آزمون و تجربه امروز ایران اسلامی در آینده به تمدن ویژ‏ه‏ای خواهد انجامید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آزمون و تجربه امروز ایران اسلامی در آینده به تمدن ویژ‏ه‏ای خواهد انجامید - نسخه متنی

مصاحبه با: امیربیک عثمانف

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آزمون وتجربؤ امروز ايران اسلامي در آينده به تمدن ويژه اي خواهد انجاميد

اميربيك عثمانف

معاون صدا و سيماي جمهوري قرقيزستان

گفتگو از: سهراب هادي

حضور

جناب آقاي عثمانف از اينكه در مراسم برگزاري پنجمين سالگرد رحلت حضرت امام در اين فضاي صميمانه و روحاني به ايران سفر كرديد و براي مردم و ملت قرقيزستان خاطره و دستاوردهايي خواهيد برد خوشحاليم شايد بد نباشد در ابتداي اين گفتگو معارفه اي از شما براي خوانندگان حضور از زبان خودتان داشته باشيم.

عثمانف

نام كامل من اميدبك عثمانف است، ومعاون صدا و سيماي جمهوري قرقيزستان هستم و در آنجا مسئوليت بخش تلويزيون را به عهده دارم.

تحصيلات من در رشتؤ اقتصاد است. بعداز فارغ التحصيل شدن در اين رشته حدود پنج سال در سازمان آمار دولتي به عنوان كارشناس امور اقتصادي به كار پرداختم و بعداز آن به تلويزيون دعوت شدم.

حضور

در تلويزيون در چه

زمينه هايي بيشتر فعاليت داريد.

عثمانف

در ابتداي همكاري ام، مفسر تلويزيون بودم و در زمينه هاي اجتماعي و اقتصادي تحليل هايم را ارائه مي دادم. مدتي مديريت اخبار تلويزيون به عهدؤ من گذاشته شد. بعداز آن سردبير بخش خبري و اقتصادي و اجتماعي شدم. مدت كوتاهي از مسئوليت فاصله گرفتم امّا دوباره به تلويزيون برگشتم و مسئوليت آن را عهده دار هستم و اخيراً به موضوعات سياسي مي پردازم. ولي در گذشته همانطور كه گفتم بيشتر به تحليل مسائل اقتصادي و اجتماعي مي پرداختم.

حضور

در مسائل اجتماعي بيشتر به چه موضوعاتي مي پردازيد.

عثمانف

محور اصلي كارم حول مسائل و موضوعات مذهبي بود. اينكه در عصر جديد با توجه به شرايط و مقتضيات تازه، اسلام را چگونه مي توان وارد عرصؤ اجتماع كرد و مسائلي از اين دست، موضوعات هميشگي كارم بود. دو سال قبل ادارؤ مفتيات ماورأالنهر در تاشكند مرا شايستؤ دريافت جايزؤ ويژؤ خود شناخت و به حج اعزام شدم. اين سفر توجه ام را به مسائل ديني و اسلامي عميقتر ساخت و انگيزؤ تازه اي شد تا بيشتر به موضوعات ديني بپردازم و دراين زمينه تحقيقات جدي انجام دادم.

حضور

مايل هستيد با تحليلي كوتاه محتوا و نحوؤ انجام اين تحقيقات را براي خوانندگان حضور توضيح بفرمائيد.

عثمانف

نتايج اين تحقيقات به صورت سلسله مقالاتي از طريق روزنامه ها انتشار يافت. بخش ديگري از اين تحقيقات به صورت مصاحبه تهيه شد. در اين مصاحبه ها كه با شخصيت هاي ديني انجام مي گرفت دربارؤ وضع دين اسلام در شرايط فعلي جهاني و منطقه اي گفتگو مي كرديم و ماهيت جهان بيني ديني را در مقايسه با ساير جهان بيني ها مورد بحث قرار مي داديم. اين مصاحبه ها همگي از طريق تلويزيون پخش شد.

