وضعيت اسلام در روسيه و روابط اسلام و مسيحيت در گفتوگو با دكتر طالب سعيد بايف
مهدى شوشترى (1) قبل از آغاز بحث، خواهشمند است ضمن معرفى خود به سوابق و فعاليتهاى تحقيقى خود بپردازيد. اينجانب طالب سعيد بايف در سال 1973، در شهر انديحان ازبكستان متولد شدم. 35 سال است كه به صورت حرفهاى در خصوص اسلام در اتحاد جماهير شوروى سابق و روسيه فعاليت مىكنم. من در حال حاضر سردبير ماهنامه منبر اسلام، عضو هيات مديره اداره روحانيت مسكو و رئيس انجمن اسلامشناسان روسيه مىباشم. رساله دكتراى خود را در سال 1987 با عنوان اسلام و جامعه نوشتم كه به وضعيت اجتماعى اسلام در اتحاد شوروى مىپرداخت. اين كتاب 2 بار چاپ شده و در اروپا موفقيت زيادى كسب نموده است. از ديگر آثار تاليفى خود مىتوان به تجربه تحقيقات اجتماعى و تحليلى (1984). حيات انسان و قرآن كريم (به صورت مشترك با مفتى راويل عينالدين)، اسلام و آموزشهاى مدرن ، قرآن، زندگى و مرگ ، كتاب درسى اسلام اشاره نمود. آخرين اثر من با عنوان خداى شما و خداى ما يكى است مىباشد كه به نقاط اشتراك و افتراق اديان اسلام، مسيحيت و يهوديت مىپردازد كه به زودى به چاپ مىرسد. به عنوان اولين سؤال، لطفا نظر خود را در خصوص نظريه گفتوگوى ميان تمدنها يا گفتوگوى ميان اديان بيان داريد؟ نظرات جناب آقاى خاتمى در اين خصوص، بازتاب گستردهاى در روسيه داشته است. ما بيانيه استاد خاتمى را در منبر اسلام چاپ كرديم و اين مساله، يكى از نكتههاى تحقيقات علمى من شده است و مايل به تحقيق و كار در اين زمينه هستم. برخى مىگويند شرق، شرق است و غرب، غرب و اين دو از هم جدا مىباشند. غرب مربوط به مسيحيت است و شرق مربوط به اسلام، اما اينها يك چيز را فراموش مىكنند و آن اينكه پايه و اساس هر دو دين اسلام و مسيحيتيكى است. نقاط مشتركى مىتوان ميان اين دو يافت: اعتقاد به خداوند يكتا، نيكى و محبت و غيره از نقاط مشترك اين دو دين هستند. گويا يهوديت، اسلام و مسيحيت در يك اساس و در يك سرزمين (خاورميانه) پيدا شدهاند. گويا مقصد اصلى اين نظريه (گفتوگوى ميان اديان) نزديكى دو فرهنگ گوناگون و رشد روابط بين دو دين مىباشد كه نظريه بسيار خوبى است و بر اين اساس مىتوان تحقيقات خوبى انجام داد. در بحث گفتوگوى ميان اديان، مباحث كلى مطرح است، ولى بحثى از گفتوگوى ميان فرق مختلف اديان به ميان نمىآيد. چه فكرى براى اختلافات در اديان داريد. فكر نمىكنيد اين واجبتر باشد؟ اين موضوع در روسيه دشوار نمىباشد. تقريبا تمام مسلمانان روسيه را اهل تسنن (حنفى) تشكيل مىدهند و ديگر فرق اسلامى (شافعى، شيعه و ...) بسيار كم است. ما از بيرون به آنچه در ايران مىگذرد، مىنگريم و به تلاش شما در نزديكى اديان و فرق مذهبى توجه مىكنيم كه انديشه خوبى است و ضرورى نيز به نظر مىرسد كه بتوان ديالوگى با ديگر اديان و فرق برقرار كرد. فرق مختلف اسلامى نبايد عليه يكديگر به تبليغ بپردازند. آنها بايد اختلافات را كنار گذاشته، با يافتن نقاط مشترك، به تفاهم مورد نظر دستيابند. در صحبتهاى خود فرموديد اكثر مسلمانان روسيه سنى مذهب هستند، اما شاهد اختلافات زيادى در روسيه هستيم. اگر اين اختلافات مذهبى نيست، پس ريشه آنها در چه مىتواند باشد؟ اين اختلافات رقابتى است ميان رهبران مختلف اسلامى. به عبارت ديگر، بحث، مساله قوميت و رهبرى مىباشد. از سوى ديگر، ما از بالا به پايين انتظام خاصى نداريم، سازمان واحدى كه همه را تحت پوشش قرار دهد، وجود ندارد. در حكومتشوروى سابق 2 مركز اصلى اسلامى بود: اوفا (باشقيرستان) و مهاج قلعه (داغستان). اين مراكز فعاليتخاصى در زمينه فرهنگ اسلامى انجام نمىدادند. پس از پروستريكاى گورباچف، همين دو مركز اصلى نتوانستند ديگران را تحت پوشش خود، متحد سازند و عاليتسازندهاى انجام دهند. آنها مىخواستند رهبرى را در همين دو مركز (رهبرى قفقاز شمالى و رهبرى ديگر ايالتهاى شوروى) حفظ كنند. رهبران نيز نتوانستند از عهده آن برآيند. بعد از فروپاشى شوروى سابق، مراكز جديدى پا به عرصه نهادند. الان حدود 50 مركز اسلامى وجود دارند كه رهبرانشان مختلف و با دانشهاى متفاوت هستند. مساله اساسى براى آنها فقط منافع شخصى خودشان است، آنها براى رشد مسلمانان كارى نمىكنند. البته اين را نيز اضافه كنم كه برخى رهبران شناخته شده هستند كه به دنبال بهبود وضعيت مسلمانان هستند. در سال 1996، شوراى مفتيان روسيه تاسيس شد كه حدود 12 مفتى در آن فعاليت مىكنند. تعداد زيادى از مساجد را تحت كنترل خود دارند. رئيس اين شورا، مفتى راويل عينالدين از مركز اسلامى مسكو (مركزى كه قسمت اروپايى روسيه را تحت پوشش قرار مىدهد) مىباشد. شوراى ديگرى نيز تحت نظارت طلعت تاجالدين (مركز اسلامى اوفا در باشقيرستان) مىباشد كه بين اين دو رقابت وجود دارد. اين مركز چندان فعال نمىباشد، اما در مركز اسلامى مسكو در 5 سال گذشته فعاليتهاى خوبى انجام شده است. اين مركز، تنها مركزى است كه ارگان (روزنامه) مذهبى دارد، كتابهاى دينى چاپ مىكند، كار تربيت امامان مساجد و استادان مكاتب دينى را برعهده دارد، يك مركز علمى تاسيس نموده كه وظيفه تربيت امامان مساجد را بر عهده دارد كه در سال گذشته (1998) اولين دوره آنها فارغالتحصيل شدند. در سطح رياستحكومت روسيه، نماينده مركز اسلامى از حقوق مسلمانان دفاع مىكند. مشكل در اين است كه روحانيون مسلمان روسيه از سطح تحصيلات پايينى برخوردارند. آنها نمىتوانند وضعيت فعلى اسلام را درك كنند، نمىتوانند از قرآن كريم آياتى بيابند كه مختص مشكلات و مسائل جهان معاصر باشد. آنها فقط مىتوانند دعا و فاتحه بخوانند، ولى نمىتوانند خطبه بخوانند، قرآن را تفسير نمايند. اينها از لحاظ مذهبى نيز از رشد خوبى برخوردار نيستند. در برخى موارد، نادانى اين افراد، سبب كجفهمى از اسلام شده است. به نظر حضرتعالى، اسلام معاصر چه مشخصههايى دارد؟ بيشتر بحث معرفتى مورد نظر ماست، مثلا رابطه اسلام و دموكراسى را چگونه مىبينيد؟ از ويژگيهاى اسلام اين است كه به ما مىآموزد در زندگى روزمره چگونه زندگى كنيم و چگونه رفتار نماييم. به عنوان مثال، مسلمانان روسيه، بچه زياد دارند. كسى نيست كه از خانواده بيرون باشد و بدون سرپرستباشد، طلاق بسيار كم است، جرم و جنايت كم است، مسلمانان صبورند، بهتر كار مىكنند، مستقلند. اين امور ضرورى و مهم هستند. در اسلام چيزى بهتر از دموكراسى وجود دارد. اسلام مىتواند بگويد كه فرد، هم مسلمان خوبى باشد و هم شهروند خوب. قرآن كريم مىتواند انسان را براى هر شرايطى آماده كند كه انسان در دنيا بىهدف نباشد. اين امور در خون ما وجود دارد. متاسفانه در زندگى ما (مسلمانان روسيه) چيزهاى بداخلاقى نيز وجود دارد. برنامههاى تلويزيونى روسيه بسيار ضداخلاقى است. ما مشكلات زيادى داريم. مسلمانان بايد براى مشكلات خود راه حلى بيابند و اين راه حلها در درون اسلام و قرآن وجود دارد. با توجه به پيشينه روابط اسلام و مسيحيت و اسلام و غرب (جنگهاى صليبى، استعمار كشورهاى اسلامى از سوى غرب) راههاى بهبود روابط اسلام و مسيحيت را در چه مىبينيد؟ براى اين امر، همه بايد كوشش كنيم. اگر اين ذهنيتها از بين نرود، صلحى بوجود نخواهد آمد. ما در كشورى هستيم كه 80 درصد آن را مسيحيان تشكيل مىدهند. مسلمانان بيش از همه بايد تحقيقات اسلامى و تحقيقات فرهنگى داشته باشند. بيشتر افرادى كه در روسيه در خصوص اسلام مطلب مىنويسند، يهوديان و مسيحيان مىباشند. ما در بين مسلمانان محقق خوب كم داريم. ما بايد نه فقط روحانيون كارآمد و تحصيلكرده، بلكه محققان كارآمد داشته باشيم. ما بايد تحقيقات ضد اسلامى را خنثى سازيم. محققان غربى كه عليه اسلام تبليغ مىكنند، در روسيه نيز وجود دارند. تصوير بدى عليه اسلام بين يهوديان و مسيحيان وجود دارد. آنها مىگويند: مسلمانان تعليمات خود را از يهوديان و مسيحيان گرفتهاند. نشر و گسترش اسلام با توسل به نيروى قهريه و زور بوده است و اسلام دينى عقبمانده و واپسگرا مىباشد و مسلمانان افرادى متعصب و متحجر مىباشند. آنها تبليغ مىكنند كه اسلام از هرجا كه عبور كرده، فرهنگ را از بين برده است. اسلام ديگر مذاهب را طرد مىكند و با توسل به زور، به تبليغ خود مىپردازد. اين مطالب بيان يك طرفه مىباشد. محققان غربى دنبال اثبات اينها هستند. ما بايد به دنبال مشتركات باشيم. منبع ظهور اسلام و مسيحيت از عربستان بوده است. همه پيروان اسلام و مسيحيت، فرزندان حضرت ابراهيم (ع) مىباشند. ما از طرف ديگر شاهديم كه اولين دولت مسيحيان، اعراب بودند. اولين امپراتورى بزرگ عربها بودند. بهترين محققان در بخش مسيحيت نيز از اعراب بودند. كتاب قديمى اساسهاى مسيحى كه بهترين كتاب در زمينه مسيحيت مىباشد و در مدارس روسيه تدريس مىشود، كار داماسكى مىباشد كه نام اصلىاش منصور بوده كه يك عرب مىباشد. در پايان مىتوان به اين نكته اشاره كرد كه در روسيه، برخى جوانان مسلمان با ناراحتى از روحانيون مسلمان، به مسيحيت گرويدهاند. تركهايى وجود دارند كه ابتدا آتشپرستبودهاند و سپس به مسيحيت گرويدهاند و دوباره با دلزدگى از مسيحيت، به آتشپرستى روى آوردهاند. اينها افرادى هستند كه به طور بالقوه مىتوانند مسلمان شوند و هويت فراموش شده خود را در اسلام بيابند. با تشكر از وقتى كه در اختيار ما قرار داديد. اميدواريم كه در آينده بتوانيم ارتباطات بيشترى با هم داشته باشيم. من هم از شما كه اين وقت را در اختيار بنده قرار داديد تا در خصوص وضعيت اسلام در روسيه به بحثبپردازم، تشكر مىنمايم و اميدوارم در راهى كه قدم گذاشتهايد، موفق باشيد. 1) كارشناس دفتر تحقيقات اسلامى