گفتگو با استاد عبدالسلام بن عباس الوجیه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گفتگو با استاد عبدالسلام بن عباس الوجیه - نسخه متنی

عبدالسلام بن عباس الوجیه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

استاد عبدالسلام بن عباس الوجيه در چهارم رجب سال 1376ق/1957م، در شهاره يمن ديده به جهان گشود و پس از پشت سرگذاشتن دوران صباوت، در حلقه درس جمعى از مشايخ آن شهر حاضر گرديد و سپس به شهر صنعا عزيمت نمود. وى در آن شهر به تكميل تحصيلات خويش پرداخت و در سال 1403ق/ 1983م، از دانشگاه صنعا فارغ التحصيل شد.

وى فعاليت اسلامى خود را همزمان با اداره مجله الحراس آغاز كرد و سپس در تأسيس دارالتراث يمنى مشاركت نمود. اين مؤسسه فعاليتهاى زيادى براى جذب جوانان علاقه مند به فعاليتهاى پژوهشى در زمينه تحقيق مؤلفات خطى زيديه انجام داد.

عبدالسلام الوجيه از مؤسسان اوليه حزب خلق و روزنامه الأمة بود. او مقالات اجتماعى خود را در اين روزنامه به رشته تحرير در مى آورد و در آنها به خطرهايى كه يمن را مورد تهديد قرار مى داد، اشاره مى نمود و در الجامع الكبير صنعا و مدرسه عالى دارالعلوم به تدريس مى پرداخت.

وى كتابهاى أعلام المؤلفين الزيدية، مصادر التراث الإسلامى في
مكتبات اليمن الخاصة، معجم الرواة في أمالى المؤيد باللّه، معجم رجال الاعتبار و سلوة العارفين، جناية الاكوع على العلم و العلماء، من أعلام النساء و صدى الأمة را به رشته تحرير درآورده و به تحقيق كتابهاى الطبقات الكبرى، الأمالى الصغرى، الاعتبار و سلوة العارفين و المصابيح الساطعة پرداخته است.

او هم اكنون در الجامع الكبير صنعا به تدريس اشتغال داشته و به پژوهش و تأليف مبادرت مى نمايد. همچنين در سالهاى اخير به عنوان مدير پژوهش مؤسسه فرهنگى امام زيدبن على به فعاليت علمى مى پردازد. اين مؤسسه، با تلاش درخور توجه، دهها كتاب و اثر زيديه را براى اولين بار تحقيق و منتشر نموده است.

ايشان، اخيراً، به ايران مسافرت نموده و ضمن بازديد از مركز تحقيقات دارالحديث در مصاحبه اى كه با وى به عمل آمد، به پرسشهايى درباره حديث و علوم حديث در زيديه پاسخ گفت.

اينك مشروح مصاحبه با ايشان ـكه توسط آقايان حجةالاسلام والمسلمين محمدكاظم رحمان ستايش و سيدعلى موسوى نژاد انجام شده است به حضور خوانندگان عزيز تقديم مى گردد.

در پايان يادآور مى شود پاره اى از ديدگاههاى ارائه شده براساس باورهاى زيديه است كه مورد قبول اماميه نيست؛ مانند اينكه صاحبان اصول اربعمأة را زيدى معرفى مى كند و...

علوم حديث

علوم حديث:روش خود را در تدريس حديث در دوره هاى آموزشى حوزه علميه توضيح دهيد. براى تدريس حديث، متن احاديث و علوم حديث از چه متونى استفاده مى نماييد؟

· بسم اللّه الرحمن الرحيم، اهتمام ما به حديث به گذشته اى دور در تاريخ باز مى گردد. به اعتقاد ما اولين كتاب حديثى را امام زيد بن على(ع) تأليف نموده است.

اين كتاب مجموعه اى حديثى ـ فقهى است كه هم شامل احاديث است و هم در برگيرنده برخى از نظريات فقهى. اين كتاب ـ كه به مسند الإمام زيد بن على(ع) معروف است ـ يكى از اولين كتابهاى حديثى موجود در نزد ماست.

درباره تدريس احاديث بايد گفت كه ما ابتدا از كتابهاى احاديث كوچكى كه در قالب چهل حديث عرضه شده و مربوط به موضوعاتى چون فضايل، اخلاق و... است، شروع نموده، به تدريج به كتابهاى بزرگ حديثى مى پردازيم. احاديث مورد تدريس، احاديث فقهى و غير فقهى است.

علوم حديث:يعنى در واقع، يكى از موارد درسى كه طلاب فرا مى گيرنده متون احاديث است؟

بلى، ما اهتمام زيادى به تدريس متون داريم، قبل از آنكه اسناد حديث را بررسى كنيم.

ما قاعده اى داريم كه مطابق آن، هرگاه متن حديثى، صحيح بوده و با كتاب خدا ـ سبحانه و تعالى ـ تعارضى نداشت و با اصول عقلى سازگار بود، به سندش اهميت نمى دهيم؛ رجال حديث هر كه بودند باشند. اساس، همان متن حديث است. اين يكى از قواعد مهم حديثى ماست.

حديث، به اعتقاد ما، در درجه اول، قول، فعل و تقرير رسول خدا(ص) است. ما براى صحيح و مقبول دانستن احاديث، قواعد و اصولى داريم كه عبارت اند از:

قاعده اول، احاديث روايت شده از طريق آل البيت بر غير آنها مقدم است. بنابراين، احاديث مروى از اميرالمؤمنين على بن ابى طالب يا فرزندانش يا شيعيان آن حضرت بر ساير احاديث تقدم دارد.