حضور

استقبال مردم از اين

برنامه ها چگونه بود و چه تاثيري در افكار عمومي و مخاطبان شما داشت.

عثمانف

اين برنامه ها بيشتر به نيازهاي مردم پاسخ مي داد، به همين دليل بخوبي پذيرفته شد، سطح فرهنگ ديني در كشور ما و در ميان مردم، عمق چنداني ندارد. مردم با فرهنگ ديني آشنايي خوبي ندارند و بخاطر تازگي و بكر بودن موضوع از آن بخوبي استقبال كردند. در اين سفر من حس كردم رشد فرهنگ ديني در ايران بسيار بالاست و مردم عمق دين را درك مي كنند و ارزشهاي ديني در همؤ ابعاد زندگي آنان تعبير و تاثير روشن و خوبي دارد.

حضور

اين اوّلين باري است كه به ايران سفر مي كنيد.

عثمانف

بله .

حضور

پيش از اين، ايران را چگونه مي شناختيد.

عثمانف

من بيشتر ايران را از طريق مطالعه روزنامه ها و نشريات و كتابهاي درسي مي شناختم.

حضور

آيا اين كشور، همان ايراني است كه شما آن را با خواندن كتابها شناخته ايد.

عثمانف

نه! ايران به نحو غير قابل توصيفي مرا غافل گير كرد. بيش از انتظارات من بود.

حضور

ايران امروز را چطور

مي بينيد

عثمانف

اميدواري در همه جا موج

مي زند. اگرچه مشكلات زياد است و به نظر مي رسد كه به آساني نمي توان بر آن فائق آمد، امّا ارادؤ سازندگي همؤ موانع را از ميان برمي دارد. اين اراده هم اكنون در ايران محسوس است. من وضع ايران را از اين نظر با كشورهاي بزرگ صنعتي مقايسه نمي كنم، آنها حتي اگر مسائلي از نوع مشكلات ايران را در كشور خودشان حل كرده باشند، در عوض با بحران هاي حادتري مواجه اند. وضع ايران را نمي توان با آن كشورها سنجيد. در ايران روح و معنويتي جاري است كه هرگز امكان ظهور و بروز چنين بحران هايي را به وجود نمي آورد، بحران هايي كه از فرهنگ و ارزشهاي غير الهي غرب برخاسته اند.

حضور

در اين سفر چه موضوعاتي بيشتر توجه شما را جلب كرده است.

عثمانف

خيلي چيزها! اصلاً ايران براي ما دور از انتظار بود. نخست به مشهد آمديم. واز آنجا به تهران آمديم. در راه خيلي چيزها براي ما تازه بود: توسعه شهرها، جاده سازيها، كارخانه ها، رغبت مردم به ساختن خانه آنهم در كنار رودخانه ها، كيفيت حمل و نقل، سرويس هاي خدماتي، و... اين همه براي ما ديدني بود. آنچه كه در اين ميان بيشتر مورد توجه ما بود، كنار هم نشيني اين پديده ها با سنت هاست. اينها براي ما از آن جهت اهميت دارند كه خودمان چنين راهي را در پيش داريم. ما به تازگي از آداب و هنجارهاي نابساماني كه ايدئولوژي حاكم بر نظام كمونيستي بر ما تحميل كرده بود كناره گرفته ايم و مايليم زندگي آيندؤ خودمان را با تكيه بر سنت هاي ملي و فرهنگي خودمان پي ريزي كنيم. حس خودآگاهي فرهنگي و ملي و ارج نهادن به ارزشهاي آييني در بين ملت ما برانگيخته شده است و براي پاسخگويي به اين نياز ما به تامل و انديشيدن در خصوص راهي كه كشورهاي ديگري نظير ايران دنبال كرده اند نيازمنديم. در حال حاضر، از پيش آماده ترين الگو، الگوهاي غربي است. امّا اين مدل ها پاسخ گوي نيازهاي ما نيستند. ما در انطباق الگوهاي كشورداري با ارزشهاي فرهنگي و ديني به تجربه مستقلي نياز داريم. راهي كه ايران انتخاب كرده است. ايران آزمون مهمي را تجربه مي كند كه به گمانم به تمدن ويژه اي خواهد انجاميد. تمدني كه اسلام ركن اصلي آن است. من بدانجهت بر اين نكته تاكيد

