نقش اخلاق در حل مشكلات اقتصادي - نقش اخلاق در حل مشکلات اقتصادی (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقش اخلاق در حل مشکلات اقتصادی (2) - نسخه متنی

داود الهامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

درس‌هايي از مكتب اسلام ـ ش2، ارديبهشت 1376

نقش اخلاق در حل مشكلات اقتصادي

داود الهامي

مبارزه با موانع انفاق و وسوسه هاي شيطاني

در ادامه آيات انفاق مي خوانيم:

«الشّيطان يعدكم الفقر و يأمركم بالفحشاء و اللّه يعدكم مغفرة منه و فضلا و اللّه واسع عليم»

شيطان شما را (به هنگام انفاق) وعده فقر و تهيدستي مي دهد و به فحشا(زشتيها) دعوت مي كند ولي خداوند به شما وعده آمرزش و فزوني مي دهد و خداوند وسيع و (به هر چيز) دانا است.

نخستين جمله آيه مي گويد: هنگام انفاق يا اداي زكات، شيطان شما را از قفر و تنگدستي مي ترساند و چه بسيا اين وسوسه شيطاني مانع از انفاق و بخشش مي گردد و حتي ممكن است در اداي زكات و خمس و ساير انفاقهاي واجب نيز اثر بگذارد، خداوند بدين وسيله مسلمانان را آگاه مي سازد كه خودداري از انفاق به جهت ترس از تهيدستي فكر غلط و از وسوسه هاي شيطاني است از آيه استفاده مي شود كه ايده سرمايه داري شيطاني است و همه شيطان صفتان هستند كه با بخل و امساك و ترسيدن از تهيدستي در مقام گردآوري سرمايه كلان بر مي آيند و اجتماع را در مضيقه قرار مي دهند و به طور فاحش اقتصاد جامعه را از توازن دور مي نمايند.

و نيز استفاده مي شود كه انفاق و تحصيل توازن اقتصادي خواسته خدا و خداپرستان است كه با وعده رستگاري و افزوده شدن رفاه عمومي، خلق را تشويق و ترغيب بر آن مي نمايند.

با اينكه دادن مال در راه خدا و براي خشنودي او مانند مالي كه در معاملات داده مي شود، بي عوض و سود نيست به علاوه مال، انسان را بي نياز نمي كند و بي نياز كننده خداست.

از امام صادق 7 نقل شده است كه هنگام انفاق دوچيز از طرف خداست و دو چيز از ناحيه شيطان است، آنچه از جانب خداست، يكي «آمرزش گناهان» و ديگري «وسعت و افزوني اموال» است و آنچه از طرف شيطان است، يكي وعده فقر و تهيدستي و ديگري امر به فحشاء است.

بركات انفاق

كسي كه در راه خدا انفاق مي كند، با خدا معامله مي نمايد و طرف معامله اش خداوند است و چه ضامني از خدا معتبرتر كه مي فرمايد: «...و ما أنفقتم من شئ فهو يخلفه و هو خير الرّازقين» : يعني: هر چه انفاق كنيد، خداوند جاي آن را پر مي كند و او بهترين روزي دهندگان است.

در حديثي از پيامبر اكرم 9 آمده است: «من ايقن بالخف سخت نفسه بالنفقة» كسي كه يقين به عوض و جانشين داشته باشد، در انفاق كردن سخاوتمند خواهد بود.

و در روايتي از امام صادق 7 مي خوانيم: لو ان احدكم اكتسب المال من حله، و انفقه في حله، لم ينفق در هماً الا اخلف عليه». اگر كسي از شما مال حلالي به دست آورد و در راه حلال انفاق كند و هيچ در همي را انفاق نمي كند مگر اينكه خدا عوض آن را به او مي دهد.

امام باقر 7 مي فرمايد: «البرّ و الصدقه ينفيان الفقر و يزيدان في العمر و يدفعان عن صاحبهما سبعين ميتة السوء». نيكي و صدقه، فقر را دور مي كنند و بر عمر انسان مي افزايند و از صاحب خود هفتاد نوع مرگ بد را دفع مي نمايند.

رسول خدا(صلّي الله و عليه و آله) فرمود:«ارض القيامة نار ما خلا ظّل المؤمن فان صدقته تظّله » زمين قيامت آتش است ، مگر آنجا که سايه مؤمني باشد که صدقه ‌اش وي را سايه مي‌اندازد.

علي عليه السلام فرمود «الصدقة دواء منجح و اعمال العباد في عاجلهم نصب اعينهم في آجالهم» صدقه و كمك به نيازمندان داروي مؤثري است و اعمال بندگان در اين دنيا نصب العين آنها در آخرت خواهد بود.

باز علي عليه السلام فرمود: «اذا املقتم فتاجروا الله بالصدقة» اگر فقير و نيازمند شديد، با خداوند به وسيله صدقه تجارت كنيد.

خداوند متعال در قرآن مجيد وعده داده است مالي را كه مورد انفاق قرا ر مي گيرد يك به ده و در مواردي تا هفتاد و تا به هفتصد و بيشتر مضاعف نموده به انفاق كننده برگرداند و به تجربه ثابت شده است كساني كه دست باز دارند و جوانمردانه از نيازمندان دستگيري مي كنند و كمبود جامعه

انساني را جبران مي نمايند روز به روز به ثروت و نعمتشان افزوده مي شود.




  • كار گره گشا، نشود در زمانه بند
    هرگز كسي نديد در انگشت شانه بند



  • هرگز كسي نديد در انگشت شانه بند
    هرگز كسي نديد در انگشت شانه بند



و اگر اتفاقاً روزي به سختي بيفتد همه دلها همراه او است و دستگيري كه از ديگران كرده است، به صورت دسته جمعي به سوي خودش بر مي گردد.

وسعت مفهوم«انفاق»

براي اينكه بدانيم مفهوم «انفاق» تا چه حد وسيع است، كافي است حديثي راكه از پيامبراكرم (صلّي الله و عليه و آله) نقل شده، مورد دقت قرار دهيم، فرمود:

«كل معروف صدقة و ما انفق الرجل علي نفسه و اهله كتب له صدقة و أما وقي به الرجل عرضه فهو صدقة و ما انفق الرجل من نفقة فعلي الله خلفها الامان من نفقة في بنيان او معصية».

هر كار نيكي به هر صورت باشد، صدقه و انفاق در راه خدا محسوب مي شود(ومنحصر به انفاقهاي مالي نيست) و هر چه انسان براي حوائج زندگي خود وخانواده خود صرف مي كند، صدقه نوشته مي شود. و آنچه را كه انسان آبروى خود را با آن حفظ مى‌كند صدقه محسوب مى‌گردد و آنچه را انسان در راه خدا انفاق مي كند عوض آن را به او خواهد داد مگر چيزي كه صرف بنا شود (همچون بناي خانه) يا در راه معصيت صرف گردد.

قرض الحسنه يا انفاق ارزشمند

خداوند متعال در قرآن كريم مي فرمايد:

«من ذا الّذي يقرض الله قرضا حسنا فيضاعفه له و له اجر كريم».

كيست كه به خدا وام نيكو دهد (و از اموالي كه به او ارزاني داشته، انفاق كند) تا خداوند آن را براي او چندين برابر كند و براي او اجر فراوان پر ارزش است.

مرحوم علامه طباطبائي قدس سره مي گويد: در آيه مورد بحث تشويقي بالغ تشويقي بالغ به انفاق در راه خدا شده كه مافوق آن تصور ندارد، چون از يكسو سئوال كرده كه آيا كسي هست كه چنين قرضي به خدا دهد و از سوي ديگر انفاق او را قرض دادن به خداي سبحان ناميده كه پرداخت آن بر قرض گيرنده واجب است و از سوي سوم چنين مقاطعه و طي كرده كه هرگز عين آنچه گرفته پس نمي دهد، بلكه به اضعاف مضاعف مي دهد و به اين هم اكتفاء ننموده اجري كريم بر آن اضافه كرده، فرموده خدا در آخرت قرض خود را به اضعاف مضاعف اداء مي كند و اجري كريم هم مي دهد و اجر كريم اجري است كه در نوع خودش پسنديده ترين باشد و اجر اخروي همينطور است، چون اجري است مافوق آنچه ممكن است به تصور در مي آيد و درهنگام حاجتي است حياتي ترين هنگام حاجتي كه تصور شود.