قاعده دوم، كلام يا قول اميرالمؤمنين، هرگاه ثابت شود كه از ايشان صادر شده، حجت است.

بنابراين، قول ايشان در بسيارى از اوقات بر نصوصى كه صدورش ثابت نيست، و بر خبرهاى واحدى كه درباره بعضى از امور است، برترى دارد.

قاعده سوم، اجماع آل البيت(ع) حجت است.

قاعده چهارم، از ديدگاه ما صحابه كسانى هستند كه پيامبر(ص) را شناخته، به او ايمان آورده و به پيروى اش پرداخته تا آنگاه كه از دنيا رفته اند. بنابراين، تعريف ما از صحابه با تعريف اهل سنّت اختلاف اساسى دارد. ما كسانى را كه از فرمان رسول خدا(ص) سرپيچى كرده اند و نيز كسانى كه فسقشان ثابت شده از شمار صحابه خارج مى دانيم. همچنين اند تمامى كسانى كه مخالفت علنى آنها با اميرالمؤمنين على بن ابى طالب و نيز جنگ آشكارشان با وى به اثبات رسيده است. اگر ثابت شود كه كسى سابقه اى در اسلام نداشته و يا در برهه اى منافقانه زيسته يا چيزى عليه او باشد، او از صحابه دانسته نمى شود.

ما معتقد به عدالت صحابه نيستيم. ما معتقديم كه صحابى بشر است و امتياز خاصى براى او قايل نيستيم؛ يعنى حديث او و آنچه از وى نقل شده، قابل نقد است؛ هرچه باشد و هركه باشد؛ زيرا قرآن صريحاً به ما مى آموزد ـ علاوه بر آنكه در ميان صحابه دهها منافق يافت مى شود ـ : «و ممّن حولكم من الأعراب منافقون و من أهل المدينة مردوا على النفاق».[1]

به عبارت ديگر، در تعريف ما آنان كه فسقشان ثابت شده، غير مقبول بوده و جزء صحابه نيستند؛ مثلاً مغيرة بن شعبه، معاويه، عمر و بن عاص،... و كسانى كه مخالفتشان با رسول خدا مسلم است و احياناً با اسلام جنگيده اند، در عداد صحابه نيستند.

علوم حديث:مصادر حديثى شما كدام است؟

· مصادر حديثى ما بسيار است. اولاً مسند الإمام زيد بن على نزد ماست وبه دنبال، آن أمالى امام أحمد بن عيسى بن زيد بن على كه العلوم(علوم آل محمد(ص)) ناميده مى شود.

اين امالى را محمد بن منصور مرادى جمع آورى نموده است.

همچنين از مصادر حديثى، از خود محمد بن منصور مرادى كتاب الذكر نزد ماست و نيز بالغ بر سى كتاب ديگر از محمد بن منصور مرادى راامام الحافظ ابى عبداللّه علوى در كتاب الجامع الكافى جمع آورى كرده است. او صاحب كتاب الأذان بحى على خيرالعمل است.

در اين كتاب (الجامع الكافى) بسيارى از احاديثى كه در كتب ائمه ما وارد شده و رواياتى كه مورد استشهاد ائمه ما واقع شده وجود دارد و نيز رواياتى كه در مجاميع ايشان وارد شده، على الخصوص امام قاسم بن ابراهيم و فرزندش، محمد بن قاسم و نوه او امام هادى يحيى بن حسين و فرزندان امام هادى همچنين، در آن كتاب جمعى از احاديثى كه از امام ناصر اطروش نقل شده، گردآورى شده است.

همچنين مجموعه اى از احاديثى كه در كتاب التحرير از امام الناطق بالحق يحيى ابن حسين هارونى و نيز در الأمالى الصغرى از امام المؤيد باللّه أحمد بن حسين هارونى و كتابش، التجريد و شرحش(شرح التجريد) نقل شده، وارد شده كه شامل احاديث نغز و نيكويى است. به علاوه، امام الموفق باللّه حسين بن اسماعيل جرجانى كتابى به نام الاعتبار و سلوة العارفين دارد كه در آن بسيارى از احاديث در موضوع ترهيب و ترغيب وارد شده است.

و نيز فرزندش امام المرشد باللّه يحيى بن حسين دو امالى به نامهاى الأمالى الخميسية و الأمالى الإثنينية دارد كه از ميان آن دو،
الأمالى الخميسية معروف به الأمالى الشجرى چاپ شده و الأمالى الإثنينية در شُرُف چاپ است.

همچنين بسيارى از احاديث وارد شده از نصوص ائمه، در كتاب درر الأحاديث النبوية في الأسانيد اليحيوية گردآورى شده است. اين احاديث از طريق امام هادى بن حسين نقل شده است. بدين گونه، برخى از احاديث در مسندى به نام مسند شمس الأخبار به وسيله حميد القرشى جمع آورى شده است.