مي كنم كه بعضي ها چالش هايي را كه در ايران بخاطر تطبيق نظام كشورداري با آرمانها و سنت هاي ديني پديد آمده دليل شكست آن مي دانند. ولي بروز اين چالش ها اجتناب ناپذير است. ايران در حقيقت راه مستقلي را تجربه مي كند. راهي كه سرنوشت هم دارد و بروز برخي مشكلات از نوع آنچه هم اكنون مشاهده مي شود نمي تواند اصالت آن را خدشه دار كند. بعضي ها فكر مي كنند كه كشورهايي چون ايران به اين دليل كه تفكرات ديني را حائز اهميت مي داند از قافله تمدن بازخواهند ماند. امّا در ايران نشانه هاي زيادي وجود دارد كه اين نظر را رد مي كند. حتي كشوري چون عربستان هم چنين نيست. اينكه كشورهاي اسلامي از قافلؤ تمدن عقب مي مانند بيشتر از يك سوء تفاهم برخاسته است تا يك داوري واقع بينانه.

حضور

به نظر شما ريشؤ اين

سوء تفاهمات در كجاست. آيا به تسامح كشورهاي اسلامي برمي گردد يا ريشه هاي آن را بايد در اهداف و اغراض سوء و ستيزه جويي هاي امريكا و به طور كلي غرب جست؟

عثمانف

در اين كه غرب و رسانه هاي غربي به آن دامن مي زنند، البته ترديد نبايد كرد. امّا كشورهاي اسلامي هم در فراهم آمدن اين زمينه ها مقصرند. مطمئناً تصويري كه غرب از اوضاع و احوال اجتماعي و فرهنگي كشورهاي اسلامي به خصوص انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي ايران ارائه مي دهد، تصويري واقعي و مورد قبول ايرانيان و مسلمانان نيست. آنها هرگز مجد و عظمت اسلام را برنمي تابند تا آنكه بخواهند آن را انعكاس دهند. اين به عهدؤ كشورهاي اسلامي است كه واقعيت هاي موجود را به همؤ جهان منعكس نمايند. نه اينكه صرفاً به انتقاد از رسانه هاي غربي اكتفا كنند و به رد و تكذيب آن بنشينند.

حضور

به نظر شما كشورهاي اسلامي چگونه مي توانند اين خلأ را جبران كنند و تصوير واقع گرايانه تري از خود به نمايش بگذارند.

عثمانف

ببينيد تمامي اخبار و اطلاعاتي كه در جوامع اسلامي رواج دارد توسط خبرگزاريهاي غربي تهيه مي شود. ما هنوز يك خبرگزاري پر قدرت و متشكل كه به كشورهاي مسلمان تعلق داشته باشد نداريم. وجود چنين دستگاه خبري بسيار ضروري است. زيرا در آن صورت در كنار اطلاعات و تفاسيري كه از ذهنيت رسانه هاي غربي در جهان پراكنده مي شود، اخبار و اطلاعات و تفاسيري هم خواهيم داشت كه با توجه به مشتركات ذهني كشورهاي اسلامي و مطابق با سياست ها و اقتصادهاي سياسي آنان تدوين مي شود و در سطح جهان انتشار مي يابد. امروز تمام خبرهايي كه كشورهاي آسياي مركزي ازجمله قرقيزستان، قزاقستان، ازبكستان دريافت مي كنند توسط خبرگزاري رويتر، بي بي سي، سي ان ان و غيره تهيه

مي شود بدون شك آنان حقايق را آن چنان كه مطابق واقعيت هاي موجود در جهان اسلام است بازتاب نمي دهند، بلكه خواست و سلائق خودشان را نيز در شكل و محتواي اخبار دخالت مي دهند و بدين ترتيب جهان را آنگونه كه خود دريافته اند و دربارؤ آن قضاوت مي كنند به ديگران مي شناسانند. و اين بي رحمانه ترين شكل و غير

انساني ترين صورت اطلاع رساني و آگاهي بخشي است. اگر كشورهاي اسلامي نيز يك مركز خبري نيرومند با همان پشتوانه و قدرت داشته باشند و بتوانند با آنان از جهت نحوؤ كار و بعد تبليغاتي رقابت كنند، بدون ترديد وضع عوض خواهد شد.