راستي تعبيرعجيبي است خدائي كه بخشنده تمام نعمتهاست و همه ذرّات وجود ما لحظه به لحظه از درياي بي پايان فيض او بهره مي گيرد و مملوك اوست ما را صاحبان اموال شمرده و در مقام گرفتن وام از ما برآمده و برخلاف وامهاي معمولي كه عين همان مقدار بازپس مي دهند، او چندين برابر، گاه صدها و گاه هزار برابر، بر آن اضافه مي كند و علاوه بر اينها وعده «اجر كريم» كه پاداشي است عظيم، كه جز خدا نمي داند نيز مي دهد.

تعبير به «قرضاً حسناً» در آيه اشاره به اين حقيقت است كه وام دادن خود انواع و اقسامي دارد كه بعضي را «وام نيكو» و بعضي «وام كم ارزش» و يا حتّي بي ارزش مي توان شمرد. قرآن مجيد شرائط وام نيكو را در برابر خداوند در آيات مختلف بيان كرده است.

البته منظور از قرض دادن به خداوند هرگونه انفاق در راه او است كه يكي از مصاديق مهم آن كمك كردن به پيامبر (صلّي الله و عليه و آله) و امام است تا در مصارف لازم به مصرف برساند.

در روايتي از امام صادق (عليه السلام)نقل شده است كه فرمود:

«ان الله لم يسأل خلقه مما في أيديهم قرضاً من حاجة الي ذلك و ما كان لله من حق فانما هو لوليه».

خداوند از بندگانش وامي مطالبه نكرده است به خاطر احتياج او، آنچه از حقوق براي خداست، براي ولي و نماينده او است.

و همچنين در قرآن مي فرمايد:

«وإن كان ذو عسرة فنظرة الي ميسرة و إن تصدّقوا خير لكم إن كنتم تعلمون» .

اگر (بدهكار) قدرت پرداخت نداشته باشد، او را تا هنگام توانائي مهلت دهيد (و در صورتي كه قدرت پرداخت ندارد) ببخشيد بهتر است اگر(منافع اين كار را) بدانيد.

در قوانين اسلامي كه در واقع روشنگر مفهوم اين آيه است، تصريح شده كه هيچگاه نمي توان خانه و وسائل ضروري زندگي بدهكار را به خاطر بدهيش توقيف كرد، بلكه طلبكاران تنها از مازاد آن مي توانند حق خود را بگيرند و اين يك نوع حمايت روشن و انساني از حقوق طبقات ضعيف اجتماع است.

و از اين بالاتر توصيه اخلاقي كرده كه اگر به راستي بدهكار از پرداخت بدهي خود كاملاً عاجز باشد، بهتر اين است كه طلبكار يك گام انساني بزرگتر بردارد و از بدهي او صرف نظر كند و اين براي او از هر نظر بهتر و انساني تر است و هر كس منافع اين كار را بداند

اين واقعيت را تصديق خواهد كرد.

پيامبر اكرم (صلّي الله و عليه و آله) فرمود:

«من أقرض مؤمناً قرضاً ينظر به ميسوره كان ماله في زكاة و كان هو صلاة من الملائكة حتي يؤدّيه».

هر كس به مؤمني دهد و مهلت دهد تا وسعتي براي او حاصل شود، اجر زكات را دارد و تا روزي كه مال او برگردد، مورد درود و طلب مغفرت ملائكه خواهد بود.

