2ـ انتخاب شوهر - اسلام و تربیت فرزند (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسلام و تربیت فرزند (2) - نسخه متنی

تقی متقی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2ـ انتخاب شوهر

براي پدر در تربيت فرزندان و ايجاد آمادگي هاي روحي در آنان، نقش بزرگ‌تري است، از اين رو اسلام در نخستين مراحل بر انتخاب پدر (شوهر) براساس معيارهاي اسلامي که در آن معيارها وراثت و محيطي که وي در آن بزرگ شده و صفات والا و شايسته‌اي که بدان متصف است، رعايت مي شود؛ زيرا پدر، الگويي است که فرزندان از او پيروي خواهند کرد واخلاق و خصوصيات او بر آنان بازتاب خواهد داشت.

علاوه، زن (مادر) نيز در دوران زندگي با شوهر، برخي صفات و اخلاقيات او را خواهد پذيرفت و از آن متأثر خواهد شد، از اين رو اسلام هم چنان که بر دين داري زن تأکيد ورزيده بر دين داري و تقواي شوهر نيز سفارش فرموده است. در روايت است که مردي خدمت امام مجتبي ـ عليه السلام ـ رسيد و عرض کرد: اي فرزند رسول خدا! مي خواهم دخترم را شوهر دهم به چه کسي بدهم بهتر است؟ حضرت فرمود: به کسي که دين دار و با تقوا باشد. بعد علت آن را چنين بيان داشت:

«ان احبّها اکرمها و ان لم يحبّها فلم يظلمها.»[11]

«اگر چنين شوهري دخترت را دوست بدارد، اکرام و احترامش مي کند و اگر دوستش نداشته باشد، دين داري و تقوايش مانع از ظلم کردن به وي مي شود.»

رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ بر انتخاب شوهري که «کفوء» و همتاي زن باشد تأکيد و او را چنين معرفي فرموده است:

«الکفوء ان يکون عفيفاً و عنده يسار.»[12]

«کفوء، کسي است که پاکدامن و توانگر باشد.»

در سخن ديگري آن حضرت سفارش فرموده که با اکفاء (همتايان) پيمان زناشويي ببنديد:

«انکحوا الاکفاء وانکحوا منهم.»[13]

«به همتايان زن بدهيد و از آنان زن بگيريد.»

باز آن حضرت ـ صلّي الله عليه و آله ـ مؤمنان را همتايان يکديگر معرفي کرده و فرموده است:

«المؤمنون بعضهم اکفاء بعضٍ.»[14]

«برخي مؤمنان اکفاء (همتاي) برخي ديگرند.»

هم چنين آن حضرت در داستان تزويج «جويبر» و «زلفا» ـ که پس از اين خواهد آمد ـ مؤمن را کفوء مؤمن و مسلمان را کفوء مسلمان معرفي و فرموده است:

«يا زياد! جويبر مؤمن و المؤمن کفوء المؤمن و المسلم کفوء المسلم.»[15]

بنابراين، کفوء، مردي است که از نژاد صالح، دين دار و متصف به صفات والاي انساني باشد.

حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ از دختر دادن به مردي که دچار بيماري فکري (شکّ) است پرهيز داده و فرموده است:

«تزوّجوا في الشّکّاک و لا تزوّجوهم، لانّ المرأة تأخذ من ادب زوجها و يقهرها علي دينه.»[16]

«از شکاکان زن بگيريد ولي به آنان زن مدهيد؛ زيرا زن از عقيده و اخلاق شوهر تأثير مي شود و شوهر، زن را به پذيرش دين خود وا مي دارد.»

اسلام، دين داري را معيار انتخاب شوهر قرارداده است. پيامبر اکرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود:

«اذا جائکم من ترضون خلقه و دينه فزوّجوه.»[17]

«هنگامي که مردي نزدتان به خواستگاري آمد که از دين و اخلاقش رضايت داشتيد به او زن بدهيد.»

اسلام، چنان که مشهور است، تزويج دختر مسلمان به مرد غير مسلمان را تحريم کرده و اين تحريم به منظور حفظ سلامت فرزندان و خانواده در عقيده، رفتار و جلوه هاي روحي و رواني است؛ زيرا زن (مادر) و فرزندان از مفاهيم فکري و شيوه رفتاري شوهر (پدر) تأثير مي پذيرند.

[آري]، اسلام از ازدواج دختر متديّن با مرد غير دين دار و منحرف از دستورهاي اسلامي در زندگي، به منظور حفظ سلامت [فکري] خانواده و فرزندان از انحراف رواني و رفتاري، نهي کرده است. امام صادق ـ عليه السلام ـ از تزويج دختر به مرد ميگسار نهي کرده و فرموده است:

«من زوّج کريمته من شارب الخمر فقد قطع رحمها.»[18]

«هر کس دخترش را به شراب خواره‌اي به زني دهد، بي گمان قطع رحم کرده است.»

[عملکرد] شخص منحرف، بر سلامت رفتاري کودکان اثر منفي مي گذارد؛ زيرا رفتارهاي وي بر آنان بازتاب خواهد داشت و چنين شخصي در جهت تربيت فرزندان نيز اقدامي نخواهد کرد، علاوه بر آن که مشکلات و تنش هاي زيادي با همسرش خواهد داشت که زمينه براي گسترش اضطراب و نا آرامي در فضاي خانوادگي را فراهم خواهد ساخت. به سبب همين عملکرد، زندگي زناشويي آنان از ثبات، آرامش و اطميناني که فرزندان براي رشد جسمي و روحي و عاطفي بدان نياز‌مندند، خالي خواهد بود.

سيره رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ و اهل بيت ـ عليهم السلام ـ بر اساس اختيار اکفاء (همتايان) براي پسران و دخترانشان استوار بود، از اين رو حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ، دخترش فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ را به عقد ازدواج بزرگان اصحاب خود در نياورد و جوابش بدان ها اين بود که وي نزول قضا (حکم) الهي را [در اين باره] انتظار مي کشد، [19] و در نهايت به دستور خداوند متعال فاطمه ـ سلام الله عليها ـ را به ازدواج علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ در آورد.[20]

هم چنين آن حضرت، يکي از زنان معروف مسلمان به نام «زلفا» [21]که به خانواده اي اصيل و ريشه دار منتسب و از زيبايي بالايي برخوردار بود را تشويق به ازدواج با مرد مسلمان به نام «جويبر» کرد که جز دين داري و تقوا، از دارايي و زيبايي برخوردار نبود.[22]

/ 11