حضور

شما خودتان با توجه به تجاربي كه از كار در رسانه هاي همگاني اندوخته ايد، براي دريافت و انتشار اخبار واقعي مربوط به كشورهاي اسلامي و شرق چه راههايي را آزموده ايد و به چه نتيجه اي

رسيده ايد .

عثمانف

به نظر من تنها راه صحيح، مصاحبه با مهماناني است كه از نزديك از اين كشورها ديدن مي كنند. قضاوت آنها در افكار عمومي جهان تاثير بسزايي دارد. اين ميهمانان ممكن است متخصصاني باشند از كشورهاي غربي و يا جهانگرداني كه به سياحت آمده اند، در هرحال انتشار اخبارِ رويدادها و تحليل حوادث از زبان آنها يكي از راههاي مهم است كه مي تواند با اطلاعات و اخبار مراكز مهمي خبري غرب مقابله كند. البته اين راه تا زماني كارآيي خواهد داشت كه آن مركز نيرومند خبري ويژؤ جهان اسلام تحقق پيدا نكند. وگرنه با وجود آن، كه به سهولت كليه كشورها را تحت پوشش خواهد داد راههاي مفيدتر انتشار اخبار مربوط به شرق و جهان اسلام به تمام جهان عملي خواهد شد.

حضور

شما در سخنانتان

اشاره اي داشتيد به عربستان سعودي و ساير كشورهاي مسلمان نشين، البته ملت هاي اسلامي در ايمان ديني و اعتقاد به خداوند و منزلت وحي و كلام اللّه مجيد وحدت نظر دارند، امّا اين براي ما بسيار مهم خواهد بود كه بدانيم آيا رژيم هاي حاكم بر اين كشورها نيز از نظر شما يك خط واحد را سير مي كنند يا اينكه با هم تفاوتهاي اساسي دارند. اين سئوال را بدين جهت مطرح كرده ايم كه

مي دانيم شما به اين كشورها، خصوصاً عربستان سعودي سفر

داشته ايد .

عثمانف

با آمدنم به ايران، اين مقايسه خودبخود صورت گرفت. من هنگامي كه به كشورهايي چون عربستان سعودي اشاره كردم منظورم همانندي نظام هاي حكومتي آنها با يكديگر نبوده است. اين نظام ها از نظر ساختار و اهداف با هم تفاوتهاي زيادي دارند، به طوري كه نمي توان آنها را به اعتبار اشتراك ديني ملتهايشان يكجا طبقه بندي كرد. من دو سال پيش براي انجام مراسم حج به عربستان رفتم. مشاهداتم در آنجا، با آنچه كه در ايران مي بينم بسيار متفاوت است. نظام حكومتي آنجا، از نظر ساختار حكومتي شكلي متناسب با شرايط و نيازهاي دوران ما ندارد و به نظر مي رسد كه به قرون گذشته متعلق است. همگامي و هماهنگي چنداني در جهت درك شرايط نوين جامعه بشري در آن ديده نمي شود. حكومت آنجا فاقد انعطاف پذيريهاي لازم براي مواجهه با شرايط اجتماعي، فرهنگي و سياسي امروز است. آنها به نوعي تنبلي بيمارگونه توام با رفاه زدگي روي آورده اند و به آن دلخوش اند. توجه به معنويت در آنجا عمقي ندارد. از نظر فرهنگي هم تمايلي به رشد و ارتقأ ندارند. آنها زبان فرهنگ و هنر عصر جديد را هنوز درنيافته اند و با سينما، تئاتر و... رابطه اي برقرار نكرده اند.

