل المتين به مديريت مؤيد الاسلام در كلكته و تأثير آن در علماى نجف، روزنامه هاى حكمت ثريا و پرورش در قاهره و روزنامه قانون به مديريت ملكم خان در لندن; و نهايتاً تأكيد بر اين كه اين روزنامه ها عامل اصلى بيدارى مردم بودند.
ج) وقوع حوادث جديد در سطح جهان:
1. مشروطيت ژاپن: انعكاس آن در حبل المتين، حكمت و سياحت نامه ابراهيم بيك; 2. شكست روسيه از ژاپن: منظومه تاجر ايرانى در وصف پيروزى ژاپن; 3. انقلاب روسيه: كه در پى شكست روسيه از ژاپن واقع شد و نقش برجسته اى به اين عامل داده شده است. زمينه ديگر انقلاب مشروطه، زمينه هاى اقتصادى عنوان شده است كه مطلب قابل توجهى در آن به چشم نمى خورد و تنها در چهار سطر به اين قسمت پرداخته شده است، در حالى كه زمينه هاى فكرى در پنج صفحه ارايه مى شود. پس از بررسى اين زمينه ها، حوادث انقلاب مشروطه از آغاز مطرح مى گردد. در اين راستا ابتدا به مسايلى چون اوج گيرى نارضايتى ها، ايجاد زمينه شورش با كوچك ترين جرقه، فشارهاى اقتصادى و گسترش حركت مردم اشاره مى شود و سپس موضوعاتى مانند: مهاجرت صغرا: در پى سركوب گرى عين الدوله و كتك زدن تاجران قند، سخن رانى سيد جمال واعظ و زد و خورد در مسجد شاه و درخواست مردم از علما، علما تصميم به مهاجرت گرفتند. مهاجرت كبرا: به دنبال پيمان شكنى هاى عين الدوله و دستگيرى يكى از روحانيان (پاورقى، شيخ محمد واعظ) و شهادت سيد عبدالحميد، على رغم تلاش هاى آيت الله طباطبايى رهبران مردم به قم مهاجرت كردند. وضع تهران پس از مهاجرت كبرا: در اين قسمت، پناهندگى مردم به سفارت انگليس به طور ضمنى توجيه شده است و به رابطه آنها با علماى نجف و مهاجران اشاره شده و متعاقب اين مطلب، صدور فرمان مشروطيت مطرح گرديده است و اين كه در سال 1285 ش (1324 ق) انقلاب مشروطه پيروز شد. تدوين قانون اساسى: بعد از تشكيل مجلس، قدم مهم بعدى مشروطه خواهان تهيه و تدوين قانون اساسى بود. محمد على شاه و مشروطيت: مخالفت محمد على شاه با مشروطيت و عدم دعوت نمايندگان مجلس در مراسم تاج گذارى. صدارت امين السلطان: وى كه پس از بركنارى توسط مظفرالدين شاه به اروپا رفته بود، به دعوت محمد على شاه به ايران آمد و على رغم مخالفت مشروطه خواهان به مقام صدارت رسيد. او بيشتر در فكر حفظ موقعيت خود بود و گاهى به نفع شاه عمل مى كرد و در مقابل مشروطه خواهان منفعل بود. سرانجام، طرفداران مشروطيت او را ترور كردند. بروز اختلاف در ميان مشروطه خواهان: اشاره به شكل گيرى سه جريان در صف مشروطه خواهان: 1. جريان غرب گرا; 2. طرفدار انطباق كامل مشروطيت با قوانين اسلامى (شيخ فضل الله) 3. طرفداران اصلاح تدريجى امور; و در نهايت، سوء استفاده محمد على شاه از اين اختلافات. به توپ بستن مجلس و دوره استبداد صغير: حمله به مجلس به بهانه ماجراى ترور ساختگى شاه در 1287 ش (1326 ق); دستگيرى نمايندگان مجلس; تبعيد آيت الله طباطبايى و بهبهانى و تعدادى ديگر; قتل ميرزا جهان گير شيرازى و ملك المتكلمين و شكل گيرى استبداد صغير. باز هم انقلاب: اعتراض و شورش مردم تبريز، اصفهان و گيلان و حركت آنها به سمت تهران و فتح تهران و پيروزى مشروطه خواهان. روسيه و انگلستان; سودجويى از مشروطيت: اشاره به رويّه دوگانه اين دو دولت در ابتداى شكل گيرى مشروطيت و وحدت رويه آنها در انتهاى كار، و تلاش آنها براى مهار حركت مردم و نفوذ در حكومت مشروطه. بيشتر بدانيد: اشاره به ماجراى تبريز و ستارخان و باقرخان و فرازى از فتواى آخوند خراسانى و آيت الله مازندرانى.
