عليبن مهزيار اهوازي سيّد محمّدجواد مُهري اي علي! خداوند جزاي خيرت دهد و در بهشت برين جايت دهد, و از ذلّت و خواري در دنيا و آخرت مصونت گرداند و با ما محشورت فرمايد. اي علي! من در نصيحت, اطاعت, فرمانبري, خدمت, احترام و انجام وظيفههائي كه برعهده تو است, آزمايش و امتحانت كردم و اكنون اگر بگويم شخصي را مانند تو نديدهام اميدوارم كه درست گفته باشم(مبالغه نكرده باشم) پس خداوند پاداش تو را از باغهاي بهشت عطا نمايد. مقام و منزلت تو بر من پوشيده و پنهان نيست و همچنين خدمت هاي تو در گرما, سرما, شب و روز بر من مخفي نميباشد, و لذا از خداوند مسئلت دارم روزي كه خلائق و بندگانش را جمع كرد و محشور نمود, تو را مشمول رحمت بيپايان خويش ـ كه آرزويش را داري ـ قرار دهد, زيرا خدا دعا را ردّ نميكند.[1] اين ترجمه يكي از نامههائي است كه امام جواد عليهالسّلام براي يار باوفايش علي بن مهزيار نوشته است. امام معصوم كه كلمهاي جز حقيقت نميگويد و هيچگاه مبالغه و گزاف در سخنان مباركش يافت نميشود, درباره يكي از اصحابش اينچنين تقدير و تشكّر مينمايد و او را به بزرگي ميستايد؛ از اينجا معلوم ميشود عليبن مهزيار داراي چه مقام والا و سترگي است كه امام ميفرمايد: من تو را در تمام حالات زندگي و از هر نظر امتحان نمودهام و مانند تو را نديدهام, يعني در ميان يارانم كسي را سراغ ندارم كه اينقدر مورد اطمينان باشد و اينقدر خوب و بااخلاص, انجام وظيفه كرده باشد و در گرما و سرما و شب و روز براي خدا و در راه خدا خدمتهاي بيشائبه, تقديم خاندان عصمت و طهارت نموده باشد. آنگاه حضرت برايش دعا ميفرمايد و از خدا ميخواهد كه آن رحمت ويژه خود را كه منتهاي آرزوي يك انسان ميتواند باشد, مشمول حال اين بنده مخلص خود قرار دهد و او را در خرّمترين و شادابترين باغهاي فردوس برين اسكان دهد. و از همه بالاتر كه امام از خدا ميخواهد عليبن مهزيار را با اهل بيت محشور نمايد كه نعمتي از اين بالاتر و ارزشمندتر وجود ندارد, و براي يك پيرو صادق و مخلص, هيچ آرزوئي, لذّتبخشتر و بهتر از اين نيست كه در روز رستاخيز, و هنگامي كه تمام خلايق چشم بهراه و منتظر ترحّم بزرگان ديناند, مورد شفاعت پيشوايان و امامان معصوم قرار گيرد و با آنها محشور شود.
