نگاهی به وضعیت کنونی مسلمانان در آمریکا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی به وضعیت کنونی مسلمانان در آمریکا - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نگاهي به وضعيت كنوني مسلمانان در آمريكا: ارزش زيستي در محيط سكولار

اسلام در آمريكا سريع ترين رشد را در مقايسه با ساير اديان داشته است. افزايش تعداد مسلمانان در آمريكا در حالي صورت مي گيرد كه اديان ديگر روز به روز، تعدادي از طرفداران خود را از دست مي دهند. نكته قابل توجه اين كه مسلمانان آمريكا علي رغم رشد روز افزون خود، هنوز جايگاه مناسب و شايسته اي در اين جامعه نيافته و در زندگي فرهنگي و عمومي اين كشور، به درستي معرفي و شناخته نشده اند. با اين كه نزديك به پنج تا شش ميليون مسلمان در آمريكا زندگي مي كنند، ولي هيچ نماينده عمده سياسي يا فرهنگي، در مراكز بزرگ قدرت و تصميم گيري اين جامعه ندارند. هيچ نامي از يك فرماندار يا شهردار و يا نماينده كنگره كه مسلمان باشد به گوش نمي خورد و تنها نام هاي مسلماناني چون (محمد علي كِلي) قهرمان سابق بوكس و يا (كريم عبدالجبار) ستاره بسكتبال در جامعه آمريكا شناخته شده است. از اين رو، با توجه به اين كه مسلمانان از لحاظ موقعيت هاي رسمي، سياسي، سهمي از قدرت ندارند، در برابر تبعيض و بدفهمي و بدبيني جامعه نسبت به خود آسيب پذير مي باشند. مهم تر از همه اين كه تبليغات منفي و يك طرفه رسانه هاي ارتباط جمعي آمريكا با نشان دادن چهره هاي ناخوشايند و ضد انساني از اسلام و معادل قرار دادن اسلام با تروريسم باعث ايجاد جو بدبيني و حتي نفرت نسبت به اسلام و مسلمانان در خارج و داخل گرديده و در اين ميان مسلمانان آمريكا نيز آماج حملات تبعيض آميز و كينه توزانه قرار داشته اند. به عنوان مثال، پوشش خبري جريان انفجار مركز تجارت جهاني در نيويورك و موضع گيري مغرضانه رسانه هاي خبري اين كشور، باعث تقويت نگرش منفي و ترديد آميز مردم آمريكا نسبت به مسلمانان اين كشور گرديده است. (آلبرت مخبر)، رئيس كميته ضد تبعيض اعراب آمريكايي در اين باره مي گويد:

همگي مي دانيم كه در همه مذاهب، افراد متعصب وجود دارند، ولي يك چنين تفكيكي هيچ گاه از سوي رسانه ها صورت نمي گيرد و همين امر در ايجاد جو بدبيني، بسيار موءثر است. اصلاً چه كسي اين پرسش را مطرح كرده است كه آيا ديويد كورش (رهبر گروه مذهبي در ويكوي تگزاس كه طي حمله نيروهاي دولتي همراه با تقريباً تمامي پيروان خود به آتش كشيده شد و سوخت) نماينده همه مسيحيان بود ما در شرايط كنوني، با نوعي ضديت با نژاد سامي و عمدتاً يهود رو به رو هستيم كه البته صورت ضديت با مسلمانان و اعراب پيدا كرده است(1).

نگرش مردم آمريكا نسبت به اسلام

نكته قابل ذكر اين است كه موضع گيري خصمانه و تعصب آميز عليه مسلمانان آمريكا، ازحد برخوردهاي لفظي و شفاهي فراتر رفته و جنبه عملي به خود گرفته است. به گفته آلبرت مخبر، هر حادثه اي كه در ممالك خاورميانه اتفاق مي افتد، رسانه هاي خبري با تبليغات يك طرفه و تحريف آميز، احساسات مردم آمريكا را عليه مسلمانان تحريك مي كنند، تاجايي كه حملات مكرر تلفني به مسلمانان، تدريجاً به مرحله حملات فيزيكي و منفجر كردن مساجد مي انجامد و اگر كسي در مقام دفاع از مسلمانان اين كشور بر آيد به احتمال زياد از حملات افراد متعصب در امان نخواهد بود. خانم ايوان حداد كه خود يك مقام علمي و پژوهشگر برجسته در زمينه تاريخ اسلام در دانشگاه (امهرست ماساچوست) است واز لحاظ اعتقادي، مسيحي و همسر يك كشيش فرقه اپيسكپال است، به دليل داشتن ريشه عربي و نوشتن درباره اسلام و مسلمانان بارها تلفن ها و نامه هاي تهديد آميز دريافت داشته است. براي نمونه، وي پس از يك برنامه تلويزيوني در شهر نيويورك كه طي آن از اسلام به عنوان يك دينِ صلح دوست، سخن به ميان آورد، چند نامه تهديد آميز دريافت كرد كه روي يكي از كارت پستال هايي كه براي او فرستاده بودند، نوشته شده بود (مرگ بر مسلمانان)، (برگرد به همان جايي كه ازآن جا آمده اي).

