مقدمه - ت‍وح‍ی‍د و ش‍رک‌ در ن‍گ‍اه‌ ش‍ی‍ع‍ه‌ و وه‍اب‍ی‍ت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ت‍وح‍ی‍د و ش‍رک‌ در ن‍گ‍اه‌ ش‍ی‍ع‍ه‌ و وه‍اب‍ی‍ت - نسخه متنی

اح‍م‍د ع‍اب‍دی‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مقدمه

مهمترين وظيفه عالمان دينى تبيين و دفاع عقلانى از گزاره هاى دينى است. در طول تاريخ اسلام صدها و بلكه هزاران كتاب كلامى و فلسفى براى تأمين اين هدف تدوين شده است. برخى از اين كتابها براى دفاع از اصل دين بوده و برخى براى دفاع از مذهب است و رويكرد غالب كتابهاى كلامى دفاع از مذهب مى باشد. متكلمان بزرگى چون شيخ مفيد، سيد مرتضى، خواجه نصيرالدين طوسى، علامه حلى، ميرحامد حسين، قاضى نورالله شوشترى و علامه امينى هركدام به بهترين وجه اين مهم را انجام داده و شبهات زمان خود را پاسخ داده اند.

پس از انقلاب اسلامى ايران كتابهاى بسيارى توسط عالمان وهابى در نقد تفكر و مذهب شيعه نوشته شد و تعدادى از آنها نيز توسط شيعيان نقادى شده است اما كتابى كه شايد مهمترين كتاب وهابيان باشد ـ و بلكه به گفته برخى از بزرگان، مهمترين كتابى كه در طول تاريخ عليه شيعه نوشته شده است ـ كتاب «اصول مذهب الشيعة الامامية الاثنى عشرية عرض و نقد» مى باشد.

اكنون حدود ده سال از چاپ اين كتاب ـ كه پايان نامه دوره دكترى نويسنده و به عنوان مهمترين تحقيق علمى و آكادمى دانشگاههاى عربستان شناخته مى شود ـ مى گذرد و تنها يك نقد بر جلد اوّل آن كه به موضوع تحريف قرآن اختصاص دارد، نوشته شده است اما ساير قسمتهاى آن مورد نقادى و پاسخ از طرف مراكز علمى و دانشگاهى شيعه واقع نشده است.

و چون اين كتاب رساله دكترى رشته اصول اعتقادات از دانشكده اصول دين دانشگاه محمدبن سعود عربستان است ضرورت داشت كه نقد بخش توحيد وشرك آن به عنوان موضوع اين رساله در رشته فلسفه و حكمت اسلامى قرار گرفته و به اين وسيله گامى كوچك در انجام وظيفه خود در دفاع از دين و مذهب برداشته و به حلّ يكى از مشكلات جهان اسلام كمك كرده باشم، مشكلاتى كه آقاى دكتر محمد سعيد رمضان بوطى مى گويد: «امروز بزرگترين مشكل جهان اسلام اختلافاتى است كه جماعت سلفيه ايجاد كرده اند».

در مقدمه اين رساله چند نكته مورد اشاره قرار مى گيرد.

صراحت مى گويد مذهب شيعه، دينى غير از دين اسلام است و ابن تيميه كه امام و مقتداى مؤلف اين كتاب است نيز گفته: «نمازخواندن پشت سر امام جماعت شيعى جايز نيست و عيادت مريضان آنان و حضور در تشييع جنازه آنان جايز نيست و اين را انكار منكر مى داند»(3) اما در مذهب شيعه سفارش به حضور در جماعت اهل سنت و عيادت مريضان و تشييع جنازه آنان شده است، زيرا به نظر ما همه مسلمانان اعم از شيعه و اهل سنت اعضا و شاخه هاى مختلف يك دين بوده و كسى كه در مسأله امامت يا توسل و نذر و... با ما هم عقيده نباشد اگر اصول كلى اسلام را قبول داشته باشد او را هرگز متهم به كفر و شرك نمى كنيم.

ضمناً اين روشن است كه اگر كسى كلامى را بگويد يا بنويسد كه لازمه آن كفر يا شرك باشد اما خود گوينده توجه به لازمه كلام خود نداشته باشد او كافر يا مشرك نمى باشد و لذا چه بسا در اين رساله كلامى را بگوييم موجب كفر يا شرك است اما هرگز نويسنده آن را متهم به كفر و شرك نمى كنيم زيرا معلوم نيست گوينده آن توجه به لوازم كلام خود داشته باشد.

2ـ قريب به اتفاق كتابهايى كه در موضوع مباحثات و مناظرات كلامى بين شيعه و اهل سنت اختصاص دارند به مسأله امامت پرداخته اند اما در اين كتاب بيشترين توجه به مسأله توحيد و شرك و خصوصاً توحيد عبادى است، چيزى كه شيعيان غالباً به بحث از آن وارد نشده اند. در كتابهاى كلامى و فلسفى شيعه به بحث از اثبات وجود خداى متعال و توحيد ذاتى و صفاتى اهتمام زياد داده شده در حالى كه كمتر كسى يافت مى شود كه منكر وجود خداى متعال يا مخالف توحيد ذاتى باشد همچنانكه توحيد صفاتى به معنايى كه در كتابهاى كلامى و فلسفى ما آمده است غير از توحيد اسماء و صفات است كه اكنون در اهل سنت مورد بحث است و در اين رساله آمده است. به هر حال توحيد عبادى كمتر مورد بحث بوده است و اين كتاب قسمت اعظم مباحث خود را به آن اختصاص داده است.

