كافي در آينه پژوهش
حميد سليم گندمي[1]چكيده :
اهميت واعتبار كتاب كافي نوشته ثقة الاسلام محمد بن يعقوب كليني، جمعي از دانشوران شيعي را بر آن داشته كه پژوهش هايي در باره آن عرضه كنند. در اين مقاله، شش تحقيق معرفي و نقد و بررسي مي شود. موارد شماره 1 و 2 و 6، معرفي كلّي از كتاب كافي و مؤلّف آن را در بر دارند. كتاب شماره 2، به چهار مبحث مهمّ پيرامون اصول كافي مي پردازد (امام مهدي عليه السلام، تقيه، بداء، قرآن). كتاب شماره 5، شرح ملا خليل قزويني (دانشمند شيعي قرن يازدهم هجري) بر كافي را مي شناساند. و كتاب شماره 4، شيوه صحيح املاي رجال و راويان كتاب كافي را مي نماياند. كتاب 1 تا 4 به زبان عربي، و كتاب 5 و 6، به زبان فارسي است.كليد واژهها :
كافي / كليني، محمد بن يعقوب /كافي، راويان /كافي، شروح / كافي، اعتبار روايات / كافي، بررسي محتوايي / كافي، كتابشناسي / حديث شيعي، قرن چهارم هجري.مقدمه
كتاب كافي به عنوان مهمترين و معتبرترين كتاب حديثي شيعه، به دليل اعتبار و وثاقت مؤلف آن، و قدمت كتاب - نزديكي به زمان حضور ائمه معصومين عليهم السلام - مورد توجه علما و دانشمندان و محدثان قرار گرفته و محل استناد واعتماد محدثان، در نگارش و تدوين كتب حديثي در دورههاي بعد از حيات مرحوم كليني تاكنون بوده است. نسخههاي خطي، چاپهاي سنگي و سربي متعدد كافي همراه با ترجمهها، شروح و حواشي بيانگر توجه خاص بزرگان اهل علم و تحقيق به اين مأخذ و منبع روايي است. در اين نوشتار، كتاب كافى، مختصر و گذرا در آئينه چند كتاب و پژوهش بررسي شده است. 1. الشيخ الكليني البغدادي و كتابه الكافي «الفروع» /تأليف ثامر هاشم حبيب العميدي - قم: مكتب الاعلام الاسلامي، 1414 ق / 1372 ش. 1.1.اين كتاب 495 صفحهاي، به عنوان پايان نامه دانشگاهي در مقطع كارشناسي ارشد،دانشكده فقه دانشگاه كوفه به سال 1410 ق / 1989 م / 1368 ش. ارائه شده و پژوهشگر محترم با استناد و استفاده از 249 مأخذ و مصدر، پژوهشي جامع را در كتاب فروع كافي به انجام رسانيده است. ساختار كتاب در يك مقدمه، دو باب - هرباب در سه فصل و هر فصل شامل سه تا چهار مبحث - تنظيم و تبويب شده است. مقدمه كتاب توضيحاتي است كلي به ساختار ارائه مطالب كتاب. 2.1. در باب اول با عنوان «الشيخ الكليني البغدادي و الحياة الفكرية في عصره» موضوعات زير بررسي شده است: اوضاع سياسي، فرهنگي و علمي ري و بغداد. - شخصيت شيخ كليني، سرگذشتنامه مختصر. - - شخصيت علمي شيخ كليني ؛اساتيد، شاگردان ، آثار و تأليفات ، جايگاه ومنزلت علمي شيخ در بين علما. در ذيل اساتيد شيخ به معرفي 12 نفر و در ذيل شاگردان به معرفي 23 نفر از بزرگان و دانشمندان پرداخته است. در ذيل آثار و تأليفات بيان مي كند كه شيخ كليني - در مقايسه با علما و دانشمنداني چون شيخ مفيد، شيخ صدوق و شيخ طوسي - از علماي كم تأليف بوده است، از آن رو كه مدت زمان طولاني براي جمع آوري احاديث كافي صرف نموده است. خصوصاًاينكه مرحوم شيخ كليني نخستين عالم شيعي است كه به جمع آوري، تنظيم و تبويب موضوعي احاديث اهل بيت عليهم السلام بااين وسعت و گستردگي پرداخته است. توجه به موضوعات فقهي، تاريخي، فلسفه و كلام ، ادبيات، رجال و درايت حديث دركتاب كافي، بيانگر دقت مرحوم شيخ كليني و صرف وقت و زمان بسيار زياد براي گرد آوري و تدوين احاديث اهل بيت عليهم السلام وتحويل اين امانت گرانمايه به نسلهاي آتي است. 1.3. در باب دوم كتاب به معرفي و پژوهش پيرامون كتاب فروع كافي پرداخته است . در اين باب ، در ضمن سه فصل موضوعات زير بررسي شده است. فصل اول: معرفي كتاب كافي و تحقيقها و پژوهشهايي كه در اطراف آن شده، با تكيه بر فروع كافي. فصل دوم: شيوه مرحوم كليني در تدوين و ارائه احاديث فروع كافي. فصل سوم: راويان احاديث كه مرحوم كليني در