بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
آينه پژوهش ـ شماره 87، مرداد و شهريور 83 تازههاي نگارش و نشر
معرفيهاي اجمالي
علي نجفي صحنهاي هداية الکبري يا الهداية في تاريخ النبي (ص) و الائمه و معجزاتهم ابي عبدالله حسين بن حمدان جنبلاييْ 1999م، بيروت، مؤسسه البلاغ، 445 ص، وزيري. اين کتاب مملو از احاديث مروي از پيامبر (ص) و ائمه اطهار است کتابي کلامي و تاريخي است که جنبه کلامي آن بر جنبه تاريخي آن ترجيح دارد و ميتوان به اين لحاظ آن را کتابي کلامي دانست. روش مؤلف آن بر اين مبنا استوار است که ابتدا از اسمها لقبها، کنيههاي خاص و عام پيامبر (ص) و ائمه اطهار(ع)، مادر، محل و تاريخ تولد، تعداد فرزندان و نام آنها و همچنين تعداد و نام زنها، محل و تاريخ شهادت و وفات و مدت عمر و امامت آنها بحث ميکند. تمام اين بحثهاي تاريخي در مورد هر معصوم حدود دو صفحه را به خود اختصاص داده است. بعد از اين مباحث تاريخي، قسمت عمده کتاب به بحث اثبات نبوت و امامت پيامبر (ص) و ائمه اطهار(ع) اختصاص يافته و مؤلف با نقل احاديثي از پيامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) در صدد اثبات مطلوب خود برآمده است. کتاب بر اساس تعداد و ترتيب معصومين به چهارده باب و دو مقدمه از خود مؤلف سامان يافته است. اين کتاب در سال 1419 ق. برابر با 1999 م. براي اولين بار در بيروت توسط مؤسسه البلاغ با يک مقدمه بيست و دو صفحهاي از طرف ناشر با قطع وزيري در 445 صفحه با جلد گالينگور چاپ و منتشر شد. اين مطلب که در دنيا چند نسخه خطي از اين کتاب موجود است، اطلاع دقيقي نداريم و چنانکه از مقدمه نسخه چاپ شده پيداست، مؤسسه بلاغ آن را با هيچ نسخهاي مقابله نکرده است. اما خوشبختانه در کتابخانه بزرگ مرحوم آيتالله نجفي، از اين کتاب يک نسخه خطي تحت رقم 2973 موجود است. در کتابخانه مؤسسه آلالبيت قم هم يک نسخه خطي موجود است که عيناً همان نسخه خطي کتابخانه آيتالله نجفي است. با مقابله قسمتهايي از نسخه چاپ شده با نسخه موجود در کتابخانه آيتالله نجفي موارد اسقاط و عدم تطابق متعددي ديده ميشود، از جمله در صفحه 108 الهدايه خطي يک حديث طولاني درباره رجعت و عيد نوروز موجود است که در نسخه چاپ شده از اين حديث اثري نيست و در بسياري از موارد شاهد تقدم و تأخر راويان حديث در سند احاديث هستيم که اين کار باعث بياعتباري احاديث ميشود. مرحوم ميرزا حسين نوري، در مستدرک الوسائل، ج6، ص 253، باب 4 ح 6974 چاپ آلالبيت، بعينه همين حديث را با همان سند روايي که در الهدايه خطي است از الهدايه حسينبن حمدان نقل کرده است که اين نشان ميدهد که او هم به همين نسخه اعتماد کرده است. اشتباه بزرگ ديگري که آنها مرتکب شدهاند، نسبت غلو به مؤلف کتاب است. نويسنده مقدمه بعد از آنکه غلو او را مسلم گرفته شروع به ذکر دلايلي کرده که علي الهيها، اهل غلو نيستند و به دروغ آنها را غالي ميدانند. اين در حالي است که در هيچ مدرک رجالي چنين نسبتي