خلاصه درس دوم: كارنامه مشروطه
در اين درس، دستاوردهاى انقلاب مشروطه در سه بخش بررسى شده است:
الف) دستاوردهاى سياسى و اداراى:
1. تبديل سلطنت مطلقه به سلطنت مشروطه; 2. تشكيل مجلس شوراى ملى; شاه ابتدا با تشكيل مجلس مشورتى موافقت كرد و در پى اصرار مردم، تشكيل مجلس شوراى ملى را پذيرفت. 3. تدوين قانون اساسى; 4. تشكيل هيئت دولت; انتخاب وزرا با شاه بود، اما مجلس حق استيضاح داشت.
ب) دستاوردهاى اجتماعى:
1. شكل گيرى و گسترش مطبوعات آزاد; اشاره به نقش مهم مطبوعات در همه جوامع و نيز نقش آن در مشروطه، و اشاره به روزنامه مجلس. 2. تشكيل انجمن ها و احزاب; اشاره به اين كه انجمن هاى سرّى توسط آزادى خواهان تشكيل مى شود و اشاره به حزب «عاميّون» و «اعتداليون» و اين كه اختلاف اين دو حزب، يكى از عوامل تضعيف مشروطه بود.
ج) دستاوردهاى اقتصادى:
اشاره به مخالفت مجلس با دولت در اخذ وام از بيگانگان و نيز برخى از اقدامات مشترك دولت و مجلس، و ارايه تصويرى مثبت از آمريكا و مورگان شوستر و جريان اولتيماتوم روس.
عوامل عدم توفيق مشروطه:
1. سرنوشت مشروطه به دست كسانى افتاد كه مصالح خود را در وضع استبدادى مى ديدند. 2. روحيه استبداد زده مردم و عدم آمادگى آنها; 3. نقش منفى دولت روسيه و انگليس. بيشتر بدانيد: اشاره به تحوّل در شيوه تاريخ نگارى در جريان مشروطه و تمجيد از ناظم الاسلام كرمانى و كتاب او.
چكيده دو درس:
1. تلاش روشن فكرى مثل ملكم خان، ميرزا يوسف خان و شيخ هادى نجم آبادى، و انتشار كتاب ها و روزنامه ها از جمله سياحت نامه ابراهيم بيك و روزنامه هايى مانند اختر، حبل المتين، حكمت، ثريا، پرورش و قانون، مردم ايران را بيدار كرد و بر علماى نجف هم تأثير گذاشت. هم چنين حوادثِ ديگر نقاط دنيا از جمله مشروطيت ژاپن، شكست روسيه از ژاپن و انقلاب روسيه، زمينه ساز مشروطه خواهى در ايران شده و حوادث مشروطه يكى پس از ديگرى به وقوع پيوست، و در غالب پيروزى ها، روشن فكران پيش گام بوده اند. 2. از دستاوردهاى مهم انقلاب مشروطه، تبديل سلطنت مطلقه به مشروطه و شكل گيرى مطبوعات آزاد و انجمن ها بود.
