اعتبار برخي مرسلات صدوق - فواید رجالی در آثار امام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فواید رجالی در آثار امام - نسخه متنی

محمد حسن احمدی فقیه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اعتبار برخي مرسلات صدوق

روش صدوق در كتاب من لا يحضره‌الفقيه با ساير كتابهاي حديثي وي فرق دارد، زيرا او فرموده است « … .و لم اقصد فيه قصدالمصنفين في ايراد جميع مارووه بل قصدت الي ايراد ما افتي به و احكم بصحته، و اعتقد فيه انه حجة فيما بيني و بين ربي تقدس ذكره».(17)

در ميان روايات كتاب من لا يحضره ‌الفقيه، مرسلاتي نيز به چشم مي‌آيد كه البته بر اساس آنچه از او درباره كتاب من لا يحضره الفقيه ياد شد، مرسلات او در اين كتاب با ساير مرسلات فرق دارد. يعني حكم مسند دارد و به اصطلاح «معمول
بها» است.

حضرت امام در اين باره مي‌فرمايد:

«فان هذا لنحو من ‌الارسال و النسبة الي ‌الصادق عليه‌السلام علي نحوالجزم من مثل‌الصدوق، لايصح الامع علمه بصدور ‌الرواية و معلوم من طريقته ان‌النسبة ليس (ليست) من ‌الاجتهاد، فهواما اتكل علي مرسلة‌ ابن ابي عمير، اما جزم بصدورها مستقلاً و هو يقصر عن توثيق بها، اما جزم بصدورها مستقلاً و هو يقصر عن توثيق ‌الوسائط بالنظر الي طريقته». (18)

يعني: اينگونه مرسل آوردن حديث و نسبت دادن آن به معصوم (ع) آنهم به نحو جزم، از فردي چون شيخ صدوق صادر نمي‌شود، مگر اينكه علم به صدور روايت داشته باشد. با توجه به اينكه روش صدوق اين است كه نسبت دادن روايت به معصوم از راه اجتهاد و طرق اجتهادي نيست.

پس او در نسبت دادن مرسلات به معصوم يا بر مرسله‌ابن ‌ابي عمير تكيه دارد (كه نشانگر جزم او و موجب وثوق بدان روايت است) و يا از طريق مستقلي به چنين جزمي دست يافته، كه در اين صورت نيز، با توجه به روش او كمتر از توثيق وسائط نيست.

طريق شيخ طوسي به ابنفضال

شيخ طوسي به دو واسطه از حسن‌بن علي‌بن فضال نقل حديث مي‌كند. و اگر چه (ابن فضال) خود از جلاي ثقات است، اما طريق شيخ طوسي به او, خالي از اشكال نيست. زيرا (احمدبن عبدالواحد) معروف به ابن عبدون از علي ‌بن محمدبن زبير قرشي نقل مي‌كند، و او از فضال اشكال مربوط به علي‌بن محمدبن زبير قرشي است.

حضرت امام در اين باره بياني مي‌دارد كه بخشي از آن را نقل مي‌كنيم: «فان في طريق ‌الشيخ الي علي‌بن ‌الحسن، علي‌بن محمد‌بن ‌الزبير ‌القرشي و لم ير دفيه توثيق، و انما قال ‌النجاشي في ترجمة «احمدبن عبدالواحد».

و كان قد لقي ابا الحسن علي‌بن محمد‌بن محمد القرشي‌ المعروف بابن‌الزبير، و كان علواً في‌ الوقت.

و قد جعل بعض ‌المتأخرين كالمحقق ‌الداماد ‌الجملة الخيره و صفاًله، ففهم منه ‌التوثيق او قريباً منه. مع ان قول ‌النجاشي لا يبعدان ان يكون مربوطاً باحمدبن عبدون، لانه في مقام ترجمته لا ترجمة ‌ابن‌الزبير.

مع ان قوله «كان علواً في ‌الوقت» يحتمل قريباً جريه علي ‌الاصطلاح من كونه علواً في ‌السند من حيث كثرة عمره او عمر واسطته فان ابن الزبير عمر مائة سنة - علي ما ذكروا - و معني علو السند، قلة ‌الوسائط.

فقول ‌النجاشي مربوط ظاهراً بابن عبدون، وانه لاجل لقائه ‌القرشي كان عالي‌السند في رواياته في ذلك ‌الزمان.(19)

يعني: در طريق شيخ طوسي (ره) به ابن فضال، «علي‌بن محمدبن ‌الزبيرالقرشي» وجود دارد كه درباره او توثيقي نرسيده است، و فقط نجاشي در ترجمه «احمدبن عبدالواحد» گفته است: «احمدبن عبدالواحد، اباالحسن علي‌بن حمد‌بن محمد القرشي معروف به ابن ‌زبير را ملاقات كرده است و كان علواً في ‌الوقت ».

بعضي از متأخرين مانند محقق داماد، جمله «كان علواً في‌ الوقت » را توصيفي براي ابن زبير دانسته‌اند و نشانه توثيق او - يا چيزي نزديك به توثيق - تلقي كرده‌اند.

با اينكه احتمال دارد، كلام نجاشي مربوط به احمد‌بن عبدون باشد، نه ابن‌زبير، زيرا نجاشي در مقام بيان شرح حال احمدبن عبدون بوده است. بعلاوه، عبارت، «كان علواً في ‌الوقت» شايد نظر به اصطلاحي داشته باشد كه بيان‌گر عالي

بودن سند از حيث طول عمر راوي و وسائط است، زيرا ابن ‌زبير چنانكه نقل شده صد سال عمر كرده است، و معناي علو سند، كمي واسطه‌هاست.

بنابراين كلام نجاشي ظاهراً مربوط به ابن عبدون است و به خاطر اين كه او با قرشي ملاقات داشته، نسبت به رواياتي كه در آن زمان نقل كرده، عالي السند بوده است.

/ 12