امّا در ايران، وضع به طور كلي فرق

مي كند. اينجا سرشار از روح تمدن است. برخلاف عربستان كه به همان بعد ظاهري و سطحي تمدن كفايت كرده است، گويي ايراني ها به چيزي جز دستيابي به روح تمدن رضايت نمي دهند. ايراني ها زبان فرهنگ و تمدن عصر جديد را به خوبي آموخته اند و به رويارويي با ارزشهاي دنيوي آن برآمده اند. ايده اي كه غرب از آن به بنيادگرايي اسلامي تعبير كرده و تمام تلاش خود را در جهت مهار كردن آن به كار مي برد.

حضور

شما به نكتؤ مهمي اشاره كرده ايد. دقيقاً يكي از نقاط كور در روابط ايران با غرب نيز همين نكته است. اختلاف ايران با غرب، اختلاف ماهوي و مربوط به روح حاكم بر فرهنگ اسلامي در ايران و فرهنگ غربي است. ايراني ها به تعاليم معنوي برخاسته از دين الهي اسلام اعتقاد كامل دارند و تمامي مايه ها و خصلت هاي فرهنگيشان در امتزاج با اين جوهرؤ معنوي شكل گرفته است. امّا آنچه بر فرهنگ غرب غلبه دارد سوداي رهايي انسان از دين و ارزشهاي الهي است كه البته خيالي بيش نيست و باطل است و محال

مي نمايد. ولي سياستمداران غربي به خصوص امريكايي ها به گونه اي موذيانه اين تفاوت ها را ناديده گرفته و ايران را به تهمت هايي بي اساس متهم مي كنند و آنگاه رسانه هاي گروهي غربي كه در خدمت منافع غير انساني همين سياستمداران گام

برمي دارند، به طور شبانه روزي اين تهمت ها را در سراسر جهان منتشر مي كنند و بدين وسيله مي كوشند چهرؤ جمهوري اسلامي ايران را در انظار جهاني نامطلوب جلوه دهند. آنها اختلاف ايران با غرب را به سطوح اقتصادي تنزل مي دهند تا بلكه بتوانند عمق اختلافات را بپوشانند. اختلافاتي كه به هيچ عنوان نمي توان ماهيت آن را به معاهدات تجاري و اقتصادي فروكاست.

عثمانف

من هم هميشه به اين فكر

مي كنم كه چرا غربي ها و در راس آنها آمريكائيها مي خواهند همؤ مردم را مجبور كنند تا ارزشهاي آنان را بپذيرند. مثلاً اگر يك حبه قند سفيد است و ابعاد شخصي دارد آنها به جاي برخورداري از اين ويژگيها، به يكبارگي درصدد دگرگون كردن آن برمي آيند و آن را مطابق سليقه خود درمي آورند. روح انحصارگري ذات آنها را فراگرفته است و به همين دليل در امور داخلي همؤ كشورها و ملتها مداخله مي كنند. منشور جهاني سازمان ملل و همؤ معاهدات را به بازي

مي گيرند و تنها به سلطؤ خود مي انديشند. آنها حتي به اروپا هم رحم نمي كنند. بعداز فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، به كشورهاي استقلال يافته روي آوردند و

مي خواهند آنها را نيز به تقليد از خودشان وادارند. ما مي خواهيم راه خاص توليدات مادي و تكنولوژي را از آنها بياموزيم، ولي طريق زندگي خودمان را حفظ كنيم، ولي آنها ارزشهاي فرهنگي، قومي و ملي جامعؤ ما را به مبارزه فرا خوانده اند و درصدد استحاله آن برآمده اند.

حضور

كي و چه هنگامي شما احساس كرديد كه حوادث و تحولات ايران و انقلاب اسلامي انعكاس جهاني دارد و بر حوادث جهاني اثر مي گذارد.

