حج اكبر، كدام است؟ - حج اکبر کدام است؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حج اکبر کدام است؟ - نسخه متنی

سید علی قاضی عسکر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حج اكبر، كدام است؟

برخي از سال ها، در ايام حجّ، «روز عرفه» با «روز جمعه» مصادف شده، و آن سال در ميان حجاج، خصوصاً اهل سنّت، به «حج اكبر» معروف مي گردد. اين مسأله، انگيزه شد تا با بررسي آيات و روايات و همچنين تاريخ، سابقه آن را دنبال نمايم. آنچه درذيل تقديم مي گردد نتيجه تحقيقي هر چند كوتاه در اين زمينه است كه اميد مي رود با اظهار نظر محققان و دانشمندان و صاحب نظران تكميل گردد:

خداوند در قرآن كريم مي فرمايد

«و اذان من الله و رسوله الي النّاس يوم الحج الاكبر انّ اللهَ برئ من المشركين و رسولُهُ».1

«و اين اعلامي است از ناحيه خدا و پيامبرش به (عموم) مردم در روز حج اكبر، كه خداوند و پيامبر او، از مشركين بيزارند».

در بين محدثان و مفسران قديم و جديد، در اينكه «حج اكبر كدام است؟» اختلاف نظر وجود دارد، برخي از آنان معتقدند:

1 ـ مراد از حج اكبر، روز عرفه است. از ابن عباس، طاووس، عمر، عثمان، مجاهد، عطاء، سعيد بن مسيب، ابن زبير، ابوحنيفه و شافعي نقل شده كه روز عرفه را روز حج اكبر مي دانند.2

عطاء گويد: «الحج الاكبر الذي فيه الوقوف بعرفة، و الاصغر العمرة».3

اسماعيل قاضي در حديث مَخْرمَه از رسول خدا ـ ص ـ نقل كرده كه آن حضرت فرمود: «يوم الحج الاكبر يومُ عرفـه».4

ابن ابي حاتم و ابن مردويه، از مسور بن مَخْرمه از قول رسول خداـ ص ـ آورده اند كه:

«انّه قال خطب رسول الله ـ ص ـ عشيّة عرفة، فقال امّا بعد فان هذا يوم الحج الاكبر».

3 ـ دسته سوّم حج اكبر را وقوف در عرفات و اعمال مربوط به مِني مي دانند:

عمر بن اذينه مي گويد: براي امام صادق ـ ع ـ مسائلي را نوشتم و پس از مدتي، پاسخ آن حضرت را با دست خط مباركشان دريافت نمودم:

« و سألته عن قوله تعالي الحج الاكبر ما يعني بالحج الاكبر؟ فقال الحج الاكبر الوقوف بعرفة و رمي الجمار، و الحج الاصغر العمرة».12

«از امام سئوال كردم كه فرموده خداوند: «يوم الحج الاكبر» به چه معني است؟ فرمود: حج اكبر وقوف در عرفات و رمي جمرات است و حج اصغر عمره است. براساس اين روايت، اعمال عرفه و مني، حج اكبر شمرده است».

همين مطلب را زراره از امام صادق ـ ع ـ روايت كرده كه آن حضرت فرمود:

«الحج الاكبر الوقوف بعرفة، و بجَمْع*و رمي الجمار بمني، و الحج الاصغر العمرة».13

جَمْع با فتح جيم و سكون را به معناي مشعر است. مجمع البحرين، ج 1، ص 397.

حج اكبر وقوف به عرفه و مشعر، و رمي جمرات در مِني است و حج اصغر عمره است».

4 ـ سفيان ثوري و ابن جُريح و روز حج اكبر را تمامي ايّام مِني مي دانند.14

5 ـ مجاهد روايت ديگري را نقل كرده، مي گويد: «الحج الاكبر القِران*، و الأصغر إلافراد*».

«حج اكبر، حج قران و حج اصغر حج اِفراد است».15

حج قِران با حج افراد در جميع جهات يكسان است، جز اينكه، در حج قِران هنگام احرام مكلّف بايد قرباني را همراه داشته باشد. مناسك.

حجِ افراد عين صورت جمع تمتع است با يك فرق كه در حج تمتع هدي بايد ذبح كند و در حج افراد واجب نيست. مناسك امام خميني ص 45 .