ويژگى ها:
1. انديشه اى كه در كل دو درسِ مربوط به مشروطه مشاهده مى شود و نيز تحليل ها و نحوه تنظيم و ترتيب مطالب و انواع حذف و اضافه ها بر دو محور قرار دارد: الف) ريشه هاى حركت مردم و انقلاب مشروطه را بايد در خارج از مرزها جستوجو كرد، زيرا حوادث دنيا و سوغات هاى روشن فكران از خارج ايران به ويژه اروپا، موجب بيدارى و حركت مردم شد و اين به عنوان نكته اى مثبت تلقى شده است. ب) در تمامى مراحل انقلاب مشروطه، روشن فكران پيشتاز بوده اند و همين روشن فكرانِ از فرنگ برگشته موجب بيدارى علما شدند و از اهرم علما براى به صحنه آوردن مردم استفاده كردند. البته گاهى جاى علما و مردم عوض مى شود; يعنى مردم علما را به حركت درمى آورند و موجب موضع گيرى آنها مى شوند; مثلا، جريان مهاجرت صغرا (ص129) با همين تحليل اخير تنظيم و ارايه شده است: «مردم از علماى مذهبى... خواستند كه درباره اين حوادث تصميم مناسبى بگيرند». 2. در كل كتاب، از مرحوم شيخ فضل الله نورى تنها در سه سطر ياد شده است و مخالفت ايشان با مشروطه، به عنوان زمينه سازِ استبداد و موجب سوء استفاده محمد على شاه تلقى شده است. 3. در ص134، يك خيانت آشكار ملاحظه مى شود كه قبلا در مقاله اى توسط نگارنده به طور مفصل تشريح شده است. خلاصه آن اين است كه با شيوه هاى زيركانه سعى شده تا در ذهن دانش آموز، ميان مرحوم شيخ فضل الله، جريان استبداد صغير و به توپ بستن مجلس ارتباط برقرار شود و دانش آموزان تصور كنند كه جريان استبداد صغير و به توپ بستن مجلس، بر اساس انديشه «مشروطه مشروعه» شكل گرفته است و تمام اتفاقات استبداد صغير، مشروطه مشروعه نام دارد! 4. از جريان اعدام و شهادت مرحوم شيخ فضل الله، هيچ مطلبى در كتاب نيامده و اين واقعه تاريخى به طور كلى سانسور شده است. 5. جريان متمم قانون اساسى و پيشنهاد معروف مرحوم شيخ فضل الله حذف شده است. 6. ماجراى مسيونوز بلژيكى كه موجب تحريك احساسات مذهبى مردم و خروش آنها گرديد، حذف شده است. 7. جريان حادثه بانك كه در آن اعتقادات دينى مردم ناديده گرفته شد و يكى از عوامل حركت مردم شد، حذف گرديده است. 8. به طور كلى، همه عواملى كه به نوعى رنگ و بوى دين و مذهب مى دهد حذف و يا كم رنگ شده و در عوض، كليه عوامل غير دينى در جريان شكل گيرى انقلاب مشروطه برجسته شده است. 9. در هيچ جاى كتاب، از مرحوم نايينى و كتاب تنبيه الامّة نامى برده نشده است. 10. به رهبرى مرحوم آخوند خراسانى در جريان مشروطه توجهى نشده و نقش ايشان خيلى كم رنگ جلوه داده شده است. 11. اين كتاب به لحاظ آموزشى، از سطح مطلوبى برخوردار است و در اين جهت برترى هاى فراوانى نسبت به كتاب هاى پيشين دارد.
خلاصه سه درس كتاب تاريخ (ج) پيرامون مشروطه:
خلاصه درس اول: نهضت مشروطيت ايران از مقدمات، تا به توپ بستن مجلس
در اين درس، زمينه هاى شكل گيرى نهضت مشروطيت تا شروع آن و سپس آغاز استبداد صغير، بررسى شده است.
ريشه هاى تاريخى نهضت مشروطه ايران:
