تنظيم خانواده در منابع روائي اهل سنت - تنظیم خانواده در منابع روایی اهل سنت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تنظیم خانواده در منابع روایی اهل سنت - نسخه متنی

عباس دانشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تبيان ـ شماره35 ،مردادوشهريور 78

تنظيم خانواده در منابع روائي اهل سنت

عباس دانشي

همانگونه كه گفته شد در صدر اسلام اصل بر كثرت جمعيت بوده و نبي مکرم اسلام (صلي الله عليه و آله) همواره بر اين موضوع تأكيد داشته­اند. امّا اين امر هرگز موجب ناديده گرفتن تنظيم خانواده و كنترل جمعيت در موارد لازم و ضروري نشده است؛ چون بر اساس اخبار موجود كه ـ در ادامه از نظرتان خواهد گذشت ـ در آن روزگار نيز گرچه از بُعد اجتماعي افزايش جمعيت ترجيح داشته، امّا بعضي از اصحاب بنا به دلائل خصوصي و خانوادگي مبادرت به انجام نوعي راه كار در تنظيم خانواده و كاهش جمعيت خانوار بنام «غزل» مي­نمودند بسياري از كتب روائي بابي يا فصلي از مباحث نكاح خود را به موضوع عزل اختصاص داده­اند كه از مجموع اخبار استنباط مي­شود اين روش در آن زمان در بين عده­اي از مسلمين رواج داشته است.

ابي­عبدالله محمدبن اسماعيل­بخاري در صحيح خود كه اوّلين و مهمترين كتاب حديث اهل سنت به شمار مي­رود در كتاب «النكاح» اين موضوع را مورد اشاره قرار داده، از قول جابر­ابن عبدالله انصاري نقل نموده است:

«كنا نعزل علي عهدالنّبي صلّي­الله عليه وسلّم»

ما در زمان رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مبادرت به عزل مي­نموديم

وي مي­افزايد: كنا نعزل و القرآن ينزل[20]

ما عزل مي­كرديم در حاليكه قرآن نازل مي­شد. يعني قرآن ما را از اين عمل نهي نكرد.

ابي­الحسين مسلم­ابن الحجاج ابن­مسلم نيشابوري در جلد سوّم صحيح خود كه آن نيز از كتاب­هاي معتبر اهل سنت است، همين اخبار را از قول جابر نقل و مي­فزايد:

كنا نعزل علي عهد رسول الله صلي الله عليه و سلم فبلغ ذلك نبي­الله صلي الله عليه و سلم فلم ينهنا[21]

ما عزل مي­كرديم در زمان رسول خدا صلي­الله و عليه و سلم و اين خبر به حضرت (ص) رسيد و ايشان ما را از اين عمل نهي نكردند.

درباره­ي حديث جابر كه غالب كتب روائي و فقهي اهل سنت آن را با اندك تفاوتي در الفاظ نقل كرده و جمهور فقها با استناد به آن بر اباحه عزل فتوي داده­اند- كه تفصيل آن خواهد آمد- نكات زير قابل توجه است:

الف: امام محمد غزالي آن را مورد اتفاق دانسته است.[22]

ب: ابن حجر عسقلاني شارح بزرگ صحيح بخاري قول نسخ آن را مردود دانسته است.[23]

ج: فتح­الباري مي­افزايد صحت حديث جابر از طريق معمر،از يحيي ابن كثير ثابت است. [24]

د: علامه شوكاني آن را متفق عليه دانسته است.[25]

ح: صحاح سته بجز سنن ابي داود آن را روايت كرده­اند[26] در روايت ديگري اسامه ابن زيد نقل مي­كند:

ان رجلا جاء الي رسول­الله صلي الله عليه و سلم فقال اني اعزل عن امراتي فقال له رسول الله صلي الله عليه و سلم لم تفعل ذلك؟ فقال الرجل اشفق علي ولدها او علي اولادها فقال رسول الله صلي الله عليه و سلم لو كان ذلك ضاراً ضرّ فارس والروم[27]

ذالك فنا را صر فارس و الروم

مردي نزد رسول خدا (صلي الله عليه و آله) آمد و گفت اي پيامبر من عزل مي­كنم از همسرم، حضرت (صلي الله عليه و آله) فرمودند چرا اين كار را مي­كني؟ آن مرد جواب داد از بچه يا بچه­هايش مي­ترسم، حضرت (صلي الله عليه و آله) فرمودند اگر اين كار مضر بود زيانش به فارس و روم مي­رسيد.

