معرفي کتاب (کتاب شناسي)
حسن طارمي شهيد ثاني زينالدينبن علي، منيةالمريد في آداب المفيد و المستفيد،تحقيق رضا المختاري، قم، مکتب الأعلام الاسلامي، 1409، 496 ص. زينالدينبن علي عاملي معروف به شهيد ثاني (911-965) از دانشمندان نامبردار شيعي است که خصوصاً به سبب تأليف کتاب فقهي الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية و نيز حادثه تلخ دستگيري و شهادتش چهرهاي شناخته شده است. آثار علمي او که عمدتاً فقهي است، همواره محل توجه و مراجعه بوده است. همچنانکه کتاب البداية في الدرايه او- که خود شرحي نيز بر آن نوشته است- يکي از بهترين و قديميترين آثار تأليف شده در زمينه علوم حديث به شمار ميرود. اهتمام شهيد به تدريس علوم ديني تربيت و شاگردان مستعدّ و علاقهمند، و نيز جديت او در نشر انديشههاي ديني و دفاع از عقايد اسلامي، که بيترديد به دستگيري و شهادتش انجاميد، مشهور است. گذشته از اينها وي با توجه به ارشادات قرآن و حديث، علم و خصوصاً علوم ديني را جداي از تهذيب و تزکيه نفس نميپسنديده و هدف اصلي از عالم شدن را عمل به آموختههاي علمي ميدانسته است. چنانکه صريحاً در کتاب مورد بحث ما به آن تصريح کرده است (صفحات 150 تا 154). بر همين اساس بود که چند اثر اخلاقي از خود بر جاي گذاشت، که از ميان آنها منارالقاصدين في اسرار معالمالدين و منيةالمريد في آدابالمفيد و المستفيد به شرح وظايف و آداب روحي و عملي عالمان و معلّمان و متعلّمان اختصاص يافت. کتاب نخست که تأليف آن پيش از کتاب دوم بوده، بنا بر نوشته محقق منيةالمريد در دسترس نيست و گويا در بعضي از حوادث مانند بسياري از کتابهاي شهيد ثاني و فرزندش صاحب معالم دچار آتش سوزي يا غارت و تلف شده است. اما کتاب دوم، يعني منيةالمريد، شامل يک مقدمه و چهار باب و يک خاتمه است. مؤلف در آغاز با اشاره به ارزش و ضوابط و شرايط فراگيري آن، عدم دستيابي بسياري از متعلّمان و عالمان را به اهداف خود، يا کم ثمر بودن و دير به ثمر رسيدن تلاشهاي ايشان را ناشي از کمتوجهي يا درست بجا نياوردن آداب علمآموزي ميداند و همين مشکل را انگيزه تأليف کتابي پيرامون شرايط و آداب علم و وظايف معلّمان و متعلّمان معرّفي ميکند. کتاب به طور عمده روايي و اخلاقي است، ولي علاوه بر آيات قرآن، اشعار و سخنان عالمان و محدّثان و حکايت آموزنده نيز درآن فراوان نقل شده است.احاديث منقول در کتاب علاوه بر جوامع شيعي همچون کافي کليني و امالي و خصال و التوحيد (هر سه از صدوق) از منابع معتبر روايي عامٌه، خصوصا"صحيحين و مسند احمدبنحنبل روايت شده است و در کتابهاي اخلاقي، استناد مؤلّف بيشتر به احياءالعلوم غزالي است، گاه بخشهايي بلند از اين کتاب را ميآورد، همچنان که به تفسير مفاتيحالغيب امام فخر رازي نيز اشاراتي دارد. در مقدّمه، آياتي از قران و روايتي از پيامبر (ص) و ائمه (ع) از دو طريق سني و شيعي (در دو فصل جدا) و عباراتي از کتب آسماني و برخي بزرگان علم در ارزش دانش و مقام دانشمند نقل شده و با استدلالي عقلي بر فضيلت علم پايان گرفته است. باب اول پيرامون آداب مشترک و اختصاصي معلّم و متعلّم تنظيم شده و شامل مباحثي از قبيل اخلاص، عمل به علم، توکّل، اقدام به تدريس بعد از کسب آمادگي، لزوم حفظ حرمت دانش و دانشمندان در منش معلّم، مراعات اصول اخلاقي خصوصاً در حضور شاگردان، روش تدريس، روابط استاد با شاگرد، آداب مجلس درس براي استاد و شاگرد، وظايف شاگرد در قبال معلّم، روش فراگيري درس و آداب و معاشرت با همدرسان است. مطالعه اين باب و مقدّمه کتاب به دليل احتوا بر نکات ارزنده و آموزنده فراوان، هر چند مخاطبان مؤلّف در درجه اوّل طالبان علوم دينياند، براي هر کس که با دانش سر وکار دارد و به حرمت عالم و معلّم و متعلّم معتقد است، سودمند است.