ب . نقش ايمان در بهبود روابط اجتماعى
انسان مانند برخى از جانداران ديگر، اجتماعى آفريده شده است. زندگى سالم اجتماعى آن است كه افراد قوانين و حدود و حقوق يكديگر را محترم شمارند، عدالت را امرى مقدّس به حساب آورند، به يكديگر مهر بورزند، هر يك براى ديگرى آن را دوست بدارد كه براى خود دوست مى دارد و آن را نپسندد كه براى خويش نمى پسندد، به يكديگر اعتماد و اطمينان داشته باشند، ضامن اعتماد متقابل آن ها كيفيّات روحى آن ها باشد، هر فردى خود را متعهّد و مسؤول اجتماع خويش بشمارد، در سرّى ترين نهانخانه ها همان تقوا و عفاف از آن ها بروز كند كه در ملأ عام، در نهايتِ بى طمعى به يكديگر نيكى كنند، در مقابل ظلم و ستم بپا خيزند و به ستمگر و فسادگر مجال ستمگرى و افساد ندهند، ارزش هاى اخلاقى را محترم بشمارند، با يكديگر مانند اعضاى يك پيكرْ متّحد و متّفق بوده باشند.آن چيزى كه بيش از هر چيز حق را محترم، عدالت را مقدّس، دل ها را به يكديگر مهربان واعتماد متقابل را ميان افراد برقرار مى سازد، تقوا و عفاف را تا عمق وجدان آدمى نفوذ مى دهد، به ارزش هاى
اخلاقى اعتبار مى بخشد، شجاعت مقابله با ستم ايجاد مى كند و همه افراد را مانند اعضاى يك پيكر به هم پيوند مى دهد و متّحد مى كند، ايمان مذهبى است.
تجلّيات انسانى انسان ها كه مانند ستارگان در آسمان تاريخ پرحادثه انسانى مى درخشد، همان هايى است كه از احساسهاى مذهبى سرچشمه گرفته است.