مدتي است كه مسلمانان آمريكا با توجه به آزارهايي كه ديده اند و با استفاده از تجربه اقليت هاي ديگر اين كشور، شروع به ايجاد تشكيلاتي براي طرح مسائل خود و رسيدن آن به گوش مردم كشور نموده اند. گفته مي شودكه گروهي ازمسلمانان در اوايل دهه 1990 شوراي مسلمانان آمريكا AMCرا بدين سبب، از مسلمانان برگزيدند تا منافع مسلمانان را در واشنگتن نمايندگي كند و اطلاعات لازم را درباره اسلام براي غير مسلمانان فراهم نمايد. در واقع بنا به گفته (عبدالرحمان العمودي) رئيس شوراي مسلمانان آمريكا، هدف اصلي اين شورا اين است كه به مردم آمريكا تفهيم كند كه مسلمانان كشور را نبايد با ساير مسلمانان خارج از آمريكا يكي بگيرند؛ زيرا مسلمانان اين جا يك موجوديت آمريكايي دارند و مي خواهند در آمريكا زندگي كنند(2).

به نظر تحليلگران،علاوه بر دشمن ديرينه تمدن غرب و كليسا با اسلام، عواملي چون: جنگ اعراب و اسرائيل در پنجاه سال گذشته، بحران نفتي اوايل دهه 1970، انقلاب اسلامي ايران و جنگ خليج فارس در شكل دادن تصور ذهني مردم آمريكا نسبت به مسلمانان بسيار موءثر بوده است. به زعم اين دسته از ناظران، شايد هيچ واقعه اي بيش تر از انقلاب اسلامي و مخصوصاً بحران گروگان گيري، كه طي آن 52 ديپلمات و سرباز آمريكايي به مدت طولاني در ايران باز داشت شدند، در شكل دادن تصوير اسلام در ذهن مردم آمريكا به دست رسانه هاي ارتباط جمعي و مخالف اسلام، موءثر نبوده است. به گفته خانم حداد، بازداشت طولاني مدت گروگان ها در ايران، به صورت سمبل بسيار نماياني از ضعف و آسيب پذيري آمريكا در خاور ميانه جلوه گر شد و باعث شد كه مردم آمريكا تحت تأثير تبليغات منفي و ضد اسلامي، نسبت به اسلام، نظر ديگري پيدا كنند. ايوان حداد در اين زمينه مي گويد:

پس از جريان گروگان گيري تصور منفي و بدبيني مردم آمريكا نسبت به اسلام، تقويت گرديد؛ مخصوصاً كه مبارزان مسلمان با دست زدن به اقدامات گوناگون در صدد صدور انقلاب اسلامي به ديگر نقاط جهان و جايگزين ساختن قوانين اسلامي به جاي نهادهاي سكولار و غير مذهبي در كشورهاي اسلامي بر آمدند.

به نظر وي فعاليت هاي اسلامي تنها به ايران ختم نمي شود، بلكه در بسياري از نقاط جهان، بويژه در خاورميانه در ممالكي چون: مصر و الجزاير شدت يافته و حكومت هاي اين كشورها در معرض تهديد جدي مسلمانان قرار گرفته اند. مهم تر از همه اين كه جنبش هاي اسلامي در ممالكي كه قبلاً بخشي از امپراتوري شوروي سابق بودند، مثل تاجيكستان و افغانستان در ايجاد ذهنيت منفي نسبت به اسلام به عنوان يك دين انقلابي موءثر بوده است(3).

برخي از پژوهشگران معتقدند:

گرچه حوادث خاورميانه در شكل گيري ذهنيت منفي عليه اسلام و مسلمانان بسيار موءثر بوده، ولي سوء تعبير و بدفهمي حوادث خاورميانه بيش از خود آن حوادث در ايجاد نگرش بدبينانه نسبت به اسلام تأثير گذار بوده است. به گفته خانم حداد، در آمريكا و ديگر ممالك غربي، اسلام به عنوان تروريسم، بي منطقي، تنفر نسبت به مسيحيت و يهوديت و تلاش مسلمانان براي نابودي غرب يهودي و مسيحي معادل گرفته شده و اين گونه به مردم تفهيم شده است. بنيادگرايي اسلام از اختراعات آمريكاست. اصلاً چيزي به نام بنيادگرايي اسلامي وجود ندارد و حتي در زبان عربي چنين كلمه اي موجود نيست(4).