اين حديث اولاً بر رواج عزل در آن زمان در بين ديگر ملتها و اطلاع حضرت (صلي الله عليه و آله) از آن تصريح دارد و ثانياً عمل جلوگيري از افزايش مواليد در خانواده را از بيم تأمين مادي يا عدم توانايي تربيت شايسته جايز مي­شمارد.

اخباري در نهي از عزل:

علماء و محدثين اهل سنت در صحاح خود احاديثي را در نهي از عزل نيز نقل كرده­اند كه اولاً از جهت قوت و تواتر به حد آنچه در جواز عزل گذشت نيست ثانياً غالب آنها متضمن نهي فقهي نبوده و بر دو وجه زير است.

1-احاديثي كه اشاره به قضا و قدرالهي داشته و در مؤثر افتادن يا عدم تأثير عزل دلالت دارد از آن جمله: فساًلنا رسول الله صلي الله عليه و سلّم: فقال لا عليكم ان لا تفعلوا ما كتب الله خلق نسمه هي كائنه الي يوم القيامه الا ستكون [28]

بخاري نيز با اندك تفاوتي در الفاظ اين حديث را ذكر كرده است

عن­ابي­سعيد خدري...

كنا نعزل فسا لنا رسول الله صلي الله عليه و سلم فقال انكّم لتفعلون قالها ثلاثاً بما من نسمه كائنه الي يوم القيامه الاهي كائنه. [29]

ما عزل مي­كرديم رسول خدا سوال فرمودند كه آيا شما اين كار را مي­كنيد و سه بار تكرار فرمودند كه هيچ جنبنده­اي نيست كه موجود مي­شود تا روز قيامت مگر آنكه موجود شدني بوده است.

همانگونه كه خواننده محترم ملاحظه مي­فرمايند در الفاظ اين حديث شريف كلمه‌اي كه دلالت بر نهي فقهي از عزل كند وجود ندارد.

اين خبر دلالت بر حرمت عزل ندارد و بيشتر در مقام بر خذر داشتن از انجام عزل و كراهت آن است.[30]

1ـ احاديث ديگري از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) نقل شده است كه از عزل به «الوادالخفي» ياد شده است.

عن جذا مه بنت و هب الاسديه قالت: حضرت رسول الله صلي الله عليه و سلم في اناس و هو يقول: لقد هممت ان انهي عن الغيله فنظرت في الروم و فارس فاذا هم يغيلون اولادهم فلا يضر اولادهم شيئا ثم سالوه عن العزل فقال رسول الله صلي الله صلي عليه و سلم: ذلك الواد الخفي[31]

جذامه دختر وهب اسدي مي­گويد من در محضر پيامبر (صلي الله عليه و آله) بودم كه ايشان در بين گروهي از مردم فرمودند: قصد داشتم از نزديكي كردن زوج­هايي كه داراي بچه شيرخوار هستند نهي كنم، امّا ديدم كه فارس و روم اين عمل را انجام مي­دهند و ضرري متوجه آنان نمي­شود سپس از ايشان سوال شد درباره عزل حضرت (صلي الله عليه و آله) فرمودند: آن زنده به گور كردن خفي است.

اين حديث كه بسياري از جمله بيهقي آنرا ضعيف مي­دانند[32] با حديث ديگري كه ابن سعيد خدري كه از ثقات فريقين است نقل كرده است تعارض دارد.

حديث المعارض: و عن ابي سعيد قال: قالت اليهوه العزل المووده الصغري فقال النبي صلي الله عليه و اله و سلم كذبت يهود ان الله عزوجل لو اراد ان يخلق شيئا لم يستطع احد يصرفه[33]

حديث معارض: ابي­سعيدخدري مي­گويد به حضرت عرض شد كه يهود مي­گويند كه عزل زنده به گور كردن اولادست ولي در سطح پائين­تر، حضرت فرمود يهودي­ها دروغ مي­گويند، اگر خداوند بخواهد چيزي را خلق كند شما نمي­توانيد جلوي آن را بگيريد.

