بررسى فقهى - اقتصادى سپرده هاى انتقال پذير در بانكدارى بدون ربا
سيدعباس موسويان ويژگى اصلى بانكهاى تجارى نسبت به ديگر بنگاههاىاقتصادى در اين است كه بخش اعظم منابع مالى آنها را بدهى بانكها تشكيل مىدهد كه در قالب انواعى از سپردههاى بانكى از مردم گرفته شده است و بانك متعهد شده علاوه بر پرداخت اصل سپرده نسبت به بعضى (سپردههاى پس انداز و مدتدار)، مازادى تحت عنوان جايزه، سود يا بهره نيز بپردازد. اين ويژگى، مديران بانك را ملزم مىكند در تخصيص منابع بانك، اصول سهگانه را مد نظر گيرند. ((244)) اصول تخصيص منابع
1. اصل منفعت:
بانكدار تجارى مىداند علاوه بر هزينههاى جارى بايستى رقم عمدهاى به نام سود يا بهره به سپرده گذاران بپردازد و مىداند به جهت شفافىت قابل توجه بازار پول و سرمايه اگر درصد پرداختى، نسبت به ديگر نهادهاى پولى و بانكى ولو يك درصد كمتر باشد به مذاق سپردهگذاران خوش نيامده، با مراجعه پىدرپى آنان مواجه خواهد شد و منابع بانك به سرعت كاهش خواهد يافت. بر اين اساس ضرورى است همانند يك بنگاه تجارى با برنامهريزى دقيق و حساب شده تمام منابع آزاد بانك را تا جايى كه امكان دارد- بدون خدشه به اصول ديگر- در بهترين فرصتها به كارگرفته دنبال حداكثر كردن سود بانك باشد. 2. اصل امنيت:
اين اصل به بانكدار هشدار مىدهد كه نمىتوان به جهت رسيدن به حداكثر سود، منابع بانك (سپردهها) را به خطر انداخت اين اصل او را از صرف منابع در زمينههايى كه اطمينان كافى بر بازگشت اصل و فرع منابع ندارد بر حذر مى كند چرا كه تاريخ بانكدارى به او آموخته كه يك اشتباه در اين زمينه اعتماد عمومى را سلب كرده موجب هجوم همزمان صاحبان سپرده خواهد شد. 3. اصل نقدينگى:
چنانچه گفتيم منابع اصلى بانك را سپردههاى بانكى تشكيل مىدهد كه صاحبان آنها به دلايل مختلف گاه با مراجعه به بانك، وجوه خود را مطالبه مىكنند و با اين عمل ثبات منابع را به خطر مىاندازند. اين در حالى است كه معمولا طرحهاى سودآور، بلند مدت و زمان برند و نياز به منابع مالى با ثبات دارند. رعايت همزمان اصول مذكور كه معمولا غير هم جهت هستند فكر مديران و نظريهپردازان اقتصاد پول و بانكدارى را از زمانهاى دور به خود مشغول كرده و منجر به ارائه نظريههايى گرديده است. نظريههاى بانكى براى تامين اصول تخصيص منابع ((245))
1. نظريه ديون تجارى: ((246))
اين نظريه كه در قرن نوزدهم گسترش يافت بانكها را تشويق به اعطاى اعتبارات كوتاه مدت فصلى مىكرد. در اين روش وامهاى اعطايى به سرعت به گردش مىافتاد و در زمان كوتاهى به پول نقد تبديل مىشد در نتيجه بانكها پيوسته مقدارى پول نقد كه بتوانند جوابگوى مراجعات سپرده گذاران باشد داشتند. اين نظريه اگر چه اصل نقدينگى را تا حدى تامين مىكرد ليكن در برآوردن اصل منفعت، ناتوان بود، چرا كه اعتبارات هر اندازه كه كوتاه مدتتر باشند نرخ بهره كمترى خواهند داشت. از طرف ديگر مقبوليتى براى متقاضيان اعتبارات بزرگ نداشت، چون در كوتاه مدت توان برنامهريزى و بهرهبردارى از آن را نداشتند. همانگونه كه در تامين اصل امنيت با مشكلاتى مواجه بودند، چون در اين سيستم بازرگانان و توليد كنندگان به صورت ادوارى از بانكهاى مختلف وامهاى كوتاه مدت مىگرفتند و در حقيقت در سررسيد مقرر با استفاده از اعتبار بانكى، بدهى خود به بانك ديگر را پرداخت مىكردند. نتيجه اينكه بدهى وى اگرچه براى يك بانك كوتاه مدت و نقدپذير بود ليكن براى كل نظام بانكى، وام بلند مدت و نقدناپذير تلقى مىشد و بر خلاف وامهاى بلندمدت كه به تدريج پرداخت مىشوند، اين اعتبارات به صورت يكجا پرداخت مىشد. در نتيجه كوچكترين تغيير در برنامهريزى باز پرداخت آنها را با مشكل مواجه مىكرد. 2. نظريه انتقال پذيرى: ((247))
اين نظريه به بانكها توصيه مىكند كه بخشى از منابع بانك را به خريد و نگهدارى ابزارهاى بازار پولى (اوراق بهادار) اختصاص دهند. در اين صورت بانك قادر خواهد بود با فروش آنها پاسخگوى مراجعات سپردهگذاران باشد. اين نظريه اگرچه در تامين اصل نقدينگى سريعتر از نظريه قبل عمل مىكند اما تا زمانى ارزش و اعتبار دارد كه همه بانكها به طور همزمان اقدام به خريد يا فروش ابزارهاى مذكور نكنند و الا نه تنها سود بانكها، بلكه اصل منابع بانك نيز به خطر مىافتد. براى مثال اگر در يك مقطع زمانى به دلايلى كل بانكها نياز به نقدينگى پيدا كنند و همزمان تصميم به فروش ابزارهاى پولى بگيرند بازار پول با زيادى عرضه مواجه شده در نتيجه نرخ بهره به شدت افزايش و قيمت ابزارهاى مورد نظر كاهش مىيابد و به ناچار بانكها براى رسيدن به نقدينگى بخشى از سرمايههايشان را از دست خواهند داد. 3. نظريه پيش بينى درآمد: ((248))
اين نظريه كه پس از جنگ جهانى دوم گسترش يافت به وامهاى ميان مدت اقساطى اختصاص دارد. براساس اين نظريه مديران بانكها با توجه به قدرت پرداخت متقاضيان، منابع بانك را بايستى آن چنان به وامهاى ميان مدت اقساطى اختصاص دهند كه پيوسته يك جريان پول نقد به طرف بانك ايجاد شود. نتيجه اين مىشود كه هميشه مقدارى پول در صندوق بانك موجود است كه مىتوان جواب مراجعه كنندگان (سپردهگذاران) را داد و يا تبديل به وام جديدى كرد. اين روش در شرايط عادى و با ثبات اقتصادى مىتواند اصول سهگانه را تامين كند، ولى در شرايط متحول خصوصا در دورههاى رونق و ركود كه پيشبينى روشن و منظمى از وضعيت اقتصادى و رفتارهاى سپردهگذاران و متقاضيان اعتبارات نيست نمىتواند موفق باشد. 4. نظريه مديريت بدهيها:
تا دهه 1950 كه بانكها بيشتر به وامها و اعتبارات كوتاه مدت و ميان مدت مىپرداختند توجه اصلى به سپردههاى ديدارى بود. از نيمه اول دهه 1960 به موازات تمايل بانكها و موسسات پولى غير بانكى به سرمايهگذاريهاى بلند مدت، توجه به سپردههاى پسانداز و مدتدار به طور فزاينده بالا رفت و به دنبال آن نظريه مديريت بدهيها مطرح شد براساس اين نظريه بانكها بهره پرداختى به سپردههاى ديدارى را به صفر رساندند. (در كشورهايى كه به سپردههاى ديدارى بهره مىدادند) و در مقابل متناسب با مدت زمان سپرده پس انداز و مدتدار، نرخ بهره سالانه متفاوتى دادند. به اين ترتيب كه هرچه سر رسيد سپرده بلند مدتتر مىشد نرخ بهره سالانه آن نيز بيشتر مىشد. مطابق اين نظريه مديران بانك با تغيير دادن نرخ بهره سپردههاى مختلف تركيب سپردهها را تغيير داده به مقصود خود در برنامهريزى نائل مىشدند. براى مثال وقتى بانكى براى اعطاى وام به پروژههاى بلند مدت نياز به منابع با ثبات داشت با كاهش نرخ بهره سپردههاى كوتاه مدت و افزايش نرخ بهره سپردههاى بلند مدت به اين هدف نايل مىشد و برعكس وقتى با زيادى منابع مواجه مىشد سياست معكوس در پيش مىگرفت. اشكال اساسى اين نظريه در آن است كه اولا، اگر بخواهند موفق باشد بايستى همه بانكها همزمان عمل كنند والا با تغييرات نرخهاى بهره يك بانك ممكن است به جاى تغيير تركيب سپردههاى آن بانك، جابهجايى منابع ميان بانكها رخ دهد. ثانيا، اين نظريه در بلند مدت موجب افزايش هزينه بهره براى طرحهاى سرمايهگذارى بلند مدت شده به ضرر كل اقتصاد تمام مىشود. در عين حال امروزه در غالب كشورها به اين نظريه و يا تركيبى از اين نظريه و نظريههاى سابق عمل مىشود. 5. نظريه سپردههاى انتقال پذير:
اين ديدگاه از اوايل دهه 1970 در كشورهاى انگلستان و امريكا مطرح شد و به سرعت در كشورهاى ديگر مورد عمل قرار گرفت. براساس اين نظريه بانكها در مقابل وجوه سپردهگذارى شده گواهى مىدهند كه اينگواهيها همانند اوراق قرضه قابل داد و ستد مىباشند. چنين نظريهاى با استقبالفوقالعاده مشتريان و مديران بانك مواجه شد به طورى كه (راجرلروى ميلر) مىگويد: امروزه مهمترين سپرده مدتدار، گواهى نامه سپرده است. مخصوصا گواهى نامه سپردهاى كه مقدارشان 000/100 دلار يا بالاتر باشد. گواهى نامههاى سپرده داد و ستد پذير، سر رسيد و نرخ بهره ثابت دارند و قابل پرداخت در وجه حاملند و حتى احتياج به پشتنويسى نيز ندارند. بازار ثانوى وسيعى براى گواهى نامههاى سپرده در حال پيشرفت و شكوفايى است و دارنده آن هر زمان كه بخواهد مىتواند آن را با پول مبادله كند. ((249)) گواهىهاى سپرده با سررسيدهاى مختلف يك تا پنج ساله با نرخ بهره معين از طرف بانكها منتشر مىگردد. اين گواهىها براى مدت زمانى به قيمت اسمى به مشتريان فرخته مىشود. بعد از آن مدت، خريد و فروش آنها در بازارهاى ثانوى و به قيمتهاى بازار كه متاثر از نرخ بهره بازار است خواهد بود و در پايان سر رسيد بانكها علاوه بر ارزش اسمى، بهره آن را نيز به كسى كه گواهى را به بانك تحويل دهد مىپردازند. مزاياى نظريه سپردهاى انتقال پذير
اين نظريه آثار مثبت همراه داشت و همين امر سبب رشد آن شده است. در اينجا به اختصار به برخى از آنها مىپردازيم: 1.در سپردههاى مدتدار عادى اگر سپردهگذار قصد گرفتن وجوه خود از بانك را داشته باشد بايستى به بانك اطلاع دهد و بانك بعد از مدتى با اعمال جريمه، قرار داد را فسخ مىكند ((250)) . (معمولا جريمه به صورت كاستن از نرخ بهره است. مثلا اگر سپردهمدتدار پنج ساله دارد و سر سه سال به بانك مراجعه كند بانك بهره سپرده يكساله به او مىدهد.) در حالى كه در سپرده انتقال پذير سپردهگذار هر موقع كه احتياج به پول نقد داشته باشد آن را در بازار ثانوى فروخته وجه خود را به دست مىآورد. 2. اين روش موجب مىشود علاوه بر خانوارها، بنگاهها و موسسات اقتصادى نيز كه براى مقاطع كوتاه زمانى با زيادى وجوه نقد مواجه مىشوند به جاى نگهدارى پول نقد، گواهى سپرده خريدارى كنند. به اين ترتيب سرعت گردش پول در جامعه افزايش يافته، سرمايههاى راكد زيادى به جريان مىافتد. 3. در اين روش سپردهگذاران موقع نياز به پول نقد به جاى بانك به بازار ثانوى مراجعه مىكنند و در نتيجه منابع بانك تا سر رسيد گواهىهاى سپرده، ثبات لازم را خواهند داشت. اين موجب مىشود اولا، نياز چندانى به ذخيره قانونى چنين سپردههايى نباشد و چيزى حدود 10 الى15 درصد از اين سپردهها كه به صورت سپرده قانونى نزد بانك مركزى نگهدارى مىشود آزاد شده و منابع بانكهاى تجارى افزايش مىيابد. ثانيا، بانكها با اطمينان كافى به برنامهريزى دقيق در تخصيص منابع پرداخته دنبال طرحهاى مفيد و سودمند خواهند بود. 4. انتقال پذيرى اين سپردهها و وجود بازار ثانوى براى خريد و فروش آنها، ماهيتى همانند اوراق قرضه به آنها مىدهد و بانك مركزى مىتواند به عنوان ابزارى در اجراى سياستهاى پولى استفاده كند. وجود اين مزايا سبب شده كه انديشمندان مسلمان نيز به فكر راه حلى براى راهاندازى چنين سپردههايى در نظام مالى اسلامى بيفتند. ((251)) هدف اين نوشتار اين است كه ابتدا امكان عملى كردن چنين ايدهاى را در قانون بانكدارى بدون ربا بررسى كند و سپس راه حلى در اين زمينه ارائه دهد. بر اين اساس لازم است نخست روشهاى تجهيز منابع در قانون عمليات بانكدارى بدون ربا را بشناسيم. تجهيز منابع پولى در بانكدارى بدون ربا در جمهورى اسلامى
فصل دوم قانون عمليات بانكدارى بدون ربا طى مواد3 تا6 به مساله تجهيز منابع پولى مىپردازد. پس از نقل آنها با استفاده از آييننامهها و دستورالعملهاى اجرايى، توضيح مختصرى در مورد انواع سپردههاى بانكى مىدهيم. ماده 3 -
بانكها مىتوانند تحت هر يك از عناوين ذيل به قبول سپرده مبادرت نمايند: الف- سپردههاى قرض الحسنه: 1- جارى 2- پس انداز ب- سپردههاى سرمايهگذارى مدتدار تبصره. سپردههاى سرمايهگذارى مدتدار كه بانك در بكار گرفتن آنها وكيل مىباشد، در امور مشاركت، مضاربه، اجاره به شرط تمليك، معاملات اقساطى، مزارعه، مساقات، سرمايهگذارى مستقيم، معاملات سلف و جعاله مورد استفاده قرار مىگيرد. ماده 4 -
بانكها مكلف به باز پرداخت اصل سپردههاى قرض الحسنه (پس انداز و جارى) مىباشند و مىتوانند اصل سپردههاى سرمايهگذارى مدتدار را تعهد يا بيمه نمايند. ماده 5 -
منافع حاصل از عمليات مذكور در تبصره ماده(3) اين قانون بر اساس قرارداد منعقده، متناسب با مدت و مبالغ سپردههاى سرمايه گذارى و رعايت سهم منابع بانك به نسبت مدت و مبلغ در كل وجوه به كار گرفته شده در اين عمليات، تقسيم خواهد شد. ماده 6 -
بانكها مىتوانند به منظور جذب و تجهيز سپردهها، با اتخاذ روشهاى تشويقى از امتيازات ذيل به سپردهگذاران اعطا نمايند: الف- اعطاى جوايز غير ثابت نقدى يا جنسى براى سپردههاى قرض الحسنه. ب- تخفىف و يا معافىت سپرده گذاران از پرداخت كارمزد و يا حق الوكاله. پ- دادن حق تقدم به سردهگذاران براى استفاده از تسهيلات اعطايى بانكى در موارد مذكور در فصل سوم. با توجه به قانون بانكدارى و آييننامههاى اجرايى، در يك تقسيمبندى كلى انواع سپردهها به سه گروه زير تقسيم مىشود. 1 . سپرده قرضالحسنه جارى (ديدارى)
