تنبيه و عبرت - دروس معارف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دروس معارف - نسخه متنی

نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تنبيه و عبرت

نوع اول مجازات همان كيفرها و مقرّرات جزائى است كه در جوامع بشرى به وسيله مقنّنين الهى يا غير الهى وضع گرديده است. فايده اين گونه مجازات ها دو چيز است; يكى جلوگيرى از تكرار جرم به وسيله خود مجرم يا ديگران از طريق رعبى كه كيفر دادن ايجاد مى كند; و به همين جهت مى توان اين نوع از مجازات را «تنبيه» ناميد. فايده ديگر، تشفّى و تسلّى خاطر ستمديده است و اين در مواردى است كه از نوع جنايت و تجاوز به ديگران باشد.

حسّ انتقامجويى و تشفّى طلبى در بشر بسيار قوى است و در دوره هاى ابتدائى و جامعه هاى بدوى ظاهراً قوى تر بوده است. اگر جانى را از طريق قانون، مجازات نمى كردند، تباهى و فساد بسيارى در جامعه پديد مى آمد. اين حس، هم اكنون هم در بشر هست، نهايت اينكه در جوامع متمدّن اندكى ضعيف تر يا «پنهان تر» است. انسان ستمديده دچار عقده روحى مى گردد، اگر عقده او خالى نگردد
[ 1ـ سبأ / 5 .

2ـ مجموعه آثار، ج 1، ص 239 ـ 225 ; عدل الهى، ص 215 ـ 201.

3ـ اين بحث را استاد در كتاب عدل الهى براى پاسخ اشكال بى تناسبى جُرم و مجازات هاى اخروى مطرح كرده اند.
]

ممكن است ـ به طور آگاهانه يا ناآگاهانه ـ روزى مرتكب جنايت گردد. ولى وقتى كه ستمگر را در برابر او مجازات كنند، عقده اش باز مى گردد و روانش از كينه و ناراحتى پاك مى شود.

قوانين جزائى براى تربيت مجرمين و براى برقرارى نظم در جامعه ها ضرورى و لازم است; هيچ چيز ديگرى نمى تواند جانشين آن گردد. اين كه برخى مى گويند بجاى مجازات بايد مجرم را تربيت كرد و به جاى زندان بايد دارالتأديب ايجاد كرد، يك مغالطه است; تربيت و ايجاد دارالتأديب، بى شبهه لازم و ضرورى است و مسلّماً تربيت صحيح از ميزان جرائم مى كاهد; همچنانكه نابسامانى اجتماعى يكى از علل وقوع جرائم است و برقرارى نظامات اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى صحيح نيز به نوبه خود از جرائم مى كاهد; ولى هيچيك از اين ها جاى ديگرى را نمى گيرد; نه تربيت و نه نظامات عادلانه جانشين كيفر و مجازات مى گردد، و نه كيفر و مجازات جانشين تربيت صحيح و نظام اجتماعى سالم مى شود.

هر اندازه تربيت، درست ونظام اجتماعى، عادلانه و سالم باشد باز افرادى طاغى و سركش پيدا مى شوند كه تنها راه جلوگيرى از آن ها مجازات ها و كيفرهاست كه احياناً بايد سخت و شديد باشد.

از طريق تقويت ايمان و ايجاد تربيت صحيح و اصلاح جامعه و از بين بردن علل وقوع جرم مى توان از تعداد جرم ها و جنايت ها تا حدود زيادى كاست و بايد هم از اين راهها استفاده كرد، ولى نمى توان انكار كرد كه مجازات هم در جاى خود لازم است و هيچيك از امور ديگر اثر آن را ندارد. بشر هنوز موفق نشده است و شايد هم هيچوقت موفق نشود كه از طريق اندرزگويى و ارشاد و ساير وسائل آموزشى و پرورشى بتواند همه مردم را تربيت كند، و اميدى هم نيست كه تمدن و زندگى مادّى كنونى بتواند وضعى را بوجود آورد كه هرگز جرمى واقع نشود. تمدن امروز نه تنها جرم ها را كم نكرده است، بلكه به مراتب آن ها را بيشتر و بزرگتر كرده است.

دزدى هايى كه در قديم به شكل آفتابه دزدى، جيب بُرى يا سرگردنه گرفتن انجام مى گرفت امروز به هزار رنگ و شكل مرئى و نامرئى، زير پرده و روى پرده انجام مى گيرد; روى پرده اش هم كم نيست، مى بينيم يك كشتى و يا چند كشتى را از دريا مى دزدند.

به دلائلى كه ذكر شد بايد پذيرفت كه وضع مجازات ها و كيفرهاى قرار دادى براى اجتماعات بشرى لازم و مفيد است ولى چنان كه قبلا گفته شد لازم است وضع كنندگان مقرارت جزائى، تناسب جرم و مجازات را رعايت كنند.

اما نكته جالب اين است كه اين گونه مجازات ها در جهان آخرت معقول نيست; زيرا در آنجا نه

جلوگيرى از تكرار جرم مطرح است نه تشفّى; نه آخرت جاى عمل است تا عقوبت كردن انسان به اين منظور باشد كه دوباره مرتكب كردار زشت نشود، و نه خدا ـ العياذباللّه ـ حس انتقامجويى و تشفّى (طلبى) دارد كه بخواهد براى خالى كردن عقده دل خود انتقام بگيرد، و نه در آنجا مسأله تشفّى قلب مظلومين مطرح است، خصوصاً اگر آن مظلوم از اولياء خدا و مظاهر رحمت واسعه الهيّه باشد; بديهى است كه براى غير اولياء نيز در جهان وانفسا اندكى خير و رحمت و مغفرت بر يك دنيا انتقام از دشمن ترجيح دارد.

به علاوه، همه عذاب ها كه مربوط به حقوق مردم نيست تا گفته شود عدل الهى ايجاب مى كند كه رضاى دل مظلومين از راه انتقام از ظالم تحصيل شود. قسمت مهمى از عذاب ها مربوط است به شرك، ريا، ترك عبادت خدا و امثال اين ها كه «حقّ اللّه» است نه «حقّ الناس»; و در اين گونه موارد هيچ يك از دو اثر و خاصيتى كه براى مجازات هاى دنيوى هست وجود ندارد.

/ 243