عثمانف

درست از وقتي كه آمريكاييها بدگويي عليه ايران را شروع كردند ما متوجه تحولات ايران شديم و اخبار مربوط به ايران را از روزنامه ها و راديوها دنبال كرديم. حكومت شوروي هم، اگرچه قبلاًٌ از حوادث ايران خشنود نبود ولي از آنجا كه انقلاب اسلامي را در رويارويي با امريكا مي ديد اخبار آن را بازتاب مي داد تا به هرحال وجهؤ انقلابي خود را حفظ كند.

البته از موقعيت ايران و جايگاهي كه در تمدن جهاني دارد همه ما به خوبي آگاهي داشتيم، با وقوع انقلاب اسلامي ابعاد جديد اين تمدن هم شناخته شد. خود من در بچگي داستانِ پهلوانان ايران به ويژه حماسه فردوسي و سرگذشت رستم را به زبان قرقيزي خوانده بودم و از طريق اين داستانها با فرهنگ ايراني آشنا شده ام امروز تحصيل كردگان و روشنفكران ما فرهنگ ايراني را بيشتر از طريق مطالعؤ آثار شاعران بزرگي چون فردوسي، خيام، حافظ، سعدي، مولوي مي شناسند. اشعار آنان معنويت عظيم فرهنگ ايراني را بازگو مي كند. معنويتي كه در هيچ يك از فرهنگ هاي جديد بشري احساس نمي شود.

حضور

با اين همه، ايران امروز وضع خاصي دارد. ما تجلي نويني از آن معنويت را اكنون دوباره در عرصؤ جهاني مشاهده مي كنيم. ايران امروز همان روح اسلامي است كه از كالبد استتار و تيرگي قرون و اعصار بدر آمده و جهان را به راهي نو فرا
مي خواند. ايرانيان اكنون هويت

تازه اي يافته اند كه در رژيم گذشته مجال بروز آن را نيافته بودند. آنچه ما را با رژيم گذشته درگير كرد و وادار نمود تا مبارزؤ گسترده اي را آغاز كنيم و به پيروزي نهايي برسيم همين نياز به خودآگاهي ديني و خلأ معنويت بود. معنويتي كه از ذات دين برمي خيزد. نمونه هاي درخشان چنين معنويتي در زندگي پيامبر اسلام و پيشوايان ديني تحقق پذيرفته است. در روزگار ما امام خميني مظهر چنين معنويتي است. وي با رهبري و هدايت قيام اسلامي ملت ايران، اركان حكومت سلطنتي را متزلزل ساخت و جمهوري اسلامي را جايگزين آن نمود. برداشت شما از مجموعؤ اين تحولات در ايران چيست و شخصيت حضرت امام را چگونه مي بينيد.

عثمانف

ما در ابتدا همه چيز را سياه

مي پنداشتيم. مطبوعات ماركسيستي اگرچه وابستگي نظام سرنگون شدؤ قبلي به آمريكا را تحمل نمي كردند و از انقلاب ايران در ظاهر راضي بنظر مي رسيدند، امّا سياست رهبران انقلاب اسلامي كه در شعار معروف نه شرقي نه غربي بخوبي منعكس شده هم باب طبعشان نبود. به همين دليل هم آوا با مطبوعات غربي به ترسيم چهره اي مخدوش و تحريف شده از انقلاب اسلامي پرداختند. از نظر تحليل گران غربي ايده هاي اصلي انقلاب اسلامي نوعي بنيادگرايي بود كه با خشونت و تندروي درآميخته است و بايد با آن مقابله كرد. اينها خط سير اصلي تحليل محافل غربي و شوروي بود. امّا از ميان اين تحليل ها و اخباري كه در دسترس ما قرار

مي گرفت آنچه به طور پراكنده دستگيرمان

مي شد از انقلاب اسلامي ايران تصوير ديگري را ارائه مي كرد. تصويري كه با واقعيت ها تطابق بيشتري داشت. امام خميني با آنكه بيش از هفده سال در خارج از كشور به سر برده بود، ضربان قلب مردم ايران را در دست داشت. دلهاي آنان را به دست آورده بود و آنان را به راهي كه صلاحشان بود هدايت مي كرد.