علوم حديث:آيا زيديه موسوعه هايى براى احاديث تدوين نموده اند؟ اماميه موسوعه هاى حديثى اوليه و ثانويه اى تدوين نموده اند كه ما در حال حاضر از آنها برخورداريم، ولى مع الاسف موسوعه اى كه تمامى احاديث زيديه در آن گردآورى شده باشد، سامان نيافته است. آيا چنين موسوعه اى در حال حاضر در زيديه وجود دارد؟

علامه محمد بن حسن العجرى چندى است احاديثى را كه به اعتقاد وى صحيح است، جمع آورى نموده است. وى آنچه را كه صحيح انگاشته و موافق با طريقه اهل بيت دانسته جمع آورى نموده و نام آن را الصحيح المختار ناميده است. اين كتاب در چهار جلد بزرگ است و از كتابهاى احاديث زيديه فراهم آمده است، امّا تاكنون به چاپ نرسيده است؛ البته گزيده اى از آن توسط محمد بن يحيى بن حسين الحوثى در كتابى تحت عنوان المختار من الصحيح به چاپ رسيده است.

بايد گفت كه تاكنون تصميمى نسبت به جمع آورى تمامى احاديث زيديه در موسوعه معينى اتخاذ نشده است.

ما تاكنون پيوسته در پى نشر مصادر اصلى بوده ايم؛ زيرا بسيارى از آنها در گنجينه ها و صندوقچه ها محبوس بوده اند و به طبع نرسيده اند و ما از چاپ آنها ناتوان بوده ايم.

هرگاه تمامى اين كتابها منتشر شود، در صدد آن برخواهيم آمد كه به توليد موسوعه ها و يا چيزهايى شبيه آن بپردازيم.

علوم حديث: از المجموع حديثى و مسند الإمام زيد نام برديد. از قرار معلوم، درباره اين كتاب ديدگاههاى مختلفى وجود دارد. برخى معتقدند كه اين كتاب همان المجموع فقهى است و بخشى از آن نيز حديثى بوده كه منتشر نشده است. بعضى نيز قايل اند كه المجموع حاضر هر دو بخش را دربرمى گيرد. آيا مسندى كه در حال حاضر موجود است، شامل هر دو بخش است يا بخش حديثى آن از بين رفته است؟

اين كتاب شامل هر دو مجموعه است؛ مجموعه اى حديثى و مجموعه اى فقهى كه احاديث را امام زيد بن على از پدرانش از رسول خدا(ص) نقل كرده و نيز برخى از نظريات فقهى او را در برمى گيرد. پس اين كتاب، مجموعه اى فقهى و حديثى توأم است.

علوم حديث: روش تعامل شما با اخبار متعارض چگونه است؛ ترجيح به راويان يا...؟

ما اولاً آنها را بر محكمات كتاب خدا عرضه مى نماييم. پس آنچه موافق قرآن بود، مقبول دانسته و آنچه موافق نبود، به كنارى مى نهيم. بايد گفت كه ما اخبار متناقض زيادى نداريم.

كتابهاى ما سرشار از دقت و نكته سنجى است. از آنجا كه در كتابهاى ما ترجيح حكمفرماست، يا از آنجا كه نويسندگان به روش نقد متن حديث روى آورده اند، بسيارى از احاديث، از تعارض عارى شده است تا آنجا كه كتابهاى ما از بسيارى از احاديثى كه احياناً با عدل، منطق، محكمات آيات قرآن و اصول كُلى دين اسلام در تعارض است، پيراسته است.

در كتابهاى ما احاديث تشبيه، تجسيم، رؤيت و اسرائيليات يافت نمى شود و كمتر اتفاق مى افتد كه به مانند اين احاديث برخورد نماييم، يا بسيار به ندرت ممكن است حديثى بيابيم كه با ديگرى در تعارض باشد. آنگاه كه تعارضى در دو حديث پيدا شود، از ترجيح بهره مى گيريم و به قرينه ها استدلال مى نماييم و عالم مجتهد درباره آنها به تحقيق مى پردازد و سپس به روش معينى به تعارض فيصله داده، آنچه درست مى پندارد، ترجيح مى دهد. پس تعارض زيادى يافت نمى شود؛ يعنى در اينجا كتابهاى ما اين امتياز بزرگ را دارند؛ زيرا نويسندگان به نوشتن كتب حديثى روى نياورده اند، مگر آنكه آنچه نوشته اند بر كتاب خدا و اصول كلى مورد قبول نزد ما عرضه داشته اند.

علوم حديث:آيا شما در علوم حديث نقشى براى علم رجال قايل هستيد؟

در علوم حديث، علم رجال نقش دارد. در اينجا بايد به مطالبى اشاره نمايم. بسيارى از كسانى كه در علم رجال دست به تأليف زده اند و بسيارى از رجاليان و اصحاب رجال زيدى بوده اند. بسيارى از اصحاب اصول اربعمأة ـ كه كتبشان جمع آورى شده است؛ آنهايى كه در اين زمينه بر آنها اعتماد نموده ايد ـ از زيديه بوده اند . بنابراين، علم رجال از ديدگاه زيديه در علوم حديث نقش دارد.

سابقاً در ميان زيديه كتبى نوشته شده كه در آنها اسامى راويان پيرو امام زيد بن على درج گرديده بود. همچنين كتابهاى متفرق ديگرى نيز نوشته شده كه به دليل مهاجرت زيديه ـ كه به دليل بروز جنگ رخ مى داد ـ از ميان رفته اند؛ به طورى كه در حال حاضر هيچ يك از آن كتابها در دسترس نيست. از آنجا كه مطالب كتابهاى رجالى ما به ميان اغلب مصادر اهل سنت و غير اهل سنت راه يافته است، كتابهاى ما از بين رفته تلقى نمى شود؛ زيرا با استخراج مطالب خويش از بين كتب ايشان مى توانيم روشهاى خويش را بشناسانيم كه مثلاً ديدگاه ما درباره حديث ولايت و ديگر مطالب چيست.