6 ـ ابن ابي حاتم از سعيد بن مسيب نقل مي كند كه گفت: حج اكبر روز دوّم از يوم النحر (عيد قربان) است. آيا نمي بيني كه امام در آن روز خطبه مي خواند؟16

7 ـ ابن سيرين گفته است:

«روز حج اكبر، مربوط به آن سالي است كه پيامبر ـ ص ـ حجة الوداع را انجام دادند و همراه با ايشان نيز تـعـداد بيشمـاري از مـردم حـج بـجـاي آوردنـد».17

البته مي توان اين قول را نيز، مؤيّد آن كساني دانست كه روز حج اكبر را روز عيد قربان مي دانند; زيرا در همان سال، پيامبر ـ ص ـ در مِني براي مردم سخن گفت و در روز عيد قربان از مردم سئوال فرمود: امروز چه روزي است؟ گفتند: روز عيد قربان. سپس فرمود: امروز روز حج اكبر است. ابن عربي اين حديث را حَسَن و صحيح مي داند.18

8 ـ طبراني از سمرة بن جندب نقل مي كند كه گفته است: «روز حج اكبر، مربوط به آن سالي است كه مسلمانان و مشركان حج را در مدت سه روز انجام دادند كه قبل از آن، چنين حجي انجام نشده، و پس از آن نيز روي نخواهد داد».19

فضيل بن عياض نيز از امام صادق ـ ع ـ نقل مي كند كه فرمود: علّت نامگذاري حج اكبر آن است كه در آن سال مسلمانان و مشركان، همراه با هم حج انجام داده و پس از آن ديگر مشركين حج بجاي نياوردند.20

همچنين ابن ابي شيبه زايد از ابن عون نقل مي كند كه از محمد راجع به روز حج اكبر سئوال كردند گفت: روزي است كه حج رسول خدا ـ ص ـ با حج اهل ملل مصادف گرديد.21

9 ـ بسياري از محدثان و مفسران، با استناد به روايات گوناگون، حج اكبر را روز عيد قربان مي دانند. اين دسته علاوه بر آنكه از استحكام بيشتري برخوردار مي باشد، با آيه «فسيحوا في الأرض اربعة اشهر» و يا نقل هاي تاريخي كه مي گويد: «علي بن ابيطالب ـ ع ـ بعدازظهر عيد قربان پيام برائت را ابلاغ فرمود» ، سازگارتر است:

ابن ابي اوفي مي گويد: «روز عيد قربان، روز حج اكبر است. در آن روز خون ريخته مي شود. سرها تراشيده مي شوند. آلودگي ها و زوايد بدن برطرف مي گردد، و حرام ها حلال مي شوند».22

مالك نيز همين عقيده را داشته مي گويد: «شكي نداريم كه حج اكبر روز عيد قربان است و اين بدان جهت مي باشد كه بسياري از اعمال حج در روز عيد قربان انجام مي شود. در شب عيد، حجاج در مِني وقوف داشته، در فرداي آن، رمي، قرباني، حلق و طواف انجام مي شود».23

ابوبكر محمد بن عبدالله معروف به ابن عربي با تأييد قول مالك مي گويد:

«و غاص مالك علي الحقيقة»

«مالك به تمامي حقيقت دست يافته است »24

معاوية بن عمّار مي گويد: از امام صادق ـ ع ـ درباره روز حج اكبر سئوال كردم، آن حضرت فرمود: «روز عيد قربان، روز حج اكبر و عمره حج اصغر است».25

در جاي ديگر صفوان بن يحيي از ذريح المحاربي از امام صادق ـ ع ـ نقل مي كند كه آن حضرت فرمود: «حج اكبر يوم النحر، (روز عيـد قـربـان) است».26

فضيل بن عباس مي گويد: از امام صادق ـ ع ـ پيرامون حج اكبر سئوال كردم و گفتم: ابن عباس آن را روز عرفه مي دانسته است. حضرت پاسخ فرمودند: «علي ـ ع ـ مي فرمود: حج اكبر روز عيد قربان است و آنگاه به فرموده خداي عزّوجلّ: «فسيحوا في الأرض اربعة اشهر»27 استدلال كرده مي فرمود: «چهار ماه; عبارت است از »بيست روز از ماه ذيحجه، و ماه هاي محرّم، صفر، ربيع الاوّل و ده روز از ربيع الآخر و اگر حج اكبر روز عرفه باشد چهار ماه و يك روز خواهد شد».28

لازم به توضيح است كه علي بن ابي طالب ـ ع ـ پيام برائت را به دستور رسول خداـ ص ـ در روز دهم ذيحجه (روز عيد قربان) در مِني براي مردم قرائت فرموده و براساس دستور خداوند چهار ماه به مشركين مهلت داد تا تصميم بگيرند مسلمان شده و يا بر كفر و شرك باقي بمانند و در نتيجه كشته شوند. چهار ماه از اين قرار بود: بيست روز باقيمانده از ماه ذيحجه، تمامي ماه هاي محرّم، صفر، و ربيع الاوّل و ده روز از ربيع الثاني، كه در نتيجه روز يازدهم ربيع الثاني مهلت چهار ماهه پايان مي پذيرفت. بر اين اساس آنها كه روز عرفه را يوم الحج الاكبر بدانند يك روز به چهار ماه خواهند افزود و اين با آيه ناسازگار است.