اين حساب از جهت ماهيت حقوقى و كيفيت عمل همانند سپرده ديدارى در بانكهاى سنتى است. اشخاص حقيقى و حقوقى با افتتاح حساب جارى، وجوه اضافه بر نياز خود را به بانك سپرده دسته چك دريافت مىكنند تا در وقت مناسب با استفاده از خدمات حساب جارى در مبادلات پولى خود استفاده كنند و از آنجا كه انگيزه سپردهگذاران اين حساب، نگهدارى وجوه و تسهيل در مبادلات پولى از طريق اين خدمات بانكى است به كارگيرى تعبير قرض الحسنه صحيح نمىباشد. به نظر مىرسد اطلاق عبارت بر اين حسابها ناشى از اين پندار است كه هر قرض بدون بهرهاى (قرضالحسنه)است در حالىكه اين اشتباه است. مطابق مضمون آيات و روايات، قرضالحسنه جايى است كه قرض دهنده براى كسب اجر معنوى به فرد نيازمندى كمك كرده و به او قرض بدون بهره مىدهد. بنابراين اگر قرض دهنده با اغراض ديگرى چون حفظ پول، تسهيل در معاملات، نقل و انتقال وجوه و... مبلغى را به بانك يا غير آن قرض دهد اگر چه قرض بدون بهره هست و از نظر اسلام مجاز و مشروع مىباشد ليكن عنوان (قرض الحسنه) بر آن صدق نمىكند و چنانچه گذشت غالب سپردهگذاران حساب جارى با چنين اغراضى سپردهگذارى مىكنند. 2 . سپرده قرض الحسنه پس انداز
حساب پس انداز از سپردههاى رايج نظامهاى رايج نظامهاى بانكى است. ويژگى آن اين است كه اشخاص حقيقى و گاهى حقوقى وجوه اضافه بر هزينههاى جارى خود را براى مدت نامعين به چنين حسابى واريز كرده در برابر آن دفترچه دريافت مىكنند تا هنگام نياز با برنامهريزى، وجوه مذكور را دريافت كنند. ماهيت چنين سپردهاى قرض است و در بانكهاى سنتى عموما به آنها بهره مىپردازند. در بانكدارى بدون ربا پرداخت بهره ممنوع است ليكن براى ترغيب سپردهگذاران جوايزى در نظر مىگيرند. اين جوايز كه بدون تعهد و قرارداد قبلى پرداخت مىشود به صورت غير ثابت (نقدى و جنسى) است و از طريق قرعه بين صاحبان حساب توزيع مىشود. از آنجا كه معمولا صاحبان اين نوع سپردهها علاوه بر نگهدارى وجوه، قصد كمك به بانك در اعطاى قرضالحسنه و شركت در ثواب معنوى آن عمل مقدس دارند اطلاق (سپرده قرضالحسنه)به اين حسابها به جا و شايسته است. 3. سپردههاى سرمايهگذارى مدت داراى
دار بسيارى سرمايههاى نقدى هستند كه به علل مختلف علاقه يا توان به كارگيرى آنها را ندارند. به اين جهت سراغ موسساتى مىروند كه بتواند علاوه بر حفظ سرمايه، سودى در اختيار آنها قرار دهد. بانكهاى سنتى در قالب سپردههاى ثابت، وجوه مذكور را جذب كرده علاوه بر تعهد باز پرداخت اصل آنها، متناسب با مدت زمان سپردهگذارى به صاحبانشان بهره مىپردازند. از آنجا كه ماهيت حقوقى اين نوع سپردهها قرض با بهره و از مصاديق روشن ربا بود در قانون بانكدارى بدون ربا تغيير بنيادى يافت. چنانچه در مواد سه تا شش قانون بانكدارى بدون ربا آمده، بانكها وجوه سپردههاى سرمايهگذارى مدتدار را در قالب حقوقى عقد (وكالت) از صاحبان آنها تحويل گرفته و به عنوان وكيل سپردهگذاران در امور مشاركت، مضاربه، اجاره به شرط تمليك، معاملات اقساطى، مزارعه، مساقات، سرمايهگذارى مستقيم، معاملات سلف و جعاله به كار مىگيرند. بانكها مىتوانند اصل سپردههاى سرمايهگذارى مدت دار را تعهد يا بيمه نمايند و منافعحاصل از عمليات مذكور را طبق قرارداد، متناسب با مدت و مبلغ سپرده با رعايتسهم منابع بانك پس از كسر هزينهها و حق وكالت، بين صاحبان سپرده تقسيم مىكنند. در اين حسابها اگر چه ميزان سود از ابتدا معلوم نيست اما به سبب وسعت عمل و تنوع معاملات اطمينان هست كه سود منابع عايد اين وجوه خواهد شد، بطوريكه بانك مىتواند قبل از حسابرسى كامل به آنها سود علىالحساب بپردازد. سپردههاى سرمايهگذارى مدتدار به دو صورت كوتاه مدت و بلند مدت مىباشد. سپردههاى سرمايهگذارى كوتاه مدت به صورت دفترچه نگهدارى مىشود و با حداقل ده هزار ريال كه براى بار اول حداقل سه ماه نزد بانك باقى بماند افتتاح مىگردد. صاحب حساب با ارائه دفترچه، هر زمان مىتواند- با رعايت سه ماه اول و نيز با در نظر گرفتن اينكه سود به نسبت كمترين مانده در هر ماه تعلق خواهد گرفت- از وجوه خود برداشت و يا مجددا وجوهى را به حساب خود اضافه نمايد. تمديد مدت اينگونه سپردهها بعد از سه ماه اول، يك ماه يك ماه و خود به خود طبق قرار داد اوليه خواهد بود و نيازى به مراجعه مجدد براى تمديد نيست. سپردههاى سرمايهگذارى بلند مدت به صورت برگه سپرده از طرف بانكها با حداقل مبلغ پنجاه هزار ريال و از جهت مدت يك ساله، دو ساله، سه ساله و پنج ساله پذيرفته مىشود. پس از سررسيد تمديد سپرده به مدتهاى بيشتر با تابعى از ضريب سه ماه ميسر خواهد بود. ((252)) طبق گزارش اقتصادى و ترازنامه بانك مركزى، سود پرداختى براى سپردههاى سرمايهگذارى كوتاه مدت، بلند مدت يك ساله، دو ساله، سه ساله و پنج ساله در سالهاى 1374 و 1375 به ترتيب 8،14 ،15 ،16 و5/18 درصد بوده است كه به نوعى بيانگر اعمال نظريه (مديريت بدهيها) است. پيداست اساس سپردههاى سرمايهگذارى مدتدار را (نظريه وكالت) تشكيل مىدهد. اعتقاد ما بر اين است كه اين نظريه براى معاملات بانكى تناسبى ندارد و در نتيجه مواجه با نارساييهاى اساسى است. در اين قسمت عدم تناسب و نارساييهاى اين نظريه بيان مىشود. جدول نرخ سود سپردههاى سرمايهگذارى مدت دارسالهاى طى 1375 - 1363
مانده سپردهاى سرمايه گذارى مدت دار (كوتاه مدت و بلند مدت)و نرخ سود پرداختى به سپردهاى مذكور طى سالهاى 75-1363 ارقام:ميليارد ريال |
نرخ سود:درصد |
سال | مانده سپرده هاى سرمايه گذارى كوتاه مدت | نرخ سود پرداختى به سپرده هاى كوتاه مدت | مانده سپرده هاى سرمايه گذارى بلند مدت | نرخ سود پرداختى به سپردهاىبلند مدت |
13631364 1365 1366 1367 1368 1369 1370 1371 1372 1373 1374 1375 | 2/9144/1863 2477 8/3088 7/4260 2/5245 1/5945 9/6809 8/8115 10340 0/12084 0/15033 2/23819 | 66 6 6 6 6 5/6 5/5 5/7 8 8 8 8 | 2/6273/1041 7/1235 4/1458 7/2132 6/2761 6/3741 7/4927 9/6530 8/8748 0/10433 0/13384 0/16634 | 75/88 85/85/85/813-914-915-1016-5/1116-5/115/18-145/18-14 |