البته الان بعضى از مصادر اصلى ما يافت نمى شود و به گفته برخى از علماى زيديه مؤلفان كتب حديثى آنها را سوزانده اند، حال دليل آنها چه بوده است، آيا از خوف دولت بوده يا دليل ديگرى داشته نمى دانم.

بسيارى از مصادر و مؤلفات قديمى كه اختصاصى به رجال در زيديه داشته و پيش تر از آنها ياد شده داشت، در دورانهاى گذشته نوشته شده، ولى هيچ گاه مطلبى از آنها نقل نشده است.

شما مى دانيد كه كتابهاى معتزله در سراسر سرزمينهاى عربى پراكنده بوده، ولى كسى اهتمامى نسبت به حفظ آنها به عمل نياورد، مگر ما كه در يمن از آنها مواظبت نموديم. اين نشانگر اهتمام ما به اين عمل در برهه اى از زمان در قرن هفتم است.

بسيارى از مباحث رجالى و كتب رجالى نزد ما موجود است. برخى از اين كتابها عبارت اند از: كتاب الفلك الدوار ابراهيم بن محمد وزير ـكه نام بالغ بر 120 شخصيت رجالى شيعى در آن ثبت است ـ ، نزهة الأنظار ابن حميد و الطبقات الكبرى از سيد ابراهيم بن قاسم بن المؤيد باللّه محمد بن القاسم بن محمد الشهارى. كتاب الطبقات الكبرى شامل سه بخش است: بخش اول، صحابه كه هم صحابى بوده اند و هم از ياران اميرالمؤمنين به شمار مى آمدند.

بخش دوم، تابعان كه شامل زندگينامه هفت هزار محدث تا قرن پنجم هجرى است.(بخش اول و دوم مخطوط است)؛ اما بخش سوم ـ كه چندى قبل با تحقيق من به چاپ رسيده است ـ ، شامل محدثان و راويانى است كه احاديث را از اصحاب ائمه ما روايت كرده اند. اين راويان مربوط به قرن پنجم تا عصر مؤلف، بعضى قرن يازدهم است.

علوم حديث:بخش اول و دوم كى به چاپ مى رسد؟

بخش اول و دوم الان در حال حروفچينى رايانه اى است و به زودى ـ إن شاء اللّه ـ تحقيق آنها آغاز مى گردد.

علوم حديث:چرا از بخش سوم آغاز كرديد؟

چون بخش سوم، بخش بسيار مهمى بوده، لذا از آن بخش شروع كرديم. بيشتر كسانى كه نامشان در دو بخش اول و دوم آمده، در كتابهاى حديثى يا رجالى، خواه نزد شيعه دوازده امامى يا اهل سنت و يا ديگران، از آنها ياد شده است؛ امّا در بخش سوم به ياد كرد كسانى پرداخته شده كه پيش تر كسى از آنها ذكرى به ميان نياورده و كسى به نام آنها اشاره نكرده است، در نتيجه ما اين رجال را بر ديگران مقدم داشتيم.

علوم حديث:لطفاً درباره اعتبار احاديث نقل شده از سوى اماميه و يا از سوى اهل سنّت توضيح دهيد:

ما قواعد و مبادى مشخصى داريم و به احاديثى كه مورد اتفاق تمامى فرق اسلامى است، عمل مى نماييم. مثلاً به حديثى كه در تمامى مصادر مورد اعتماد
فرقه هاى اسلامى وارد شده و تمامى ايشان بر اعتبار آن اتفاق نظر دارند، عمل مى نماييم. در ميان مجموعه هاى حديثى، احاديثى يافت مى شود كه اختصاصى برخى از فرقه هاى اسلامى است و ديگران آن را قبول ندارند. ما نيز به اين احاديث وقعى نمى نهيم. نيز هرگاه احاديثى معين با اصول مورد پذيرش ما و مبادى ما در تعارض باشد، بدانها عمل نمى نماييم، اگرچه در فرقه اى كه آن را نقل نموده، جزو مسلمات باشد.

علوم حديث:زيديه در عمل چقدر متأثر از حديث اهل سنّت و اماميه است؟

اين كه مى فرماييد چقدر متأثر است، باعث رنجش خاطر من مى شود. من مى خواهم بگويم كه مصادر اماميه و مصادر اهل سنّت سرشار از احاديثى است كه محدثان زيديه نقل كرده اند. به كتابهاى اهل سنت، كتاب الكافى كلينى و ساير كتابهاى حديثى خود نگاه كنيد.

مى بينيد كه نويسندگان آنها به محدثان زيدى اعتماد داشته اند.

ما اثر گذاشته ايم، ولى تأثير نپذيرفته ايم. اين مطلب اول و مطلب ديگر آنكه ايرادى ندارد كه ما متأثر از ديگر مذاهب باشيم و از آنها حديث اخذ نموده باشيم. تمامى آنچه نزد تمامى فرق صحيح است، ما آنها را اخذ كرده و بدانها عمل مى كنيم.