صاحب تفسير المنار نيز مي گويد: اين چهار ماه از روز دهم (عيد قربان) ذيحجّه سال نهم (كه پيام برائت در آن ابلاغ شد) آغاز و در دهم ربيع الآخر سال دهم خاتمه مي يابد.29

در روايت ديگري آمده است: در حالي كه علي بن ابي طالب ـ ع ـ روز عيد قربان، بر مركبي سفيد رنگ سوار گشته، به طرف جبانه حركت مي كرد، مردي آمد و لجام اسب آن حضرت را در دست گرفت و سئوال كرد روز حج اكبر كدام است؟ حضرت پاسخ دادند: همين امروز است، «سپس فرمود:» از مقابل مركب كنار برو.30

منابع اهل سنّت از افرادي مانند ابن عباس، سعيد بن جبير، ابن زيد، نخعي، شعبي، سدي، ابن ابي اوفي، و ابن مردويه . نيز نقل كرده اند كه: «مراد از يوم الحج الاكبر روز عيد قربان است».31

از مجاهد نيز روايتي نقل شده كه حج اكبر را يوم النحر مي داند.32

ترمذي، ابن منذر، ابن ابي حاتم و ابن مردويه به نقل از علي بن ابي طالب ـ ع ـ آورده اند كه فرمود: از پيامبرـ ص ـ سؤال كردم: «يوم الحج الاكبر چه روزي است؟ فرمود: روز عيد قربان است».33

ابوالشيخ نيز نقل كرده، كه علي ـ ع ـ فرمود: «يوم الحج الاكبر روز عيد قربان است».34

ابن مردويه از ابن ابي اوفي و او از رسول خداـ ص ـ نقل مي كند كه فرمود:

«يوم الاضحي هذا، يوم الحج الاكبر»

«روز عيد قربان، امروز، روز حج اكبر است».35

ابن داود، ابن ماجه و ابونعيم در حليه، از ابن عمر نقل كرده اند كه گفته است: رسول خداـ ص ـ روز عيد قربان در حجة الوداع در بين جمرات توقف نموده، از مردم سئوال فرمود: امروز چه روزي است؟ گفتند: روز عيد قربان. آنگاه پيامبرـ ص ـ فرمود: امروز، روز حج اكبر است».36

بخاري و ديگران نيز همين مطلب را از پيامبرـ ص ـ نقل كرده اند.37

ابوهريره نيز مي گويد: ابابكر در همين سال مرا همراه مؤذّنيني كه روز عيد قربان اعزام داشت، فرستـاد، سپـس پيـامبـرـ ص ـ علي ـ ع ـ را براي ابلاغ پيام برائت اعزام فرمود.38

كه اين روايت نيز مشخص مي كند روزي كه علي ـ ع ـ پيام برائت را براي مردم قرائت فرمود، روز عيد قربان بوده و در نتيجه يوم الحج الاكبر همان روز خواهد بود.

ابن ابي شيبه مي گويد: ابي جحيفه نيز روز حج اكبر را روز عيد قربان مي داند عطا و ابن جرير نيز از ابن عباس همين مطلب را نقل كرده اند.39

ابن جرير از مغيرة بن شعبه نقل مي كند كه: روز عيد اضحي خطبه خواند و گفت: امروز، روز حج اكبر است.40

ابن ابي شيبه از ابي اسحاق نقل مي كند كه گفته است: از عبدالله بن شداد از حج اكبر سئوال كردم پاسخ داد: روز عيد قربان است و حـج اصغـر عمـره است.41

سيد قطب در تفسير في ظلال القرآن مي گويد:

« و يوم الحج الاكبر اختلف الروايات في تحديده،: اَهُوَ يوم عرفه ام يوم النحر؟ و الاصَح انه يوم النحر».

در روايات، در تعريف روز حج اكبر و اينكه آيا روز عرفه است يا روز عيد قربان، اختلاف نظر وجود دارد، ليكن صحيحترين قول آن است كه روز عيد قربان باشد.42 ابن كثير در تفسيرش مي گويد: «يوم الحج الاكبر» روز عيد قربان است كه برترين و بزرگترين روزهاي انجام مناسك حج است.43

صاحب تفسير مراغي نيز همين عقيده را دارد، وي مي گويد:

«يوم الحج الاكبر يوم النحر الذّي فيه تنهي فرائض الحج و يجتمع الحجاج لإتمام مناسكهم و سننهم في مِني».