عدم تناسب نظريه وكالت با معاملات بانكى
از زمانى كه سرمايه به عنوان عامل توليد در فعاليتهاى اقتصادى نقش پيدا كرد و بازار سرمايه شكل گرفت كارفرمايان اقتصادى كه نياز به سرمايه نقدى پيدا مىكردند به طور معمول از دو طريق اقدام مىكردند: 1. قرض ربوى: در اين روش كارفرما با گرفتن قرض تعهد مىكرد علاوه بر اصل آن در سررسيد معين، زيادهاى به عنوان ربا (بهره) بپردازد. 2. مشاركت: در اين روش كارفرما با گرفتن سرمايه مورد نياز، صاحب آن را به نسبت سرمايه در مالكيت فعاليت مذكور و به تبع آن در سود فعاليت سهيم مىكرد. اين دو روش در طول تاريخ به موازات هم رشد كرده انواع و اشكال گوناگون و پيچيدهاى پيدا كردهاند. شيوههاى مختلف وام و اعتبارات بانكى انواع مختلف اوراق قرضه، ريشه در راه اول دارند. چنان كه گونههاى متعدد شركتهاى سهامى، اوراق سهام و اوراق مشاركت، شركتهاى تعاونى از مصاديق راه دوم هستند. بديهى است راه اول همان رباست كه در دين اسلام به شدت از آن نهى گرديده و نمىتواند ملاك عمل بانكها قرار گيرد. اما راه دوم نه تنها از نظر اسلام ممنوع نيست بلكه مورد ترغيب و تشويق نيز مىباشد. به جا بود (چنانچه در بخش پيشنهادى توضيح خواهيم داد) نظريهپردازان بانكدارى بدون ربا در تنظيم ماهيت حقوقى سپردههاى سرمايهگذارى كه در حقيقت نوعى تشكيل بازار سرمايه هست سراغ راه دوم نظريه مشاركت مىرفتند تا ضمن استفاده از پيشرفتهاى ابزارى و راهكاريى كه در كل دنيا رخ داده و مىدهد از نارساييهاى نظريه وكالت نيز در امان باشند. ليكن طراحان بانكدارى بدون ربا سراغ راه سومى به نام (نظريه وكالت) رفتند ((253)) . عقد وكالت اگر چه در بازار كالا و خدمات، عقد معروف و مرسومى است ولى در امر سرمايهگذارى، ناشناخته و نامناسب است. در نتيجه مشكلات و نواقصى به دنبال دارد. نارساييهاى نظريه وكالت در معاملات بانكى
1. نامفهوم بودن وكالت بانك براى مشتريان
نامانوس بودن عقد وكالت در سرمايه گذارى، متنوع بودن منابع بانك از جهت ماهيت حقوقى و غير قابل تفكيك بودن وجوه هر يك از سپردهها، مشخص نبودن شيوه به كارگيرى وجوه هر سپردهگذار و عوامل ديگر موجب مىشود كه مساله وكالت در معاملات بانكى از پيچيدگى خاص برخوردار شود، به طورى كه گاهى نه تنها مشترى بلكه كارگزاران بانك نيز از تحليل حقوقى آن عاجزند. براى مثال در فرم سپردهگذارى بانكها آمده است: بانك... به وكالت از طرف سپردهگذار با داشتن حق توكيل، وجه اين سپرده را طبق قانون عمليات بانكى بدون ربا بطور مشاع بكار گرفته و منافع حاصله را پس از كسر حقالوكاله طبق آئيننامه و مقررات مربوط با داشتن حق مصالحه منافع بانك و سپردهگذاران به تناسب مبلغ و مدت بكار گرفته شده تاديه خواهد نمود. ((254)) روشن است كه فهم همين يك بند علاوه بر آشنايى با واژههاى حقوقى (حق توكيل)، (مشاع)، (حق الوكاله)، (حق مصالحه) را مىطلبد نياز به آشنايى با قانون عمليات بانكدارى بدون ربا و آييننامهها و مقررات مربوط دارد. اينجاست كه سپردهگذار بدون توجه به متن و مفاد قرارداد، آن را امضا كرده وجوه خود را در اختيار بانك مىگذارد. در حالى كه به اعتراف خود نظريهپردازان بانكدارى بدون ربا، در بانكدارى اسلامى مشترى بانك بايستى علم به معامله داشته و آن را قصد كند. ((255)) 2. عدم قابليت براى معاملات بين المللى و جذب سپرده هاى خارجى
امروزه بانكها ابزار مناسبى براى جذب سرمايههاى مالى خارجى به حساب مىآيند. بانكها با گسترش شعبات خود در كشورهاى مختلف و يا از طريق دريافت حوالههاى خارجى اقدام به گشايش حساب و جذب وجوه مازاد سپردهگذاران خارجى مىكنند. رابطه حقوقى وكالت در جذب سپردههاى مدتدار به فرض براى سپرده1گذاران داخلى از طريق تبليغ و آموزش قابل فهم باشد نامانوس بودنش براى مشتريان خارجى مانع مهمى در جذب سپردهها و گسرتش معاملات بين المللى بانكدارى بدون ربا خواهد بود و در راستاى همين مشكل است كه رئيس كل بانك مركزى مىگويد: در هنگام تدوين قانون و تدوين آييننامهها... توجه بدين امر مبذول نگرديد كه عمليات بانكى بينالمللى در چارچوب بانكدارى اسلامى چگونه و به چه شكل خواهد بود؟ به خصوص در شرايط كنونى كه ما در وضعيتى هستيم كه بيش از سالهاى گذشته در تماس با دنياى خارج هستيم و اين تماس جنبه مادى و پولى دارد. ((256)) روشن است كه اين سخن عمدتا در مورد سپردههاىسرمايهگذارى است والا در معاملات حسابهاى جارى و حوالجات و ضمانات، تغيير و تحول عمدهاى صورت نگرفته است. 3. فاصله گرفتن از پيشرفتهاى ابزارى بازارهاى پول و سرمايه
در دهه هاى اخير به طور مستمر پيشرفتهاى مهم در جهت كارا كردن ابزارها و راههاى بازارهاى پول و سرمايه رخ داده و همچنان ادامه دارد. نظريهپردازان پولى و مقامات اجرايى نظامهاى بانكى با حرص و ولع تمام آخرين تحولات را بررسى كرده با انتخاب الگوهاى مناسب و مشابه سازى آنها به سرعت در موسسات پولى و بانكى خود به كار مىگيرند. كنار گذاردن نظريههاى مرسوم (قرض، مشاركت) و اتخاذ نظريهاى جديد (نظريه وكالت)، اقتصاد دانان پول و بانكدارى و مقامات پولى را از دستيابى به روشها، ابزارها و راههاى جديد كه همه روزه در دنيا عرضه مىشود باز مىدارد. 4. عدم قابليت براى سياستهاى حمايتى
بانكهاى سنتى با تضمين اصل سپردهها و اعطاى بهره معين، اطمينان كافى براى سپردهگذاران به وجود مىآورند و از طرف ديگر با اعمال نظريه (مديريت بدهيها) و با تنظيم روال خاصى براى نرخهاى بهره سپردههاى مختلف بانكى تركيب مورد نظر خود را به دست مىآورند و با تغيير شرايط به تغيير نرخها و به دست آوردن تركيب جديد سپردهها اقدام مىكنند. در بانكدارى بدون رباى ايران نيز در ماده چهار آمده است: (بانكها مىتوانند اصل سپردههاى سرمايهگذارى مدتدار را تعهد يا بيمه نمايند.) و بانكها نيز اين امكان را عملى كردهاند به طورى كه در مقررات سپردههاى سرمايهگذارى تصريح شده: (بانك استرداد اصل اين سپرده را تعهد مىنمايد.) ((257)) و از طرفى چنانچه در جدول سود سپردهها گذشت نظام بانكى ايران نيز با روال خاص و هدفمندى نرخهاى سود را تنظيم كرده و مىپردازد، ليكن براساس نظريه وكالت هيچ يك از اين دو كار توجيه فقهى و حقوقى ندارد. تضمين اصل سپرده ها