فروع كافي از طريق آنها روايات را نقل كرده است. 1.3.1. در وجه تسميه وشهرت به كتاب كافي دو جهت بررسي شده است: الف - مرحوم كليني در خطبه كتاب در وصف كتاب خود ذكر كرده است كه اين كتاب، كافي است براي همه فنون علم دين، و يا در آخر كتاب الطهارة آمده است «هذا آخر كتاب الطهارة من كتاب الكافي و هو خمسة و اربعون بابا». استاد علي اكبر غفاري بيان مي كند كه اين كلام در همه نسخههاي كافي ميباشد كه احتمال دارد كلام صادره از خود كليني باشد و يا از اولين كاتبان كافي باشد. ب - نام كتاب، برگرفته از كلام مشهور «الكافٍ لشيعَتنا» باشد. به هرحال شهرت كتاب كافي بسيار زياد است و در مبحث دوم فصل اول باب دوم كتاب با عنوان «شهرة الكتاب»، بيان و كلام تعدادي از علما و فقها در باره كافي ذكر شده است. شيخ مفيد در تصحيح الاعتقاد گويد: «هُوَ مِنْ اجلّ كُتُبِ الشيعة وَ اكثرها فائدةً». صاحب الذريعه گويد: « وَ هُوَ اجل الكتب الاربعة الاصول ، المعتمدُ عليه ، لم يكتب مثله في المنقول من آل الرسول». (الذريعه، ج 17، ص 245) در ذيل تلاش علما پيرامون كافي، گزارشي مختصر پيرامون نسخ خطي اصول / فروع روضه كافي، شروح و حواشي، پژوهشهاي موضوعي خاص ، برگزيدههاي كافي، ترجمهها، چاپها و فهارس و راهنماهاي كتاب كافي آورده است[158-177]. معرفي 21 شرح، 26 حاشيه، برگزيدهها و چاپهاي متعدد، بيانگر توجه خاص علما به كافي است. به نظر ميرسد قديمترين اختصار و برگزيده كافي، منتخب اصول الكافي شيخ صدوق مي باشد كه نسخه خطي آن در كتابخانه عمومي اميرالمؤمنين عليه السلام در نجف به شماره (6 / 1635، ج 1) موجود است. 1.3.2. در فصل دوم به بررسي روش مرحوم كليني در فروع كافي از حيث شيوهاسناد احاديث ،شيوه ارائه متن احاديث و روش تدوين و تصنيف احاديث پرداخته است .[181-260]. 1.3.3. در فصل سوم ؛ شرح حال مختصر 93 نفر از كساني كه مرحوم كليني از آنها نقل روايت كرده، همراه با تعداد روايات هر يك را ذكر كرده و پس از آن موارد احاديث روايت شده با الفاظ « عن العدة » را به اختصار ، معرفي و گزارش كرده است.[263-359] 1.4. «ملحق الموارد» عنواني است كه مؤلف در ذيل آن، فهرست و راهنمايي براساس ترتيب الفبايي نام موارد تهيه كرده و در ذيل هرنام تعداد احاديثِ روايت شده و نشاني احاديث در كتاب كافي آورده شده است. اين فهرست در دو قسمت «موارد عن غير العده» و موارد «عن العدة» تنظيم شده است.[363-449] براساس اين فهرست، بيشترين احاديث روايت شده از علي بن ابراهيم بن هاشم ابوالحسن القمي - از مشايخ شيخ كليني - است كه در فروع كافي 3355 روايت مي باشد و در كل كتاب كافي 7068 روايت از طريق او ميباشد. 1.5. خلاصه ونتيجه اين پژوهش ورساله دانشگاهي در 2 صفحه، فهرست مصادر و منابع شامل 249 مأخذ در 23 صفحه و قهرست محتويات كتاب در 13 صفحه آورده شده است. همچنين به رسم پايان نامههاي دانشگاهي ، دو صفحه چكيده به زبان انگليسي نيز دارد. 2. دفاع عن الكافي، ثامر هاشم حبيب العميدي، دو جلد. قم: مركز الغدير للدراسات الاسلامية،1415، 768+787صفحه. 2.1. كتاب جاودانه كافي، به دليل اهميت وارزش والا، از ديرباز مورد توجّه دو گروه بوده است: پيروان اهل بيت عليهم السلام، و فرقههاي ديگر. گروه اول، به ديده ارج گزاري به آن نگريستهاند، گرچه خود رااز بحث و بررسي هاي علمي در مورد آن بي نياز نديدهاند. كتابهاي حديثي و فقهي و شيعه اماميه، گواه روشن بر اين مدّعا است. امّا در ميان دانشمندان گروههاي ديگر، كساني بودهاند كه به شيوه غير علمي، اشكالهايي بر كافي وارد ساختهاند. اينان، ذهن و انديشه افرادي را كه فرصت و حوصله ژرفنگري و بازكاويِ سخنان راندارند، نسبت به اين كتاب شريف، مكدّر ساخته ونوعي بد بيني در مورد اين كتاب جاودانه در آنان پديد آوردهاند، بدون اينكه آن تشكيكها مبنا و جايگاه علمي داشته باشد. با توجه به اين مقدمه ، نويسنده كتاب، پس ازنگارش ونشر«الشيخ الكليني البغدادي و كتاب الكافي» كه عمدتاً حول محور فروع كافي بود ، پژوهشهاي خود را درباره كافي - با تكيه بر بخش اصول، و به ويژه از ديدگاه نسبت هايي كه به آن كتاب و پيروآن به شيعه اماميه مي دهند ادامه داد. و كتاب «دفاع عن الكافي» بدين سان پديد آمد. 2.2.