جامعه مطلوب جامعه اي است كه افراد عادي و مسؤولان حكومتي آن از قدرت تميز و تشخيص برخوردار باشند و نيكيها را پاس بدارند و از بديها دوري كنند و نيكوكاران گرامي داشته شوند و بدكاران مورد بياعتنايي قرار بگيرند. در مقابل جامعه نامطلوب، جامعه فاقد تميز و تشخيص است كه تفاوت نيك و بد را نميشناسد و در نتيجه از افراد مطلوب و فرهيخته خود استفاده نميكند و به همين جهت از فضاي سعادتبار فاصله ميگيرد. مولاي متقيان(ع) اين تميز و تشخيص را به ويژه از جامعه به وجود زمامداران منتقل ميكند و به آنان توصيه ميفرمايد كه فرق صالح و طالح را تشخيص بدهند و نيكان و صالحان را تشويق كنند و از بدان بپرهيزند:« و لا تكوننّ المحسن و المسيئي عندك بمنزلة سواء، فإن في ذلك تزهيداً لأهل الاحسان في الأحسان و تدوبياً لأهل الاساده علي الأساءة! وألزم كلاً منهم ما الزم نفسه، نبايد كه در نظرت بدكار و نيكوكار برابر باشند، كه اين روش مردم را به نيكوكاري بيرغبت سازد و مردم بدكار را به بدكاري راغب گرداند، بلكه بايد هر يك را به آنچه به جاي آوردهاند، پاداش دهي.»[44]
10ـ پاسداري از سنتّهاي نيكو و پسنديده:
جامعهها، سليقهها و پسندهاي خاص خود را دارند و گاهي اين سليقهها و پسندها مطلوب افراد جامعه در نسلهاي متوالي قرار ميگيرد و به صورت سنتّها و آداب و رسوم درميآيد. اين سليقهها و سنتهاي قومي گاهي با كمال مطلوب انسانى سازگاري و همخواني دارد و قرنها ادامه و استمرار مييابد، به گونهاي كه تغيير آنها به سادگي ميسّر نيست. به علاوه ممكن است در آن جامعه آداب، رسوم و سنن مايه دوام هنجارهاي اجتماعي باشد. مولاي متقيان(ع) حفظ اين گونه سنتها را لازم ميداند و تصميم به تغيير و دگرگوني در آنها را عاقلانه نميشمارد:« ولا تنقض سنّة صالحةً عمل بها صدور هذه الامة و اجتمعت بها الالفة و صلحت عليها الرعيّة، ولا تحدثّن سنة تضّر بشييء ٍمن ماضي تلك السّنن فيكون الأجر لمن سنّها و الوزر عليك بما نقضت منها، آداب و سنن شايسته را كه سران اين امت بر آن بودهاند و توده مردم بدان خوگرفتهاند، مشكن و نبايد سنتّي بنيادگذاري كه به پارهاي ازسنّتهاي زيبنده گذشتگان آسيب رساند كه پاداش اوراست که آن سنّت نيكو نهاد و بال توراست كه آن سنّت شكستي.»[45]