1. قيام تحريم تنباكو و اعلاى ملت; شكست استبداد و استعمار در نهضت تحريم تنباكو و بيدارى مردم; 2. توجه ملى به انديشه هاى اصلاح طلبى; شكست ايران از روسيه و توجه علما و مردم به نقاط ضعف; 3. مقاومت در برابر امتيازات و قراردادهاى استعمارى; 4. ورود مؤسسات تمدنى جديد: انتشار آثار انتقادى و افزايش سطح آگاهى; 5. نارسايى ها و ساير عوامل; بى عدالتى، ماليات هاى سنگين، بى توجهى به مردم; و به نظر برخى از مورخان، شكست روسيه از ژاپن، رقابت روس و انگليس در ايران و آشنايى برخى از ايرانيان با اوضاع جهان. آغاز نهضت: نقش مردم، نقش حوادث روز عاشورا در روحيات مردم و شروع نهضت مشروطه از محرم سال 1323 به رهبرى علماى تهران (آيت الله طباطبايى و بهبهانى). اتفاقاتى كه موجب حركت مردم شد: 1. جريحه دار شدن عواطف و احساسات دينى مردم (اشاره به ماجراى مسيونوز بلژيكى به عنوان اولين جرقه مشروطه); 2. تخريب بانك استقراض روس; 3. ماه رمضان و حوادث آن; اشاره به حوادثى كه در ماه رمضان 1323 ق اتفاق افتاد و موجب نارضايتى مردم شد، و در نهايت ماجراى كتك خوردن تاجران قند از دست عوامل شاه . 4. واقعه مسجد شاه، مهاجرت صغرا و جنبش عدالت خانه. مقاومت استبداد و قيام مجدد مردم: سرپيچى عين الدوله، از راه رسيدن محرم 1324 ق، ماجراى دست گيرى شيخ محمد واعظ، شهادت سيد عبدالحميد، بحرانى شدن وضع تهران و تجمع مردم در مسجد شاه كه در نهايت به مهاجرت كبرا انجاميد. مهاجرت كبرا و فرمان مشروطيت: در 23 جمادى الاول 1324 ق علماى تهران و حدود سه هزار نفر از مردم از تهران خارج شدند. با خروج علما از تهران، خلأ رهبرى در تهران ايجاد شد و مردم تحت تأثير القائات عده اى سست عقيده و طرفدار انگليس، به سفارت انگليس پناهنده شدند. حمايت علماى نجف از نهضت مردم ايران: از اين مقطع (مهاجرت كبرا) علماى نجف به تشويق مردم پرداختند و در رأس آنها، مرحوم آخوند خراسانى رهبر نهضت مردم ايران شد. ورود علماى نجف به صحنه و فشار بيش از حد مردم، موجب استعفاى عين الدوله شد و در پى اعلام خواسته هاى مردم، شاه فرمان مشروطيت را صادر كرد و علما به تهران بازگشتند. از نگارش قانون اساسى تا سقوط مشروطه اول: در 24 ذى القعده 1324 ق، مظفرالدين شاه فوت كرد و محمد على ميرزا به جاى او نشست. حضور تقى زاده و برخى از نمايندگان افراطى در مجلس، فضاى جديدى براى مشروطه فراهم ساخت و گرايش هاى مختلفى در مورد نحوه تدوين قانون اساسى به ميان آمد. وكلاى مجلس، خواهان تدوين قانون اساسى طبق الگوهاى غربى نظير بلژيك، فرانسه و انگلستان بودند و علماى مشروطه خواه، به ويژه مرحوم شيخ فضل الله مخالف اين جريان بودند. اين اختلاف، به مهاجرت مرحوم شيخ فضل الله به حرم حضرت عبدالعظيم منجر شد. جرايد به فضاى اختلاف دامن زدند و محمد على شاه از اين فضا بهره بردارى كرد. مرحوم شيخ فضل الله، پيشنهاد نظارت علما بر مصوبات مجلس را مطرح كرد كه در نهايت به عنوان اصل دوم متمم قانون اساسى پذيرفته شد. در اوضاع نابسامانى كه پيش آمده بود و در پى سوء قصد به جان محمد على شاه در 23 جمادى الاول 1326، فرمان حمله به مجلس صادر شد و مشروطه خواهان شكست خوردند و دوره استبداد صغير آغاز شد.
خلاصه درس دوم: تحولات سياسى و اجتماعى ايران در عصر مشروطه
در اين درس، ابتدا به تركيب اولين مجلس شوراى ملى اشاره شده و بعد، استبداد صغير و حوادث پس از آن و سپس مشروطه دوم تا اتمام صحبت روس مورد بررسى قرار گرفته است. تركيب اولين مجلس شوراى ملى: در 27 جمادى الثانى 1324 ق، مجلس بدون نماينده افتتاح شد و در 23 رجب انتخابات برگزار شد و در 18 شعبان، مجلس در عمارت گلستان افتتاح شد. اولين بحث در مجلس، تدوين قانون اساسى بود. استبداد صغير: با حكم آخوند خراسانى و آيت الله مازندرانى، مردم ايران عليه استبداد قيام كردند و بار ديگر فرياد مشروطه خواهى سردادند. قيام ستارخان و باقرخان نيز در اين زمان و تحت تأثير فتواى مراجع نجف به وقوع پيوست. قيام در شهرهاى