مؤلف، كتاب را در دو مقدمه كوتاه و چهار باب اصلي سامان داده است. مقدمه اول، به معرفي كتاب كافي و مؤلف بزرگوار آن اختصاص دارد [ج 1، ص 25 - 42]. و مقدمه دوم، شامل بحثهاي اساسي و زير بنايي در مورد امامت و خلافت الهي است، مانند: مبانيِِ قرآني وحديثي آن، ويژگي هاي امام به ويژه عصمت، جايگاه نصّ در امامت الهي. در اين بخش، آيه تطهير (احزاب، 33)، آيه ولايت (مائده، 55)، حديث غدير، حديث ثقلين، حديث منزلت و حديث دار، مورد بررسي مختصر - از جهت سند و دلالت - قرار ميگيرد. پس از اين دو مقدمه، چهار باب اصلي كتاب بدين ترتيب آغاز مي شود: باب اول - پاسخ به پرسش هاوپندارها در مورد امام مهدي عليه السلام [ج 1، ص 167 -611]. باب دوم - پاسخ به مطالبي كه درمورد احاديث تقيه در كافي گفتهاند [ج 1، ص 613 – 739]. باب سوم - بداء و پاسخ به تهمتها و افترائاتي كه به شيعه در مورد آن زدهاند [ج 2، ص 7 – 213]. باب چهارم - نسبت دادن عقيده تحريف قرآن به شيعه و پاسخ آن [ج 2، ص 215 – 503]. پس از اين چهار باب، در فصل «خلاصة البحث و نتائجه» [ج 2، ص 568 - 505]. خلاصهاي از كلّ مطالب كتاب آمده است. پايان بخش كتاب، چهار فهرست فني (آيات، احاديث، اعلام، منابع) است. آنگاه فهرست اجمالي و فهرست تفصيلي مطالب كتاب در پي مي آيد. قبل از مرور كلّي بر مباحث كتاب، بايد تذكّر داد كه در ميان 672 منبع اين كتاب، نزديك به نيمي از آن، مصادر اهل تسنن است، كه از سويي كتب مرجع آنان (در حوزه تفسير، حديث، فقه، كلام، تاريخ و مانند آن) و از سوي ديگر، كتابهاي ردّ بر شيعه را - كه در سالهاي اخير در مصر و اردن و عربستان وپاكستان و...منتشر شده - در بر مي گيرد. كثرت منابع، بيان دقيق مشخصات كتابشناسي آنها، و اشاره دقيق به نشاني مطالب در پانويسها، اعتماد خواننده را به كتاب بر مي انگيزد.
2.3.1. باب اول
اين باب، خود، در حدّ كتابي مستقلّ - بيش از 440 صفحه - مباحثي در باره حضرت مهدي عليه السلام در بر دارد، با اين عناوين: خاورشناسان در مورد عقيده به امام مهدي عليه السلام چه گفتهاند ؟و برخي از نويسندگان مسلمان چگونه از آنها پيروي كردهاند؟ پاسخ به آنچه منكران اعتبار احاديث مهدويت مي گويند (سخنان ابن خلدون، فقدان صحيح مسلم و بخاري از اين احاديث، اختلاف و تعارض احاديث مهدويت، و...). نقل سخنان بيش از پنجاه تن از دانشمندان اهل تسنن، كه احاديث مهدويت را صحيح يامتواتر دانستهاند،از ترمذي صاحب سنن در قرن سوم تا بن باز وديگر معاصران. منكران احاديث مهدويت، چگونه آن را به كتاب كافي پيوند مي دهند و براساس احاديث كافي، ادعاي خود را بيان مي دارند؟ در اين فصل، توضيحات مبسوط در مورد جفر، احاديث «لاتخلو الارض من حجة»، حديث «من مات و لم يعرف امام زمانه....»، احاديث شباهت قضاوت امام مهدي به قضاوت حضرت داودعليهما السلام ، ادلّه ولادت حضرت مهدي عليه السلام و اعترافات دانشمندان اهل تسنن (بيش از 120 تن، از قرن چهارم تا زمان حاضر) بر آن، تهمت سرداب، طول عمر امام عصرعليه السلام و علامات ظهور را مي خوانيم. 2.3.2. باب دوم