برخي از متخصصان آمريكايي معتقدند كه براي رفع شبهه نسبت به اسلام و مسلمانان لازم است كه واقعيات مذهبي، سياسي و اجتماعي خاورميانه بهتر درك شود. يكي از كساني كه داراي چنين طرز تفكري است، گروگان سابق آمريكا در تهران «مورهد كندي» مي باشد) مي گويد:

اسلام يك روش زندگي، يك فرهنگ، يك سيستم حقوقي و سياسي است. از اين رو، نمي شود از اين واقعيت، كنار ماند.

وي معتقد است كه رهبران ضد غربي خاورميانه براي جهاد عليه حكومت هاي سكولار و تحت الحمايه آمريكا، شديداً مورد حمايت توده هاي مردم قرار دارند، كندي در اين زمينه يادآور مي شود:

جنگ مذهبي تا حد زيادي بخشي از ايمان است، ولي اين بدان معنا نيست كه مسلماناني كه در خيابان آتلانتيك منطقه بروكلين، رستوران دارند و مطيع قوانين آمريكا هستند، مي خواهند دست به جهاد بزنند(5).

مسلمانان آمريكا جملگي براين باورند كه رسانه هاي جمعي اين كشور به دليل گزارشات يك جانبه و تحريف واقعيات، بيش از همه در ترويج روح بدبيني نسبت به اسلام مقصرند؛ زيرا رسانه ها با انگشت گذاشتن روي موضوعات احساس برانگيز وبزرگ جلوه دادن آنها در ايجاد هيجان ضد اسلامي مردم آمريكا نقش تعيين كننده اي بازي مي كنند.

شاكر السيد سخنگوي (ايسنا) در اين زمينه مي گويد:

اسلام داراي ماهيت صلح دوستانه است؛ اما به محض اين كه يك عمل اشتباه آميز صورت مي گيرد، مسلمان ها در رسانه ها مطرح مي شوند. آنچه كه مايه تأسف است اين است كه رسانه هاي آمريكا نه تنها اسلام و مسلمانان را به وقايع جنايي مرتبط مي سازند، بلكه طوري مسلمانان را نشان مي دهند كه گويي ارتكاب هرگونه عمل نادرستي به دست آنان صورت مي گيرد. مهم تر از همه اين كه تصويري غلط و منفي از اسلام از سوي برنامه هاي تلويزيوني و فيلم هاي سينمايي حتي در ذهن كودكان و نوجوانان آمريكايي نقش مي بندد؛ زيرا در خلال اين برنامه ها، مسلمانان به صورت افرادي شرور، و بزهكار معرفي مي شوند. يكي از نمونه هاي اين گونه برنامه ها، نمايش فيلم كارتوني (علاء الدين) است كه در آن مسلمانان و اعراب به صورت افرادي ظالم و ترسناك جلوه گر شده اند. در يكي از صحنه هاي اين فيلم، زني كه يك سيب را براي كودك گرسنه دزديده است، از سوي مسلمانان تهديد به قطع دستان مي شود. (محمد مجيد) از مركز اسلامي مي گويد: (نشان دادن اين گونه صحنه ها نوعي معرفي نادرست اسلام است؛ زيرا دستان هيچ كس از نظر قوانين اسلامي به جرم دزديدن سيب براي يك بچه گرسنه قطع نمي شود)(6).