ايران: با اقدام شجاعانه ستارخان و باقرخان، تبريز به دست مشروطه خواهان افتاد و بعد سراسر ايران به خروش آمدند. قيام ايران به حكم علماى نجف، عليه استبداد: حركت مردم اصفهان و رشت و... به دعوت علما، تلاش حاج آقانورالله و آقا نجفى در اصفهان، سقوط تهران در 27 جمادى الثانى 1327 ق توسط قواى اعزامى از گيلان و بختيارى و پايان استبداد صغير، پادشاهى احمد ميرزا و تلاش هاى روس و انگليس. دوره دوم مشروطه: تهران به دست سياست بازان افتاد و شانزده روز پس از فتح تهران، شيخ فضل الله نورى را به شهادت رساندند. در اين دوره، مدعيان مشروطه خواهى علما و سرداران را منزوى كردند. دومين دوره مجلس نيز افتتاح شد. اوضاع آشفته شده بود و در نشريات به مقدسات توهين مى شد. در اين زمان، اعلاميه شديد اللحن آخوند خراسانى و آيت الله مازندرانى عليه وضع پيش آمده، صادر شد. ستارخان و باقرخان كه نگران اوضاع بودند به تهران آمدند. پس از مدت كوتاهى، آيت الله بهبهانى توسط حزب غرب گراى دموكرات ترور شد و به شهادت رسيد. ستارخان و باقرخان و ساير دلسوزان مشروطه دست به كار شدند و در اين ميان، ستارخان و باقرخان به شدّت مورد حمله و ضرب و شتم قرار گرفتند. ايران پس از استبداد صغير: پس از فتح تهران، اولين كابينه به رياست محمود ولى خان سپهدار تشكيل شد و يك سال به كار خود ادامه داد و در اثر فشارهاى مختلف ـ از جمله تندروى هاى حزب دموكرات در مجلس ـ اين كابينه ساقط شد و مستوفى الممالك، كابينه اى مركب از اعضاى حزب دموكرات تشكيل داد. وى تعدادى مستشار خارجى از جمله مورگار شوستر آمريكايى را براى سر و سامان دادن به امور، استخدام كرد. حمله محمد على شاه به ايران و تشكيل كابينه صمصام السلطنه: با استفاده از اوضاع آشفته و با كمك روسيه محمد على شاه به ايران آمد، اما شكست خورد و رفت. اتمام حجت روسيه و فرجام مشروطيت دوم: اقدامات مورگان شوستر، اعتراض روسيه را برانگيخته و موجب اختلاف ايران و روسيه شد و روس به ايران اوليماتوم داد. در پى اين حوادث، آيت الله خراسانى قصد عزيمت به ايران را داشت كه به طور مشكوكى از دنيا رفت. در همين ايام، آقا على ثقة الاسلام را هم در عاشوراى 1330 ق دار زدند و مجلس هم به دستور ناصر الملك تعطيل شد.
خلاصه درس سوم: پيامدها و جريان شناسى عصر مشروطيت ايران
عوامل مؤثر در تحول افكار، در عصر مشروطيت:
1. تنوع افكار و آرا; 2. نشاط و شوق بيدارى; 3. اميد به آينده; 4. اراده قوى و نترسيدن از دشمن; 5. عشق به پيشرفت و ايمان به تحول.
زمينه هاى اختلاف در عصر مشروطيت:
الف) كم رنگ شدن رهبرى دينى; ب) نفوذ عناصر فرصت طلب; ج) نقش تخريبى انجمن هاى مخفى، گروه هاى سرّى و جريان هاى وابسته به سفارت خانه هاى خارجى; د) كم رنگ كردن ارزش ها و انديشه هاى دينى در قانون اساسى; هـ) اختلاف دو انديشه دينى و غير دينى; و) برداشت هاى مختلف دينى در مشروطيت و زمينه هاى اختلاف.
گروه بندى علما در نگاه به مشروطه:
1. از ابتدا مخالف; 2. ساكت (نه تأييد و نه تكذيب); 3. موافق: 1. مشروعه خواه: شيخ فضل الله نورى، ملاقربان على زنجانى، حسن مجتهد تبريزى، ملامحمد خمامى; 2. مشروطه خواه: آخوند خراسانى، آيت الله مازندرانى، آيت الله تهرانى، آيت الله نايينى.
چكيده سه درس:
تصوير كلى جريان نهضت مشروطه كه با اين سه درس در ذهن شكل مى گيرد، از اين قرار است: علما انگيزه هاى دينى مشروطه را شكل دادند، اما نفوذ سياست بازان و عناصر وابسته موجب انحراف مشروطه شد.