امام غزالي در رد اينكه عزل نوعي زنده به گور كردن اولاد است مي­گويد:

در صحيح خبرهاي صريحي در حليت و اباحه­ي عزل آمده است و آنچه حضرت فرموده­اند (بر فرض صحت حديث) الوأدالخفي همچنان است كه فرموده­اند الشرك الخفي

و آن موجب كراهت است نه تحريم.[34]

غزالي سپس نقد و تحليل سخن ابن­عباس را كه وي نيز (تا آن زمان) عزل را الواد الخفي مي­دانست بيان مي­كند:

اگر بگوئي ابن­عباس گفته است كه عزل نوعي زنده به گور كردن خفيف است چون فرزندي كه با عزل از وجودش جلوگيري مي­شود، از زندگي محروم شده است. پاسخ دهم ابن­عباس دفع جود را بر قطع آن قياس كرده است و اين قياسي است ضعيف، به همين دليل هنگامي كه حضرت علي­رضي­الله عنه اين مطلب را از او شنيد بر وي خُرده گرفت و فرمود زنده به گور كردن (يا كشتن فرزند) تحقق نمي­يابد مگر پس از گذشت هفت مرحله رشد جنين [35]

غزالي مي­افزايد امام علي (عليه السلام) آنگاه بعنوان شاهد اين آيات قرآن كريم كه خداوند متعال در آن مراحل آفرينش آدمي را بر مي­شمارد تلاوت فرمود:

لقد خلقننا الانسان من سلاله من طين ثم جعلناه نطفه في قرار مكين ثم خلقنا النطفه علقه فخلقنا العلقه مضعه فخلقنا المضغه عظا ما فكسو ناالعظام لحما ثم انشاناه خلقا اخر فتبارك الله احسن الخالقين. (المومنون 13-12)

همانا آدمي را از گل خالص آفريديم پس آنگاه او را نطفه گردانيده و در جاي استوار (صلب، رحم) قرار داديم، آنگاه نطفه را علقه و عقله را گوشت پاره و باز آن گوشت را استخوان و سپس بر استخوانها گوشت پوشانيديم پس از آن خلقتي ديگر انشاء نموديم. آفرين بر قدرت كامل بهترين آفريننده. غزالي پس از ذكر اين آيات مي­افزايد.

و اذا نظرت الي ما قدمنا في الطريق القياس و الاعتبار ظهر لك تفاوت منصب علي و ابن عباس رضي الله عنهما في الغوص علي المعاني و درك العلوم. هنگاميكه با روش قياس و اعتبار به آنچه كه پيشتر گفته شده است ديده­افكني تفاوت مقام علي و ابن­عباس رضي­الله عنهما در تأمل معاني و دريافت علوم و دانش­ها بر تو آشكار مي­شود.

بايد توجه داشت اين مباحثه در حضور خليفه­ي دوم و در جمع كثيري از اصحاب صورت گرفته است كه راويان اين خبر آورده­اند.

خليفه با خرسندي از اين نقد و تحليل مستند و مستدل حضرت علي (ع) براي حضرت دعا كرد كه از عمر طولاني برخوردار باشند.

(اين مناظره امام علي (عليه السلام) با اصحاب در بسياري از كتب اهل تشيع مثل سفينه­البحار و اهل سنت مثل احياء­العلوم آمده است كه ما تفصيل آن را از احياء­العلوم ذكركرديم.)

غزالي در ادامه بحث خود مي­افزايد.

فرزند از مرد تنها آفريده نشود بلكه از ـ آب هر دو يا آب مرد و خون حيض، بعضي از اهل علم گفته­اند مضعه به تقدير الهي از خون حيض آفريده شود كه خون مثل شير است و ماست نطفه مرد كه شرط بسته شدن آن است همانند مايه پنير كه پنير بوسيله آن درست مي­شود، هرگونه باشد آب زن ركن انعقاد است، اجتماع هر دو آب [لازم است] چون اجتماع ايجاب و قبول است... پس هر كه ايجاب كند و پيش از قبول رجوع نمايد به عقد به نقص و فسخ خيانتي نكرده باشد و اگر ايجاب و قبول هم جمع شود رجوع پس از آن به رفع و فسخ و قطع باشد. همانگونه كه نطفه تا در صلب مرد باشد از او فرزند آفريده نشود همچنان پس از بيرون آمدن تا با آب زن يا خون او در نياميزد فرزندي آفريده نشود و اين قياسي است آشكار.