باز رسول خدا (صلّي الله و عليه و آله) فرمود:

«من احتاج اليه اخوه المسلم في قرض و هو يقدر عليه قلم يفعل حرّم الله عليه ريح الجنة».

كسي كه برادر مسلمانش احتياج به قرض پيدا كند و او قادر به پرداخت آن باشد و ندهد، خداوند

نسيم بهشت را بر او حرام گرداند.

امام صادق (عليه السلام) فرمود:

«ما من مسلم أقرض مسلماً قرضاً حسناً يريد به وجه الله الا حسب له أجرها كحساب الصدقة حتي يرجع اليه.»

هر مسلماني كه به مسلمان ديگر قرض حسنه دهد و هدفش جلب رضايت خدا باشد، براي او اجر صدقه حساب مي شود تا مالش به وي باز گردد.

رسول خدا (صلّي الله و عليه و آله) فرمود:

«و من أقرض اخاه المسلم كان له بكل در هم أقرضه وزن جبل احد من جبال رضوي و طور سينا حسنات و ان رفق به في طلبه تعدي (جاز) به علي الصراط كالبرق الخاطف اللامع بغير حساب و لاعذاب و من شكا اليه اخوه المسلم فلم يقرضه حرّم الله عزوجل عليه الجنة يوم يجزي المحسنين».

هر كس به بردار مسلمان خود قرض دهد، اجري كه در مقابل هر در هم مي گيرد به وزن كوه احد است و اگر با بدهكار خود مدارا كند، بدون حساب و عذاب و به سرعت برق از صراط مي گذرد و كسي كه برادر مسلمانش از او قرض بخواهد و او ندهد خداوند روز جزا بهشت را بر او حرام مي گرداند.

پيامبر اكرم (صلّي الله و عليه و آله) فرمود:

«رأيت مكتوباً علي باب الجنة: الصدقة بعشرة و القرض بثمانية عشر».

ديدم بر در بهشت نوشته شده كه صدقه به ده برابر و قرض به هجده برابر اجر داده مي شود.

پيامبر اكرم(صلّي الله و عليه و آله) فرمود: علت آن را از جبرئيل پرسيدم، گفت: «قالصدقة قد تصل الي غير المستحق والقرض لا يصل الا الي المستحق و لذا صادر القرض افضل من الصدقة».

صدقه گاهي به دست غير نيازمند مي رسد ولي قرض هميشه به نيازمند مي رسد بدين جهت فضيلت قرض از صدقه بيشتر است.

امام صادق (عليه السلام) فرمود:

«القرض الواحد بثمانية عشر و ان مات احتسب بها من الزكاة».

ثواب قرض هجده برابر است و اگر بميرد از زكات حساب مي شود.

روايت شده است كه: «ان اجر القرض ثمانية عشر ضعفاً من أجر الصدقة لان القرض يصل الي من لا يضع نفسه للصدقة لأخذ الصدقة».

ثواب قرض هجده برابر ثواب صدقه است زيرا قرض به كسي مي رسد كه خود را حاضر نمي كند صدقه بگيرد.

انسان تا مجبور نشود نبايد قرض كند

آري در اسلام قرض دادن كار پرفضيلتي است كه در آيات قرآن و احاديث راجع به آن بسيار سفارش شده است از پيامبر اكرم (صلّي الله و عليه و آله) روايت شده كه هر كس به برادر مسلمان خود قرض بدهد

مال او زياد مي شود وملائكه بر او رحمت مي فرستند واگر با بدهكار خود مدارا كند، بدون حساب و به سرعت از صراط مي گذرد و كسي كه برادر مسلمانش از او قرض بخواه و ندهد،

بهشت بر او حرام مي شود؛ ولي برعكس، قرض گرفتن كار مطلوب و پسنديده اي نمي باشد و تا انسان مجبور نباشد، نبايد قرض بگيرد. پيامبر اكرم (صلّي الله و عليه و آله) فرمود: «اياكم و الدَيْن فانه شين للدين و هو هم بالليل و ذلّ بالنهار» از داشتن بدهكاري بپرهيزيد زيرا بدهكاري براي آدم ديندار عيب است. شبها فكر او را به خود مشغول مي سازد و روزها او را در مقابل طلبكار سرافكنده مي كند.