ويژگى ها:
1. عوامل اصلى شكل گيرى مشروطه، در فرهنگ اصيل مردم جستوجو شده است. 2. در جريان شكل گيرى مشروطه و حركت مردم، نقش زيادى به عوامل خارجى داده نشده است. 3. سعى شده تا وقايع مشروطه بر اساس واقعيت هاى جامعه ايرانى تحليل شود و از تحليل هاى آرمان گرايانه و غير واقعى پرهيز شده است. 4. ميان مشروطه اول و مشروطه دوم تفاوت قائل شده و رمز موفقيت مشروطه اول در رهبرى علما و حضور مردم بيان شده است; هم چنين علت انحراف مشروطه دوم از يك سو، حضور سياست بازان حرفه اى و افراد وابسته و از سوى ديگر كناره گيرى علما بيان شده است. 5. متناسب با ويژگى هاى مخاطبان كتاب، تحليل خوبى از گروه هاى مختلف علما ارايه شده است. 6. در مجموع، انديشه اى كه بر اساس آن مطالب اين كتاب تنظيم شده اين است كه در حركت ها و خيزش هاى اجتماعى، علما بر اساس تعاليم دينى پيش گام بوده اند و مردم نيز در حمايت از ايشان به صحنه مى آمدند.
ارزيابى:
با توجه به اتفاق نظر صاحب نظران، مبنى بر لزوم تغيير كتاب (الف) به ارزيابى دو كتاب ديگر مى پردازيم: در مقام داورى يادآور مى شويم همان گونه كه گذشت، نحوه تنظيم و ارايه مطالب در كتاب (ب) بر اين اساس شكل گرفته است كه: 1. ريشه هاى نهضت مشروطه، كاملا خارجى است و هيچ ارتباطى با فرهنگ شيعى و اصيل ايرانى ندارد. 2. نحوه حركت و خيزش هاى مردمى به اين شكل بوده است كه ابتدا، روشن فكران از سفر برگشته (و بعضا در خارج از كشور) علما را بيدار مى كردند و بعد، علما مردم را به صحنه مى آوردند و در بعضى موارد هم جاى توده مردم با علما عوض مى شد; يعنى روشن فكران موجب بيدارى مردم مى شدند و بعد مردم علما را به صحنه مى آوردند. اما انديشه اى كه چگونگى تنظيم و ترتيب مطالب كتاب (ج) بر اساس آن استوار مى باشد بدين قرار است: 1. ريشه هاى نهضت مشروطه، كاملا داخى است و بايد در فرهنگ شيعى و اصيل ايرانى جستوجو شود. 2. نحوه حركت و خيزش هاى مردمى بدين ترتيب بوده است كه علما بر اساس تعاليم دينى (نظير مبارزه با ظلم، دفاع از مظلوم، برپايى عدالت و...) و با توجه به مشكلات مردم، قيام مى كردند و پس از آن مردم نيز در حمايت از رهبران دينىِ خود به صحنه مى آمدند. روشن فكران متعهد هم، نقش سرعت دهى به اين حركت ها را داشتند و روشن فكران وابسته، موجب انحراف نهضت مشروطه شدند. همان گونه كه ملاحظه مى شود، انديشه حاكم بر اين دو كتاب دقيقاً در نقطه مقابل يكديگر قرار دارد. اكنون بايد ببينيم كدام يك از اين دو رويكرد، به واقعيات جامعه ايرانى نزديك تر است. بنابراين از بررسى جزيى و موردى مسايل تاريخى اين كتاب ها پرهيز كرده و به انديشه حاكم بر آنها مى پردازيم (هر چند مواردى نظير سانسور كامل جريان شهادت شيخ فضل اللّه در كتاب (ب) و موارد ديگرى از اين دست را نمى توان به سادگى ناديده گرفت). براى تطبيق هر يك از اين دو انديشه، ابتدا بايد ويژگى ها و فرهنگ جامعه ايرانى را مورد بررسى قرار دهيم. برخى از اين ويژگى ها عبارتند از: 1. اكثريت مردم ايران شيعه بوده و فرهنگ حاكم بر اين كشور، يك فرهنگ شيعى است. 2. در سايه همين فرهنگ، مردم ايران از ديرباز تعامل گسست ناپذيرى با رهبران مذهبى و علماى دينى خود داشته اند. 3. به دليل ويژگى هاى فرهنگ تشيع، آنچه كه