مهدى مهريزى رشد و بالندگى زنان، پس از بعثت رسول خدا(ص) و در پرتو آيين اسلام جاى ترديد ندارد. جهت گيرى كلى آيات قرآنى، سخنان و سيره پيامبر عامل اصلى اين حركت تكاملى به شمار مى رود. ورود زنان را به عرصه هايى كه پيش از آن سابقه نداشت، چون تعليم و تعلم، يكى از شواهد عينى اين بالندگى بايد قلمداد كرد. آشكار است كه مصدر تعليم و تعلم و روى آوردن به دانش و معرفت، در آن عصر، قرآن و حديث بود و بررسى تعامل زنان با اين دو مصدر در طول تاريخ اسلام مى تواند اين حقيقت را بيشتر روشن سازد. گرچه بايد اذعان داشت كه همه آنچه در گذشته در حوزه امور زنان اتفاق افتاده، به ثبت نرسيده و به اين حقيقت بايد تا اندازه اى تَن داد كه تاريخ را مردان نوشته اند، اما كاويدن در منابع موجود، پرده هاى بسيارى را از روى حقيقت بر كنار مى زند. اين نوشتار مى كوشد روزنه اى را براى نشان دادن سهم زنان در نشر حديث، دانشهاى حديثى و معارف ويژه حديث در تاريخ پانزده قرن اسلامى بگشايد تا سرمايه تتبع و جست و جو و تحليل عميق تر باشد؛ چرا كه نشان دادن تمامى زواياى مسئله در توان محدود يك تَنْ و چند تَنْ نمى گنجد. در اين نوشتار نخست به منبع شناسى در اين زمينه پرداخته و سپس حوزه هاى تأثيرگذارى و سهيم بودن زنان به اجمال گزارش مى شود و در مرحله سوم تحليل و نمودارهايى از مباحث قبل ارائه خواهد شد.
بخش يك - منبع شناسى سهم زنان در نشر حديث
گرچه همه منابع تفسيرى، حديثى و تاريخى در تحقيق اين موضوع مى بايست مورد مطالعه و مراجعه قرار گيرد، ليك در اينجا به معرفى منابعى اهتمام مى شود كه تمامى اثر يا بخشى از آن ويژه اين مسئله است. اين منابع را مى توان در چهار گروه دسته بندى كرد: الف . كتب طبقات و رجال شيعه و اهل سنت؛ ب . كتب اختصاصى رُوات زن؛ ج . كتب گردآورى احاديث زنان؛ د . منابع تحليلى پيرامون سهم زنان در نشر حديث.