بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
جايز است جعاله برتجارت با مال واقع شود و عوض(جُعل) سهمي از ربح قرار داده شود.18چنانچه ملاحظه ميشود به وسيله ءعقد جعاله ميتوان مفاد مضاربه و مزارعه و مساقات را انشا كرد و به لحاظ اين كه جعاله برهر عمل حلال و مورد قصد عقلا واقع ميشود، درساير بخش هاي اقتصادي نيز ميتوان ازعقد جعاله به همين نحو استفاده كرد.درنتيجه عقد جعاله ميتواند جانشين همؤ عقود بانكي ـ غير از عقد شركت ـ شود و اعطاي تسهيلات بانكي تنها به وسيلؤ دو عقد شركتو جعاله انجام گيرد و بدين ترتيب ميتوان از مشكلات مربوط به عقود غير مشاركتي رهايي جست. هم چنين مشكل مربوط به تعدد و محدوديت هاي عقود، با اين راه، حلّ ميشود.در پايان اين نكته گفتني است كه در كتاب عمليات بانكي داخلي نويسنده درمورد اين كه جُعل ميتواند حصّؤ مشاعمعيّني از مال باشد، ميگويد:لكن قول مشهور فقهاي اماميّه برآن است كه اجرت درجُعاله بايد معلوم باشد.19ظاهراً اين حرف درست نيست. مشهور اين است كه جُعل نبايد مجهول باشد و مراد از مجهول دركلام فقها، به گونه اي است كه امكان تسليم آن نيست.فقها درمقابل كلمه مجهول به اين معنا كلمؤ معلوم را به كار ميبرند. امّا اين كه جُعل نمي تواند حصّؤ مشاع از مالي باشدكه درجُعاله برگردانده ميشود، مسأله اختلافي است. از نظر مشهور اشكال ندارد و اين مقدار از جهالت درجُعل جايز است.20 لذا قانون مدني نيز كه براساس فتواي مشهور نوشته شده، آن را جايز شمرده است.
الگوي دوم: عقد صُلح
دراين الگو عقد صُلح جانشين دو عقد شركت و جُعاله درالگوي اول ميشود. با عقد صُلح ميتوان مفاد اين دو عقد را درهمؤ بخش هاي اقتصادي انشا كرد. به علاوه شرايط خاص شركت و جُعاله درصورتي كه مفاد اين دو به وسيلؤ عقد صُلح انشا شود، معتبر نيست.
ويژگي هاي عقد صلح
اكثر قريب به اتفاق فقهاي اماميه و نيز حنفيّه، سبق خصومت و يا احتمال بروز خصومت را از عناصر عقد صُلح نمي دانند.21 لذا عقد صلح درنظر آنان عقد عامّي است كه ميتوان وسعت زيادي براي آن قائل شد. دكتر لنگرودي دراين مورد ميگويد:دامنؤ عقد صلح از يك يك عقود معينّه وحتّي از همؤ آنها وسيع تر است وبه همين جهت به آن، عنوان «آقاي قراردادها» داده اند.وسعت زائد برحدّ معمول اين عقد،كار پيدا كردن يك تعريف قابل قبول را براي عقد صلح دشوار كرده است.22با اين مقدمه به بررسي بعضي از احكام عقد صُلح كه مربوط به بحث ما ميشود، ميپردازيم: