نظر امام درباره اصحاب اجماع - فواید رجالی در آثار امام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فواید رجالی در آثار امام - نسخه متنی

محمد حسن احمدی فقیه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نظر امام درباره اصحاب اجماع

يكي از مسائلي كه در علم رجال مطرح است و آثار فقهي و عملي قابل توجهي بر آن مترتب مي‌باشد، بحثي است درباره «اصحاب اجماع».

اصحاب اجماع به راوياني اطلاق مي‌شود كه علماي رجال بر تصحيح و تصديق آنچه آنان نقل كرده‌اند، نقل اجماع نموده‌اند و گفته‌اند روايات آنان داراي اعتبار است، هر چند راويان قبلي (مروري عنهم) مجهول يا مهمل باشند و يا حتي روايت مرسل باشد (يعني نام راوي يا راوياني از سلسله حديث حذف شده باشد).

اين سخن معروف است: اگر سند حديث و روايتي از طريق مورد اعتمادي به يكي از اصحاب اجماع رسيد، آن روايت را حجت مي‌دانند، بدين معنا كه نيازي به بررسي و تحقيق درباره كساني كه اصحاب اجماع از آنان

نقل كرده‌اند، نيست، و از اصحاب اجماع تا معصوم عليه‌السلام پذيرفته شده است، پس هر گاه سند حديثي به يكي از اصحاب اجماع رسيد، بررسي سند آن لازم نيست.

مستند اين مطلب، محمدبن عمربن عبدالعزير، صاحب رجال‌كشي است كه در نيمه اول قرن چهارم هجري معاصر با مرحوم كليني مي‌زيسته است.

كتاب اصلي وي«معرفة ‌الناقلين» نام داشته كه مرحوم شيخ طوسي از آن كتاب انتخاب نموده و آن را «اختيار معرفة ‌الرجال» نام نهاده كه البته به رجال كشي شهرت يافته است.

پس از صاحب رجال­كشي، عده‌‌اي چون شيخ طوسي در عدة ‌الاصول و نجاشي و نيز علامه حلي، سيدبن طاوس، ابن داود، شهيدين، صاحب‌ معالم، ميرداماد، شيخ سليمان و … اصحاب اجماع را نام برده‌اند. تعبير رجال كشي چنين است: « اجتمعت ‌العصابة علي تصديق هؤلاء … .» (8) و نيز در جاي ديگر اظهار مي‌دارد: «اجتمعت ‌العصابة علي تصحيح ما يصح من هؤلاء و تصديقهم لما يقولون و اقروالهم بالفقه.» (9) و همچنين مي‌گويد: «اجمع اصحابنا علي تصحيح ما يصح عن هؤلاء و تصديقهم، و اقروالهم بالفقه و العلم».

صاحب رجال كشي به دنبال اين تعبيرها، نام برخي از اصحاب اجماع را نيز آورده است. اما نظر حضرت امام درباره اصحاب اجماع جز اين است. ايشان معتقد است که فقيه نبايد در مقام استنباط تنها به نقل اصحاب اجماع اكتفا كند، بلكه بايد خود نسبت به تمام روات و ناقلان حديث تحقيق نمايد، و حالات راويان را بررسي كند، و نسبت به راويان به نتيجه‌اي مثبت دست يابد. (10)بيان امام در اين زمينه مفصل و حاوي دقايق بسيار است كه فشرده آن را در اينجا مي‌آوريم. ايشان در اثبات نظريه خود مبني بر «عدم اكتفا به نقل اصحاب اجماع در اخبار با واسطه» مي‌فرمايد: «يقع ‌الكلام تارة في المفهوم ‌المراد من تلك ‌العبارات، و اخري في حول كلمات ‌الاصحاب، و فهمهم ‌المعني ‌المراد منها، و حال دعوي تلقيهم هذا الاجماع بالقبول». (11) يعني سخن را بايد در دو محور مجزا جريان داد:

1- تبيين مفهوم عبارتهاي نقل شده (در زمينه تصحيح و تصديق اصحاب اجماع) و به دست آوردن مقصود قائلان بدان.

2- بررسي آراء علما در بيان مفهوم اين تصحيح و نقد نظريه كساني كه اين اجماع را بعنوان يك نظري? پذيرفته شده تلقي كرده‌اند.

/ 12