مشكلات فرهنگي و محيطي

نكته ديگري كه ناظران به عنوان يك مشكل مبتلا به مسلمانان آمريكا به آن اشاره مي كنند، مسأله محيط فرهنگي خاص آمريكاست كه به سبب عدم تجانس با فرهنگ اسلام، باعث بروز مشكلاتي براي مسلمانان كشور مي شود. گرچه به گفته خانم حداد، اسلام كم تر از مسيحيت و يهوديت داراي يك ساختار رسمي است. با اين حال، انجام فرايض ديني براي مسلمانان در اين كشور به مراتب مشكل تر از انجام همين فرايض در كشورهاي اسلام است. البته براي گروهي از مسلمانان از جمله (عبدالله خوج) مدير مركز اسلامي واشنگتن هيچ مشكلي از حيث انجام فرايض ديني در محيط آمريكا وجود ندارد؛ زيرا به نظر اينان يك مسلمانِ معتقد، بايد در هر شرايطي آداب ديني خود را به جاي آورد؛ ولي آنچه بيش تر مسلمانان اين جا بدان معترفند، اين است كه تربيت فرزند در اين محيط، بسيار مشكل است. مخصوصاً كه به قول عبدالله خوج، تلويزيون روي كودكان تأثير بسيار نامطلوبي به جاي مي گذارد و باعث مي شود كه آنان درك واقعيت هاي اصيل را از دست بدهند. مهم تر از همه اين كه بچه ها بسياري از چيزهايي را كه در تلويزيون مي بينند، مي خواهند و چون والدين قادر به تهيه آنها نيستند، نوعي نفرت نسبت به والدين در آنان به وجود مي آيد. از اين رو، بسياري از مسلمانان براي خنثي كردن تأثيرات منفيِ محيط بر فرزندان خود، آنان را به مدارس اسلامي مي فرستند تا طبق اصول اسلامي تربيت شوند؛ ولي براي همه مسلمانان كشور، امكانات كافي براي فرستادن فرزندان خود به مدارس خصوصي اسلامي وجود ندارد و از اين رو، آنان ناگزيرند كودكان خود را به مدارس دولتي آمريكا بفرستند و با مشكلات عديده اي مواجه شوند. يكي از اين مشكلات، نحوه پوشش محصّلان است. طبق مقرراتِ اين مدارس، لازم است كه محصّلان، يونيفورم مخصوص كه غالباً كوتاه است بپوشند. البته برخي از مدارس بنا به درخواست والدين مسلمان بچه هاي آنان را از پوشيدن يونيفورم كوتاه معاف مي كنند، ولي مشكل آنان تنها با حل اين مسأله از بين نمي رود. بحراني ترين شرايط فرهنگي براي محصّلان مسلمان وقتي پيش مي آيد كه آنان وارد دبيرستان مي شوند. جايي كه مصرف موادمخدر و روابط جنسي بين محصّلان آمريكايي بيداد مي كند و با معيارهاي ارزشي اسلام كاملاً در تضاد است. معمولاً در محيط هاي آموزشي آمريكا دانش آموزان و دانشجويان دختر و پسر به طور مختلط در كلاس مي نشينند و در پارتي هاي مدارس كه مصرف مشروبات الكلي و رقص و مانند اينها يك امر عادي فرهنگي براي آنها محسوب مي شود، فعالانه و مشتاقانه شركت مي كنند، حال آن كه دانشجويان مسلمان، نه تنها از شركت در اين گونه فعاليت ها منع شده اند، بلكه به دليل حفظ شعاير ديني بايد ظاهر و رفتاري متناسب با باورهاي مذهبي خود داشته باشند كه در اين صورت، در بين هم كلاسي ها و ساير محصّلان كاملاً انگشت نما شده و در مواردي مورد تمسخر و اذيت و آزار قرار مي گيرند. يكي از نمونه هاي اين گونه رفتارها و ظواهر اسلامي، پوشش حجاب براي دختران است كه البته درباره همه دختران مسلمان در مدارس مصداق ندارد.

به طور كلي برخورد بين ارزش هاي اسلامي و محيط فرهنگي سكولار آمريكا در مدارس شرايطي پيش مي آورد كه تعدادي از جوانان مسلمان به نوعي با محيط غير مذهبي اين كشور كنار بيايند. براي نمونه، برخي از دخترها موقتاً تا پيش از ازدواج ممكن است حجاب اسلامي نپوشند و برخي ملاحظات ديگر اسلامي را در سنين نوجواني جدي نگيرند؛ زيرا فشارهاي فرهنگيِ محيط به قدري زياد است كه براي برخي از مسلمانان، مخصوصاً نسل جوان مسلمان كه در اين جا متولد و پرورش يافته، مقدور نيست خود را با استانداردهاي مذهبي هماهنگ سازند و ناگزير گرايشات فرهنگي محيطي آنان در مواردي برگرايشات مذهبي آنان غلبه مي كند. محقق برجسته مسائل اسلامي در آمريكا، خانم ايوان حداد مي گويد:

نحوه زندگي والدين مهاجر و نسل دوم مسلمان در آمريكا، داراي تفاوت هاي چشمگيري مي باشد. بسياري از جوانان مسلمان برخي از مقررات سخت گيرانه اسلامي را مورد بي توجهي قرار مي دهند.

خانم حداد معتقد است كه، درصد كمي از مسلمانان آمريكا افرادي مذهبي و متعهد به انجام فرايض ديني هستند؛ يعني، نزديك به 5 تا 10% آنان آداب ديني را به جاي مي آورند و ملاحظات اسلامي را جدي مي گيرند و بقيه گرچه اسماً مسلمان هستند، ولي عملاً طبق الزامات فرهنگي محيط سكولار آمريكا عكس العمل نشان مي دهند و به قول معروف همرنگ جماعت هستند. از اين رو، وقتي از مسلمانان در آمريكا صحبت مي شود، نبايد تصور شود كه همه آنان افرادي مذهبي و متعهد به رعايت اصول اسلامي هستند(7).