باب دوم درباره آداب فتوا و مفتي و مستفتي است. مؤلّف در آغاز با نقل آيات و اخبار و اشاره به سيره صحابه و عالمان سلف، اهميّت و خطرات افتاء را باز ميشناساند. سپس به بيان شرايط اوّليه افتاء احکام و آداب و مفتي و وظايف و آداب مستفتي مي پردازد و مطالبي را از قبيل وجوب کفايي آماده شدن و پرداختن به افتاء به عنوان يک نياز جدي براي دينداران و جامعه ديني به رقم خطرات و مسؤليتهاي آن، چگونگي برخورد مفتي با همگنان و مستفتيان و مفتيان ناشايست، اخلاقيات مجلس افتاء، شيوه پاسخ دادن به استفتاءات، راههاي پيشگيري از بدفهمي و کژفهمي يا تحريف فتوي و وظايف اخلاقي مستفتي در حضور مفتي، بر اساس کتابهاي مهم اين بحث مطرح ميکند. نکات دقيق و جزئي مذکور در اين باب گذشته از فقيهان و عالمان ديني، براي قاضيان و دستاندرکاران امور حقوقي هر چند به عنوان مطالعه تاريخي، سودمند است. باب سوم درباره مناظره و شرايط و آداب و آفات آن است و انگيزه هاي مناظره، مواردي که مناظره در آن رواست، نشانههاي صداقت در مناظره، افرادي که ميتوان با آنها مناظره کرد و تبعات اخلاقي مناظره گفتگو ميکند. مطالب اين باب به طور عمده از احياءالعلوم غزالي گرفته شده است. باب چهارم با نقل چند حديث در اهميّت و ضرورت نگارش علوم و خصوصاً علوم ديني شروع شده و توصيههايي در زمينه گردآوري کتب علمي، به عاريت دادن آنها در صورت امکان و نگهداري از کتابهاي اماني و نکتههايي جالب و دقيق پيرامون آداب و قواعد نوشتن و استنساخ کتب در بر دارد. خاتمه کتاب، شامل سه فصل پيرامون اقسام علوم ديني، تقسيمات علوم از نظر حکم شرعي و ترتيب فراگيري علوم شرعي است. مؤلّف علوم ديني را منحصر در کلام و قرآن و حديث و فقه ميداند و ادبيات عربي و منطق و اصول فقه و رجال را علوم فرعي و پايهاي براي علوم اصلي ديني ميشناساند. درباره حکم شرعي علوم نيز به اشاره ميگذرد و شماري از دانشهاي واجب و مستحب و حرام و مباح را نام ميبرد و درباره ترتيب فراگيري علوم شرعي، با توجّه به هدف اصلي از آگاهي بر اين علوم، بين کساني که از آغاز جواني و با فرصت کافي به تحصيل ميپردازند با ديگران که فرصت يا توانائي لازم را ندارند، فرق ميگذارد همچنين دو نکته علوم فرعي و اصلي ديني مقدّمه فهم قرآن و تفکر در معاني آن است و ديگر آنکه منزل پاياني عالمان و متعلّمان و معلّمان علوم ديني، پرداختن به عبادت خداست و علوم همه ابزاري براي نيل به اين مقصود است. کتاب منيةالمريد از زمان تأليف مورد توجّه علماي حوزههاي درسي بوده و به فاصله اندکي در شمار مآخذ تحقيق و تعليم در آمده است؛ مجلسي (متوفي 1110) در بحارالانوار، شيخ حرّ عاملي (متوفي 1104) در الجواهر السنية و فيض کاشاني (متوفي 1091) در المحجّة البيضاء به روايات آن استناد کرده و عبارات آن را نقل کردهاند؛ همچنانکه مولي صدراي شيرازي (متوفي 1050) در شرح اصول کافي از اين کتاب با احترام ياد کرده است. در زمانهاي بعد نيز مطالعه اين کتاب به طلّاب علوم ديني توصيه ميشده است. خود شهيد نيز به دليل اهميّت مطالب اين کتاب، خلاصهاي از آن با عنوان بغيةالمريد فراهم آورده بوده که گويا از بين رفته است. اين کتاب در فاصله سالهاي 1301 تا 1405 در هند و ايران و عراق شش بار چاپ شده و سه بار نيز به فارسي ترجمه شده است.اما چاپ حاضر بر اساس پنج نسخه، از جمله نسخهاي به خط يکي از شاگردان مؤلّف و با گواهي مؤلّف بر صحّت آن که تقريباً همزمان با تأليف کتاب (954) کتابت شده و دو نسخه ديگر مکتوب در چند سال بعد از آن، و با استفاده از پنج نسخه ديگر تصحيح شده است. مصحّح علاوه بر تصحيح متن و اعراب گذاري آيات و احاديث و حلّ برخي عبارات مشکل و مبهم (از جمله باب چهارم)، مصادر اخبار و آثار و اشعار را، جز شماري بسيار اندک، از منابع اصلي و متقدّم يافته و گاهي نيز منابع متأخّر را براي فايده بيشتر ذکر کرده و در صورت لزوم توضيحاتي نيز آورده است. کوشش محقق محترم با توجّه به آنکه مؤلّف به رسم بيشتر مصنفان سلف فقط در برخي موارد، نام شخص يا منبع نقل خود را ذکر کرده، قابل تقدير است، فهرستهاي دهگانهاي، شامل فهرست آيات، اخبار، اشعار، اعلام، منابع تحقيق و کتب نام برده شده و در متن و در مقدّمه و تعليقات نيز به کتاب افزوده شده است. گذشته از اين، مقدمهاي کامل درباره مؤلف و کتاب و سير تاريخي آن از نظر ترجمه و چاپ و نسخههاي خطّي و اهتمام دانشمندان به آن و نيز روش تصحيح چاپ حاضر در آغاز کتاب آمده است. نکته قابل ذکر اينکه محقّق محترم به جاي نقل مکرّر سرگذشت مؤلّف، منابع درجه اوّل و دوم ترجمه او را شناسانده و سپس ذيل هفت بحث تاريخي و کتابشناسي، به بررسي اشتباهات يا اختلافات پژوهشگران درباره شهيد ثاني پرداخته و نکات سودمندي عرضه کرده است. حسن طارمي