جاذبه رحمت
مقدمتاً بايد به اين نكته توجه كنيم كه براى نيل به سعادت، علاوه بر جريان اعمال و گام هايى كه خود انسان برمى دارد، يك جريان ديگرى نيز هميشه در جهان است و آن جريان رحمت سابقه پروردگار[ 1ـ تفسير عيّاشى، ج 1، ص 2.
]
است. در متون دينى آمده است:
يا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ..
اى كسى كه رحمت او بر غضبش تقدّم دارد.
حافظ در غزل معروف خود مى گويد:
مزرع سبز فلك ديدم و داس مه نو
گفتم اى بخت بخسبيدى و خورشيد دميد
گفت با اينهمه از «سابقه» نوميد مشو
يادم از كِشته خويش آمد و هنگام درو
گفت با اينهمه از «سابقه» نوميد مشو
گفت با اينهمه از «سابقه» نوميد مشو
به هر حال اين واقعيتى است كه در نظام هستى، اصالت از آن رحمت و سعادت و رستگارى است و كفرها و فسق ها و شُرور، عارضى و غيراصيل مى باشند و همواره آنچه كه عارضى است به سبب جاذبه رحمت تا حدى كه ممكن است برطرف مى گردد. وجود امدادهاى غيبى و تأييدات رحمانى يكى از شواهد غلبه رحمت بر غضب است. مغفرت پروردگار و زايل ساختن عوارض گناه يكى ديگر از شواهد تسلّط رأفت و مهربانى او بر غضب و قهر مى باشد.