«روز حج اكبر، روز عيد قربان است كه در آن حجاج براي تكميل مناسك حج، در مني جمع مي شوند، و واجبات حج در اين روز پايان مي يابد.44

محمد رشيد رضا در المنار ضمن برتر دانستن اين قول كه «حج اكبر روز عيد قربان است» «روزي كه »واجبات و اركان حج در آن به پايان مي رسد مي گويد: در تعيين حج اكبر اختلاف نظر وجود دارد كه به زودي ما آن را ذكر خواهيم نمود.45

طبري پس از آنكه اقوال مختلف را پيرامون حج اكبر بيان مي كند مي گويد: برترين و صحيح ترين آنها، نزد ما، گفتار كسي است كه مي گويد: «يوم الحج الاكبر»، يوم النحر، روز عيد قربان است. زيرا اخبار فراواني از گروهي از صحابه رسول خداـ ص ـ وجود دارد كه مي گويد: علي بن ابي طالب در روز عيد قربان، آيات برائت را براي مردم قرائت كرد. علاوه بر آن، روايات متعددي از رسول خداـ ص ـ ذكر كرديم كه مي







گفت: «روز عيد قربان، روز حج اكبر است»
. سپس در تأييد اين سخن مي گويد:

«يوم» در اينگونه كلمات، براساس آنچه بدان اضافه شده، معنا پيدا مي كند. وقتي مردم مي گويند «يوم عرفه»، مراد روزي است كه مردم در عرفات وقوف دارند. «يوم اضحي»، روي است كه مردم در آن قرباني مي كنند. «يوم الفطر»، روزي است كه مردم در آن افطار مي كنند و همين طور «يوم الحج» روزي است كه مردم در آن حج به جاي مي آورند، و همانا مردم در روز عيد قربان مناسك خود را به پايان برده و حجّشان خاتمه مي يابد و بالاخره تمامي حج روز عيد قربان است.46

در روايت ديگري آمده است كه: پيامبرـ ص ـ بر شتر مادّه قرمز رنگي سوار شده و فرمود:

«اَتَدْروُنَ اَي يوم يَوْمُكُمُ؟»، «آيا مي دانيد امروز چه روزي است؟».

«قالوا: يوم النحر»، «گفتند روز عيد قربان است.»

آنگاه فرمود: «صَدَقْتم يومُ الحج الاكبر»، «راست گفتيد: روز حج اكبر است.»47

ابي بشر مي گويد: علي بن عبدالله بن عباس با مردي از آل شيبه بر سر اينكه روز حج اكبر كدام است با يكديگر به مخاصمه پرداختند. علي بن عبدالله مي گفت: روز عيد قربان است و ديگري مي گفت: روز عرفه است. كسي را نزد سعيد بن جبير فرستاد، از او سؤال كردند: پاسخ گفت: روز عيد قربان است 48

ابلاغ پيام برائت توسط علي ـ ع ـ نيز در مِني و روز عيد قربان بوده است.

ابي الصباح كناني از امام صادق ـ ع ـ نقل مي كند كه فرمود: «پيامبرـ ص ـ پس از مراجعت از جنگ تبوك تصميم به انجام حج گرفتند «ليكن» فرمودند: در خانه خدا مشركان عريان ظاهر شده، به طواف مي پردازند و تا چنين است من دوست نمي دارم حج به جاي آورم».49

به دنبال آن آيات، سوره برائت نازل و پيامبرـ ص ـ علي ـ ع ـ را براي ابلاغ پيام به مشركان، به مكّه اعزام فرمود. جريان اين اعزام را امام صادق ـ ع ـ اينگونه بيان مي فرمايند:

رسول خداـ ص ـ پس از فتح مكّه از انجام مراسم حج توسط مشركين، جلوگيري نفرموده بود، ليكن مشركين با اعمال زشت و ناپسند و عقايد خرافي خود، مراسم حج را به ابتذال كشانده بودند. و چنين وضعيتي قابل دوام نبود. به نمونه اي از اين اعمال توجه كنيد:

يكي از سنت هاي اعراب جاهلي در حج اين بود كه عقيده داشتند: كسي كه وارد مكه شده و با لباس خود طواف مي كند. پس از طواف جايز نيست آن لباس را نگه داشته و از آن استفاده نمايد. براين اساس پس از طواف، لباس خود را به ديگري صدقه مي داد و يا قبلاً لباسي را كرايه كرده با آن طواف مي كرد و سپس به صاحبش برمي گرداند، آنهايي كه قدرت كرايه كردن لباس را نداشته و يك لباس نيز بيشتر نداشتند، آن را از تن بيرون آورده و عريان به طواف مي پرداختند. تا جايي كه روزي زني زيبا و خوبروي براي طواف به مسجدالحرام آمد، چون يك لباس بيشتر نداشت و كسي نيز لباسي به او كرايه نداد، برهنه مشغول طواف گرديد، مردم به تماشاي او ايستادند. پس از پايان طواف برخي درخواست ازدواج با او را كردند، زن جواب منفي داده، گفت: من شوهر دارم. اين وضعيت زشت و ناپسند قابل دوام نبود و قداست خانه خدا را خدشه دار مي ساخت.

