حج، اعمال و نيايش ها - مأموریت های مشکوک در سرزمین های مقدس (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مأموریت های مشکوک در سرزمین های مقدس (1) - نسخه متنی

حسن سعید؛ مترجم: اصغر قائدان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید






















حج، اعمال و نيايش ها

خاطرات وارتيما توصيف مكه را، آغاز مى كند، آنجا كه درفصلى به استحكام بناى آن اشاره مى كند و مى نويسد: مكه شهرى زيبا است كه شش هزار خانواده را درخود جاى داده و خانه هايش، همانند خانه هاى مردم ايتاليا بى نهايت زيبا است. او مى گويد: بعضى خانه ها قيمت شان برابر با سه يا چهار هزار دوك است. و مى افزايد مكه داراى قله و حصار نبوده نيست; زيرا سنگ هاى طبيعى كوهستان هاى اطرافش، همان دژهايى هستند كه آن را محاصره كرده اند. اين شهر، داراى چهار دروازه است.

هنگامى كه مسافر شامى به مكه مى رسد، قافله مصرى پيشتر به آنجا رسيده است و به همين جهت «وارتيما» به ذكر آن كاروان مى پردازد كه حدود 64 هزار شتر داشته، و يك صد برده براى حفاظت و پاسدارى، در آن كار مى كرده اند و با همان روش مسخره آميزش، كه حاكى از تعصب و ضديت او با اسلام است، مى گويد: همانا خداى منزه و متعال، اين شهر را نفرين كرده است، پس آن را زمينى بى آب و علف، و خالى از كشت و زرع قرار داده هيچ گياه و درختى در آن نمى رويد. اين شهر، بيشتر خوراكى ها و نيازمندى هايش را، از طريق درياى سرخ از قاهره وارد مى كند.

فارتيما جمعيت انبوه حاجيان را، كه در زمين، يك جا اجتماع كرده باشند، نديده است.

و على رغم اينكه به توصيف شعائرى در مكه انجام مى شود، علاقمند است، و على رغم حرصى كه بر توصيف چيزهاى ديگرى كه چشمانش به آن ها افتاده و يا گوش هايش به آن ها مى افتد، دارد، اما چيزى درباره حجرالاسود نياورده است.

اوآن «برج» دروسط مسجدالحرام; يعنى كعبه را توصيف كرده و ما را از آن جمعيت انبوه، كه در 22 مارس (أيار) سال 1503م. (در موعد عيد قربان) در آن جا جمع شده اند آشنا ساخته، مى گويد: «جشن در بامداد، پيش از طلوع فجر، آغاز مى شود و مردم هفت بار، پيرامون كعبه طواف كرده و گوشه هاى آن را مى بوسند و غالبا نمى توانند زواياى آن را لمس كنند».

دراينجا اين پرسش پيش مى آيد كه «وارتيما» چه زمانى، داخل بيت الله الحرام شده، آيا اساس و اصل گفته هايش، مبتنى بر حرف هايى است كه در مورد موقعيت او گفته شده است; يعنى اين كه او، از جايى دور، ناظر ومراقب حاجيان بوده وبراى پاسدارى و حراست، روى ديوارها، در بلندترين جاهاى آن خانه مقدس، مى ايستاده است؟ او سپس چاه زمزم راتوصيف كرده، مى گويد: اين چاه داراى قبه زيبايى است و عمق آن به هفتاد قامت مى رسد، و معمولا شش مرد، پيرامون اين چاه، مى ايستند تا مردم را از آن آب بنوشانند. و اين مردان، سه سطل از آن آب زمزم را بر روى هر يك از حاجيان، فرو مى ريزند و با همين آب ها از فرق سر، تا كف پا شسته مى شود، گرچه تمام لباسش را از حرير دوخته باشند.

پس از آن، ما را از جايى با خبر مى سازد كه خون حيوانات قربانى در آن ريخته مى شود; چنانكه مى گويد: در منا، بيرون مكه، آن جا گروه متراكمى از نيازمندان را ديدم كه افزون بر بيست هزار نفر بودند و اينها، خندق هايى درزمين، مى كندند كه آتش هايى را با مدفوع حيوانات شعلهور مى ساختند و گوشت هايى راكه به آن ها داده مى شد، بر روى اين آتش ها بريان مى ساختند و در حالى كه در جايگاه هاى خويش بودند مى خوردند، سپس مختصر هديه اى كه امپراتور حبشه براى سلطان مكه فرستاده بود، توصيف مى كند و آن عبارت بود از يك جفت حيوان شاخ دار. پس از آن كه «وارتيما» در مدينه و مكه، همه مناسك حج را انجام داد، چنان كه مى گويد: توانسته است با حيله از كاروان و دوستانش كه مراقبان و پاسداران قافله بودند، به سوى جده بگريزد و از آن جا از راه درياى سرخ، در سفرى دريايى به سوى ايران برود و از آن جا به جاهاى ديگر تا ظاهراً مأموريت خود را تكميل كند.

/ 13