مشايخ روايت ابن عقده - ابن عقده و مقام او در حدیث نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ابن عقده و مقام او در حدیث - نسخه متنی

عبدالمهدی جلالی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مشايخ روايت ابن عقده

ابن عقده در مسير دشوار جستجوى حديث، دست ارادت به استادان و مشايخ حديث فراوانى داده و در هر ديدار، كوشيده است گنجينه روايى خود را هرچه غنى تر و پربارتر سازد. البته بايد دانست كه او در پايان عمر، مجدّدا به بغداد بازگشت و در اين شهر، به نقل و روايت احاديث، همّت ورزيد. در ميان مشايخ روايت او مى توان از اين كسان يادكرد:

ابن كريب (محمدبن علاءبن كريب همدانى كوفى، از حافظان نامدار كوفه)[29]، محمدبن عبيدالله منادى، على بن داود قنطرى، حسن بن مكرم، يحيى بن أبى طالب، احمدبن ابى خيثمه، عبدالله بن روح مدائني و اسماعيل بن اسحاق قاضى (كه به گفته ابن جعابى، بار اوّل كه ابن عقده به بغداد سفركرده، از او حديث شنيده است).[30]

قزوينى در «الإرشاد»، نام بيش از پانزده تن ديگر از مشايخ روايى ابن عقده را ذكر كرده است.[31]

راويان ابن عقده

تعداد پرشمارى از روايتگران و پژوهندگان حديث، از ابن عقده روايت كرده اند؛ بزرگان و حافظانى نظير: ابوبكربن جعابى، عبدالله بن عدى جرجانى، ابوالقاسم طبرانى، محمدبن مظفر، ابوالحسن دارقطنى، ابوحفص بن شاهين، عبدالله بن موسى هاشمى، عمربن ابراهيم كتانى، ابوعبيداللّه مرزبانى و شمارى ديگر كه با نامبردگان در يك طبقه قرار داشته اند و راويانى كه در طبقات بعدى بوده اند.[32] ابوعلى حافظ نيشابورى و ابواحمد كرابيسى كه هردو از حافظان بزرگند، از ديگر روايتگران روايات ابن عقده اند.[33] مشايخ اجازه شيخ طوسى، پنج تن اند كه يكى از آنان «احمدبن محمدبن موسى» معروف به «ابن الصّلت»، از راويان حديث ابن عقده است و شيخ، كتب ابن عقده را توسط او روايت كرده است.[34]

علماى عامّه و ابن عقده

در ميان عالمان و رجاليان عامّه، دو ديدگاه مثبت و منفى درباره ابن عقده وجود دارد. يكى از علّتهاى وجود ديدگاه منفى را بايد تفاوت مذهب و تعصّبات فكرى دانست.

شمس الدين ذهبى درباره او مى نويسد:

«ابن عقده، حافظ و علاّمه و يكى از استوانه هاى حديث، نادره دوران و صاحب مصنّفاتى ـ كه خالى از ضعف هم نيست ـ مى باشد».[35]

ابوعبدالله نيشابورى گويد:

به ابوعلى حافظ گفتم: «برخى از مردمان درباره ابن عقده، حرفهايى مى زنند». پرسيد: «در چه موردى؟» گفتم: «اين كه او در ذكر سخنان ضعيف و نامتناسب از اشخاص مجهول، بى نظير است!» ابوعلى حافظ اظهار داشت: «خودت را بيهوده با آن حرفها مشغول نكن! ابن عقده، امامى حافظ است؛ موقعيت او، منزلت و مكانت شخصى است كه از تابعان و اتباعشان سؤال و روايت مى كند (نه از اشخاص متفرقه و مجهول)».[36]

با دقت و تأمل در روايت فوق، احتمال وجود و بروز انگيزه هاى غرض آلود، همچون حسادت، تنگ نظرى و انحصارطلبى، در برخى منتقدان ابن عقده (كه نوعا از طايفه علما و محدّثان عامه مى باشند) را منتفى نمى دانيم. در مقابل، اشخاصى چون دعلج بن احمدبن دعلج بن عبدالرحمان سجستانى معدّل ثقه را مى بينيم كه كتاب خود، تحت عنوان «المسند» را براى ابن عقده مى فرستد تا در آن بنگرد ـ و نظر دهد ـ و در اجزاى كتاب، بين هردو برگ، دينارى مى نهد.[37]

/ 8