جواد محدثي
بررسي ادبيات فارسي در عصر حاضر در ايران و نقش انقلاب اسلامي و دفاع مقدس در «پديد آمدن» يا «ساختار»، «قالبها»، «محتوا» و «ويژگيها»ي آن، بحثي گسترده تر مي طلبد. آنچه در اين نوشته تقديم مي شود، نگاهي است گذرا و اجمالي به اين مسأله.زمينه هاي قابل مطالعه
ادبيات نيز همچون بسياري چيزها، در برابر موج توفنده و دگرگونساز انقلاب اسلامي، دچار تحوّلي عظيم و دگرگوني بنيادين گشت. علي رغم مدّعياني كه چشم ديدن ادبيات شكوفاي انقلاب را ندارند، يا مي گويند چيز تازه اي پديد نيامده است، اين دگرگونيها در سايه انقلاب اسلامي و به بركت موج آفرينيهاي آن بوده است. تحوّلات يادشده در زمينه هاي ذيل قابل مطالعه، كاوش و تحليل است:الف: زبان ادبي
ب: محتواي انقلابي و مكتبي
ج: جهتگيري ادبياتد: رشد استعدادهاي تازه هنري و ادبي
هـ: قلم به دستان و هنرمندانو: آثار و مجموعه ها و تأليفات ماندگار و اثرگذار
ز: و ... محورهاي ديگر.همچنان كه انقلاب اسلامي، همگاني و مردم شمول بود و مجموعه امّت در آن حضور داشتند، در پديد آوردن ادبيات انقلاب نيز، همين مردم نقش داشتند و هنرآفرينان انقلاب، از همين مردم بودند كه نبضشان هماهنگ با نبض مردم انقلابي مي زد و گروه خونشان با گروه خون مردم انقلاب كرده و به پاخاسته همسان بود.
اگر آن روز، ادبيات، شبچره بيكاران و تفنّن بي دردان بود، امروز، تعهّدِ دردآشنايان و مسؤوليت حق باوران و سلاح موضعداران مكتبي است و در خدمت فروغ هل بيت و چهره هاي نوراني مكتب و محتواي ارزشمند دين است.
يك مقايسه اجمالي
اگر پيش از انقلاب، ادبيات در «انحصار» وابستگان به طاغوت و چپگرايان و غرب زدگان بود، امروز در «اختيار» همه طبقات و اقشاري است كه با انقلاب و اسلام و باورهاي متعالي امت ما پيوند و ارتباط دارند و هم جهت اند.اگر آن روز، ادبيات در «استخدام» شاه و دربار و در جهت ترويج افكار و جهتگيري هاي مشركانه رژيم شاهنشاهي بود، امروز در «خدمتِ» حق و عدل و آزادي و محرومان است و مروّج انديشه هاي توحيدي. (البته قلمهاي مسموم و نويسندگان و هنرمندانِ شوم انديش و دين ستيز، هنوز هم در عرصه فرهنگ جامعه تلاش دارند، آن هم به بركت تسامح و تساهلي است كه از قِبَلِ نظام ارزشي و آزادي پرور كشور نصيب آنان مي شود).
اگر آن روز، بيشتر اديبان و قلمزنان و هنرمندان، چاپلوسان درباري بودند، يا خوشگذرانان بي درد، يا رفاه طلبان پول پرست، يا فاسدان مقام طلب، يا عقده اي هاي سرخورده كه در مجموع،
سپاس نعمت انقلاب را «اهل قلم» چگونه مي توانند به جاي آرند؟
خواسته هاي ارباب زر و زور و مطامع حاميان شكم و شهوت و شهرت را تأمين مي كردند، امروز، اغلب قلمزنان و هنرمندان و تلاشگران به سود ارزشهاي انقلاب و از طبقات متوسّط و پايين اند كه ايمان و آرمان خويش را در اين نهضت جسته و يافته اند. (باز هم تعبير «اكثر» و «اغلب»، نشان برخي استثناهاست).
اگر آن روز ادبيات براي تبليغ «اشخاص» و «چهره ها» به كار گرفته مي شد، امروز در مسير تبليغ «اهداف» و «ارزشها»ست.
اگر آن روز ادبيات، شبچره بيكاران و تفنّن بي دردان بود؛ امروز، تعهّد دردآشنايان و مسؤوليتِ حق باوران و سلاح موضعدارانِ مكتبي است و در خدمت فروغ اهل بيت و چهره هاي نوراني مكتب و محتواي ارزشمند دين است.
اگر آن روز، مضمون ادبيات، آه و ناله و عجز و لابه و يأس و سرخوردگي بود، امروز محتواي ادبيات، شور و حركت و ايمان و اميد و اراده است و خون شهادت طلبي در رگهاي آن جاري است و حماسه آفريني و خون آشنايي و ستم ستيزي و دفاع مقدس و شهيد و مرگ بر آمريكا و آزادي قدس و مبارزه انقلابيون بوسني و حركت انتفاضه و ... است.