زماني كه آيات اوّل سوره برائت بر رسول خداـ ص ـ نازل گرديد، پيامبر آنها را به ابابكر داده و به او امر فرمودند تا به مكه رفته، آيات را در مِني و روز عيد قربان براي مردم قرائت كند. همين كه ابابكر رفت جبرائيل بر رسول خداـ ص ـ نازل شد و گفت:

«لا يؤدّي عنك الاّ رجلٌ مِنْك»، «اين پيام را بايد مردي كه از شما و خاندان شماست ابلاغ نمايد».

ابن عربي در ضمن روايتي اين جمله را چنين آورده است: «انه لا يؤدي عني الاّ رجلٌ من اهل بيتي »50

به دنبال اين دستور، پيامبرـ ص ـ علي بن ابي طالب ـ ع ـ را براي انجام اين مأموريت انتخاب و به دنبال ابابكر فرستاد، علي ـ ع ـ در منطقه روحاء51 (و يا بر طبق بعضي نقل ها در ذي الحليفه52 ) به ابابكر رسيده، آيات را از او گرفت، ابابكر با وحشت بسيار، به سوي پيامبرـ ص ـ بازگشت و اظهار داشت: آيا در باره من آيه اي نازل شد كه تصميم خود را عوض كرديد؟ پيامبرـ ص ـ پاسخ دادند: نه، خداوند مرا امر فرمود تا اين پيام توسط خودم يا مردي از خانواده ام ابلاغ گردد.

علي ـ ع ـ فرمود: «پيامبرـ ص ـ به من امر نمود تا دستور خدا را به مردم ابلاغ كرده، به آنها بگويم: از اين پس هرگز عريان بر گِرد خانه خدا طواف نكنند و پس از اين سال نيز، ديگر مشركين نزديك مسجدالحرام نشوند».53

از اين روايت مي توان فهميد كه زمان ابلاغ آيات سوره برائت توسط اميرالمؤمنين ـ ع ـ روز عيد قربان و در سرزمين مِني بوده است و در نتيجه روز حجّ اكبر نيز همان روز عيد قربان خواهد بود.

حريز نيز از امام صادق ـ ع ـ نقل مي كند كه فرمود: بعدازظهر روز عيد قربان پيام برائت را علي بن ابي طالب ـ ع ـ قرائت فرمود.54

ترمذي از زيد بن يُثَيْع نقل مي كند كه گفته است: از علي ـ ع ـ سؤال كردم: مأموريت شما در حج چه بود؟ حضرت پاسخ فرمودند: چهار چيز:

1 ـ اينكه برهنه در كنار كعبه طواف نكنند.

2 ـ اگر بين پيامبرـ ص ـ و كساني از مردم پيماني هست كه زمان آن مشخص است، آن پيمان به قوت خود باقي است.

3 ـ به آنان كه پيماني ندارند، چهار ماه مهلت داده مي شود.

4 ـ وارد بهشت نمي شود مگر كسي كه مؤمن باشد.55

ابن عربي به نقل از ابوسعيد محمد بن طاهر و او از استاد ابو مظّفر طاهر بن محمود شاهپور نقل مي كند كه گفته است: يكي از دلايل اعزام علي ـ ع ـ براي اين مأموريت، اين بود كه سيره اعراب در گذشته چنين بوده كه پيمان هاي خود را نقض نمي كردند مگر با حضور كسي كه آن پيمان را بسته بود، يا مردي از آن خاندان. بر اين اساس پيامبرـ ص ـ مي خواست تا بهانه را از دست مشركان گرفته و زبان آنها نيز در آينده بسته شود، لذا پسر عموي خود را كه از بني هاشم و از بيت رسول خداـ ص ـ بود، براي برداشتن اين پيمان به سوي مكه فرستاد.56

محمد رشيد رضا در تفسير المنار بدون آنكه مدرك خويش را مشخص كند بر وجود چنين رسمي صحّه مي گذارد ليكن به نظر مي رسد ايشان نيز از همان نقل بهره گرفته است.57

