عذاب اخروى
مجازات هاى جهان ديگر، رابطه تكوينى قوى ترى با گناهان دارند. رابطه عمل و جزا در آخرت نه مانند نوع اول، قراردادى است و نه مانند نوع دوم از نوع رابطه علّى و معلولى است، بلكه از آن هم يك درجه بالاتر است. در اينجا رابطه «عينيّت» و «اتّحاد» حكمفرماست; يعنى آنچه كه در آخرت به عنوان پاداش يا كيفر به نيكوكاران و بدكاران داده مى شود تجسّم خود عمل آن هاست.قرآن كريم مى فرمايد:
يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْس ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْر مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سوء تَوَدُّ لَوْ اَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ اَمَداً بَعيداً. (1)
روزى كه هر كس آنچه از كار نيك يا زشت انجام داده است حاضر مى بيند، آرزو مى كند كه كاش بين او و بين كار زشتش مسافت درازى فاصله مى بود.
[ 1ـ آل عمران / 30. ]
در جاى ديگر مى فرمايد:
وَ وَجَدوا ما عَمِلوا حاضِراً وَ لايَظْلِمُ رَبُّكَ اَحَداً. (1)
آنچه را كه انجام داده اند حاضر مى يابند و پروردگار تو به احدى ستم نمى كند.
در جاى ديگر مى فرمايد:
يَوْمَئِذ يَصْدُرُ النّاسُ اَشْتاتاً لِيُرَوْا اَعْمالَهُمْ، فَمَنْ يَعْمَلْ مِثقالَ ذَرَّة خَيْراً يَرَهُ، وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة شَرّاً يَرَهُ. (2)
در اين روز مردم گروه گروه بيرون مى آيند تا در نمايشگاه اعمال، اعمال آن ها به آن ها ارائه داده شود. پس هر كس هموزن يك ذرّه، كار نيك كند آن را مى بيند و هر كس هموزن يك ذرّه، كار زشت كند مى بيند.
در آيه اى كه به قول برخى از مفسرين آخرين آيه اى است از قرآن كه نازل شده است مى فرمايد:
وَ اتَّقوا يَوْماً تُرْجَعونَ فيهِ اِلَى اللّهِ ثُمَّ تُوَفّى كُلُّ نَفْس ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لايُظْلَمونَ. (3)
و بپرهيزيد از آن روز كه بسوى خدا بازگشت داده مى شويد، آنگاه به هر كسى آنچه كه فراهم كرده است به تمام و كمال پرداخت مى گردد و به آنان ستم نمى شود.
در باره مال يتيم خوردن تعبير قرآن كريم اين است:
اِنَّ الَّذينَ يَأْكُلونَ اَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً اِنَّما يَأْكُلونَ فى بُطونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعيراً. (4)
آنان كه اموال يتيمان را به ستم مى خورند، جز اين نيست كه در شكم خويش آتش فرو مى برند و بزودى در آتشى افروخته مى افتند.
يعنى مال يتيم خوردن عيناً آتش خوردن است اما چون در اين دنيا هستند نمى فهمند، به محض اينكه حجاب بدن كنار رفت و از اين جهان بيرون شدند آتش مى گيرند و مى سوزند.
قرآن كريم باورداران را چنين اندرز مى دهد:
يا اَيُّهَا الَّذين آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَد وَ اتَّقُوا اللّهَ... (5)
اى ايمان داران، پرواى خدا را داشته باشيد، و هر كسى بايد بنگرد كه چه چيزى براى فرداى خود پيش فرستاده است، و از خدا پروا كنيد... .
[ 1ـ كهف / 49 .
2ـ زلزال / 6 ـ 8 .
3ـ بقره / 281.
4ـ نساء / 10.
5ـ حشر / 18.
]
لحن قاطع و صريح عجيبى است، به صورت امر مى فرمايد: هر كس بايد بنگرد كه براى فرداى خود چه پيش فرستاده است. سخن از پيش فرستادن است; يعنى شما عيناً همان چيزهايى را كه اكنون مى فرستيد خواهيد داشت، لذا درست بنگريد كه چه مى فرستيد.
همچون كسى كه وقتى در سفر است اشيائى را خريدارى كرده و پيش از خود به وطن خود مى فرستد; او بايد دقت كند، زيرا وقتى از سفر برگشت و به وطن خويش رسيد، در بسته بندى هاى پستى اى كه فرستاده است همان چيزهايى است كه خودش تهيه كرده است; ممكن نيست كه نوعى كالا پيش فرستد، و هنگام بازگشت به وطن به نوعى ديگر دست يابد.
در اين آيه كريمه، دو بار كلمه «اِتَّقُوا اللّهَ» آمده است و بين آن ها فقط يك جمله كوتاه وجود دارد: «وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَد». شايد در قرآن كريم، مشابهى نداشته باشد كه با اين فاصله كوتاه دو بار امر به تقوا شده باشد.