مطلب مهمى كه من مى خواهم بدان اشاره كنم آن است كه بخش زيادى از سنت رسول خدا(ص) مورد اتفاق تمامى مسلمانان است و آن دسته از احاديثى كه اختصاصى يك فرقه است و موافق قواعد ماست، يعنى پس از عرضه بر كتاب خدا و سنّت رسول قابل پذيرش است، مورد قبول ماست و آنچه مطابق نيست، مقبول ما نيز نيست.

علوم حديث:سؤالم را اين گونه تكميل مى كنم. من قصد خرده گيرى بر شما ندارم، بلكه درباره احاديث شما، حديث زيديه، گفت

گو مى كنيم بدين جهت كه شما احاديثتان را از مصادر اهل سنت استخراج مى كنيد و از مصادر ايشان تأييد بر نظريات خويش اخذ مى نماييد.

من در اين رابطه مى خواهم به نكته اى تأكيد نمايم. بسيارى از علماى ما كه به احاديثى از كتابهاى اهل سنت(صحاح سته و...) يا كتابهاى غير اهل سنت استشهاد كرده اند، هدفشان اين بوده كه بفهمانند كه مذهب زيديه مذهبى اصيل است و آنها پيرو واقعى اسلام صحيح اند و اين تنها طريقه اى كه از سنت رسول خدا تبعيت مى نمايد. آنچه نزد ماست و در كتب ماست و آنچه مربوط به ماست و آنچه كه ما در عقيده خويش از آن تبعيت مى كنيم، نزد شما موجود است. به ديگر سخن آنكه، علماى ما احاديث بسيارى را از اهل سنت نقل نموده اند تا صحت عقيده خويش و آنچه از ائمه ما رسيده است، به اثبات برسانند. امّا در دوره اخير كسانى پيدا شده اند كه بين صحيح و غير صحيح فرقى قايل نشده، صحيح و ناصحيح را مخلوط نموده اند. در حالى كه كتب اصلى ما و آنچه كه در احاديث فقهى و غيرفقهى اصيل است، مشهور و متداول بوده و به وسيله آنها مى توان تشخيص داد كه چه چيزى اصيل و چه چيزى دخيل است.

علوم حديث:ما در قرون اخير گرايشى را در زيديه مشاهده مى كنيم؛ مانند مدرسه شوكانى كه سعى دارند به اهل سنت نزديك شوند.

اينها جزء همان گروهى اند كه گفتم. آنها به نام اجتهاد در اين دايره(مخلوط كنندگان صحيح و ناصحيح) داخل شده اند و شروع به اجتهاد نموده، احاديث را از مصادر اهل سنت استخراج كرده و به احاديث آنها مانند مصادر اساسى خويش اعتماد نموده اند و فرهنگ رسيده از سوى اهل بيت را به بوته فراموشى سپرده اند؛ فرهنگى كه پيشوايانى قديم ما بدان معترف و معتقد بوده اند. آنها اين روش را مورد تجاهل قرار داده اند.

ما از اينها به گروه متسنن تعبير مى كنيم و معتقديم كه آنها از خط زيدى اصيل ـ كه همان خط اهل بيت(ع) است ـ خارج شده اند.

علوم حديث:پس بنابراين، ما نمى توانيم نيل الأوطار شوكانى را از كتب زيديه بدانيم.

نه نيل الأوطار و نه تلخيص آنچه مربوط به شوكانى است ـ كه برخى از آنها اساساً از كتابهاى اهل سنت نقل شده و از آنها استخراج شده اند ـ ، هيچ كدامشان مورد اعتماد و معتبر در زيديه نيست.

علوم حديث:آيا شما به دانشهاى نوين حديثى نيز روى آورده ايد؛ دانشهاى نوين يا روشهاى جديد در دانش حديث؟

با تأسف بايد گفت كه همچنان بر همان روشهاى تقليدى گذشته هستيم. دانشهاى حديثى ما بر پايه قرائت كتابهاى حديثى معين و آموزش بعضى از قواعد مصطلح در حديث است و نوآورى چشمگير جديدى صورت نگرفته است. در دانشگاه به تدريس حديث مى پردازند؛ امّا اين تدريس بر آن روشى كه مورد پسند ماست مبتنى نيست، بلكه برپايه روشهاى پيشگفته است. اهم روشهاى زيديه، عرضه احاديث بر كتاب خدا، تعريف خاصى از صحابه و عقيده خاص در روايات اهل بيت است. اميدوارم كه در آينده ـ إن شاء اللّه ـ روشهاى جديدى در آموزش حديث ايجاد شود.

علوم حديث:آيا دانشگاههاى يمن فارغ التحصيلانى در رشته حديث داشته اند؟ يا دانشكدههاى حديثى دانش آموختگانى داشته اند؟

· فارغ التحصيلان دانشگاهها، دانش آموخته دانشگاههاى سلفيه يا امام محمد بن سعود هستند؟ امّا دانشگاههاى يمن دانش آموخته متخصص در حديث نداشته است.

به زودى آموزشكده اختصاصى در حديده تأسيس مى شود و نيز دارالمصطفى در حضرموت و دانشكده احقاف در صدد تأسيس رشته حديث است؛ لكن در حال حاضر ـ كه ما در ابتداى كار هستيم ـ فارغ التحصيلان معروف و متخصص در علم حديث نداشته ايم.