تلاش مسلمانان آمريكا براي شناساندن خود به جامعه

علي رغم رشد اسلام در اين كشور، هنوز براي بسياري از مردم آمريكا، اسلام كاملاً ناشناخته است و به گفته (احسان بگ باي) مدير انستيتوي منابع اسلامي، بيش تر مردم آمريكا شناخت بسيار اندكي نسبت به اسلام دارند و خيلي ها هم اصلاً اسلام را نمي شناسند. يكي از دلايل اصلي آن، تبليغات منفيِ رسانه ها و محافلِ خبري عليه اسلام و مسلمانان بوده كه در ايجاد تصوير بسيار ناخوشايند از اسلام در ذهن مردم كشور تأثير زيادي داشته است. از اين رو، در شرايط كنوني تلاش براي نشان دادن چهره حقيقي اسلام و مسلمانان به صورت يكي از چالش هاي مهم مسلمانان آمريكا در آمده است.

مسلمانان اين كشور بر اين باورند كه اسلام مي تواند خيلي چيزهاي خوب به اين جامعه كه گرفتار هرج و مرج روز افزون اخلاقي و انواع مفاسد اجتماعي است عرضه كند. يكي از اين ارمغان هاي اسلامي، تبليغ پيام برادري و تقويت رشته مودت بين افراد است. اين پيام اسلامي بيش از هر چيز در بين سياهان كشور كه طي قرون متمادي به صورت هاي گوناگون مورد ستم و تبعيض بوده اند جاذبه دارد. اين گونه تبليغات، ضمن جلب توجه بسياري از مردم كشور به مباني حقيقي اسلام، باعث گرديد كه نگرش قبلي نسبت به مسلمانان تا حدي تعديل يابد و علي رغم تبليغات منفي محافل خبري و مخالف اسلام، مسلمانان تدريجاً بتوانند خود را به مردم كشور بشناسانند و نشان دهند كه توجه به مسائل اخلاقي و انساني و سلامت خانواده و تربيت فرزندان و مبارزه با عوامل نابود كننده روابط انساني و عاطفي چه در جامعه و چه در كوچك ترين واحد جامعه؛ يعني، خانواده از خصوصيات زندگي آن است نه كشتن و بمب گذاري كردن. نكته جالب توجه اين كه در پاره اي از موارد براي مبارزه با انحرافات اجتماعي و مفاسد اخلاقي كه به صورت موريانه اي پيكره فرهنگي و اخلاقي اين جامعه را از درون مي خورد و شيرازه نظام اجتماعي و فرهنگي كشور را به اضمحلال و سقوط تهديد مي كند، اولياي امور در سطح شهر و محلي، دست استمداد به سوي مسلمانان دراز مي كنند و در بسياري موارد نيز مسلمانان داوطلبانه در چنين مبارزه اي شركت مي نمايند كه نمونه اش همكاري مسلمانان سياه و وابسته به گروه ملت اسلام به رهبري لوئيس فراخان و ديگر مسلمانان در برخي از شهرها براي مبارزه با باندهاي مواد مخدر مي باشد. در زندان هاي آمريكا نيز براي آرام كردن و اصلاح زندانيان بدسابقه و شرور از مسلماناني كه به دلايلي به زندان مي افتند، استفاده مي شود كه البته تا حدود زيادي به نقش تبليغاتي و تأثير گذاري مسلمانان اعتبار بخشيده است.

به هر حال، تلاش هاي سازمان يافته برخي از گروه هاي منسجم مسلمان در معرفي ارزش هاي اسلامي و باورهاي اعتقادي و سبك زندگي و ايده آل هاي انساني خود بي تأثير نبوده است. مسلمانان آمريكا كاملاً دريافته اند كه در سايه فعاليت هاي تشكيلاتي و سازمان يافته و هماهنگ بهتر و موءثرتر مي توانند صداي خود را به گوش مردم كشور برسانند و از حقوق حقه خود دفاع نمايند و از امكانات و فرصت هاي موجود اين جامعه بهره برداري مثبت كنند. به گفته (آلبرت مخبر)، رئيس كميته ضد تبعيض اعراب آمريكايي، مسلمانان تا مدت ها به دليل نداشتن سازمان هاي مخصوص به خود قادر نبودند براي رفع مشكلات مبتلا به مسلمانان در اين كشور كاري كنند و از حقوق خود دفاع نمايند. براي نمونه، كميته مذكور طي يك اقدام هماهنگ توانست مقامات كشور آمريكا را متقاعد كند كه زنان مسلمان به هنگام عكس گرفتن براي تقاضاي شهروندي يا اخذ كارت اقامت دايم و تقاضاهاي ديگر، حجاب خود را داشته باشند. اين كميته همچنين اخيراً با وزارت دفاع آمريكا بر سر نشان دادن يك فيلم آموزشي نظامي به افسران تفنگدار در پايگاه هوايي والنوت در كاليفرنيا كه در آن به مسلمانان اهانت شده بود، برخورد جدي نمود. در اين فيلم، كه يك افسر مسلمان آمريكايي نيز در بين ساير افسران ناظر آن بود، مسلمانان به عنوان افراد تروريست و دشمن انتخاب شده بودند.

