عزم سلطان عالم سوى عالم ديگر، و سلب كردن كافور مجبوب رجوليت فحول ملك و به روشنائى در چشم ملوك نشستن، و ديده قرة العين علائى را، كافور وام گردانيدن، و در آن قصاص، ديده و سر به هم باد دادن! - انتخاب از مثنویات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انتخاب از مثنویات - نسخه متنی

امیرخسرو دهلوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عزم سلطان عالم سوى عالم ديگر، و سلب كردن كافور مجبوب رجوليت فحول ملك و به روشنائى در چشم ملوك نشستن، و ديده قرة العين علائى را، كافور وام گردانيدن، و در آن قصاص، ديده و سر به هم باد دادن!





  • نهانى رفت سوى خان والا
    كه خصم ار چشم زخمى را سبب گشت
    سليم القلب، فرزند جهان شاه
    نچندان شادمان گشت اندر آن كار
    خضر خان چو ز غيب انصاف خود يافت
    به مسكينى جبين بر خاك ماليد بران بدخواه بى تميز بگريست
    بران بدخواه بى تميز بگريست



  • حكايت كرد سر حق تعالى
    سرش را تيغ كين چوب ادب گشت
    به دل بود از فريب عالم آگاه
    كه هر كس را به نوبت ديد تيمار
    گرم را جاى شكر بى عدد يافت
    ز آه خصم و سوز خود بناليد برو بگريست بر خود نيز نگريست
    برو بگريست بر خود نيز نگريست


/ 179