و حال آنكه ابلاغ اين پيام به فرمان پيامبرـ ص ـ صورت گرفت و نيازي به دستور مجدّد ابابكر نداشت! اباهريره تلاش مي كند تا اعلان برائت در روز عيد قربان را براي خود ثبت نموده، علي ـ ع ـ را نيز در شمار يكي از كساني كه اين مسؤوليت را عهده دار بوده است، معرفي كند!61

تعصّب آنچنان چشم و گوش آقاي محمد رشيد رضا را پركرده كه به دنبال نقل اين مسائل، شديداً به شيعه حمله مي كند كه چرا از اين قضيه به عنوان اثبات يك فضيلت براي علي بن ابيطالب ـ ع ـ استفاده مي كنند؟!

چگونه يك انسان كه خود را مفسر قرآن مي داند به خود جرأت مي دهد اينگونه در تحريف حقايق تلاش كند و تا بدان جا پيش رود كه براي شيعه و به قول او، روافض، تقاضاي مرگ و كشته شدن بنمايد.62

متأسفانه براي انكار اين فضيلت تا بدان جا پيش رفته اند كه پس از مسلم گرفتن اميرالحاج بودن ابابكر، محمد رشيد رضا از اَلوسي نقل مي كند كه برخي از اهل سنت گفته اند: اينكه پيامبرـ ص ـ ابابكر را به عنوان اميرالحاج و علي ـ ع ـ را به عنوان مبلّغ پيام برائت انتخاب فرمود، به خاطر آن است كه ابابكر مظهر صفت رحمت و جمال خداوندي است و علي ـ ع ـ شير خدا و مظهر جلال خداوندي است (كه صفت قهر از صفات جلال است) لذا اينجا كه نقض عهد مشركان است «و به اصطلاح خشونت لازم دارد» اين مسئوليت به عهده علي بن ابيطالب ـ ع ـ گذاشته شد!63

ابن كثير از روي تعصّب براي ناديده انگاشتن اين فضيلت بزرگِ علي بن ابيطالب ـ ع ـ تلاش مي كند تا حديث رسول خداـ ص ـ را كه فرمود: «لايبلغها الاّ انا او رجل من اهل بيتي» را از اعتبار انداخته، آن را ضعيف و غير صحيح معرّفـي كنـد!64

علاوه بر آن مي گويد: اينكه در روايت آمده: «پس از ابلاغ پيام رسول اكرم ـ ص ـ ابابكر به مدينه مراجعت نمود» معنايش آن نيست كه فوراً به مدينه برگشت; بلكه وي به راه خود ادامه داده، و پس از انجام مناسك حج به مدينه مراجعت و به حضور پيامبرـ ص ـ رسيد.65

و از اين بدتر آنــكه ابـن كثير به نقل از مسند احمد حنبل مي گويد: آنگاه كه پيامبرـ ص ـ علي ـ ع ـ را براي ابلاغ پيام برائت مأمور نمود، علي ـ ع ـ در پاسخ گفت: اي پيامبر خدا من نه سخنورم و نه زبان گويائي دارم: و پيامبر ـ ص ـ به ايشان فرمودند: من نــاچارم يــا خــود اين مأموريت را انجام دهم يا آنكه شما عهده دار آن شويد و سپس علي ـ ع ـ پاسخ داد: حال كه ناچار و مجبوريم پس من خواهم رفت!

پيامبر ـ ص ـ نيز علي ـ ع ـ را دعا نموده، دستش را بر دهان علي ـ ع ـ نهاد.66

براستي تعصب چه مي كند و چگونه انسان ها را به انحراف و بيــراهــه مي كشد! علي ـ ع ـ آن سخنور توانا و آن گوينده پرجاذبه اي كه با شروع كلامش نفس در سينه ها حبس، و با شنيدن كلامش انسان هاي عاشقي چون «همّام» قالب تهي مي كنند، را چونان انسان هاي بي زباني كه توانائي حرف زدن ندارند، معرفي مي نمايد.

بديهي است كه اينگونه تعصبات ناروا، نمي تواند پرده بر روي حقايق كشيده بر واقعيات سرپوش بگذارد. حق همان است كه گفته شد انتخاب علي ـ ع ـ براي اين امر مهم، حاكي از فضيلت بزرگي است كه تنها آن كس كه از اهل بيت رسول الله ـ ص ـ و جان و روح آن حضرت و محبوب خداوند است، از عهده انجام آن برخواهد آمد.