حضور

به نظر شما انقلاب اسلامي در ميان مردم كشورهاي تازه استقلال يافته بيشتر از چه جهاني حائز اهميت است.

عثمانف

براي ملت ما يا ساير ملتهاي كشورهاي تازه استقلال يافته، انقلاب اسلامي از جهات گوناگون مهم است. اوّل از جهت معنويتي كه دارد، دوّم به خاطر روح خود اتكايي و بريدن از سلطه، سوم از جهت راهي كه برگزيده، نه از شرق پيروي كرده و نه به راه غرب مي رود بلكه راهي خاص را، برگزيده و با الهام از دين اسلام و معنويت ايراني آن راه را طي مي كند.

حضور

آيندؤ اين راه را چگونه

مي بينيد .

عثمانف

من بر آن هستم كه موفق خواهيد شد. البته در كوتاه مدت بهبود وضع اقتصادي خيلي موثر است. بايد توليدات صنعتي را افزون نماييد. محصولات قابل رقابت در بازار را افزون كنيد. اين گام اوّل است. ولي امروز از عجايب روزگار ما اين است كه اقتصاد جاي فرهنگ را گرفته، گويي انسانها فراموش كرده اند كه فرهنگ پايؤ زندگاني است نه اقتصاد. امروز قبل از هر چيز كالا ارزش دارد. يك كشور را جهانيان به اقتصادش مي شناسند. اين كه در ايران جواهرات دلكش توليد مي شود و صنايع دستي آن رونق دارد يك ارزش شده است. ولي رشد و اعتلاي فرهنگي امر دشواري است. توليد انبوه لباس گوناگون و

كفش هاي ورزشي به مراتب آسانتر است. و نظام هاي اقتصادي به اين ابعاد بيشتر توجه دارند. به ماشينهاي گوناگون مثل تويوتا و سوني فكر مي كنند، نه به فرهنگ. براي مطلوب جلوه دادن ايده ها و ارزشهايتان، اوّل بايد نيازها را برآورده سازيد. بعداز آن ارزشهاي واقعي، خود به خود تثبيت مي شوند.

حضور

حضرت امام خميني در پيامشان به گورباچف، به يكي از فرازهاي درخشان انقلاب اسلامي ايران اشاره كردند و آرمان اصيل انقلاب اسلامي را كه همان ايمان به توحيد است به ايشان يادآوري نمودند و او را به تامل در جلوه هاي هستي و دين الهي اسلام فرا خواندند. آيا شما اين پيام را مطالعه كرده ايد.

عثمانف

بله. البته! با پيام امام خميني به گورباچف ما در حقيقت به عمق شخصيت ايشان پي برديم و فهميديم كه امام خميني شخصيتي سياسي در رديف ساير رهبران كشورها نيست. بلكه مقام مذهبي دارد و در ميان مردم شخصيتي مقدس است. آن پيام، مهم ترين و رساترين صداي انقلاب ايران در ميان ملت ما بود.

حضور

چه ديگر آثاري از حضرت امام خوانده ايد.

عثمانف

بعضي از آثاري كه به زبان روسي ترجمه شده و هم چنين ترجمه انگليسي پيامهاي امام به مناسبت حج را خوانده ام. ولي در اينجا فهميدم كه امام خميني آثار بسياري تاليف كرده اند كه غالباً به زبان عربي است و به فارسي هم ترجمه شده است. خيلي دوست دارم ترجمه هاي اين آثار به زبانهاي روسي يا انگليسي را بخوانم.

