معناي «كتاب»
واژه كتاب، در علم درايه و رجال، داراي معنايي جز معناي متعارف آن نيست، و بر اصل و تصنيف و چه بسا بر نوادر نيز اطلاق ميشود، ولي گاه در مقابل اصل بكار ميرود. زيرا «اصل» فقط در مورد كتب روايي و كتابهايي كه فقط در بردارنده احاديث است بكار رفته، اما كتاب شامل هر مجموعه ميشود مانند: حديث، تاريخ، ادب، رجال و … . حضرت امام در اين زمينه فرمودهاند: «فربما كان الكتاب ممحضاً في نقل الرواية لا غيرها، و ربما لمقصد آخر، كالتاريخ و الادب و الرجال و … .» (3).معناي «تصنيف»
در بيان اهل رجال، تصنيف به كتابهايي اطلاق ميشود كه هدفي غير از جمع احاديث را دنبال كند. مانند كتب ادبي، تاريخي و اجتماعيو … گرچه در ضمن آن به احاديث و رواياتي نيز استناد و استشهاد شده باشد. و حضرت امام براي تصنيف، كتاب عليبن الحسين به پسرش، صدوق را مثال آورده است. با اين حال، گاهي تصنيف بر مطلق كتاب، اعم از كتاب حديث و غير آن اطلاق ميشود. معظمله در اين ارتباط فرمودهاند: «والمصنف عبارة عن كتاب معمول لاجل مقصد مما تقدم و ان اطلق احياناً علي مطلق الكتاب و … . »(4) به هر حال از آنچه در رابطه با «اصل»، «كتاب» و «تصنيف» گفته شد، چنين ميتوان نتيجه گرفت كه «كتاب» اعم از «اصل و تصنيف» است و هر يك از اصل و تصنيف قسيم يكديگر و از اقسام كتاب بشمار ميروند. كلام حضرت امام در اين باره چنين است: «ان الظاهر المقطوع به ان الكتاب اعم من المصنفات و الاصل و هما قسمان منه و كل قسيم الاخر».(5)