براى پيروان اين فرهنگ (شيعيان) اهميت بيشترى داشته و در راه آن حاضرند از همه چيز ـ حتى از جان خود ـ بگذرند، همانا ارزش هاى دينى و مذهبى است. 4. شيعيان در عصر غيبت، فقهاى جامع الشرايط را نواب عام حضرت ولى عصر ـ عجل الله تعالى فرجه ـ دانسته و احكام و فتاواى ايشان را حكم اللّه مى دانند. به همين جهت، فتاواى فقها و علماى بزرگ از قداست و منزلت خاصى نزد شيعيان برخوردار است. نمونه روشن اين مطلب، جريان تحريم تنباكو توسط ميرزاى شيرازى بزرگ ترين مرجع تقليد شيعيان در آن عصر مى باشد، كه در پى يك فتوا عموم مردم ايران ـ كه در آن روز، استعمال توتون و تنباكو برايشان جزء ضروريات روزانه بود و بعضاً در حد اعتياد به مصرف آن مبتلا بودند ـ يك باره بساط دخانيات را از منازل خود جمع كردند. فتواى ميرزا، حتى به اندرونى كاخ ناصرالدين شاه نيز نفوذ كرد و به اين ترتيب، قرارداد استعمارى «رژى» با شكست مواجه شد و اين، بيان گر نقش و جايگاه بى بديل علماى شيعه در ميان شيعيان است. تأكيد مى كنيم كه نهضت تحريم تنباكو در سال 1309 ق يعنى در آستانه نهضت مشروطه روى داد; به اين معنا كه فاصله زمانى زيادى ميان اين دو جريان وجود نداشت و روحيات مردم در نهضت مشروطه، همان روحيات نهضت تحريم تنباكو بود. 5. در طول تاريخ غيبت كبرا، علماى شيعه همواره حكومت ها را غاصبانه و نامشروع مى دانستند; به همين دليل به تناسب شرايط، گاهى عليه حكومت وقت قيام مى نمودند; نظير قيام آيت الله شهيد حاج آقا نور الله اصفهانى عليه حكومت رضاخان و قيام امام خمينى(رحمه الله) عليه رژيم پهلوى و.... گاهى هم به اصلاح دستگاه حاكمه همت مى گماردند; نظير نهضت مشروطه كه در جهت كاهش ظلم و استيلاى دستگاه قاجار شكل گرفت و تلاش هاى آيت الله شهيد مدرس در دوره رضاخان و.... در برخى شرايط، تنها به ارشاد حكام وقت بسنده مى كردند; نظير سيره اغلب علماى دوره صفويه و گاهى نيز در اثر شدت استبداد و خشونت حكام وقت، به ناچار گوشه انزوا را اختيار مى كردند. با توجه به مقدماتى كه گفته شد، داورى در مورد واقع نمايى هر يك از دو كتاب (ب) و (ج) سهل و آسان شده، به نكاتى اشاره مى كنيم: 1. روشن است كه علماى شيعه با توجه به تعاليم دينى همواره، در مبارزه با ظلم و استبداد پيش گام بوده و نيازى به تحريك ديگران ندارند. 2. اگر همه ارزش هاى نهضت مشروطه وارداتى مى بود، بى شك مردم مسلمان ايران حاضر نبودند در راه آن از جان خود بگذرند. اصول اساسى مشروطه، نظير عدالت خواهى و ظلم ستيزى از روشن ترين و اصيل ترين تعاليم شيعه هستند كه البته بايد حساب انحرافاتى را كه عده اى غرب زده وابسته، وارد جريان مشروطه كردند از مفاهيم اصيل آن جدا كرد. 3. يكى از مشكلاتى كه جريان روشن فكرى همواره با آن دست به گريبان بوده، اين است كه زبان مشتركى بين آنان وجود نداشته است. مشكل ديگر اين كه اغلب امورى كه براى آنان با ارزش بوده و اهميت زيادى داشته، براى مردم اهميت چندانى نداشته است. نتيجه آن كه، كتابى كه توسط دكتر موسى نجفى و همكاران ايشان تأليف شده است به واقعيات جامعه شيعى ايران نزديك تر است و كتابى كه توسط آقاى عماد الدين باقى و همكاران تأليف شده، به دليل تحليل ها و ترتيب و تنظيم هاى دور از واقعيت، اعتبار لازم را ندارد.