افسر مسلمان از كميته ضد تبعيض اعراب آمريكايي خواست تا اين مسأله را دنبال كنند، آلبرت مخبر رئيس كميته مذكور در اين زمينه گفت: اين فيلم، يك تبليغ ضد اسلامي و ضد اعراب بود و مي خواست نشان دهد كه مسلمانان و اعراب، تنها تروريست هاي جهان هستند، حال آن كه آمار موجود نشان مي دهد كه اقدامات تروريستي جاهاي ديگر خيلي بيش تر از خاورميانه اتفاق مي افتد. بيش تر مردم آمريكا عامداً به حقوق مدني و قانوني ديگران تعدي نمي كنند، بلكه ريشه اصلي تبعيض به گفته (توماس جفرسون)، جهل است. از اين رو، ما سعي مي كنيم اين خلأ را با آموزش دادن پر كنيم(8).

همان گونه كه در فوق اشاره شد. مسلمانان طي چند سال اخير سعي كرده اند با تشكيل سازمان هاي مخصوص، صداي خود را به گوش مردم آمريكا برسانند و در اين كار تا حدي موفق بوده اند، هرچند حوزه تأثير گذاري اين سازمان ها هنوز كاملاً ملموس نيست. در همين راستا به گفته (بگ باي) مدير انستيتوي منابع اسلامي در سال 1990 شوراي مسلمانان آمريكا تأسيس شد تا به عنوان صداي سياسي جامعه اسلامي فعاليت كند؛ هر چند به گفته عبدالرحمان العمودي تنوع و گوناگوني مسلمانان مشكلاتي بر سر راه اين مأموريت است. وي در اين زمينه مي گويد:

تقريباً 5% اعضاي جامعه اسلامي AMC مسلمانان بومي و بقيه مسلمانان عرب، ايراني، پاكستاني، هندي، تركيه اي و غيره هستند كه هر يك خواسته هاي گروهي خود را دنبال مي كنند. همين امر مشكلاتي را ايجاد كرده و لذا اين شورا تلاش مي كند كه همه را زير پرچم واحد اسلام متحد و هماهنگ سازد.

اما قابل ذكر است كه در سال هاي اخير، شواهدي دال بر بازگشت به ريشه هاي اسلامي به چشم مي خورد. اين امر البته تا حدودي معلول هجوم فرهنگي است كه بسياري از مردم در آمريكا احساس مي كنند، جوامع اسلامي كاملاً داراي نظم و ترتيب هستند. مسلمانان خود را با آمريكايي كه در مدارس آن وسايل ضد بارداري توزيع مي گردد، همگن نمي كنند، بلكه تجديد حياتشان همانند سايران، زمينه و مبنايي معنوي دارد(9).

مثلاً درباره ارزش خانواده در بين مسلمانان، يك امام جماعت (جمال طبيبي) كه در عين حال يك پدر نيز هست مي گويد:

خانواده، يكي از بزرگ ترين چالش هاست. ما در بحبوبه يك رشته آميزش ها و همگن سازي هاي فرهنگي و نژادي قرار گرفته ايم، ولي ما نمي خواهيم كه هويتمان از بين برود.

صاحب يك چايخانه نيز مي گويد:

اگر پسرم با يك غير مسلمان ازدواج كند، با مشكل بزرگي مواجه خواهم گرديد. من به هر كاري كه در توانم باشد دست خواهم زد تا مانع از انجام چنين ازدواجي بشوم.