امير مؤمنان علي (عليه السلام) فرمود:

«ثلاث من أعظم البلاء: كثرة العائلة، وغلبة الدين و دوام المرض» سه چيز از بزرگترين مصائب است: بسياري عائله، زيادي وام و دوام بيماري.

باز آن حضرت فرمود: «الدين أحد الرقين» قرض يكي از دو بندگي است.

به اين معني بندگي دو نوع است يك بندگي حقيقي و يكي بندگي بدهكار نسبت به قرض دهنده، پس تا ممكن است بايد انسان قرض نكند و خود را بنده كسي نسازد.

باز فرمود: «بئس القلادة قلادة الدين» بد گردن بندي است گردنبند قرض.

زيرا آمدي را همواره در همّ و غمي دارد كه هيچ هم و غمي به آن نرسد چنانكه از پيامبر اكرم (صلّي الله و عليه و آله)

منقول است كه فرمود: هم و غمي نيست مثل هم و غم قرض.

و نيز فرمود: «الدين رقّ، القضاء عتق» قرض بندگي است و اداي آن آزادي است.

به جهت آنكه بدهكار مانند بنده فرمانبردار در اطاعت طلبكار ناچار و به دام رعايت او گرفتار است و بعد از اينكه اداي دين كند، از بندگي آزاد مي گردد.

امام باقر (عليه السلام) فرمود: «كل ذنب يكفره القتل في سبيل الله الا الدين لا كفارة له الا اداؤه او يقضي صاحبه او يعفوالذي له الحق» . هر گناهي را مي توان با جهاد در راه خدا وشهادت جبران نمود، مگر بدهكاري كه كفاره و جبران كننده اي جز پرداخت آن يا عفو طلبكار ندارد.

رسول اكرم (صلّي الله و عليه و آله) مي فرمايد: «ليس ذنب أعظم عند الله بعد الكبائر من رجل يموت و عليه دين لرجال و ليس له ما يقضي عنه» بعد از گناهان كبيره گناهي بالاتر از اين نيست كه مردي بميرد و بدهكاري داشته باشد و چيزي از خود باقي نگذاشته باشد كه به آن قرضهاي او را بپردازند.

البته بدهكار بودن اخلاق انسان را هم خراب مي كند، امير مؤمنان (عليه السلام) فرمود: «كثرة الدين تصيّر الصادق كاذباً و المنجز مخلفاً بدهي زياد، آدم راستگو را دروغگو، و وفا به وعده كننده را خلاف كننده مي گرداند.

آري وام گرفتن بقدري مذموم است كه پيامبراكرم(صلّي الله و عليه و آله)آن را دررديف كفرآورده است. ابوسعيد خُدري

مي گويد: سمعت رسول الله (صلّي الله و عليه و آله) يقول: اعوذ بالله من الكفر و الدين، قيل: يا رسول الله اتعدل الدين بالكفر؟ قال: نعم» از رسول خدا شنيدم كه مي فرمود: به خدا پناه مي برم از كفر و قرض. گفته شد اي رسول خدا آيا قرض را با كفر هم رديف مي شماري؟ فرمود: آري.

باز از رسول خدا (صلّي الله و عليه و آله) نقل شده است كه فرمود: «الدين رأيةِ الله عزوجل في الأرضين فاذا اراد ان يذلّ عبداً وضعه في عنقه». قرض پرچم خدا در روي زمين است و هرگاه بخواهد بنده اي را خوار كند در گردنش قرار مي دهد.

با وجوداين قرض كردن براي كسي كه احتياج دارد، جائز است.