باز هم قرآن كريم مى فرمايد:
اِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ، وَ اِذَا النُّجومُ انْكَدَرَتْ، وَ اِذَا الْجِبالُ سُيِّرَتْ، وَ اِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ، وَ اِذَا الْوُحوشُ حُشِرَتْ، وَ اِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ، وَ اِذَا النُّفوسُ زُوِّجَتْ، وَ اِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ، بِاَىِّ ذَنْب قُتِلَتْ، وَ اِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ، وَ اِذَا السَّماءُ كُشِطَتْ، وَ اِذَا الْجَحيمُ سُعِّرَتْ، وَ اِذَا الْجَنَّةُ اُزْلِفَتْ، عَلِمَتْ نَفْسٌ ما اَحْضَرَتْ. (1)
آن زمان كه خورشيد از درخشش بيفتد; ستارگان بى فروغ شوند; كوه ها سير داده شوند; شتران آبستن به حال خود رها گردند; حيوانات وحشى جمع شوند; درياها مشتعل شوند; جان ها جفت گردند; درباره دخترانى كه زنده بگور شده اند پرسش شود كه به موجب چه گناهى كشته شدند؟ نامه ها گشوده شود; آسمان بركنده شود; دوزخ افروخته گردد و بهشت نزديك آورده شود هر كس خواهد دانست چه آماده و حاضر كرده است.
يعنى آنچه به آدمى در آن جهان مى رسد، اعمّ از نعيم بهشتى و عذاب دوزخى، همه، چيزهايى است كه آدمى خودش آماده و حاضر ساخته است، الاّ اينكه در اين دنيا آن ها را نمى شناسد و در آخرت آن ها را خواهد شناخت; و اين مضمون آيات بسيارى از قرآن كريم است كه مى فرمايد روز قيامت خدا به شما خبر مى دهد كه شما چه مى كرديد; يعنى شما اكنون خبر نداريد كه چه كار مى كنيد، روز رستاخيز
[ 1ـ تكوير / 1 ـ 14.
]
از كار خويش با خبر مى شويد و كردار خود را خواهيد شناخت.
قُلْ اِنَّ الْمَوْتَ الَّذى تَفِرّونَ مِنْهُ فَاِنَّهُ مُلاقيكُمْ ثُمَّ تُرَدّونَ اِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلون. (1)
بگو: مرگى كه از آن مى گريزيد بزودى با شما ملاقات خواهد داشت; آنگاه به سوى داناى پنهان و آشكار، برگردانيده مى شويد; پس شما را به كردارهايتان آگاه مى سازد.
مجازات آخرت، تجسّم يافتن عمل است. نعيم و عذاب آنجا همين اعمال نيك و بد است كه وقتى پرده كنار رود تجسّم و تمثّل پيدا مى كند; تلاوت قرآن صورتى زيبا مى شود و در كنار انسان قرار مى گيرد; غيبت و رنجانيدن مردم به صورت خورش سگان جهنّم در مى آيد.
به عبارت ديگر اعمال ما صورتى مُلكى دارد كه فانى و موقّت است و آن همان است كه در اين جهان به صورت سخن يا عملى ديگر ظاهر مى شود; و صورتى و وجهه اى ملكوتى دارد كه پس از صدور از ما هرگز فانى نمى شود و از توابع و لوازم و فرزندان جدا ناشدنى ماست. اعمال ما از وجهه ملكوتى و چهره غيبى باقى است و روزى ما به آن اعمال خواهيم رسيد و آن ها را با همان وجهه و چهره مشاهده خواهيم كرد; اگر زيبا و لذتبخش است نعيم ما خواهد بود و اگر زشت و كريه است آتش و جحيم ما خواهد بود.
در حديث است كه زنى براى مسأله اى به حضور رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) مشرّف شد، وى كوتاه قد بود، پس از رفتنش عايشه كوتاه قدّى وى را با دست خويش تقليد كرد; رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) به وى فرمودند: خلال كن. عايشه گفت: مگر چيزى خوردم يا رسولَ اللّه؟! حضرت فرمود: خلال كن. عايشه خلال كرد و پاره گوشتى از دهانش افتاد. (2)
در حقيقت حضرت با تصرّف ملكوتى، واقعيّت ملكوتى و اخروى غيبت را در همين جهان به عايشه ارائه دادند.
قرآن كريم در باره غيبت مى فرمايد:
و لايَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً، اَيُحِبُّ اَحَدُكُمْ اَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ اَخيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُموهُ (3) ..
مسلمانان از يكديگر غيبت نكنند، آيا كسى دوست مى دارد كه گوشت برادر خويش را در وقتى كه مرده است بخورد؟ نه، از اين كار تنفّر داريد.