بسياري از مسلمانان آمريكا چه آنان كه با جامعه اين كشور، همگن شده اند و چه آنان كه تازه به اين كشور آمده اند، رفته رفته به آرمان هاي اسلامي خانواده باز مي گردند. بسياري از اين مسلمانان، اعم از واقعي و اسمي، خواستار محكم تر شدن اساس خانواده بوده و سعي مي كنند فرزندانشان را با ارزش هاي اجتماعي محافظه كار، آنچه كه آن را ميراث اسلام مي خوانند پرورش دهند. از نظر مسلمانان، خانواده و هويّت طوري با هم عجين گرديده اند كه آمريكاييان، با گرايش هاي فردگرايانه تر خود، ممكن است قادر به شناخت آن نباشند. با اين حال، آرمان خانواده اسلامي سنتي نيز تنش هايي در ميان مسلمانان آمريكا، بويژه در ميان آنان كه از لحاظ اقتصادي وضع نامطلوب تري دارند، به وجود مي آورد. به طور مثال، در شارون، ماساچوست، مسلمانان موءمن به منظور بحث و تبادل نظر درباره ارزش هاي خانوادگي، در يك مركز اسلامي روستايي گرد آمده اند. اين مسلمانان، در مقايسه با مسلمانان آيوا، در آمريكا مشكلات بيش تري دارند، بيش تر آنان در اين جا كم تر از پانزده سال سابقه اقامت دارند و از ظاهرشان بر مي آيد كه از طبقه كارگر هستند. در اين گردهم آيي، زنان و مردان، جداي از يكديگر نشسته اند و يك روحاني يمني تبار كه لباس سفيد به تن دارد و به زبان عربي تكلم مي نمايد، خاطر نشان مي سازد كه كودكان را بايد از تماشاي تلويزيون بر حذر داشت، مگر آن كه برنامه هاي آن اسلامي باشد.

بسياري از حاضران با تكان دادن سر، نظر او را تأييد كردند، اما نه همه آنان. در بيرون اين جلسه، يك زن به يك بانوي خبرنگار گفت:

مثل اين كه اين مردها بچه هاي خود را در اين مملكت بزرگ نمي كنند. نمي دانم اصولاً آيا مي دانند كه ما چه مي كنيم يا خير.

يك مادر شركت كننده در جلسه سئوال مكتوبي در اختيار روحاني مزبور قرار داد. سئوال وي درباره پسران خودش بود كه به جاي شركت در فعاليت هاي مسجد، به بازي و ورزش مي پردازند. در سئوال وي آمده بود: آنان همين الان سرگرم بازي بسكتبال هستند.

يكي از بچه هاي حاضر در محوطه محل برگزاري جلسه مزبور، خالد، پسر سيزده ساله اي است كه به مدرسه معروف لاتين بوستون مي رود. وي آرزويش اين است كه سرانجام در تيم ملي فوتبال كشور بازي كند. خالد با زيركي و فراست از اعتقادات مذهبيِ سفت و سختِ خانواده اش و نيز از فرهنگ خاصي كه در آن زندگي مي كند، سخن گفت. او تمامي تحولات انجام گرفته در تيم هاي ورزش مورد علاقه اش را دنبال مي كند. هم مسلمانان محافظه كار و هم مسلمانان ليبرال، تصويري از خانواده ارائه مي دهند كه گاهي اوقات به شكل متعصبانه به آن نگاه شده است. مسلمانان سعي مي كنند در برابر فرهنگ حاكم بر جامعه تسليم نشوند، آنان مي كوشند يك شبكه پشتيباني تشكيل دهند كه بهترين چيزهايي را كه از زاد و بوم هاي خود به ياد مي آورند عرضه نمايد.

(ماهر سيد) صاحب يك شركت بازرگاني در اورلاندو، فلوريدا مي گويد:

در اردن، پدرم هيچ گاه درباره اسلام با من گفت و گو نمي كرد، اما در اين جا، من ناگزيرم جوّ لازم را براي پسرم فراهم آورم. او در حالي بزرگ مي شود كه نماز گزاردن و عبادت كردن پدرش را شاهد مي باشد.

بخش اعظم قرآن، تفاسير آن بويژه بازوي نامرئي قدرتمند سنت فرهنگي اسلام به رفتار خانواده مرتبط مي شود. مسلمانان شيفته آن هستند كه بگويند اسلام يك دين كامل است. به طور مثال، حضرت پيامبر اكرم فرموده است:ازدواج نيمي از ايمان است.

از نظر مسلمانان موءمن، احكام مذهبي، مستقيماً به چشم اندازهاي زندگي در آخرت مربوط مي شود(10).

در خصوص وضعيت مدارس و كودكان مسلمان هم، (رفاه كوكهار) يك مسلمان آفريقاييِ آمريكايي كه با يك پاكستاني ازدواج كرده و چهار فرزند دارد، مي گويد:

البته تربيت كودكان به صورتي كه مسلماني خوب بار بيايند كار ساده اي نيست. از دست دادن فرزندان ما يكي از بزرگ ترين مسائل مورد بحث در جامعه اسلامي است؛ چرا كه بسيارند كودكاني كه علاقه اي به دين و به طور كلي اعتقادات مذهبي والدين خويش ندارند.

