در داخل كعبه - اماکن و آثار نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

اماکن و آثار - نسخه متنی

جعفر خلیلی؛ مترجم: محمدرضا فرهنگ

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در داخل كعبه

بورتون مي گويد: «... جمعيت فراواني گرداگرد كعبه ايستاده بودند و من هرگز ميلي به ايستادن در آفتاب سوزان ماه ايلول با سري برهنه و پايي بي موزه نداشتم، ليكن در اين ميان صدايي برخاست كه راه را براي حاجي كه قصد ورود به داخل كعبه را دارد باز كنيد و در اين هنگام حجاج به كناري رفته و دو مرد قوي هيكل كه در پايين درب كعبه ايستاده بودند به سوي من آمده و مرا با بازوهاي قدرتمند خود به سوي درب كعبه بلند كردند و مرد سوّمي از داخل درگاه كعبه مرا به سوي خود كشيد و بدين گونه خود را در دروازه كعبه يافتم. در اين هنگام تعدادي از خادمان كعبه كه همگي از خانواده هاي مكي با چهره هايي به رنگ سبزه تند بودند، به من خوش آمد گفتند، در بين اين خادمان، جواني سبزه با هيئتي ساده، از قبيله بني شيبه بود، افراد اين خانواده توليت و كليدداري كعبه را به عهده دارند و در سالي كه من در مكه بودم رئيس اين قبيله شيخ احمد نام داشت. آن جوان سبزه كليد نقره اي در كعبه را در دست داشت. لحظاتي بعد، بر روي صندلي كوتاهي نشسته و از هويت و مليت من سؤالاتي نمود. پس از دريافت سؤالات مناسب، به محمد پسركي كه به همراه من بود دستور داد مرا به داخل ساختمان راهنمايي كند و دعاهاي مخصوص را برايم بخواند. و اين حقيقت را انكار نمي كنم كه هنگامي خود را در داخل اين چهارديواري بي پنجره يافتم و به ياد مردمان متعصب و شوريده اي كه در پاي دروازه كعبه ايستاده اند، خود را همانند موشي كه در داخل قفسي گرفتار شده تصور نمودم، ولي اين هراس مانع آن نگرديد كه در مدت زماني كه همراهم مشغول خواندن دعا بود به دقت به بررسي و بازرسي اطرافم نكنم، و توانستم با مدادي كه همراهم بود نقشه تقريبي كعبه را بر روي پيراهن سفيد احرامم ترسيم نمايم.

اما داخل كعبه; در حقيقت هيچ جايي را به سادگي اين عبادتگاه مشهور نديده ام. كف داخلي كعبه با قطعه هاي رنگارنگ مرمر كه رنگ سفيد بر آنها غلبه مي كرد، پوشيده شده بود، اما پوشش ديوارها تا آنجا كه قابل رؤيت بود، با همان مرمرهاي رنگارنگ بود. ليكن سنگ ها در قطعه هاي متفاوت و بي نظم چيده شده بودند و بر روي برخي از آنها نوشته هاي بلندي نقش بسته بود. قسمت هاي بالاي ديوار و بخشي از سقف ـ كه نگاه كردن به آن حمل بر بي احترامي است ـ با پوششي گرانقيمت به رنگ سرخ و مطلاّ پوشيده بود، و معمولاً اين پوشش را بر دور ماندن از دسترس حجاج تا 6 پا بالا مي كشيدند. سقف كعبه (بر روي) سه ستون قرار گرفته بود كه قطر هر كدام 20 اينچ بود، علاوه بر اين، سقف توسط تعدادي ستون هاي مايل كه بر روي دو ديوار شرقي و غربي تكيه داده شده حفاظت مي شد. سه ستون اصلي كعبه با پوششي از چوبِ ندّ كندكاري و تزيين شده بود. در ركن عراقي درب كوچكي قرار داشت به نام «باب التوبة» كه منتهي به راهرو تنگي مي شد و معمولا خادمان كعبه از آن، براي رفتن بر روي بام كعبه استفاده مي كردند. اما ركن حجرالاسود يا حجرالاسعد را صندوقي با قبه اي مسطح و مضلّع اشغال كرده است و معمولاً كليدهاي كعبه در داخل آن قرار داده مي شود. درب كعبه و اين صندوق از چوب ندّ ساخته شده اند. در داخل كعبه برجستگي هايي معدني به ارتفاع 9 پا از سطح زمين قرار دارد كه نوع معدن آن را نتوانستم تشخيص دهم و به آنها تعدادي چراغ آويزان مي گردد كه گفته مي شود چراغ ها از طلا هستند. با اين كه حجاج فراوان و يا خادمان زيادي در داخل كعبه نبودند، ليكن اين مكاني كه ديوارهاي آن فاقد پنجره مي باشد و درب هاي آن باريك و تنگ ساخته شده، فضاي شبيه به زندان ونيز را در خاطره زنده مي كند، هنگامي كه انسان در داخل كعبه است از بدن او قطرات درشت عرق سرازير مي گردد، و هنگامي كه تصور پر شدن اين مكان از حجاج متعصب را نمودم موي بر اندامم راست شد. مراسم عبادت در داخل كعبه عبارت بود از دو ركعت نماز و خواندن دعاهاي طولاني در هر يك از ركن شامي (در غرب) و ركن عراقي (شمال) و ركن يماني و بالاخره در مقابل ثلث جنوبي ديوار شرقي.»

در اينجا بورتون اشاره مي كند كه گفتار بورخارت كه «در برابر هر ركني از اركان چهارگانه 2 ركعت نماز خوانده مي شود» درست نيست، و حقيقت آن است كه او بدان اشاره نموده است.

بورتون مي گويد: پس از انجام اين مراسم به سوي دروازه كعبه رفتم در حالي كه هنوز مردم به يكديگر فشار وارد مي آوردند.

/ 12