[ 1ـ جمعه / 8 .
2ـ بحار، چاپ كمپانى، ج 15، جزء 4، ص 188.
3ـ حُجُرات / 12. ]
قيس بن عاصم كه از اصحاب رسول خدا (صلى الله عليه وآله) است نقل كرده كه روزى با گروهى از «بنى تميم» خدمت پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) شرفياب شدم، گفتم يا رسول اللّه! ما در صحرا زندگى مى كنيم و از حضور شما كمتر بهره مند مى گرديم، ما را موعظه فرماييد.
رسول اكرم نصايح سودمندى فرمود و از آن جمله چنين فرمود:
براى تو به ناچار همنشينى خواهد بود كه هرگز از تو جدا نمى گردد; با تو دفن مى گردد در حالى كه تو مرده اى و او زنده است. همنشين تو اگر شريف باشد تو را گرامى خواهد داشت و اگر نابكار باشد تو را به دامان حوادث مى سپارد. آنگاه آن همنشين با تو محشور مى گردد و در رستاخيز با تو برانگيخته مى شود و تو مسئوول آن خواهى بود. پس دقت كن كه همنشينى كه انتخاب مى كنى نيك باشد زيرا اگر او نيك باشد مايه انس تو خواهد بود و در غير اين صورت موجب وحشت تو مى گردد. آن همنشين، كردار تو است.
قيس بن عاصم عرض كرد دوست مى دارم كه اندرزهاى شما به صورت اشعارى درآورده شود تا آن را حفظ و ذخيره كنم و موجب افتخار ما باشد. رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) دستور فرمود كسى به دنبال حَسّان بن ثابت برود; ولى قبل از اينكه حسّان بيايد قيس خودش كه از سخنان رسول اكرم به هيجان آمده بود، نصايح رسول خدا را به صورت شعر در آورد و به حضرت عرضه داشت. اشعار اين است:
تَخَيَّرْ خَليطاً مِنْ فِعالِكَ اِنَّما
وَ لابُدَّ بَعْدَ الْمَوْتِ مِنْ اَنْ تُعِدَّهُ
فَاِنْ كُنْتَ مَشْغولا بِشَىْءفَلاتَكُنْ
فَلَنْ يَصْحَبَ الاِنْسانَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهِ
اَلا اِنَّما الاِنْسانُ ضَيْفٌ لاَِهْلِهِ
يُقيمُ قَليلا فيهِمُ ثُمَّ يَرْحَلُ.
قَرينُ الْفَتى فِى الْقَبْرِ ما كانَ يَفْعَلُ.
لِيَوْم يُنادَى الْمَرْءُ فيهِ فَيُقْبِلُ.
بَغْيرِ الَّذى يَرْضى بِهِ اللّهُ تُشْغَلُ.
وَ مِنْ قَبْلِهِ اِلاَّ الَّذى كانَ يَفْعَلُ.
يُقيمُ قَليلا فيهِمُ ثُمَّ يَرْحَلُ.
يُقيمُ قَليلا فيهِمُ ثُمَّ يَرْحَلُ.
ـ بناچار بايد همنشين خود را براى روز رستاخيز انتخاب كنى و آماده سازى.
ـ پس اگر بچيزى سرگرم مى شوى مراقب باش كه جز به آنچه خدا مى پسندد نباشد.
ـ زيرا آدمى پس از مرگ جز با كردار خويش قرين نمى گردد.
ـ همانا آدمى در خانواده خود ميهمانى بيش نيست كه اندكى در ميان ايشان درنگ و سپس كوچ مى كند. (1)
[ 1ـ خصال، صدوق، باب ثلاثه، شماره 93 .
]
در حديث است كه:
اِنَّما هِىَ اَعْمالُكُمْ رُدَّتْ اِلَيْكُمْ..
اين عذاب ها همان اعمال وكردارهاى شماست كه بسوى شما برگردانيده شده است.
آفرين بر سعدى، عالى سروده است:
هر دم از عمر مى رود نفسى
اى كه پنجاه رفت و در خوابى
خجل آنكس كه رفت و كار نساخت
عمر، برف است و آفتاب تموز
هر كه آمد عمارتى نو ساخت
برگ عيشى به گور خويش فرست
هر كه مزروع خود بخورد بخويد
اى تهيدست رفته در بازار
ترسمت بر نياورى دستار
چون نگه مى كنم نمانده بسى
مگر اين پنج روز دريابى
كوس رحلت زدند و بار نساخت
اندكى مانده، خواجه غرّه هنوز
رفت و منزل به ديگرى پرداخت
كس نيارد زپس تو پيش فرست
وقت خرمنش خوشه بايد چيد
ترسمت بر نياورى دستار
ترسمت بر نياورى دستار