علوم حديث:با توجه به آنچه شما بدان اشاره كرديد ـ إن شاء اللّه ـ برنامه هاى جديدى در موضوع حديث خواهيد داشت. يكى از بهترين كارهايى كه مى توان بدان پرداخت خارج ساختن گنجينه هاى مخطوط از ورطه نابودى و عرضه نوين آنهاست. برنامه ديگر، تدوين موسوعه اى براى جمع آورى احاديث زيديه است. آيا شما در مؤسسه امام زيد بن على يا به شكل گسترده تر، برنامه اى در اين زمينه در دست داريد ؟

· كارهاى زيادى بايد صورت بگيرد. هرگاه ما موفق به عملى مى شويم، افقهاى زيادى در مقابلمان پديدار مى شود و دانش ما را افزون مى كند، به گونه اى كه خود را نمى توانيم به چيز كمى محدود نماييم. پس هرگاه كه موفق به انجام دادن كارى مى شويم، بابهاى جديدى پيش روى ما باز مى شود. ما كارهاى زيادى پيش رو داريم و مهم ترين كارى كه بايد فعلاً بدان بپردازيم، نشر گنجينه هاى موجود و در دسترس مردم قراردادن آنها و از معرض اضمحلال خارج ساختن آنهاست. اين اولاً و در وهله دوم ما مى خواهيم اين فرهنگ خاص را با برنامه هاى خاصى حفظ نماييم. فهرست و شماره گذارى و تهيه ميكروفيلم از جمله اين امور است. گنجاندن فهرست كتب خطى موجود خودمان در كتابخانه هاى واتيكان، اروپا و ديگر كتابخانه هاى جهانى ديگر ضمن برنامه هاى معين يكى از برنامه هاى ماست؛ به گونه اى كه نويسندگان و پژوهشگران به راحتى بتوانند مطالب مورد نظر خويش را از ميان نسخ مخطوط استخراج نمايد.

اين يكى از مهم ترين برنامه هاى ماست.

ما الان برنامه معينى براى شروع به تدوين موسوعه حديثى و غيره نداريم. و دليل آن كمبود امكاناتى است كه ما را در اين راه مساعدت نمايد.

علوم حديث:چگونگى آشنايى علماى زيديه را با مؤلفات شيعه دوازده امامى و احاديث مكتوب ايشان بيان كنيد. آيا آنها اين مؤلفات را مى شناسند؟

دستيابى به كتابهاى شيعه دوازده امامى براى بسيارى از علماى زيدى و جوانان و مردان و عموم مردم مشكل نبوده، بلكه امرى سهل است و تقريباً قبل از آنكه ما بسيارى از كتابهاى خويش را منتشر كنيم، در مشتركات به فرهنگ اماميه اعتماد مى نموديم. دهها مجموعه از كتابهاى اماميه، مانند الغدير علامه امينى، أعيان الشيعة، در رجال، المراجعات و الذريعة براى آن كه بتوانيم بعضى از چيزها را در حجم بالايى از آنها استخراج كنيم، مورد اعتماد ما بود كتابهاى ما قبل از اتحاد دو يمن به صورت محدود منتشر مى گرديد و كتابهاى منتشر شده حجم بالايى را شامل نمى شد. بنابراين، براى جبران اين كمبود به كتابهاى اماميه رجوع مى كرديم. ميان ما و اماميه مشتركات زيادى وجود دارد، خصوصاً در آنچه به فضايل و كرامتهاى اهل بيت مربوط مى شود.

علوم حديث:به نظر شما مشتركات اماميه و زيديه كدام است؟ شما به يكى از مشتركات كه مسئله فضايل اهل بيت بود اشاره نموديد. آيا ممكن است به ساير مشتركات اشاره كنيد، خصوصاً مشتركاتى در مسئله حديث؟

مسائل بسيارى بين ما مشترك است؟ در اصول، توحيد، عدل و در مسائل بسيارى عقيده يكسان داريم؛ نفى تجسيم و تشبيه و رويه و... همچنين در غير مسائل عقيدتى،
يعنى در احكام فقهى نيز اختلاف زيادى مشاهده نمى شود، مگر در مسائل مشخصى و در نقاط محدودى. نيز مشكل و مانعى در راه كوشش براى وحدت وجود ندارد و نيز در راه كوشش براى تقريب بين دو مذهب اماميه و زيديه. نقاط اختلاف اساسى نيز وجود دارد كه در حال حاضر نيازى به پرداختن به آنها نيست.

علوم حديث:از آنجا كه شما علاقه مند به ائمه اماميه هستيد، آيا رواياتى از امامانى كه جزء ائمه شما محسوب نمى شوند در تراث شما وجود دارد. آيا ممكن است رواياتى يافت شود كه در عراق و ايران به دست ما نرسيده است و نزد شما باقى مانده باشد. آيا اين احاديث در گنجينه هايى كه بعداً منتشر مى شود يافت مى گردد؟

من معتقدم تمامى آنچه در اين رابطه رسيده، نزد شما موجود باشد و شما با آنها آشنا باشيد. فهرست مخطوطات كتابخانه ها الان فراوان است. حتى الان فهرست كتب كتابخانه عمومى الجامع الكبير و كتابخانه هاى غربى در دسترس شماست. ما اگر بخواهيم به نشر كتابهاى منتشر نشده خود بپردازيم، لازم است از سوى جمهورى اسلامى مساعدت شويم يا اينكه با همكارى يكى از مؤسسات فرهنگى، مثلاً كتابخانه آيةاللّه مرعشى به اين مهم مبادرت ورزيم.