3ـ آقاى قفارى در مقدمه كتاب خود مى گويد: «من در اين كتاب تنها به كتابهاى صحيح و مورد اعتماد شيعه و آن هم تنها به روايات مشهور و مستفيض آنان تمسك مى كنم و عقايد آنان را از رواياتى كه معتبر مى دانند تبيين مى كنم و هرگز سراغ روايات شاذ و ضعيف نمى روم»(4) اما با اين رساله اى كه اكنون در دست داريد مشخص شده است كه وى هرگز به اين عهد پايبند نبوده و در تمام «باب دوم كتاب خود» كه موضوع اين رساله است حتى يك مورد به اين عهد وفا نكرده و در هيچ جايى به سراغ روايات معتبر نرفته و بلكه تمام استنادات او به اخبار شاذ و مرسل و ضعيف السند مى باشد.

4ـ لعن و سب و توهين هرگز مناسب با يك بحث علمى نيست اما كتاب آقاى قفارى مملو از توهين، استهزاء، بى ادبى و... نسبت به شيعه و مذهب اهل بيت (عليهم السلام) است. اين لعن به شيعه گرچه از زمان معاويه شروع شد اما كم كم از بين رفته بود تا آن كه در چهار قرن پيش همزمان با پيدايش وهابيت به وجود آمد يعنى از سال 1157ق. كه شيعيان با خليفه عثمانى توافق كردند

كه امام جماعت شيعه نيز در مسجدالحرام همانند ائمه مذهب ديگر نماز اقامه كند و شريف مكه نيز اظهار تمايل به آن نمود ولى وهابيان براى جلوگيرى از اقامه جماعت به روش مذهب جعفرى شروع به لعن شيعيان به صورت علنى بر روى منبر مسجدالحرام نمودند.(5) اما به هر حال ما لعن و سبّ را مناسب بحث ندانسته و معتقديم تنها موجب زيادشدن اختلافات و دورى مسلمانان از يكديگر مى شود.

نموده است كه مى گويند زمين دور خورشيد مى چرخد. و ما مى دانيم كه با چنين افرادىنمى توان بحث نمود، كسى كه حتى گفتن «اگر» يا «لو» را حرام مى داند.(10) اينان تنها به نقل اعتماد دارند و لذا هدف ما از نگارش نقد بر كتاب آقاى قفارى نيز اين است كه با مباحث نقلى پاسخ او را داده و با مباحث عقلى ديگران را آگاه كرده كه فريب سخنان آنان را نخورده و گمراه نگردند.

6ـ يكى از روشهاى آقاى قفارى در كتاب خود آن است كه هرچه را كه عقيده شخصى خود يا وهابيان باشد آن را به عنوان عقيده سلف معرفى كرده و مى گويد اين اجماعى است و هرچه خلاف آن باشد آن را خلاف اجماع معرفى مى كند و چه بسا آقاى قفارى در يك مسأله ادعاى اجماع مسلمانان مى كند در حالى كه مقصود از آن اجماع يك نفر است و خود وهابيان نيز به اين نكته اعتراف دارند،(11) مثلا آنان قبول دارند كه قريب به اتفاق مسلمانان به زيارت اهل قبور مى روند در عين حال مى گويند

به زيارت اهل قبور رفتن به اجماع مسلمانان شرك است. بنابراين در مواردى كه اينان مى گويند اجماع مسلمانان و اتفاق آن ها بر چيزى است شايد تنها يك نفر از وهابيان آن چيز را گفته باشد و تمام مسلمانان برخلاف آن باشند، و لذا هرگز اعتمادى به ادعاهاى اجماع مسلمانان كه ايشان مى گويند باقى نمى ماند.

به هرحال آنان توحيد را به دلخواه خود تفسير كرده و نسبت كفر و شرك به هركسى كه تفسير آنان را قبول نداشته باشد مى دهند.

7ـ چون موضوع اين رساله «نقد و بررسى باب دوم از كتاب اصول مذهب الشيعه» است لذا بايد به روش همان كتاب عمل شود و چون در آن كتاب تلفيقى از مباحث عقلى به صورت جدلى و نقلى و بين رشته اى بوده است اين رساله نيز از همان روش پيروى كرده و بحث هاى كلامى، فلسفى، ادبى، تاريخى، رجالى، حديثى، علوم قرآن، فقهى و حتى كتابشناسى در اين رساله به مناسبت آورده شده و تلفيقى از عقل و نقل است.

ضمناً نگارنده در اين رساله تلاش كرده است به تمام مطالب آقاى قفارى پرداخته و مطالب صحيح او را نشان داده و مواردى نيز كه صحيح نيست را تذكر بدهد و در همه مباحث تلاش شده است كه از تفصيل پرهيز شده و به لبّ و عصاره پاسخ اكتفا شود وگرنه مثنوى هفتاد من كاغذ مى شود.





/ 31