اگر بتوانيد پيش از سنين بلوغ، نظر آنان را به عقايد مذهبي خود جلب كنيد شايد موفقيت خواهيد داشت، در چنين صورتي، ارزش هايي را در آنان به وجود مي آوريد كه بعدها آن را مورد ارزيابي قرار خواهند داد. يكي از مسائلي كه وجود دارد، مدرسه است. بين 90 تا 95% از بچه هاي مسلمان به مدارس دولتي مي روند.

محيط اين مدارس به گونه اي است كه بيش تر والدين آن را مسموم و تباه كننده مي دانند، اما مسلمانان به اين نكته نيز اعتراف دارند كه مدارس خاص خودشان در پايه هاي بالاتر از كلاس ششم ضعيف هستند.

از اين رو، پدران و مادران مسلمان تا آن جا كه در توان دارند مي كوشند تا آموزش و پرورش دولتي را تكميل نمايند. آنان برنامه هاي نرم افزاري جديدي درباره آموزش قرآن، تاريخ اسلام و زبان عربي خريداري مي كنند. همچنين بازي ها، جدول ها و آزمون هايي در اختيار آنان قرار مي دهند. برنامه هاي كامپيوتري قرآن به زبان عربي وجود دارد. CDROM.

در سال هاي اخير، كارتون ها، فيلم ها و ديگر برنامه هاي اسلامي جديد ويژه كودكان و نيز مجلات اسلامي كودكان در دسترس مي باشد. يكي از اين مجلات (MUSLIM KALEIDOSCOPE) نام دارد كه انتشار آن در ژوئيه 1995 از سوي يك ناشرِ بنام آغاز گرديد. كيفيت تصاوير و اشكال دايناسورها و حيوانات در اين مجله درست به همان گونه اي است كه در تازه ترين كتب و نشريات ويژه كودكان در كشور وجود دارد، اما داستان هاي منتشره در مجلات اسلام داراي محتواي اخلاقي و جنبه هاي اسلامي است. اين داستان ها به زبان هاي انگليسي، عربي و اردو به چاپ مي رسد.

در اردويي كه در بالا بدان اشاره شد، كودكان پس از انجام فعاليت هايي چون: نقاشي، بسكتبال، شنا و نيز صرف نهار، نماز ظهر را به جاي مي آورند و در يك كلاس آموزش مسائل اسلامي شركت مي جويند. حسن يك داوطلب اريتره اي كه در برگزاري اين اردو همكاري دارد مي گويد: كلمه روز الرحمان است. الرحمان يكي از نام هاي 99 گانه خداوند و به معناي بخشنده ترين است. پسرها در قسمت جلو و دخترها در پشت سر آنان مي نشينند. آنان يك صدا مي گويند: (من قول مي دهم دروغ نگويم و همواره راست گو باشم)(11).

لذا بر اين اساس، مسلمانان مدرسه الهدي را دو سال پيش كه احساس مي كردند سيستم دولتي نيازهاي آنان را بر آورده نمي كند، تأسيس كردند. اين مدرسه كه داراي 76 دانش آموز از مقطع كودكستان تا سال چهارم است، بيش از دو برابر تعداد دانش آموزي كه ثبت نام كرد، متقاضي ثبت نام داشت.

آكادمي اسلامي سعودي در بخش فرفاكس كه از سوي دولت عربستان سعودي در سال 1984 (1936) تأسيس شد و شامل كودكستان تا كلاس دوازدهم است، به همان تعداد 1200 دانش آموز مشغول تحصيل خود، در ليست انتظار، متقاضي ثبت نام دارد.

مدرسه كلارا محمد واقع در ناحيه كلمبيا (واشنگتن) و مدرسه جامعه مسلمان واقع در پرتوماك نيز آموزش اسلامي ارائه مي كنند. تمامي مدارس اسلامي، بر پايه درسي آموزش و پرورش منطقه، درس هاي عربي و تعليمات اسلامي كامل ارائه مي كنند. در مدرسه الهدي تمام كلاس ها از لحاظ اسلامي تدريس مي شوند(12).

1- 1993 C.Q.R..

2- همان جا.

3- 1991 C.Q.R.JULY .

4- YVANNE & J.SMITH.1993 p.9

5- 1993،15LOS ANGLES TIME MARCH

6- 1993 C.Q.R..

7- همان جا.

8- همان جا.

9- رابرت ماركند، كريسچين ساينس مانيتور، چاپ آمريكا، 96/1/22.

10- رابرت ماركند، لاميس آندوني، كريسچين ساينس مانيتور، چاپ آمريكا، 96/1/22.

11- لاميس آندوني، رابرت ماركند، كريسچين ساينس مانيتور، چاپ آمريكا، 96/1/29.

12- مك تارا، واشنگتن پُست، چاپ آمريكا، 96/10/15.

/ 1