جز آنچه در فهارس مخطوطات آمده، چيزى نزد ما نيست.

به بيان واضح تر بايد گفت كه هيچ كتابى از كتابهاى ما وجود ندارد، مگر آنكه احاديثى از امام صادق(ع)، امام باقر(ع) و ديگران در آن موجود باشد. اگر بخواهيد احاديث اماميه اى را كه از طريق زيديه وارد شده جمع آورى نماييد، بايد مجموعه اى سامان دهيد.

علوم حديث:مذهب زيديه در آغاز پيدايش آن مذهبى سياسى بود. در حال حاضر رابطه اين مذهب با سياست چگونه است؟

اين مذهب، مذهبى سياسى است و همواره سياسى بوده و سياسى خواهد بود. شما آگاه هستيد كه زيديه پيشرو در جهاد و انقلاب عليه ظلم و عصيانگرى در طول تاريخ بوده است.

زيديان بر دوش كشيدن اين پرچم را در طول تاريخ ادامه داده و همواره در جهاد بوده اند. اگر روزى اين پرچم از دست كسى بيفتد، ديگرى آن را برداشته و ـ إن شاءاللّه ـ همواره چنين خواهد بود.

علوم حديث:آيا بعد سياسى مذهب زيديه مانع از پرداختن امامان زيدى به فعاليتهاى علمى نشده است، با توجه به آنكه آنها درگير جنگ و جهادهايى بوده اند؟

امامان زيدى، امامان علم و عمل بوده اند. هيچ امامى از امامان زيدى نيست، مگر آنكه از وى دهها رساله و تأليف در علوم مختلف بر جاى مانده باشد، به عنوان مثال امام يحيى بن حمزه كتاب الانتصار در فقه را در بيست جلد تأليف نموده است. وقتى كه اين كتاب را مطالعه مى كنى، درمى يابى كه در حال حاضر تأليف آن ممكن نيست، مگر از سوى مؤسسات بزرگ. در مؤسسات شما ـ كه در آنها بالغ بر دويست نفر مشغول به كارند ـ توليدشان يك كتاب است، درحالى كه يك شخص واحد موسوعه اى بيست جلدى را تأليف كرده است، افزودن بر آنكه اين كتاب فقط بخش كوچكى از مؤلفات اوست.

اغلب امامان زيدى در يمن ائمه علم و جهاد بوده اند. آنها امام نمى شدند، مگر آنكه به درجه بالايى در اجتهاد و علم رسيده باشند. شرط علمى از شروطى است كه بايد ائمه حايز آن باشند.

و در درجه دوم بايد گفت كه علم و تلاش علمى از تلاش سياسى جدا نيست
و تلاش سياسى تلاش علمى اين امامان را تحت تأثير قرار نمى دهد و تضعيف نمى نمايد. دليل آن نيز دهها و صدها و هزاران تأليف است كه در كتابخانه هاى مختلف در جاى جاى دنيا از ايشان برجاى مانده است.

علوم حديث:سخن شما صحيح است؛ اما در قرنهاى اخير مى بينيم كه اين بعد امامان زيدى رو به ضعف نهاده است؛ مثلاً پس از امام قاسم بن محمد شهارى در دو قرن اخير ما از امامان زيدى كتاب و فعاليتهاى علمى چشمگيرى مشاهده نمى كنيم. آيا اين مطلب صحيح است يا اينكه فعاليتهايى وجود داشته و ما از آنها آگاه نيستيم؟

بعضى از تأليفات يافت مى شود و برخى از ايشان كتاب ننوشته اند و به نوشتن اشتغال نداشته اند. برخى از ايشان مثلاً به تدريس يا به جهاد و عمل مشغول بوده اند و اما از جهت نوشتارى چيزى ننوشته اند.

اين مطلب تازگى ندارد و مخصوص دوره اخير نيست، در دوره هاى بسيارى اين اتفاق افتاده است. چه بسا از ابتداى قرن سوم و چهارم امامانى وجود داشته باشند كه كتابى ننوشته باشند و امامانى باشند كه كتابهاى فراوانى تأليف نموده باشند. اين مطلب مربوط به اين قرن يا اين زمان بخصوص نيست.

علوم حديث:شما در قبال فعاليتها و تلاشهاى خاورشناسانى كه در دوران اخير و در قرن گذشته به يمن روى آورده اند، چه اقدامى به عمل آورده ايد؟ مى دانيم كه مسند الامام زيد بن على اولين بار در ايتاليا و توسط گرفينى به چاپ رسيد. اين اولين چاپ مسند بود؛ همچنان كه تلاشهاى ديگرى از سوى خاورشناسان به چشم مى خورد.

آنها تلاش مى نمايند تا به فرهنگ شما و فرهنگ زيدى نزديك شوند. شما به عنوان يك پژوهشگر و دانشمند زيدى چه اقدامى نموده ايد؟

خاورشناسان به يمن و ساير سرزمينها براى مقاصد خاصى آمدند. برخى به انگيزه صرفاً علمى آمدند و برخى براى مقاصد غير علمى و نامشروع به سرزمينهاى شرقى وارد شدند. آمدند تا فرهنگ ما را به تاراج ببرند. آمدند تا با افكار و نظريات ما آشنا شوند و تلاش كنند تا سياستشان را بر پايه شناخت حقيقى ما بنا كنند. مقاصد آنها در اكثر اوقات، مقاصدى فقط علمى نبود. بسيارى از خاورشناسانى كه به يمن آمدند، فرهنگ ما را به تاراج بردند. آنها را از گنجينه هاى خود و از مناطق شناخته شده و از مراكز علم خارج ساخته و به بهايى اندك خريدند و برخى دزديدند و به يغما بردند.