به او داده نشده است. ضعف ديگري که در مقدمه شاهد آنيم، ابهام در منابع و مصادر زندگي نامه مؤلف است؛ مثلاً در اينکه تاريخ وفات او سال 358 ق است يا 334 ق. نوشته است ما تاريخ 334 را ترجيح ميدهيم، چون اين تاريخ در آثار شاگردان مؤلف و بستگان او آمده، بيآن که شاگردان و کتابي را که اين تاريخ در آن ذکر شده است نام ببرد. مرحوم حاج شيخ عباس قمي در مورد کتاب الهدايه بعد از ذکر نظر موافقان و مخالفان درباره شخصيت حسينبن حمدان نوشته است: «کتاب الهدايه که منسوب به اوست در غايت متانت و اتقان است. من مطلبي در اين کتاب که مخالف مذهب باشد نديدهام و محدث بزرگ چون شيخ ابومحمد هارونبن موسي تلعکبري و شيخ حسنبن سليمان حلي در منتخب البصائر و رساله الرجعه و صاحب عيون المعجزات (که جمعي مؤلف آن را سيد مرتضي ميدانند) و علامه مجلسي و صاحب العوالم و غيره از او و از اين کتاب حديث نقل کردهاند.» (عباس قمي، فوائد الرضويه احوال علماء مذهب الجعفريه، چاپ قديم، ص 134) مرحوم ميرزا حسين نوري درباره الهدايه ميگويد: «الهدايه في تاريخ النبي و الائمه و معجزاتهم، تأليف ابيعبدالله حسين بن حمدان جنبلايي است، کما اينکه ابن داود در رجال خود به آن تصريح کرده است و مجلسي هم از اين کتاب نقل حديث کرده و کجوري در اول «الدمعه الساکبه» بعد از اينکه الهدايه را در شمار کتابهايي ذکر کرده که «الدمعه الساکبه» از آنها نقل حديث کرده، مينويسد: شايد کتاب الهدايه همان کتابي باشد که نجاشي از آن به «تاريخ الائمه» ياد کرده و نسخهاي از آن پيش خياباني بوده، چنانکه در «وقايع الايام» ج 3 ، ص 643درباره آن توضيح داده است.» (ميرزا حسين نوري، خاتمه المستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البيت، ج 1، ص 188) مرحوم آقا بزرگ تهراني هم در اين خصوص آورده است: «تاريخ الائمه، تأليف ابيعبدالله حسين ابن حمدان جنبلايي متوفاي سال 358 ق است که نجاشي از اين کتاب نام برده است و شايد همين کتاب باشد که شيخ در فهرست از آن به «کتاب اسماءالنبي و الائمه عليهم السلام» ياد کرده، بلکه احتمال دارد اين کتاب با کتاب الهدايه که به اين اسم معروف و موجود است، يکي باشد.» (آقابزرگ، محمدحسن، الذريعه الي تصانيف الشيعه، بيروت، دارالاضواء، چاپ سوم، 1403ق، ج 4، ص 216) مرحوم آقابزرگ در قسمت (هاء) نامي از الهدايه نميبرد. به احتمال قوي او اين سه کتاب را يکي (ولي با سه اسم متفاوت) ميدانسته است. همان طور که اول مقاله توضيح داديم، روش مؤلف درباره هر معصوم اين بوده که از تاريخ ولادت و شهادت و اسم و لقب و کنيه بحث کرده. بسياري همين که به اول کتاب نگاه کردهاند، آن را کتاب تاريخي به حساب آوردهاند. لذا از آن به الهدايه في تاريخ … ياد کردهاند. استاد سبحاني در طبقات الفقهاء بعد از ذکر نام مؤلف در طبقه فقهاي قرن چهارم از آن به «تاريخ الائمه» ياد کرده است. (جعفر سبحاني، طبقات الفقهاء، قم، مؤسسه امام صادق، چاپ اول، ج 4، ص 165). علي نجفي صحنهاي