از ميان ائمه مذاهب تنها ابن­حزم­اندلسي پيشواي مذهب ظاهري حديث جذامه را پذيرفته و آن را مبناي فتواي حرمت عزل قرار داده است وي معتقد است اين حديث كه عزل نبي مكرم (ص) الواد الخفي خوانده­اند ناسخ احاديث قبلي است.

خبر جذامه بالتحريم هوالناسخ لجميع الا حاديث المتقدمه[36]

حديث جذامه در تحريم عزل ناسخ جميع احاديثي است كه سابقاً عزل را جايز دانسته از اين­رو وي فتوي داده است:

ولا يحل العزل عن حره و لاعن امه[37]

حلال نيست عزل نه از زن آزاد و نه كنيز

ابن حجر در فتح الباري كه شرحي است بر صحيح بخاري قول ابن­حزم را مبني بر اينكه حديث جذامه ناسخ احاديث ديگر است رد مي­كند.

راي ابن حزم مردود است به دليل دو حديث، يكي آن چه ترمزي و نسائي روايت كرده­اند و صحت آن از طريق يحيي­ابن­كثير ثابت است و حديث دوم كه نسائي از طريق ديگر از محمدابن­عمر و ابي­سلمه و ابي­هريره روايت كرده است. 20

صاحب فقه­السيره دكتر محمدسعيد رمضان نيز دراين­باره مي­نويسد:

ادعاي ابن­حزم مبني بر اينكه احاديثي كه عزل را جايز مي­دارد، منسوخ شده مردود است به دليل حديثي كه صحاح سته جزابي داود آن را از جابر روايت كرده­اند كه مادر عهد رسول خدا عزل را انجام مي­داديم و قرآن نازل مي­شد.

درباره­ي فتواي ابن­حزم بايد به اين نكات توجه داشت كه اولاً فقها و محدثين بسياري- بغيرآنچه گذشت- با استناد به دلائل متقن و محكمي قول وي را مردود دانسته­اند، ثانياً احاديث جو از عزل از استحكام و تواتر بهره­مند است و النهايه اينكه فتاواي فقهاي مذاهب اربعه كه اكنون اركان احكام اسلامي در جهان اهل سنت را شامل مي­شود كفايت مي­كند بر حلال دانستن عزل، كه در بخش­هاي بعدي خواهد آمد.

[20] . بخاري ـ محمدابن اسماعيل/ صحيح جلد6 ص153 باب­العزل.

[21] . مسلم نيشابوري ـ محمد/ صحيح جلد3 ص160.

[22] . غزالي ـ ابوحامد/ احياء­العلوم ج2 ص48.

[23] . عسقلاني ـ ابن­حجر/ فتح الباري ج9 صفحه 253.

[24] . عسقلاني ـ ابن­حجر/ فتح الباري ج9 صفحه 253.

[25] . شوكاني ـ محمد/ نيل الاوطار جلد6 صفحه 620.

[26] . ابن­ماجه/ سنن جلد 1 صفحه 620 احمدبن­حميل/ مسند جلد 3 صفحه 377.

[27] . مسلم نيشابوري/ صحيح جلد 4ص162.

[28] . مسلم نيشابوري/ صحيح جلد 4ص158ـ ابي­داوود/ سنن جلد1 ص481.

[29] . بخاري/ صحيح جلد6 صفحه 154.

[30] . ايازي سيدمحمدعلي اسلام و تنظيم خانواده ص139.

[31] . مسلم نيشابوري/ صحيح ج4 صفحه 158.

[32] . ابن­حجر/ فتح­الباري ج9 ص254.

[33] . همان ماخذ ج9 صفحه 253ـ الشيخ منصورعلي ناصف/ التاج الجامع للاصول ج2 صفحه 310.

[34] . غزالي محمدابوحامد/ احياالعلوم ج2 ص48.

[35] . همان ماخذ ص49.

[36] . ابن­حزم­اندلسي/ المحلي ج10 صفحه 70.

,[37] 19. ابن­حزم­اندلسي/ المحلي ج10 صفحه 70.

.ابن حجر /فتح الباري ج6ص154 .20

/ 1