مـرحـوم عـلامـه طـبـاطـبـائي ـ رضـوان الله تـعـالي عليه ـ در ذيل آيـه شريفـه: «و اذان من الله و رسوله » فـرمـوده انـد:

«مراد روز دهم ذي الحجه از سال نهم هجرت است چون در آن روز بود كه مسلمانان و مشركان يك جا اجتماع كرده و هر دو طايفه به حج خانه خدا پرداختند و پس از آن سال، ديگر هيچ مشركي حج انجام نداد. سپس مي افزايد: اين قول مورد تأييد رواياتي است كه از ائمه اهــل بيت ـ ع ـ رسيده و با معناي اعلام برائت مناسب تر و با عقل نيز سازگارتر از ساير اقوال است، زيرا آن روز، بزرگترين روزي بود كه مسلمانان و عموم مشركين به حج آمده، در مِني جمع شده بودند. اين معني از برخي روايات واصله از طرق اهل سنت، نيز استفاده مي شود چيزي كه هست در آن روايات مراد از حج اكبر روز دهم از هر سال است، نه فقط سال نهم هجرت، و بنابراين همه ساله حج اكبر تكرار مي شود ليكن از طريق نقل ثابت نشده كه اسم روز دهم روز حج اكبر باشد».67

و در ادامه نقل اقوال ذيل آيه شريفه مي فرمايند:

«از شنيدن كلمه «روز حج اكبر»، همان «روز عيد قربان» به ذهن مي رسد، چون تنها روزي كه عموم حجاج آنجا اجتماع كرده و اعلام برائت مي تواند به گوش همگان برسد، همان روز دهم است، و وجود چنين روزي در ميان ساير ايّام حج، نمي گذارد كلمه يوم الحج الاكبر ساير ايّام را نيز شامل شود».68

در لغت نامه دهخدا نيز به نقل از مهذّب الاسماء، حج اكبر را عيد اضحي و عيد گوسفندكشان معني مي كند.69

از آنچه گذشت نتيجه مي گيريم كه

1 ـ مراد از روز حج اكبر روز عيد قربان است.

2 ـ تعبير يوم الحج الاكبر براي اولين بار در مورد روز عيد قربان سال نهم هجرت بكار رفته، و در سال بعد كه حجة الوداع صورت گرفت باز اين تعبير تكرار گرديده است. لذا مي توان گفت همه ساله روز عيد قربان، روز حج اكبر است.

3 ـ آنجا كه حج اكبر بدون كلمه يوم آورده شود مراد حج در مقابل عمره است.

طبري در اين زمينه پس از نقل نظرات مختلف پيرامون علت نامگذاري اين روز به حج اكبر مي گويد: از اين اقوال نزد من به صحت نزديكتر، قول كسي است كه مي گويد: حج اكبر به معناي حج و حج اصغر به معناي عمره است زيرا اعمال حج از اعمال عمره بيشتر است.70

4 ـ آنگونه كه در برخي منابع آمده، روز عرفه در سالي كه رسول خداـ ص ـ حج گزاردند با روز جمعه مصادف بوده است و مؤلف كتاب الفقه الاسلامي و ادّلته تعبير: «قد ثبت في ا لصحيحين ان يوم عرفة، الذي وقف فيه النبي ـ ص ـ كان يوم جمعة» دارد.71

ولي اينكه مصادف شدن روز جمعه با عرفه در هر زمان، دليل آن باشد كه حج آن سال، حج اكبر است هيچگونه دليل و مدركي در روايات و منابع تاريخي براي آن ذكر نگرديده و به نظر مي رسد يك عقيده عوامانه است كه با گذشت زمان بصورت يك امر مسلم درآمده است.

صاحب تفسير المنار در اين زمينه مي گويد: در حجة الوداع، روز عرفه، روز جمعه بود و عوام هر زمان كه وقوف در عرفات با روز جمعه مصادف شود آن سال را حج اكبر مي نامند.72

در لغت نامه دهخدا نيز آمده است: ظاهراً در نزد عوام چون عيد اضحي با جمعه تصادف كند حج آن سال را حج اكبر گويند و ثواب اين حج را بيشتر گمان برند.73


1 ـ توبه: 4 .

2 ـ قرطبي، ج 8 ، ص 69 .

3 ـ تفسير قرطبي، ج 8 ، ص 70 .

4 ـ همان مدرك .

5 ـ تفسير فخر رازي، ج 15 ، ص 221 .

6 ـ در المنثور ج 3 ، ص 213 .

7 ـ همان مدرك .

8 ـ همان مدرك .

9 ـ تفسير فخر رازي، ج 15 ، ص 221 .

10 ـ مجمع البيان، ج 5 ، ص 5 .

11 ـ كشاف اصطلاحات الفنون، ج 1 ص 283 .
و كذا في جامع الرموز.