اين باب نيز سه فصل دارد: فصل اول - تقيّه و تفاوت آن با نفاق، جواز تقيه در منابع فقه چهار مذهب، به علاوه ظاهريه و معتزله و خوارج، برخي از اقوال صحابه و تابعين و علماي عامّه در مورد تقيه و جواز آن. فصل دوم - برخي گفتهاند عمل به سخنان ائمه عليهم السلام واجب نيست، چون احتمال مي رود براساس تقيه صادر شده باشد؛ نيز گفتهاند: تقيه را خود ائمه عليهم السلام وضع كردهاند تا اختلاف در سخنان خود را توجيه كنند. پاسخ تفصيلي به اين سخنان را - براساس آيات و احاديث - در اين فصل مي خوانيم. فصل سوم - تقيه و كتمان با هم چگونه پيوند مي يابند؟ كساني كه بر ردّ كافي مطالبي نوشتهاند، به شانزده حديث در اين مورد تمسّك كردهاند كه تمام آنها در اين فصل بررسي مي شود، از جمله بحث اصحاب كهف كه ذيل حديث چهارم مورد كنكاش دقيق قرار مي گيرد. 2.3.3. باب سوم
اصول بحث بداء چيست؟ آيا بداء عقيدهاي است كه از يهود به مذهب شيعه راه يافته است؟ نويسنده ضمن پاسخ به اين پرسش، سخنان جمعي از مفسّران اهل تسنّن را مي آورد كه درباره امكان تغيير قضا و قدر، ونيز درباره محو واثبات سخن راندهاند. آيا عقيده شيعه به بداء، بدان معني است كه - العياذبالله - خداوند حكيم را به جهل منسوب مي دارد؟ نويسنده، ضمن بيان تفصيلي در اين مورد، درباره جايگاه بداء در نظام انديشه شيعه اماميه سخن مي گويد. پس از آن، نگاهي بر چهار گروه از احاديث بداء مي افكند و به پرسش هايي كه درباره آنها مطرح شده ، پاسخ مي گويد. 2.3.4. باب چهارم
نويسنده در اين باب، ثابت مي كند كه عقيده به تحريف قرآن، بيش از كتب شيعه، در كتابهاي اهل تسنّن بيان شده است. در ضمن اين فصل، به پرسشي فرعي - امّا مهم - پاسخ داده مي شود كه آيا نگاه شيعه به كتاب كافي، مانند ديدگاه اهل تسنن در مورد صحيح بخاري است؟ نويسنده در همين باب، بيان مي دارد كه احاديثي كه در كتاب كافي آمده ومخالفان، آنها را دالّ بر تحريف دانستهاند، به معناي تحريف نيست، بلكه توضيحات تفسيري امامان معصوم عليهم السلام بر آيات است. در پايان بايد گفت: اين كتاب، با زاويه ديد خاصّ خود، جاي خالي رادر پژوهشهاي مربوط به كتاب كافي (و به عبارت بهتر: در مورد عقايد شيعه اماميه) پر كرده است. چنين پژوهش هايي به طور پيوسته بايد ادامه يابد، تا جديدترين پرسشها را درباره اين كتاب جاودانه وديگرآثار ارزشمند شيعي را پاسخ گويد. 3. الكليني و الكافي / عبدالرسول الغفّار، قم: مؤسسة النشر الاسلامي، 1416 ق، / 1374 ش ، 589 ص. 3.1. نويسنده، اين كتاب را براساس پژوهشي در دانشگاه عليگره هند، به سامان آورده و در هفت فصل عرضه كرده است: فصل اول - تاريخ تدوين حديث در شيعه: مدينه، كوفه، قم، بغداد، نجف، كربلا، خراسان، لكهنو [ص 13–110]. فصل دوم - كُلَين، تحولاّت تشيع در ري، زندگي نامه مختصر ثقة الاسلام كليني [ص 111 -220]. فصل سوم - اوضاع سياسي در زمان ثقه الاسلام كليني: خلفاي عباسي، دولت آل بويه، حوادث مختلف در آن زمان، هجرت كليني به بغداد [ص 267 – 223]. فصل چهارم - گزارش علمي از زمان كليني: معتزله و بزرگان و عقايد وگروههاي آنها در بصره و بغداد، اثر معتزله در نظام فكري آن دوره، اشاعره و برخي از عقايد آنها، تفاوتهاي فكري اماميه با آن دو گروه [ص269- ]. 313 فصل پنجم - نقش شيخ كليني در اظهار و ترويج عقايد مكتب اهل بيت عليهم السلام: توحيد، امامت، عقل [ص315-378]. فصل ششم - درباره كتاب كافي: انگيزه تأليف، تعداد احاديث، چگونگي تقسيم و تبويب، ديدگاههاي دانشمندان، ويژگي هاي كافي، كتابنامه كافي شامل شروح، تعليقات، ترجمهها، اختصارها، فهرستها، نسخههاي خطي و چاپهاي آن [ص 389 -467]. فصل ششم - «عدّه من اصحابنا» در سندهاي احاديث كافي چه كساني هستند ؟ عدهاي كه از احمد بن محمد اشعري نقل مي كنند، نام هاو شرح حال مختصر آنان. عدهاي كه از احمد بن محمد برقي نقل مي كنند؛ و... بدين سان، نويسنده در اين فصل، بيست گروه از راويان را بر مي شمارد كه ثقة الاسلام كليني به جاي بيان تفصيلي تك تك نامهاي آنها، به عنوان «عدة» از آنها نام مي برد. آنگاه شرح حال مختصري از آن راويان را بيان مي دارد [ص 469 – 552]. در پايان نويسنده، بر روشهاي علمي صحيح كه ميان شيعه اماميه رواج دارد، تأكيد مي كند. كتاب با فهرست 288 مأخذ كتاب و فهرست تفصيلي مطالب، پايان مي يابد. 3.2. اين كتاب، از آن رو كه دست نامهاي مختصر وگويا در شناخت كافي است، بايد پيراسته از خطاهاي مطبعي عرضه شود. بجاست كه ناشر در چاپهاي بعدي، به اين نكته توجّه كند.همچنين فهرستهاي فنّي ونمايه موضوعي براي چنين كتابي بسيار ضرورت دارد. اميد است با رفع اين كمبودها، گامي به پيش در راه شناساندن جاودانه كتاب كافي به پيش نهيم. همچنين - به دليل كمبود منابع تحليلي به زبان فارسي درباره كافي - پيشنهاد مي شود كه اين كتاب با ترجمه و تحرير مجّدد در كسوت كتابي دانشگاهي عرضه گردد تا زمينه پژوهشهاي بعدي براي دانشجويان مبتدي يامتوسط رشتههاي علوم حديث هموار شود. 4. اضبط المقال في ضبط اسماء الرجال /آية اللّه حسن زاده آملي، تحقيق سيّد محمد كاظم المدرسي اليزدي، فاضل العرفان، محمد كاظم المحمودي، قم: مكتب الاعلام الاسلامي، 1418 ق. / 1376. 4.1. اين اثر ازجمله آثار وتأليفاتي است كه از جنبهاي خاص به كتاب شريف كافي پرداخته است. مؤلف محقق آن باتسلط بر علم رجال به شيوهاي محققانه به ضبط اسامي رجال، انساب، كنيهها و القاب پرداخته است. تأليف و تدوين كتاب در 17 ربيع الثاني 1388 ق. برابر با 23 تيرماه 1347 ش. به پايان رسيده است. رساله استاد آية اللّه حسن زاده آملي در اختيار مركز مطالعات و تحقيقات اسلامي قرار گرفته و با تحقيق و پژوهش محققان ارجمند، سيّد محمد كاظم مدرسي يزدي، فاضل عرفان و محمد كاظم محمودي آماده چاپ و نشر گرديد. ساختار اثر، با فهرست كتاب ، مقدمه مركز مطالعات وتحقيقات اسلامي، مقدمه تحقيق، مقدمه مؤلف، و متن (اسامي به ترتيب حروف الفبا) تنظيم شده است. در مقدمه تحقيق به قلم سيّد محمد كاظم مدرسي يزدي ضمن بحثي كوتاه در علم دراية الحديث، بحث در ضبط اسماء وانساب وكنيهها والقاب را از مباحث علم دراية الحديث بر شمرده كه دانستن آن براي اهل حديث بسيار ضروري است و بدون توجه به اين فنّ، خطا واشتباه در بيان واستناد به رجال، بسيار خواهد بود. دقت در ضبط صحيح اسامي راويان حديث بسيار مهم است و حتي علم اسماء رجال به عنوان نيمي از علم حديث قلمداد شده است. محقق كتاب، نمونهاي از اشتباه در ضبط اسماء راويان حديث را بيان كرده است. روش تحقيق و شيوههاي ضبط اسامي، همراه باذكر عناوين مصادر و مآخذ تحقيق در اين مقدمه بيان شده است. 4.2. متن اثر از صفحه 17 تا 200 به ترتيب حروف الفباي عربي تنظيم شده است . الفاظ ، واژهها و اسامي با دقت در اعراب صحيح كلمات آورده شده است. در اين كتاب، علاوه بر ذكر اسامي راويان به نكات زيادي نيز توجه شده است ازجمله: - معرفي اسامي مشابه در ذيل يك نام مانند اُبَيْربن العلاء : بنوأبير قبيلة :و عصمة بن اُبير جمالي (در رديف ع نيز ذكر شده) :عويف بن الاضبط بن اُبير صحابي ايضاً (ص 18) (در رديف ع نيزذكر شده است). - معرفي اسامي كه به گونههاي ديگر نيز تلفظ شده است مانند: اُثيع بن الي شرح بن سدد و قبل: وُثَيْع ، :زيد بن اثيع ويقال يُثَيع (ص 19) - معرفي اماكن و رجال منسوب به آنها، مانند: خُرّم (ص 69)، جُلُود (ص 52). - معرفي قبائل و رجال منسوب به آنها، مانند: الاجارب (ص 19)، خُدَعَة (ص 68). - معرفي مشاغل و حرفهها، مانند: ورّاق (ص 195)، الخزاّز (ص 69)، الغرّاد (ص 143). - معرفي انساب ، مانند: الآدمّي (ص 17)، اَلاُسواري (ص 23)، الاُعبودي (ص 25)، الطريحي (ص 126). - معرفي القاب مشترك ميان چند راوي، مانند: الاُسيّدي (ص 24 - 23)، السِنّجي (ص 108). - معرفي واژههاي يكسان با تعيين اختلاف در اعراب يا تشديد، مانند: السَمَعي و السِمَعي (ص 107)، الغَزالي و الغزّالي (ص 143). - معرفي زنان راوي مانند: سُعاد (ص 102)، السعدة (ص 102)، سَمَانة (ص 106)، عبلة (ص 130)، غرام (ص 143)، الفحّام (ص 146). - معرفي وجه ارتباط و پيوند بين اسامي قديم و جديد مانند: السّيرافي (110). 