بنگريد به كتابخانه امپروزيانا كه يك خاورشناس بيشتر از دو هزار نسخه خطى را از يمن خارج ساخته و در آنجا جاى داده است. وجود دهها و هزارها نسخه مخطوط در جاى جاى دنيا نشان از اين سرقتها دارد؛ در برلين، در موزه بريتانيا و در كتابخانه هاى ديگر، حتى در استراليا و هند همه آنها نتيجه سرقت و به يغما بردن آنها و يا هرچه بناميم است. اين خاورشناسان مقاصدشان فقط علمى نبود ، مگر در بعضى از حالات نادر .

علوم حديث:بهتر است برگرديم به سخنى درباره همكاريهاى بين جمهورى اسلامى و يمن، خصوصاً در دوران اخير كه بسيارى از مخطوطات يمنى به چاپ رسيده، على الخصوص آنچه مربوط به حديث است؛ مانند مناقب اميرالمؤمنين كه توسط علامه شيخ محمدباقر محمودى تحقيق شده و محاسن الازهار حميدبن احمد محلى كه باز توسط ايشان تحقيق شده است. همچنين از سوى مركز ما(مركز تحقيقات دارالحديث) بعضى از كتب تراثى شما مانند المراتب ابى القاسم بستى به چاپ رسيده است. اين كارها را چگونه ارزيابى مى كنيد؟ آيا نظرى در اين رابطه داريد؟

· از تلاش شما بايد سپاسگزارى نمود. من بسيار خوشحال مى شوم هر وقت مى بينم كه كتابى از كتابهاى ما تحقيق، چاپ و منتشر شده است و ناراحت مى شوم آن گاه كه مى بينم بر يكى از كتابها اضافاتى كه احياناً با متن كتاب يا سياق كتاب و هدف مؤلف ناهمخوان است افزوده مى شود.

هر گاه يكى از كتب زيديه تحقيق مى شود و محقق نظر خويش را مثلاً درباره مسح پا در وضو يا نظرش را درباره قياس ابراز مى دارد و به زيديه انتقاد روا مى دارد و چنين و چنان مى گويد، نمى دانم آيا بايد به آن تحقيق گفت يا دخالت.

تحقيق همواره بايد براى خدا باشد و بايد در خدمت متن باشد، نه اعتراضى بر متن. بعضى از محققان را مى بينيم كه مثلاً به تحقيق كتابى در امامت مى پردازند و از طرح بعضى از تعليقاتى كه مستقيماً با هدف نويسنده كتاب يا نص كتاب يا سياق كتاب در تعارض است دريغ نمى ورزند، البته همه محققان را نمى گويم.

من از برادران محقق مى خواهم كه از اين تراث مراقبت و مواظبت نمايند و امانت دارى كند و آراى مذهبى خويش و عقايد خود را در متن و يا در حاشيه نيفزايند تا عمل آنها در نظر ما باارزش و ثمربخش باشد و اين تلاشها را در شكلى صحيح و درخور بينيم.

بايد از تلاش علامه شيخ محمدباقر محمودى قدردانى كرد. وقتى كه كتاب مناقب اميرالمؤمنين به دست ما رسيد مسرور شديم، مسرّتى كه با هيچ
شادمانى ديگر مساوى نبود و نيز از تحقيق عميق، دقيق و منصفانه وى خوشحال شديم.

تحقيق اين كتاب با تحقيق كتاب محاسن الازهار تفاوت دارد. نمى دانم چرا ايشان در محاسن الازهار حرص افزودن تعليقه داشته است. همچنين در المراتب ابى القاسم البستى.

كتابهاى زيباى ديگرى نيز وجود دارد كه إرشاد المؤمنين إلى نهج البلاغه يكى از آنهاست، هرچند نمونه اى از تعليقاتى كه گفتيم بدان افزوده شده است.

كتابهاى ديگرى نيز هست كه درباره زيديه نوشته شده است و به شناسايى امام زيد بن على پرداخته است. ما درباره برخى از آنها نظر داريم. برخى از آنها در تلاش است كه ما را از زيدى بودنمان جدا سازد و تلاش مى كند تا ما را در اصول به معتزله منسوب بدارد و در فروع به ابى حنيفة و از شستن پا در وضو و قياس منع نمايد و ما را از زيدى بودن خارج سازد.

من به همه كسانى كه درباره زيديه كتاب مى نويسند توصيه مى كنم كه از مبادى و منابع اصيل زيديه استفاده نمايند. و براى شناخت شخصيت زيديه به كتابها و اصولى كه اين گروه قبول دارد مراجعه نمايند تا اينكه نوشتارشان سرشار از مطالب صحيح گردد و در نوشتن درباره اين موضوع به آنچه ديگران درباره زيديه نوشته اند اعتماد نكنند.

اين آن چيزى بود كه من مى خواستم بگويم. از حسن ظن شما نسبت به خود متشكرم. من طلبه اى كوچك هستم و سرمايه ام اندك است. اميدوارم كه سخنانم براى شما مفيد بوده باشد.


[1] . سوره توبه، آيه 101.

/ 1