نامههاي امام جواد به ابن مهزيار
براي شناختن عليبن مهزيار, همان به كه ديگر نامههاي حضرت را كه به او نوشتهاند, نقل كنيم تا هم اين يار مخلص امام رضا و امام جواد و امام هادي عليهمالسّلام, بهتر شناخته شود و هم از بيانات امام جواد سلامالله عليه, لذّت بريم و محظوظ شويم. در يكي ديگر از نامههائي كه امام به او مينويسد چنين آمده است: «قدوصل اليّ كتابك, و فهمت ما ذكرت فيه, و قد ملأتني سروراً فسرّك الله و أنا أرجو من الكافي الدافع أن يكفي كيد كل كائد ان شاءالله تعالي»: نامهات به من رسيد و از مضمون آن مطّلع شدم, تو قلبم را پر از سرور و شادي كردي, خداوند تو را شاد گرداند و من از خدايي كه ردكننده و دافع تمام بليّات است, ميخواهم مكر و كيد هر دشمن بدكار را دفع كند, انشاءالله. و در نامهاي ديگر ميفرمايد: «...و قدفهمت ماذكرت من امرالقمّيين خلّصهم الله و فرّج عنهم, و سررتني بما ذكرت من ذلك سرّك الله بالجنّة و رضي عنك برضائي عنك, و أنا أرجو من الله العفو و الرأفة و أقول: حسبنا الله و نعم الوكيل»: ... و آنچه درباره قميّها نوشته بودي دانستم, خداوند آنها را رها سازد و گره از كارهايشان بگشايد. و از آنچه ذكر كرده بودي خرسند گشتم. خداوند تو را با بردن به بهشت, شاد و مسرور نمايد و از تو راضي شود چون من از تو راضي هستم. و من از خدا خواستار عفو و بخشش و مهرباني اويم و ميگويم: خدا ما را بس است كه چه نيكو تكيهگاهي است. و در پاسخ نامهاي ديگر كه گويا خدمت امام معروض داشته كه مسافرتي در پيش دارد و بنا بوده است كه يكشنبه مسافرت كند, ولي به دوشنبه تأخير افتاده, و از حضرت ميخواهد كه برايش دعا كند تا در مسافرتش آسيبي به او نرسد, حضرت چنين ميفرمايد: «... و أسأل الله أن يحفظك من بين يديك و من خلفك و في كل حالاتك و أبشر فاني أرجو أن يدفع الله عنك و أسأل الله أن يجعل لك الخيرة فيما عزم لك به من الشخوص في يوم الأحد فأخّر ذلك الي يوم الاثنين ان شاءالله, صحبك الله في سفرك و خلّفك فيأهلك أدّي عنك أمانتك, و سلمت بقدرته.»: ... و از خدا ميخواهم تو را در روبهرو و در پشت سر حفظ كند و در تمام حالات نگهدارد. و تو را بشارت بادّ من آرزو دارم خداوند هر بلائي را از تو دفع و رد كند و از حق تعالي مسئلت دارم كه خير تو را در آنچه كه بر آن در روز يكشنبه نيّت كردي و تا دوشنبه به تأخير افتاد, قرار دهد انشاءالله. خدا تو را در سفرت همراه باشد و نگهبان خانوادهات باشد و امانتت را از سوي تو بپردازد و به قدرت خويش, تو را سلامت بدارد. و در نامهاي كه عليبن مهزيار خدمت امام مينويسد و از حضرت ميخواهد براي او دعا كند, حضرت پاسخ ميدهند: «... و امّا ما سألت من الدّعاء فانّك بعد لست تدري كيف جعلك الله عندي, و ربما سمّيتك باسمك و نسبك مع كثرة عنايتي بك, و محبّتي لك و معرفتي بما انت عليه, فأدام الله لك افضل ما رزقك من ذلك, و رضي عنك به رضائى عنك, و بلغك نيتّك, و أنزلك الفردوس الأعلي برحمته انّه سميع الدّعاء. حفظك الله و تولّاك و دفع عنك السّوء برحمته. و كتبت بخطى.»: ... و اما اينكه درخواست كرده بودي برايت دعا كنم, تو تاكنون نميداني خداوند تو را چگونه در نظرم قرار داده(و چه قرب و منزلتي نزد من داري) و شايد تو را به نامُ نَسَبَت صدا كنم با آن همه عنايت و احترامي كه برايت قائل هستم و محبّتي كه بر تو دارم و شناختي كه از تو دارم, اميدوارم خداوند بهترين اين نعمتها را همواره بر تو ارزاني دارد و از تو راضي باشد كه من از تو راضي هستم, و حاجتت را برآورده سازد و تو را با رحمت خويش در فردوس برين جاي دهد كه همانا خداوند شنونده دعا است. خدا به سلامتت بدارد و با مهرباني خويش, هر شرّ و بلايي را از تو دور سازد. و اين نامه را با خطّ خودم نوشتم.