اگر سمت بانك نسبت به سپردههاى سرمايهگذارى حقيقتا وكالت باشد برپايه اصول مسلم فقهى و حقوقى، بانك امين سپردهگذاران خواهد بود. بنابراين در صورتىكه بانك تقصيرى در عمليات بانكى نكرده باشد ولو دچار زيان يا ورشكستگى شده و سپردهها را از دست دهد هيچ مسووليتى در برابر سپردهگذاران نخواهد داشت. ((258)) اما مساله بيمه كردن سپردهها اگر چه در برخى كشورها مطرح است و با عقد وكالت منافاتى ندارد. يعنى وكيل مىتواند با پرداخت هزينهاى (حق بيمه) از ناحيه خود يا موكلش اموال وى را بيمه كند، اما با توجه به نگهدارى درصدى از سپردهها به عنوان ذخيره قانونى و تعهد بانك مركزى بر حمايت از بانكها در مواقع بحران، بيمه كردن سپردهها امرى با هزينه و زايد است. تنظيم نرخهاى سود
چنانچه در جدول نرخهاى سود گذشت نظام بانكى ايران از سال 1363 تا امروز با يك روال مشخص و هدفدار، در ابتداى سال نرخهاى سود انتظارى را اعلان كرده و در پايان دوره با مختصر تغييراتى (آنهم بعضى از سالها) همان نرخها را به عنوان سودهاى تحقق يافته مىپردازد. براى مثال طى سالهاى 1374 و 1375 به ترتيب براى حسابهاى سپرده سرمايهگذارى كوتاه مدت 8 درصد، بلند مدت يك ساله 14 درصد، دو ساله 15 درصد، سه ساله 16 درصد و پنج ساله 5/18 درصد سود پرداخته است. روشن است كه براساس نظريه وكالت اگر بانكها واقعا به عنوان وكيل سپردهگذاران عمل كرده و بعد از كسر حقالوكاله واقعى و كسر ما بقى هزينههاى بانك سود باقى مانده را بين صاحبان سپرده تقسيم كنند نمىتواند چنين فاصله معنادارى بين سود سپردهها رخ دهد، چرا كه بين حق الوكاله سپرده كوتاه مدت و بلند مدت نمىتوان اين اندازه فرق گذاشت. چنان كه بين حقالوكالههاى انواع سپردههاى بلند مدت نمىتوان چنين تفاوتى قائل شد اگر به اسم حقالوكاله، هدف ديگرى تعقيب شود اصل نظريه مخدوش شده جواز فقهى آن شبهدار مىگردد. 5 . عدم قابليت براى ايجاد بازار ثانوى سپرده ها
چنانچه بيان كرديم يكى از مسائل جدى در تخصيص منابع بانك، مراعات اصول سهگانه منفعت، امنيت و نقدينگى است، چون از يك طرف صاحبان سپرده حتى سپردههاى مدتدار ممكن است به علل مختلف به بانك مراجعه كرده وجوه خود را مطالبه كنند و ناتوانى بانك در جواب به اين مراجعات ايجاد نا اطمينانى براى مشتريان بانك نموده خسارت غير قابل جبرانى در پى دارد. از طرف ديگر اصل منفعت اقتضا مى كند مدير بانك تا جايى كه امكان دارد منابع بانك را در زمينههاى سودآور سرمايهگذارى نمايد و اين نياز به ثبات منابع دارد. براى مراعات همزمان اصول فوق، نظريههاى مختلف ارائه شد كه هر كدام نواقصى داشتند. جديدترين نظريه كه از دهه 1970 ابداع و به سرعت رو به گسترش است استفاده از سپردههاى انتقالپذير و تشكيل بازار ثانوى براى سپردههاست كه آثار مثبت زيادى به دنبال دارد، اما در قانون بانكدارى بدون ربا به جهت حاكميت رابطه حقوقى وكالت، اين نظريه ممكن نيست، چون براساس نظريه وكالت تنها راه دسترسى صاحبان سپرده به پول نقد مراجعه به بانك است كه با فسخ كل يا بخشى از قرارداد وجوه لازم را دريافت كنند. در اين صورت اولا، مشترى بايستى به سود سپرده كوتاه مدت يا بلند مدت يك ساله اكتفا كند و اين جريمه سنگين در حق اوست. ثانيا، با كاهش ثبات منابع بانكى، كارآيى بانكها در تخصيص بهينه منابع از بين مىرود. 6 . عدم قابليت براى سياست پولى
يكى از نقشهاى مهم و اساسى نظام بانكى كه در قانون بانكدارى بدون ربا نيز آمده است (تنظيم و كنترل و هدايت گردش پول و اعتبار در اقتصاد) ((259)) است. بانكهاى مركزى با استفاده از ابزارهاى سياست پولى به اين امر مهم مىپردازند و كاراترين ابزار، عمليات بازار باز يا خريد و فروش اوراق قرضه است كه به سرعت بر حجم پول و نرخ بهره اثر گذاشته متغيرهاى اساسى اقتصاد را تحت تاثير قرار مىدهد. با الغاى نظام بهره از روابط پولى و بانكى، اوراق قرضه كه از مصاديق روشن قرض با بهره و رباست نمىتواند جايگاهى در نظام بانكى داشته و مورد استفاده بانك مركزى قرار گيرد. در اين شرايط اگر مىشد براى سپردههاى مدتدار بازار ثانوى تشكيل داد بانك مركزى مىتوانست با وارد شدن در آن بازار اقدام به خريد و فروش گواهيهاى سپرده كرده حجم پول و نرخ سود را كنترل و تنظيم كند. ليكن گفتيم به جهت حاكميت رابطه حقوقى وكالت، اين امر از نظر فقهى و حقوقى پذيرفته نيست. الگوى جديد
اگرچه هدف اصلى اين مقاله ارائه راه حلى براى تشكيل بازار ثانوى سپردههاى سرمايهگذارى بلند مدت است اما براى رسيدن به اين مقصود و ارائه الگويى منسجم و هماهنگ لازم است كل بخش تجهيز منابع پولى بانك مورد توجه قرار گيرد. انگيزه هاى سپرده گذارى در يك جامعه اسلامى انگيزههاى زير مىتواند براى صاحبان سپرده مطرح باشد: - حفظ و نگهدارى وجوه اضافى. - تسهيل در مبادلات پولى از طريق خدمات بانكى. - پس انداز وجوه براى مصارف آتى و هزينههاى احتمالى. - مشاركت در ثواب معنوى اعطاى قرض الحسنه. - كمك به عمران و آبادانى كشور. - كسب سود و درآمد. شايان ذكر است كه خيلى از اين امور منافاتى با هم نداشته و قابل جمعند. بنابراين يك فرد ممكن است با اعطاى وجوه اضافه خود به بانك، اهداف متعددى داشته باشد. هر چند برخى از آنها مانند انگيزه چهارم و ششم قابل جمع نيستند. الگوى مطلوب بانكدارى بدون ربا
اگر بخواهيم در چارچوب عمليات بانكدارى بدون ربا انگيزههاى فوق را تحقق بخشيده و از نارساييهاى نظريه وكالت مصون بمانيم به نظر مىرسد بهترين راه حل، پيروى از نظريه مشاركت است. نظريهاى كه در طول تاريخ در بازار سرمايه مورد توجه و عمل بوده و امروزه نيز در سراسر دنيا مورد عمل است. چنان كه از نظر اسلام نيز نه تنها منعى نشده بلكه مورد تشويق و ترغيب قرار گرفته و در صدر اسلام نبىاكرم( ص) و ائمه اطهار(ع) از اين طريق استفاده كردهاند. ((260)) در اين الگو بانك همانند يك بنگاه اقتصادى با استفاده از سرمايههاى خود (منابع) انواعى از فعاليتهاى اقتصادى انجام داده درآمدى به دست مىآورد. اگر فعاليتهاى مجاز در بانكدارى بدون ربا در بخش اعطاى تسهيلات و ارائه خدمات بانكى را بهترين فرض تلقى كنيم در يك تقسيم بندى كلى مىتوان اين فعاليتها را به چهار گروه تقسيم كرد: - فعاليتهاى خيرخواهانه مثل اعطاى قرض الحسنه. - فعاليتهاى بدون سود و كارمزد مثل ارائه خدمات حساب جارى. - فعاليتهاى با كارمزد بانكى مثل ارائه خدماتى از قبيل ضمانات، وصول و پرداخت حوالجات بانكى و... . - فعاليتهاى سودآور مثل مشاركت مدنى، مشاركت حقوقى، مضاربه، معاملات سلف، فروش اقساطى، اجاره به شرط تمليك و... . بر اين اساس بهترين رابطه حقوقى كه مىتوان بر اساس آن، سپردههاى بانكى را تنظيم كرد عقد قرض و عقد شركت است. مدل ساده بانكدارى مطلوب
در يك مدل خيلى ساده اگر فرض كنيم فردى به نام الف با استفاده از 100 واحد پولى اقدام به تاسيس بانكى مى كند و فردى به نام ب اقدام به افتتاح حساب جارى كرده و پيوسته پول به حساب گذاشته و چك حواله مى كند و به طور معمول بعد از كسر ذخاير قانونى و احتياطى 50 واحد پولى به صورت آزاد در حساب باقى مىماند. شخصى به نام ج به انگيز پس انداز و مشاركت در اعطاى قرض الحسنه اقدام به افتتاح سپرده پس انداز كرده پيوسته وجوه خود را به بانك سپرده و برداشت مىكند و به طور معمول بعد از كسر ذخاير قانونى و احتياطى 50 واحد پولى به صورت آزاد در حساب باقى ماند. شخصى نيز به نام د به انگيزه كسب درآمد 100 واحد پولى به عنوان سپرده سرمايهگذارى بلند مدت در قالب عقد شركت به بانك مذكور مىسپارد. حال در يك تحليل حقوقى اين بانك يك بنگاه اقتصادى است كه با مشاركت فرد الف و د هر كدام با سرمايهگذارى 100 واحد پولى به وجود آمده و توانسته در مجموع 100 واحد پولى (وجوه آزاد) هم از طريق سپرده جارى و پس انداز از فرد ب و ج قرض بدون بهره بگيرد. اگر فرض كنيم نرخ ذخيره قانونى سرمايه اوليه و سپرده سرمايهگذارى بلند مدت ده درصد باشد بانك به اندازه 280 واحد پولى وجوه آزاد خواهد داشت. اگر از اين مبلغ 30 واحد ىىىىبراى فعاليتهاى خيرخواهانه اختصاص دهد ( اعطاى قرض الحسنه) مىتواند 250 واحد باقى مانده را در فعاليتهاى سودآور بانكى ( اعطاى تسهيلات براساس عقود اسلامى) به كار گرفته سود به دست آورد. اگر فرض كنيم متوسط سود بانكى 20 درصد باشد در آخر سال مالى، بانك مذكور 50 واحد سود خواهد برد و اگر هزينههاى پرسنلى (حقوق و دستمزد كاركنان) و هزينههاى تاسيساتى (اجاره ساختمان و ابزارها) را به ميزان 10 واحد در نظر بگيريم سود خالص به ميزان 40 واحد پولى بين الف و د تقسيم مىشود. نتيجه اين كه در اين الگو رابطه حقوقى بين الف و د عقد شركت است و آنان در حقيقت صاحبان بانك محسوب مىشوند و رابطه بانك با آنان رابطه شركت سهامى با سهامداران خواهد بود. همان گونه كه رابطه حقوقى بانك با ب و ج (صاحبان سپرده جارى و پسانداز) رابطه قرض گيرنده و قرض دهنده است. آثار فقهى و حقوقى اين مدل
ممكن است تا اينجا فرق چندانى بين مدل پيشنهادى با مدل مورد عمل در بانكدارى بدون ربا احساس نشود، اما با توجه به نكات زير اهميت كار روشن مىشود. از آنجا كه رابطه حقوقى در مدل پيشنهادى عقد شركت است موارد زير از نظر فقهى و حقوقى مجاز و قابل اجرا است:1 . شخص الف (موسس بانك) مىتواند كليه ضررهاى احتمالى را به عهده گرفته اصل سرمايه شريك خود يعنى فرد د را تضمين كند. ((261))
2 . الف و د مىتوانند سود حاصله را با ضريب مساوى يا غير مساوى تقسيم كنند يعنى در عين تساوى يا عدم تساوى سرمايه آنان، مىتوانند در تقسيم سود بر اساس ضريبهاى ديگر توافق كنند. براى مثال در مدل بالا مىتوان رابطه 1به2 يا 1 به 5/1 يا1 به 10/1 بين فرد الف و د يا بالعكس اعمال كرد. ((262)) 3. با توجه به مدل ارائه شده وقتى بانك منابع خود را به كار گرفت و براساس عقود اسلامى چون مشاركت مدنى، مشاركت حقوقى، مضاربه، معاملات سلف، فروش اقساطى و... اقدام به اعطاى تسهيلات يا سرمايهگذارى مستقيم كرد بخشى از منابع تبديل به اموال و داراييهاى حقيقى شده بخشى ديگر به صورت سرمايه در گردش بانك در مىآيد. نتيجه اينكه بانك همانند يك شركت سهامى حقيقى مالك انواعى از داراييها فىزيكى و نقدى است و سهامداران آن متناسب با سرمايهاى كه آوردهاند مالك آن داراييها هستند. بنابراين هر سهامدارى حق دارد تمام يا بخشى از سهم خود را به شريك ديگر يا به شخص ثالث به هر قيمت كه توافق كردند بفروشد. در نتيجه در مدل مذكور، د كه با آوردن 100 واحد پولى در بانك شريك شده بود مىتواند تمام يا بخشى از سهم خود را به قيمت بيشتر يا كمتر از ارزش اسمى به الف يا هر كس ديگر بفروشد. گامى به سوى واقعىتر كردن مدل حال اگر الف را دولت ((263)) و ب را حاكى از دهها هزار مشترى كه اقدام به افتتاح حساب ديدارى، و ج را حاكى از دهها هزار سپردهگذار پسانداز و د را بيانگر دهها هزار سپرده گذار بلند مدت بدانيم و از طرف ديگر هر واحد پولى را معادل ده ميليارد ريال فرض كنيم بانك يك شركت سهامى بزرگى خواهد بود كه يك سهامدار بزرگ به نام دولت و دهها هزار سهامدار كوچك (سپردهگذاران بلند مدت) كه براساس عقد شركت فعاليتهاى اقتصادى را سامان دادهاند و در عين حال براى تقويت منابع خود اقدام به افتتاح حسابهاى ديدارى و پسانداز كرده از صاحبان آن حسابها وجوهى را به عنوان قرض بدون بهره دريافت مىكنند سپس منابع تجهيز شده را از طريق اعطاى قرض الحسنه، سرمايهگذارى مستقيم و اعطاى تسهيلات سودآور به كار مىگيرند. ليكن هنوز دو قدم ديگر براى واقعىتر شدن باقى است. قدم اول اتخاذ روشهاى انگيزشى براى تشويق صاحبان حسابهاى ديدارى و پس انداز است كه براى اين منظور مىتوان از روش مرسوم انجام رايگان خدمات حسابهاى جارى و اعطاى جوايز براى صاحبان پسانداز استفاده كرد. روشن است هزينه اين اقدامات همانند هزينههاى ديگر بانك از محل درآمد بانك تامين مىشود. قدم دوم وارد كردن اشخاصى است كه به قصد كسب سود در بانكها سپردهگذارى مى كنند، اما تصميم ندارند همانند سپردهگذاران بلند مدت تا آخر حتى يك دوره مالى وجوه خود را در بانك نگهدارى كننده براى اين منظور حساب سپرده سرمايهگذارى كوتاه مدت مناسب است. در اين حساب صاحبان سپرده با اعطاى وجوه خود به بانك همانند سپردهگذاران بلند مدت در بانك سهيم مىشوند و تا روزى كه وجوه خود را برنداشتهاند شريك آنان هستند، ولى به جهت عدم ثبات سرمايه آنها از درجه اهميت پايينترى و در نتيجه از ضريب سوددهى پايينترى برخوردار خواهد بود. در نتيجه در الگوى مطلوب نيز هماند بانكهاى مرسوم دنيا انواعى از حسابهاى بانكى خواهيم داشت.