4.3. فوائد اين اثر، بسيار بيشتر از آن است كه در اين مقال توصيف شود. برهركسي كه دستي بر احاديث دارد و اهل تحقيق ومطالعه در متون حديث باشد، لازم است كه به اين دستنامه دسترسي داشته ودر كنار مطالعات و تحقيقات خود براي پرهيز از هر گونه اشتباه در ضبط اسامي، از اين مأخذ بسيار مهم بهره بگيرد. در ابتدا مؤلف قصد داشته كه فقط به ضبط رجال كتاب كافي بپردازد ودر چاپ اول نيز يه عنوان ملحق كتاب كافي در سال 1347 منتشر شده است .در ادامه كار، موارد مشتبه در قاموس ذهبي و فيروز آبادي نيز به آن افزوده شده است ومحققان اثرحاضر نيز در تكميل آن با مراجعه به دهها مصدر ديگر كوشيدهاند. به هر حال اين اثر عليرغم حجم كم، حاصل يك عمر تلاش و كوشش است و مأخذي بسيار مهم در كنار مطالعات و تحقيقات حديثي به شمار مي رود. 5. الصافي في شرح الكافي / ملاخليل بن غازي قزويني[2] 5.1. مانگونه كه اشاره شد به دليل اهميت كتاب كافي، علما و فقها به اين كتاب بسيار توجه و عنايت خاص داشتند، شروح بسيار زيادي بر اين كتاب نوشته شده است .[3] از جمله اين شروح: شرح اصول كافي / نصير الدين محمد بن محمد بن حسن طوسي (قرن 7)، شرح الكافي / شيخ قطيفي بحراني (قرن 10) شرح اصول الكافي / ملاصدرالدين (قرن 11)، مرآة العقول / مولي محمد باقر مجلسي (قرن 11)، شرح اصول الكافي / محمد صالح مازندراني (قرن 11)، الوافي / ملامحسن فيض كاشاني (قرن 11)، و... را مي توان نام برد. الصافي في شرح الكافي از جمله شروحي است كه تاكنون به صورت تحقيقي منتشر نشده است. 5.2. شارح: ملاخليل بن غازي قزويني (1001 - 1089 ق./ 1593 – 1678م). فقيه اصولي محدث اديب، زاده قزوين و ملقب به «برهان العلماء» بود. معاصران او - از جمله شيخ حرّ عاملي (امل الآمل، ج 2، ص 112)، ميرزا محمد اردبيلي (جامع الرواة، ج 1، ص 298)، ميرزا عبدالله افندي (رياض العلماء، ج 2، ص 261) - و نيز دانشوران متأخّر مانند ميرزا محمد باقر خوانساري (روضات الجنات، ج 3، ص 257) و سيّد محسن امين (اعيان الشيعه، ج 6، ص 355) و شيخ آقا بزرگ تهراني (طبقات اعلام الشيعه، ج 5، ص 204) وي را به فضل و كمال ستودهاند. نزديك به بيست اثر از او نام بردهاند، كه در اين ميان، «الشافي» و «الصافي» - هر دو در شرح كتاب كافي - شهرت بيشتر دارند. «الشافي» به زبان عربي و «الصافي» به زبان فارسي است. قزويني، كتاب صافي را در طول بيست سال (1064 - 1083) نگاشته و شرحي كامل بر كتاب كافي (اصول، فروع، روضه) عرضه كرده است. 5.3. شيوه نگارش كتاب، چنين است كه ابتدا متن احاديث را تحت عنوان «اصل» مي آورد، سپس نكات صرفي، نحوي، فقهي، قرآني، تاريخي و.... را تحت عنوان «شرح» بيان مي دارد. پس از آن، ترجمه حديث را - همراه با خلاصه توضيحات خود - با عنوان «معني» مي افزايد. نسخههاي خطي مجلدات مختلف اين شرح و نيز نسخههاي چاپ سنگي آن در برخي از كتابخانهها موجود است. تحقيق وتصحيح بخشي از شرح كتاب الايمان والكفر نيز در قالب سه عنوان پايان نامه كارشناسي ارشد در دانشگاه قم ارائه شده است، با اين مشخصات: 1. تصحيح وتعليق «الصافي في شرح اصول الكافي»، تدوين: جواد آهنگر، تابستان 1378، (شامل باب 91 تا 112) 2. تصحيح وتحقيق شرح اصول كافي، تدوين: عبدالله كيواني، زمستان 1378 (شامل باب 113 تا 165). 3. تصحيح وتعليق «الصافي في شرح اصول كافي» تدوين: محمود صمدي، زمستان 1377 (باب 165 تا209).[4] بدين ترتيب، از باب 91 (باب الاصلاح بين الناس) تا آخر كتاب الايمان و الكفر، تحقيق شده است. 5.4. امتيازات كتاب - براساس نوشتههاي دو تن اخير در مقدمههاي پايان نامه دوم و سوم - چنين است: 1. ريشه يابي لغات ، تجزيه وتركيب كلمات و بيان نكات صرفي و نحوي آنها (مانند: شرح حديث 3 باب 165). 