راستي كه انقلاب، ارزشها را منقلب كرد، در نتيجه، انسانها را هم!
انقلاب، ديدگاهها را دگرگون ساخت، در نتيجه حرفها و پيام ها و شعرها و شعارها و خواسته ها را نيز.
زمينه هاي تحول
انقلاب، انسانهايي نو ساخت و اين انسانهاي نوين نيز تحوّلي در معيارها و ملاكها پديد آوردند.انقلاب، با دم مسيحايي حضرت امام(قدّس سرّه) به مردم عظمت و اعتماد به نفس و روحيه استقلال و عزّت بخشيد. اين ارزشها به نحوي در ادبيات هم بروز يافت و بر آفرينشهاي ادبي اثر گذاشت.
پا به پاي رشدي كه در شاخه ها و عرصه هاي گونه گون ادبي پيش آمد، ادبيات كودكان و نوجوانان نيز (در زمينه هاي: نقاشي، شعر، سرود، داستان، قطعه، تأتر، مقاله ...) شكوفا شد. گر چه هنوز رضايت بخش و قانع كننده نيست و تلاشي مضاعف و حركتي جدّي تر را مي طلبد.
كودكان ما به جاي داستانهاي افسانه اي و موهوم، سراغ قصه هاي واقعي از جبهه و جنگ و زندگي شخصيتهاي اسلامي و فرماندهان بزرگ و ائمه و اصحاب آنان و سمبلهاي مقاومت در ميان آزادگان و جانبازان شهيدان اند. گر چه بازار داستانهاي تخيّلي و رمانهاي مبتذل هنوز هم رونق دارد، ولي گرايش به مفاهيم ارزشي و فرهنگ ديني در اين عرصه، بسيار بالنده است و قابل مقايسه با گذشته نيست.
كودكان و نوجوانان ما، خودشان به خلق آثار زيبا مي پردازند. آنان كه در عرصه ادبيات كودكان و نوجوانان تلاش دارند، از باورهاي پاك مي گويند و نقاشي مي كنند و سوژه هاي ديني و انقلابي و هنرهاي نمايشي الهام گرفته از مكتب، فراوان است و اينها همه جاي سپاس و تقدير دارد.
نقش ايّام اللّه
انقلاب اسلامي، براي امّت ما «ايام اللّه »هاي متعددي فراهم آورد كه هر كدام منبعِ الهام و سرچشمه شورگستري و حركت آفريني است. ادبيات ما، در ثبت ابعاد اين «يوم اللّه » نقش بسزايي داشته است و بايد بيش از اين داشته باشد تا با فرهنگ عمومي مردم عجين گردد.اين سخن نيز درست است كه خود اين «يوم اللّه »ها نقشي بسزا در پديد آمدن انقلاب و به ثمر رسيدن فداكاريها و پيروزي و تداوم اين نهضت داشته است. پس انقلاب، هم پديدآورنده ايام اللّه است، هم پديده اي نشأت گرفته از ايام اللّه و نوعي تأثير متقابل بر يكديگر داشته اند.
«يوم اللّه »هاي متعدد ما كه روزها و هفته هاي سالمان را نوراني و خجسته ساخته است، در ادبيات انقلاب نيز جاي خاصي دارد. رسالت هنر و قلم و شعر آن است كه در احيا و بزرگداشت و گراميداشت اين روزهاي خدايي و ماندگار، فعال و خلاق باشد.
در اين مجال، فرصتي براي برشمردن آن خاطره ها و مناسبتها نيست. كافي است كه تقويم خونرنگ انقلاب را در طول سال ورق بزنيم تا به اين اوراق زرّين برسيم و در برابر تابش خيره كننده آن ها ايستاده، تعظيم و تجليل كنيم.
رسالت قلم
انقلاب ادبي، ادبياتي انقلابي به وجود آورد و انقلاب، روحي از مكتب و دين در آن دميد و ادبيات امروز انقلاب اسلامي ما، همرنگ و همخط و هم جهت و هماهنگ با روح نهضت است. و اگر در بعضي جاها و افراد چنين نيست، ناسپاسي نسبت به نعمتهاي موجود است.كيست كه مديون اين نهضت و وامدار خونهاي شهدا و مكتب شورآفرين «اهل بيت» نباشد؟
راستي ... سپاس اين نعمت را «اهل قلم» چگونه مي توانند به جاي آورند؟
اگر اجر رسالت محمدي ، «مودّت ذي القربي» بود، اجر انقلاب اسلامي نيز همدلي و همراهي و همخوني با اين نهضتي است كه ريشه در خون شهيدان دارد.
آيندگان در باره نسل امروز و آثار عصر حاضر قضاوت خواهند كرد.