انواع سپرده هاى بانكى
1. سپرده ديدارى:
اين حساب از جهت ماهيت و عمل همانند حسابهاى ديدارى در تمام نظامهاى بانكى خواهد بود. افراد با افتتاح حساب، پول اضافى خود را به بانك قرض داده در مقابل با استفاده از چك از خدمات رايگان حسابهاى جارى استفاده مىكنند. بانك نيز بعد از كنار گذاردن ذخاير قانونى و احتياطى چنين حسابهايى از وجوه آزاد آن در اعطاى تسهيلات استفاده مىكند. 2. سپرده پس انداز:
صاحبان اين سپرده وجوه اضافه بر نياز خود را به بانك قرض داده دفترچه مىگيرند تا هنگام نياز، با مراجعه به بانك، پسانداز خود را دريافت كنند. اين گروه علاوه بر نگهدارى پول و مشاركت در ثواب قرض الحسنه اعطايى بانكها از جوايز اين حسابها كه بانكها به صورت قرعهكشى مىپردازند استفاده مىكنند. 3 . سپرده سرمايه گذارى:
اين سپردهها به دو شكل كوتاه مدت و بلند مدت است: الف- سپرده سرمايه گذارى كوتاه مدت: در اين نوع حسابها، سپردهگذاران به عنوان مشاركت، سرمايه نقد خود را به بانك داده دفترچه دريافت مىكنند و تا زمانى كه سرمايه خود را از بانك نگرفتهاند متناسب با آن در سرمايه و سود بانك سهيم خواهند بود و بايد مقرراتى اتخاذ كرد كه اين حساب از ثبات نسبى (مثلا حداقل به ميزان سه ماه) برخوردار بوده و تبديل به سپرده پسانداز يا جارى نشود. براى اين منظور مىتوان در مقررات اين حساب آورد كه هر كس قبل از سه ماه سرمايه خود را خارج كند به معناى فسخ قرار داد و انصراف از سود است و چون سرمايه جذب شده از طريق اين حسابها نسبت به سپردههاى سرمايهگذارى بلند مدت از ثبات كمترى برخوردار است و در مقام سودآورى از توان پايينترى برخوردار خواهد بود. در نتيجه در مقام تقسيم سود نيز با ضريب كمترى سهم خواهد برد. ب- سپرده سرمايهگذارى بلند مدت: در اين نوع حسابها، سپرده گذاران به عنوان مشاركت، سرمايه نقد خود را به بانك داده گواهى سپرده سرمايهگذارى بلند مدت دريافت مىكنند. اين گواهىها مى تواند در دو شكل با نام و بىنام باشد. در گواهىهاى با نام، صاحبان سپرده متعهد مىشوند تا سررسيد معين سرمايه خود را خارج نكنند و در غير اين صورت اصل سرمايه يا سود سپرده سرمايهگذارى كوتاه مدت بسنده كنند. در گواهيهاى بىنام همانند اوراق سهام عمل مىشود. (با اين تفاوت كه اينها سررسيد معينى دارند) بانك طى زمان مشخصى گوهىهاى مذكور را بر اساس قيمت اسمى به فروش مىرساند و متعهد مىشود در سررسيد معين حامل اوراق را مالك و شريك بانك شناخته علاوه بر اصل سرمايه سهم سود وى را پرداخت كند. بعد از تمام شدن زمان مشخص، اوراق مذكور خارج از بانك به قيمت بازار خريد و فروش مىشوند. صاحبان اين اوراق هر وقت به پول نقد نياز پيدا كردند مىتوانند در بازار بورس يا هر جاى ديگر آنها را فروخته به پول نقد تبديل كنند. روشن است با گذشت زمان متناسب با عملكرد بانك قيمت اوراق از قيمت اسمى بيشتر مىشود. از آنجا كه اين نوع سپردهها از ثبات كامل برخوردار است قابليت برنامهريزى بانكها را در انتخاب طرحها سودآور، بالا مىبرد. در نتيجه در مرحله تقسيم سود بانكى نيز بايستى بالاترين ضريب را داشته باشند. نتايج الگوى جديد
با تغييراتى كه در ماهيت حقوقى سپردهها خصوصا سپردههاى سرمايهگذارى به وجود مىآيد مىتوان نتايج زير را انتظار داشت: 1. مفهوم و روان بودن معاملات بانكى:
در الگوى جديد، صاحبان سپردههاى سرمايهگذارى مىدانند كه بانك يك بنگاه اقتصادى است و آنان سهامداران آن بنگاه هستند و براساس سه پارامتر ميزان سپردهگذارى، مدت زمان سپردهگذارى و درجه ثبات سپرده در سود بانك شريك خواهند بود. اين يك پديده جديدى نيست، بلكه در سراسر دنيا گونههاى مختلف آن مرسوم است. بنابراين نه تنها براى كارگزاران بانك و مشتريان داخلى قابل فهم است براى سرمايهگذاران خارجى نيز مفهوم خواهد بود. 2. قابليت نوآورى:
چنانچه توضيح داديم نظريه مشاركت در امر سرمايهگذارى پديده جديد و منحصر به فرد نيست بلكه از زمانهاى دور و تقريبا در كل دنيا مرسوم بوده وهست. جايگزين كردن اين نظريه به جاى نظريه وكالت براى صاحب نظران بانك، نظريهپردازان اقتصاد پول و بانكدارى اين امكان را فراهم مىآورد كه با مطالعه تجربيات و نوآرويهاى بازارهاى سرمايه، راهها و ابزارهاى پويايى طراحى كنند. 3. قابليت براى سياستهاى حمايتى:
نظريه مشاركت، به دولت اين امكان را مىدهد كه به عنوان يكى از شركا (سهامدار اصلى) خسارتهاى احتمالى را به عهده گرفته باز پرداخت اصل سرمايه سپردهگذاران را تضمين كند. همانگونه كه بانك مركزى مىتواند با تنظيم ضريب سود، براى انواع سپردههاى سرمايهگذارى و برآورد نرخ سود انتظارى، نرخ سود انتظارى هر يك از انواع سپردههاى سرمايهگذارى را اعلان كند. ((264)) 4. قابليت براى اعمال نظريه مديريت بدهيها (سپردهها):
چنانچه گذشت امروزه نظامهاى بانكى با اتخاذ نظم خاص و هدفدارى بين نرخهاى بهره سپردههاى مختلف، تركيب سپردهها را مديريت مى كنند. نظريه مشاركت به مديران بانكهاى مركزى امكان مىدهد كه براساس مصالح جامعه ضريبهاى سود براى انواع سپردهها را تعيين كنند و در مواقع مقتضى آنها را تغيير داده براى عموم سپردهگذاران اعلان كنند. 5. قابليت براى تشكيل بازار ثانوى سپرده ها:
در الگوى جديد، بانكها با جذب سپردههاى سرمايهگذارى بلند مدت، گواهيهاى سپرده با نام و بىنام- كه حاكى از ميزان مشاركت صاحب آن در سرمايه بانك است- در اختيار سپردهگذاران مىگذارند. گواهيهاى بىنام كه دارنده آن مالك آن محسوب مىشود به راحتى قابل نقل و انتقال به ديگران مىباشد. در نتيجه صاحب آن هر وقت به پول نقد احتياج پيدا كرد از طريق فروش آن به مقصود خود مىرسد. اين موجب شكلگيرى بازار ثانوى براى سپردههاى مدتدار مىشود كه آثار مثبت زيادى هم براى سپردهگذار و هم براى بانك دارد كه قبلا توضيح داديم. 6. قابليت براى اجراى سياست پولى:
با شكلگيرى بازار ثانوى براى گواهيهاى سپرده، بانك مركزى مىتواند با خريد وفروش آنها سياستهاى انبساطى و انقباضى پولى اعمال كرده، حجم پول و سود انتظارى را تحت تاثير قرار دهد و اين مىتواند جايگزين مناسبى براى عمليات بازار باز در بانكدارى سنتى باشد.پيشنهاد
براى دستيابى به الگوى جديد لازم است فرهنگ و بازار مناسب براى گواهيهاى سپرده شكل گيرد كه اين، زمان بر است. براى اين منظور پيشنهاد مىشود جايگزينى نظريه مشاركت به جاى نظريه وكالت به تدريج صورت پذيرد. به اين بيان كه بانكها با طراحى بخشى از سپردههاى بلندمدت به صورت گواهيهاى انتقالپذير بر اساس نظريه مشاركت زمينه را براى كار فرهنگى آماده كنند و براى موفقيت، لازم است در ابتداى كار آن گواهيها را با سررسيد كوتاهتر (2تا3ساله) و با ضريبهاى سودى بالاتر انتخاب كرد. 240- همان، شماره سوم و چهارم ص129.241- همان،ص130. 242- همان، شماره سوم و چهارم ص131، 132.243- همان ، شماره سوم و چهارم ص130 .244- اصول بانكدارى، عباس صدقى، دانشگاه تهران، ص177، 175 ، پول و ارز بانكدارى، مجتبى زمانى، ص144،142 . 245- اقتباس از كتاب پول و بانكدارى، يوجين.ا. ديوليو، ترجمه حسين حشمتى مولايى، وص 179،186 و215،220 بانكدارى نوين، راجر لروى ميلر، ترجمه احمد ناهيدى، ص 218 به بعد. 246- .247- . 248- . 249- پول وبانكدارى نوين، راجر لروى ميلر، ترجمه احمد ناهيدى، نشر دانش امروز، 1374، ص218 . 250- همان، ص218 . 251- سلسله مقالاتى پيرامون بانكدارى اسلامى(3) ، زبير اقبال، عباس ميرآخور، ص147 ، مجموعه مقالات پنجمين سمينار بانكدارى اسلامى، دكتر عادلى، ص32 ، صد سوال و صد جواب دربارهء بانكدارى اسلامى، احمد عبدالعزيز النجار، ترجمه عباس خان محمد، ص 89 . 252- سلسله مقالاتى پيرامون بانكدارى اسلامى (1)، ص153 ، به بعد. 253- به احتمال زياد نظريهپردازان بانكدارى بدون ربا اين فكر را از نوشتههاى شهيد آيت اللّه صدر گرفتهاند. ليكن دقت در آنها نشان مىدهد كه ايشان آن روش را با هدف ديگرى مطرح كرده بود. وى به عنوان راهى براى توجيه بهرهء دريافتى بانكها مىگويند: (بانك مى تواند خويش را وكيل صاحبان سپرده در قرض دادن بداند. پس وقتى از سپردههاى موجود نزد خود قرض مى دهد، مالكيت صاحبان سپردهها محفوظ مىماند و بانك به اعتبار صاحب اختيار بودن در قرض دادن آنها، به اين عمل اقدام مىكند. بنابراين قرض دهنده در واقع صاحب سپرده است نه بانك. بانك فقط وكيل قرض دهنده است تا به نحوى كه شايسته مىبيند پول را قرض دهد. در اين حالت بانك مىتواند ضمن عقد قرض، به قرض كننده شرط كند كه موقع بازپرداخت پول، اضافهاى بپردازد اما نه به قرض دهنده بلكه اين اضافه به خود بانك ربا نيست، زيرا ربا اضافهاى است كه قرض دهنده بر قرض كننده شرط مىكند موقع بازپرداخت پول به وى بدهد.) (بانك اسلامى، آيت اللّه صدر، ترجمهء خنجى، ص122 ) 254- مجموعه سخنرانيها و مقالات هشتمين سمينار بانكدارى اسلامى، ص109 . 255- براى مثال آيت اللّه رضوانى يكى از فقهاى شوراى نگهبان كه از طراحان نظام بانكدارى بدون ربا به حساب مىآيد مىگويد: (در مقولهء بانكدارى اسلامى، اگر مشترى خبر نداشته باشد علم نداشته باشد و قصد انجام معامله تحقق نپذيرد اساسا مالك پول در معامله مورد نظر نخواهد شد و هر گونه تصرف او تصرف در مال غير خواهد بود.) مجموعه مقالات و سخنرانيهاى پنجمين سمينار بانكدارى بدون ربا، ص 42 . 256- مجموعهء سخنرانيها و مقالات دومين سمينار بانكدارى اسلامى، ص 13 . 257- مجموعهء سخنرانيها و مقالات هشتمين سمينار بانكدارى اسلامى، ص 112 . 258- تحرير الوسيله، كتاب الوكاله، مسالهء 36 . 259- ماده2 قانون بانكدارى بدون ربا. 260- در تاريخ مىخوانيم: پيامبر اكرم(ص) بر اساس عقد مضاربه (كه يكى از مصاديق نظريهء مشاركت است) با اموال حضرت خديجه به تجارت مىپرداخت. يا مىخوانيم: امام صادق(ع) اموال خود را از طريق مضاربه به تاجرى مىسپرد تا تجارت كرده سودى به دست آورد. وسائل الشيعه، جلد12 ، ص 26، حديث1و2 . 261- رسالهء عمليه امام خمينى، احكام شركت، مساله2147(... اگر قرار بگذارند تمام ضرر يا بيشتر آن را يكى از شركا بدهد شركت و قرارداد هر دو صحيح است.) 262- رساله عمليه، احكام شركت، مساله 2146 (اگر در عقد شركت شرط كنند كسى كه كار مىكند يا بيشتر از شريك ديگر كار مى كند بيشتر منفعت ببرد يا شرط كنند كسى كه كار نمىكند يا كمتر كار مىكند بيشتر منفعت ببرد بايد به شرطى كه كردهاند عمل نمايند.) 263- اين فرض با توجه به بانكدارى ايران كه دولتى است مطرح شده والا مى توان الف را حاكى از موسسين اولى بانك در نظر گرفت. 264- توضيح اينكه اين دو كار الان هم انجام مىگيرد لكن چنانچه گذشت بر اساس نظريه وكالت توجيه فقهى و حقوقى ندارد. فقه اهل بيت فارسى ، شماره 18-17 ، ص 179