دلالت قرآن بر وجود روح - دروس معارف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دروس معارف - نسخه متنی

نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دلالت قرآن بر وجود روح

قرآن كريم در برخى آيات ديگر كه در باره خلقت انسان بحث كرده و مربوط به معاد و حيات اخروى نيست، اين مطلب را گوشزد كرده كه در انسان حقيقتى هست از جنس و سنخ ماوراى جنس آب و گل. در باره آدم اوّل مى گويد: «وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ روحى.» (1) از روح خود در او دميدم.

[ 1ـ حجر / 29.
]

مسأله روح و نفس و بقاى روح پس از مرگ از امّهات معارف اسلامى است. نيمى از معارف اصيل غيرقابل انكار اسلامى بر اصالت روح و استقلال آن از بدن و بقاء بعدالموت آن استوار است، همچنانكه انسانيّت و ارزش هاى واقعى انسانى بر اين حقيقت استوار است و بدون آن، همه آن ها موهوم محض است.

تمام آياتى كه صريحاً زندگى بلافاصله پس از مرگ را بيان مى كنند كه نمونه هايى از آن ها در اينجا آورده و مى آوريم دليل است كه قرآن روح را واقعيّتى مستقلّ از بدن و باقى بعد از فناى بدن مى داند.

برخى مى پندارند كه از نظر قرآن، روح و نفسى در كار نيست; انسان بامردن پايان مى پذيرد; يعنى پس از مرگْ شعور و ادراك و سرور و رنجى در كار نيست تاآنگاه كه قيامت كبرى به پا شود و انسان حيات مجدّد بيابد. تنها آن وقت است كه انسان بار ديگر خود را و جهان را مى يابد. ولى آياتى كه صريحاً حيات بلافاصله پس ازمرگ را بيان مى كند دليل قاطعى است بر ردّ اين نظريّه.

اين گروه مى پندارند دليل قائلين به روح، آيه كريمه «قُلِ الرُّوحُ مِنْ أمْرِ رَبّى» (1) است و مى گويند در قرآن مكرّر نام روح به ميان آمده در حالى كه مقصود چيز ديگر است; اين آيه نيز همان معنى را طرح كرده كه در آن آيات طرح شده است.

اين گروه نمى دانند كه دليل قائلين به روح اين آيه نيست، در حدود بيست آيه ديگر است. تازه اين آيه به كمك آيات ديگرى كه ذكر روح در آن آيات آمده كه برخى به صورت مطلق (روح) و بعضى به صورت هاى مقيّد (روحنا، روح القدس، روحى، روحاً مِن أمرنا، و غيره) آمده است و از آن جمله در مورد انسان با تعبير «وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ روحى» آمده است، نشان دهنده اين است كه از نظر قرآن حقيقتى وجود دارد برتر از ملائكه و برتر از انسان به نام روح. ملائكه و انسان ها واقعيّت «امرى» (دارند) يعنى روح خويش را از فيض او به اذن پروردگار دارند. يعنى مجموع آيات روح به ضميمه آيه «وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ روحى» كه در باره انسان آمده است نشان مى دهد كه روح انسان واقعيّتى غيرمادّى دارد. (2)

تنها قرآن نيست كه اصالت روح را در آيات متعدّد خود تأييد كرده است; در حدّ تواتر در كتب حديث و دعا و نهج البلاغه از جانب رسول اكرم و ائمّه اطهار اين مطلب تأييد شده است. حقيقت اين است كه انكار روحْ يك انديشه كثيف متعفّن غربى است كه از حسّى گرايى و مادّيگرايى غربى سرچشمه مى گيرد و متأسّفانه دامنگير برخى پيروان با حُسن نيّت قرآن هم شده است.
[ 1ـ اسراء / 85 .

2ـ رجوع كنيد به تفسير الميزان، متن عربى، ج 13، ص 195 ذيل آيه كريمه قُلِ الرُّوحُ مِنْ أمْرِ رَبّى و ج 3، ص 270 ـ 275 ذيل آيه كريمه يَوْمَ يَقومُ الرُّوحُ و الْمَلائِكَةُ صَفّاً. (نبأ / 38)

]

/ 243