12 ـ وسائل ج 8 حديث 14108 .
(چاپ آل البيت)

13 ـ وسائل، ج 14، حديث 19239 .

14 ـ مجمع البيان، ج 5 ، حــديــث 5 ، تفسيرقرطبي ج 8 ص 70 .

15 ـ تفسير قرطبي، ج 8 ، ص 70 .

16 ـ درالمنثور، ج 3، ص 212 .

17 ـ قرطبي، ج 8 ، ص 70 .

18 ـ احكام القرآن ابن عربي، ج 2 ، ص 453 .

19 ـ درالمنثور، ج 3 ، ص 211 .

20 ـ وافي، ج 14 حديث 14318 .

21 ـ درالمنثور، ج 3، ص 211 .

22 ـ تفسير قرطبي، ج 8، ص 69 .

23 ـ همان مدرك، ص 80 .
ـ احكام القرآن ابن عربي، ج 2 ، ص 452 .
ـ نورالثقلين، ج 2 ، ص 185 .

24 ـ احكام القرآن ج 2 ، ص 453 .

25 ـ وسائل، ج 14 ، حديث 19230 :
ـ وافي، ج 14 ، حديث 14315 .

26 ـ وافي، ج 14 ، حديث 14316 .

27 ـ توبه: 2 .

28 ـ وافي، ج 14 حديث 14317 ،
ـ نورالثقلين، ج 2 ، ص 185 .

29 ـ المنار، ج 10 ص 152 .

30 ـ تفسير روح البيان، ج 3 ، ص 385 .

31 ـ تفسير فخر رازي، ج 15 ، ص 221 .

32 ـ مجمع البيان، ج 5، ص 5 .

33 ـ درالمنثور، ج 3 ، ص 211 .

34 ـ همان مدرك .

35 ـ درالمنثور، ج 3 ، ص 211 .

36 ـ همان مدرك .

37 ـ احكام القرآن ابن عربي، ج 2 ، ص 449 .

38 ـ احكام القرآن ابن عربي، ج 2 ، ص 450 .

39 ـ تفسير فخر رازي، ج 15 ، ص 221 .

40 ـ درالمنثور، ج 3 ، ص 211 .

41 ـ درالمنثور ج 3 ، ص 212 .

42 ـ في ظلال القرآن ج 4 ، ص 136 .

43 ـ تفسير ابن كثير، ج 2، ص 521 .

44 ـ تفسير مراغي، ج 10 ، ص 55 .

45 ـ المنار، ج 10 ، ص 153 .

46 ـ تفسير طبري، ج 6 ، ص 75 .

47 ـ تفسير طبري، ج 6 ، ص 53 .

48 ـ تفسير طبري، ج 6 ، ص 71 .

49 ـ تفسير قرطبي، ج 8 ، ص 67 .

50 ـ احكام القرآن، ج 2 ، ص 453 .

51 ـ روحاء مكاني است بين مكه و مدينه كه تا مدينه حدود 30 مايل فاصله دارد.

52 ـ نورالثقلين، ج 2 ، ص 178 .

53 ـ نورالثقلين، ج 2 ، ص 181 ،
ـ تفسير صافي، ج 2 ، ص 319 .

54 ـ نورالثقلين، ج 2 ، ص 179 .

55 ـ تفسير قرطبي، ج 8 ، ص 68 .
ـ احكام القرآن ابن عربي، ج 2 ، ص 454 .

56 ـ قرطبي، ج 8 ، ص 68 .

57 ـ المنار، ج 10 ، ص 158 .

58 ـ تفسير المنار، ج 10 ، ص 155 .

59 ـ المنار، ج 10 ، ص 157 .

60 ـ همان مدرك ص 156 .

61 ـ تفسير ابن كثير، ج 2 ، ص 521 .

62 ـ همان مدرك ص 164 .

63 ـ المنار، ج 10 ، ص 162 .

64 ـ تفسير ابن كثير، ج 2، ص 522 .
65 ـ تفسير ابن كثير، ج 2، ص 522 .

66 ـ تفسير ابن كثير، ج 2، ص 522 .
مسند احمد، ج 1 ، ص 150 .

67 ـ لغت نامه دهخدا ذيل كلمه حج اكبر ص 315 .

68 ـ تفسير طبري، ج 6 ، ص 76 .

69 ـ الفقه الاسلامي ادلّته ج 3 ، ص 213 .

70 ـ تفسير المنار، ج 10 ، ص 160 .

71 ـ لغت نامه دهخدا ذيل كلمه حج اكبر ص 315 .

72 ـ تفسيرالميزان، ج 9 ، ص 229 .

73 ـ تفسير الميزان، ج 9 ، ص 230

/ 16