2. نقل احتمالات مختلف در يك كلمه مانند: سَخَط، سُخْط، سُخَط. 3. ترجمه دقيق كلمات عربي به فارسي و كوشش دريافتن بهترين معادل فارسي براي كلمات عربي مانند: حكيم = مصلحت انديش، بذاء = زبان درازي، سفه = سبكي، يقين= قرار خاطر، بهاء = خوش نمايي، اكبر همّه = بزرگتر پيشنهاد خاطر او، الحجّة = معيار و دليل، رب = صاحب كلّ اختيار، عزّت = بي ننگي، لطيف = نازك كار. 4. ارجاع دقيق نكات مشابه به نخستين مورد توضيح داده شده، با ذكر نام باب و شماره باب و شماره حديث. 5. آوردن ضرب المثلهاي فارسي براي رساندن مفهوم ضرب المثلهاي عربي، مانند اين نمونه: فلاقرّب الله دارك، ترجمه: خانه ات خراب شود، چراآمدي؟ (باب 125، حديث 8) 6. ترجمه روايت براساس مباني تفكر شيعه و با رعايت جوانب مطلب. 7. تطبيق معاني روايات با آيات قرآن، براي اثبات اتقان شرح مورد نظر (نمونه: باب 124 حديث 8 ،باب 165 حديث 12). 8. شماره گذاري ابواب (به طور مسلسل) جهت سهولت در مراجعه كردن. 9. عدم ذكر سلسله راويان براي توجّه بهتر و بيشتر به اصل حديث و به جهت اختصار. البته در مواردي كه سخني از راوي پيش آمده، شارح با تبحّر كامل به آن پرداخته است. مانند شرح حديث 13 باب 131 (توضيح «بعض رجاله» در سند حديث). 10. ضبط اسامي راويان با دقّت و وسواس تمام، در مواردي كه نامي از آنهابه ميان آمده است. 11. توضيح مبسوط ومستدلّ براي شناساندن امامي كه در روايت فقط كنيه مباركش آمده، يا به صورت «احدهما» ذكر شده است (مثل: باب 182 حديث 1). 12. مطرح كردن شبهات وابهامات، تحت عنوان «اگرگويي» و جواب به آنها تحت عنوان «گوييم» (مانند: باب 165 ح 2). 13. توضيح بعضي از روايات با ذكر مصاديق و بيان تأويل آنها. 14. اشاره به موارد اختلاف در وافي و مرآة العقول (وي شرح خود را پس از آنها و ناظر به آنها نگاشته است). 15. شرح خلاصه مطالب باب در چند سطر، در صدر هرباب. 16. بيان نظرات خود تحت عنوان «مخفي نماند» يا «بدان كه». 17. ارجاعات دقيق به موارد مشابه قبل و بعد، با ذكر شماره باب و حديث. 18. ريشه يابي قبايل ومعرفي اشخاص، اعلام، فرقهها، وقايع تاريخي (مانند معرفي قبايل مضر و غطفان و چاه جعرانه در شرح حديث 2 باب 176؛ معرفي عقايد زيديه در شرح حديث 3 باب 165؛ معرفي مرجئه و قدريه و حروريه در شرح حديث 13 همان باب ؛ داستان حوأب در شرح حديث 3 همان باب). بجاست كه بقيه اجزاي اين شرح ارزشمند نيز به همين صورت، دربرنامه كار پژوهشي دانشگاهها و حوزههاي علميه قرار گيرد واين كتاب نفيس، احيا شود. 6. پژوهشي در زمينه كتاب كافي و مؤلف آن / منصور پهلوان
- تهران: مؤسسه فرهنگي نبأ مبين، 1382. 6.1. اين كتاب از جمله معدود آثار فارسي است كه به صورت مستقل و به بيان ساده و روان درباره كتاب كافي نگارش شده است .آثار فارسي مستقل در باره كافي بسيار اندك است و فقط در برخي ترجمههاي فارسي در ضمن مقدمهها توضيحاتي درباره كتاب كافي ارائه شده است. 6.2. كتاب در يك مقدمه و هفت فصل ودر 256 صفحه چاپ ومنتشر شده است. متن اصل كتاب از فصل اول تا فصل هفتم[ص 15 - 230]. مي باشد، در پايان هر فصل، خلاصه مطالب همان فصل آورده شده است. پاورقيهاي فصول بعد از فصل هفتم آمده و در پايان نيز فهرست تفصيلي مطالب و فهرست منابع كتاب ذكر شده است. موضوعات اصلي كتاب و به تعبيري فصول هفتگانه كتاب به شرح زير مي باشد. فصل اول - اهميت حديث نزد شيعه اماميه فصل دوم - سير تدوين حديث در اسلام فصل سوم - حالات كليني فصل چهارم - كتابشناسي كافي فصل پنجم - صحت كافي فصل ششم - صحت كتب قدما و ضعف اصطلاح متأخرين فصل هفتم - پاسخ به شبههها 6.3. مروري كلي بر موضوعات كتاب.