امام هفتم حضرت موسي بن جعفر (عليه السلام) مي فرمايد: كسي كه در به دست آوردن مخارج زندگي خويش بكوشد به آن اندازه كه خود و خانواده خويش را اداره كند، مانند كسي است كه در راه خدا جهاد كند. «فان غلب عليه فليستدن علي الله و رسوله ما يقوت به عياله، فان مات و لم يقضه كان علي الإمام قضائه...». ولي هرگاه خرجش بر درآمدش فزوني گرفت از ديگران وام بگيريد. بر خدا و فرستاده او است كه احتياجات خانواده او را به وي برساند و چنانكه بميرد و هنوز آن را نپردخته باشد، بر امام (عليه السلام) لازم است كه از بيت المال آن را بپردازد.

رسول اكرم (صلّي الله و عليه و آله) فرمود: «ان الله مع الذين مالم يكن دينه في أمر يكره الله» خداوند همراه بدهكار است

در صورتي كه با آن معصيت خدا را ننموده باشد.

و شخص بدهكار هميشه در فكر اداى دين خود باشد و اگر قرض مدت دار نباشد هر وقت بدهکار بدهي خود را بدهد ، طلبکار بايد قبول کند.

امام صادق (عليه السلام) فرمود: «من استدان ديناً فلم ينو قضائه كان بمنزلة السارق» كسي كه وام بگيرد و در نظر نداشته باشد آن را بپردازد مانند دزد است.

اگر طلبكار طلب خود را مطالبه كند، در صورتي كه قرض بدون مدت باشد و يا مدتش سپري شده باشد و بدهكار بتواند بدهي خود را بدهد، بايد فوراً آن را بپردازد و اگر تأخير بيندازد گناهكار است.

رسول خدا (صلّي الله و عليه و آله) فرمود: «كسي كه در پرداخت حق كسي مماطله و مسامحه كند در حالي كه بر آن قدرت داشته باشد، پاداش او در هر روز ماند كسي است كه به زور اموال ديگران را به نام «ماليات» ظالمانه بگيرد».

اگر بدهكار غير از خانه اي كه در آن نشسته و اثاثيه و منزل و چيزهاي ديگري كه به آن احتياج دارد، چيزي نداشته باشد، طلبكار نمي تواند طلب خود را مطالبه نمايد و بايد صبر كند تا بدهكار وسعت پيدا كند و بتواند بدهي خود را بپردازد. مستحب است كه در چنين صورتي طلبكار ذمّه بدهكار را بري نمايد.

امام صادق (عليه السلام) فرمود:

«من اراد ان يظلّه الله عزوجل يوم لا ظلّ الاظلّه فلينظر معسراً اوليدع له من حقه»

هر كه بخواهد خدا سايه خود را بر سر او بيندازد در روزي كه هيچ سايه اي به غير سايه او نباشد،

ناداري را مهلت دهد يا از حق خود بگذرد.

رسول اكرم (صلّي الله و عليه و آله) فرمود: «كيست كه مي خواهد كه خداي تعالي او را از شعله جهنم در سايه خود نگه دارد؟ تا سه مرتبه در هر مرتبه مردم عرض كردند يا رسول الله بفرمائيد آن كيست؟ فرمود: آن كسي است كه بدهكار خود را مهلت دهد يا از حق خود صرفنظر كند».

بدين ترتيب اسلام رباخواري را برچيده و در روابط اقتصاي «قرض الحسنه» را كه يك ارزش فوق العاده اخلاقي محسوب مي شود، جايگزين ساخته است، همان قرض الحسنه اي كه پيوندهاي دوستي را محكم تر و فاصله ها را كمتر مي سازد و روح برادري و ايثار و فداكاري و گذشت را زنده مي نمايد به عكس رباخواري كه دشمني مي آفريند، كينه ها را در سينه ها ريشه دارتر مي كند و بذر نفاق و تفرقه را در جامعه مي پاشد و جامعه به دو طبقه نادار تحت ظلم و داراي ستمگر تقسيم مي شود كه اين جامعه راهي جز جنگ فقير و غني در پيش نخواهد داشت.

/ 1