حضور

كار اصلي موسسه، تنظيم و چاپ آثار امام به زبانهاي ملل است. ما در حال حاضر، وصيت نامه آن حضرت را به چندين زبان ترجمه و چاپ كرده ايم. وضع چاپ در كشور ما خوب است. اميدواريم در آينده برخي ديگر از آثار حضرت امام را به زبانهاي زندؤ دنيا ترجمه و منتشر نمائيم

عثمانف

وضعيت چاپ در ايران بسيار مطلوب است. سال گذشته نمايشگاه كتاب ايران در بيشكيك و در نزديكي مقر صدا و سيما برگزار شد. من در اين نمايشگاه از نزديك شاهد ارتقا كيفي وضع نشر در ايران بوده ام.

حضور

وضعيت كلي نشر، فرهنگ، و موقعيت صدا و سيما در كشور شما چگونه است.

عثمانف

كار نشر روال خوبي ندارد. روزنامه هايي كه قبلاً تيراژشان بين 100 الي 300 هزار بود، حالا با تيراژي در حدود ده الي بيست هزار به زبان قرقيزي، منتشر
مي شود، تيراژ اين نشريات به زبان روسي نيز از سي الي شصت هزار بيشتر نيست. تلويزيون و راديو به تنها كانال كسب اخبار كه در دسترس همگان قرار دارد تبديل شده است. از همين رو هر چيزي كه از طريق تلويزيون پخش مي شود به عنوان خبر اصيل ارزيابي و پذيرفته مي شود. يعني هرآنچه ما مي گوييم آنها مي پذيرند. ما در طول روز حداقل 5/5 ـ 5 ساعت برنامه هاي تلويزيوني و 25 ساعت از طريق دو شبكه راديو برنامؤ راديويي پخش مي كنيم. در اين مدت همه گونه اطلاعاتي به مردم داده

مي شود. البته توانايي تكنيكي و فني ما محدود است. از كل برنامه ها، 5/3 ساعت برنامه هاي خودي يعني اخبار، گزارش، و نظاير آن است و اين همؤ امكانات ما را تشكيل مي دهد. ما امكان اعزام خبرنگار به خارج از كشور نداريم. از اينرو مطالبمان به موضوعات داخلي مربوط مي شود. اگر دولتهايي مانند ايران به ما برنامه هاي ويدئويي، فيلم هاي سينمايي، يا موسيقي و فرهنگي ارائه نمايد ما آمادؤ پخش آن هستيم.

حضور

از مسائل قرقيزستان و تحولات اخير آن براي ما بگوييد.

عثمانف

من فكر مي كنم در جامعؤ ما تا اين لحظه، جاي يك ايدئولوژي منسجم همپاي زمان خالي است. ايدئولوژي اي كه ويژؤ گذشتن به دورؤ اقتصادي جديد باشد. منـظورم يك نظام هماهنگ و كامل دولتي است. البته شخصيتهايي چون رئيس جمهور آقايف يا بعضي ديگر ازجمله رئيس پژوهشگاه علوم، كارشناس شناخته شده اي چون آقاي كوي چويف دائم نظرات خودشان را دربارؤ مسائل روز ارائه مي دهند. امّا يك خط مشي جامع همانند برنامه هاي 5 ساله شما يا برنامه هايي كه در شوروي سابق وجود داشته اند، در كشور ما وجود ندارد. من فكر مي كنم اين خودش علت كندي اصلاحات ماست. من بر روي اين نكته مخصوصاً تاكيد مي كنم چون گذشتن از وضع اقتصادي گذشته به اقتصاد بارز و رواج بخش خصوصي فرهنگ خاص خودش را

مي خواهد. طبيعي است كه بيشتر خدمات اجتماعي به عوض پول ارائه خواهند شد. در چنين محيطي نقش افراد، لياقت و كارداني آنها تاثير به سزايي دارد. ولي مردم ما هنوز عادت دارند كه دولت نيازهايشان را رفع كند. و هنوز به كمك هاي دولتي چشم دارند. و اين درد نه تنها دامنگير افراد عادي است بلكه خود رهبران هم به آن دچارند.

حضور

از اين كه وقتتان را براي گفتگو در اختيارمان قرار داده ايد، تشكر مي كنيم.

عثمانف

من هم از شما سپاسگزارم.

/ 1