6.3.2. فصل اول كتاب در پنج بخش به بررسي موضوعات زير پرداخته است. - اهميت فراگيري احاديث با استناد به آيات قرآن و تأكيد پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم براخذ و پيروي حديث و كتابت آن با استناد به روايات فريقين ؛ برحذر داشتن از اكتفا به قرآن كريم با استناد به روايات واحاديث منقول از منابع اهل سنت ؛ تأكيدپيامبر بر رجوع به ائمه عليهم السلام و اخذ علم و حديث از ايشان بانقل احاديث ثقلين، سفينه، مدينه علم ؛ تأكيد ائمه عليهم السلام بر احاديث و حفظ و كتابت آنها با استناد به پنج روايت ازجمله: « اِعرفُوا مَنازِلَ شيعتِنا عَلَي قدر رِوايَتِهِمْ عَنَّا وَ فَهمِهِمْ منّا». منزلت شيعيان ما رااز ميزان روايتي كه از ما نقل مي كنند و فهمي كه از ما دارند، بشناسيد. 6.3.2. فصل دوم در دو بخش مستقل به سير تدوين حديث در اسلام، مي پردازد. بخشاول تدوين حديث در بيان شيعه. بخش دوم تدوين حديث در اهل سنت. در هر دو بخش وعده داده شده كه سير تاريخي تدوين حديث، بررسي مختصر شود ،و تصنيف وتأليف جوامع حديثي گزارش شود. اصول اربع مائة يا 400 رساله كه اصل ناميده مي شوند زير بناي اوليه و بنيادين جوامع حديثي شيعه را تشكيل مي دهند . مطالب اين اصول مستقيماً يا با يك واسطه از امام عليه السلام و يااز راوي امام عليه السلام نقل شده است. در سير تدوين حديث اهل سنت، بيشتر به موضوع منع از نشر و كتابت حديث و سرنوشت برخي از راويان و ناقلان حديث اهل بيت عليهم السلام پرداخته شده است و بر خلاف آنچه كه در آغاز فصل وعده داده شده سير تدوين وتاليف جوامع حديثي بسيار گذرا مطرح شده و جاي آن دارد كه باتفصيل و تحقيق بيشتري به اين موضوع پرداخته شود. 6.3.3. سرگذشت مختصري از صاحب كافي مرحوم محمد بن يعقوب بن اسحاق كليني رابا اشاره به اوضاع سياسي - اجتماعي و اعتقادي ري، راويان و محدثان ري، مشايخ واساتيد كليني ، شاگردان مرحوم كليني ، مهاجرت به بغداد ، جايگاه كليني در نزد علماي اهل سنت و شيعه آورده است . در پايان اين فصل فهرستي شامل 27 منبع ومأخذ در مورد مرحوم كليني ذكر شده است. 6.3.4. فصل چهارم به كتابشناسي كافي اختصاص دارد .در اين فصل، انگيزه تأليف كتاب كافي به نقل از مرحوم كليني در مقدمه كتابش، مدت تأليف (حدود بيست سال)، بهرهگيري مرحوم كليني از اصول اربعمائه در تصنيف وتأليف كافي، ابواب و تعداد احاديث كافي ، اسناد روايات كافي ، معرفي راويان «عدة من اصحابنا» و ستايش كافي در كلام بزرگان را آورده است. 6.3.5. در فصل پنجم ذيل عنوان صحت كافي به بررسي معناي اصطلاح «صحيح» در نظر دو گروه از محدثان (قدما ومتأخّرين) مي پردازد و نتيجه مي گيرد كه كافي مطابق اصطلاح قدما صحيح است و در اين خصوص به11 مورد از سخنان قدما استناد مي كند. صحيح بودن احاديث كافي را از نظر اصطلاح متاخرين نيز بررسي كرده است و بيان مي دارد مطابق اصطلاح متاخرين، تعداد روايات صحيح كافي طبق يك نظر، بالغ بر 5072 حديث مي باشد. (لؤلؤة البحرين ، ص 395) البته اصطلاح صحيح در مقابل حديث موثّق، حسن و ضعيف است نه درمقابل نادرست ياجعلي. 6.3.6. بدنبال بحث از اصطلاح صحيح در نظر قدما و متأخرين، فصل ششم كتاب را به بررسي صحت كتب قدما و ضعف اصطلاح متأخرين اختصاص داده است.اين فصل، درحقيقت ترجمه فائده نهم از دوازده فائدهاي است كه شيخ حر عاملي تحت عنوان «خاتمه» در آخرين مجلد از كتاب وسائل الشيعه آورده است. مرحوم شيخ حر عاملي با بيان بيست و دو دليل، به بررسي ضعف اصطلاح متأخرين در مورد معناي «صحيح» پرداخته است. 6.3.7. درفصل هفتم با عنوان «پاسخ به شبههها»، به بررسي چند شبهه پيرامون اعتبار و صحت كتاب كافي پرداخته است و ضمن طرح اجمالي شبهه، پاسخ شبههها رابيان كرده است. قبل از ورود به طرح شبههها، در ضمن مقدمهاي هفت نكته را متذكر شده كه توجه به اين نكات به فهم پاسخها كمك مي كند. همانگونه كه ناشر در آغاز اين كتاب ياد آور شده است، اين كتاب پايان نامه دانشگاهي كارشناسي ارشد بوده كه در سال 1365 تهيه و تدوين شده است . اميد است در چاپهاي بعدي، ضمن بازنگري در كتاب و تحقيق بيشتر، نكات تكميلي و تحقيقيِِ بحثهاي مطرح شده فراهم آيد.[1] . كارشناس ارشد كتابدارى و اطلاع رسانى، عضو هيأت علمى سازمان اسناد وكتابخانه ملى جمهورى اسلامى ايران. [2] . اين معرفى بااستفاده از سه عنوان پايان نامه دانشگاهى - كه مشخصات آنها در متن معرفى آمده - تهيه شده است . [3] . بيست و يك شرح بر كتاب كافى و يا بخشى از آن در كتاب الشيخ الكلينى البغدادى و كتاب الكافى «فروع» معرفى شده است. [4] . اين سه عنوان پايان نامه در كتابخانه مركزى دانشگاه قم، بخش پايان نامههاى «فلسفه و كلام اسلامى» به شمارههاى 33 و 38 و 54 موجود است.