شفاعت از آن خدا است
فرق اساسى شفاعت واقعى و حقيقى با شفاعت باطل و نادرست در اين است كه شفاعت واقعى از خدا شروع مى شود و به گناهكار ختم مى گردد، و در شفاعت باطل عكس آن فرض شده است.در شفاعت حقيقى، مشفوعٌ عندَه، يعنى خداوند، برانگيزاننده وسيله يعنى شفيع است; و در شفاعت باطل، مشفوع له، يعنى گناهكار، برانگيزاننده او است. در شفاعت هاى باطل كه نمونه آن در دنيا وجود دارد، شفيع، صفت وسيله بودن را از ناحيه مجرم كسب كرده است، زيرا او است كه وسيله را
[ 1ـ غافر / 7 .
2ـ انبياء / 28. ]
برانگيخته و به شفاعت وادار كرده است، او است كه وسيله را وسيله قرارداده است. ولى در شفاعت هاى حق كه نسبت دادن آن به انبياء و اولياء و مقرّبان درگاه الهى صحيح است، وسيله بودن شفيع از ناحيه خداست، خداست كه وسيله را وسيله قرار داده است. به عبارت ديگر: در شفاعت غلء شفيع تحت تأثير مشفوعٌ له (گناهكار) قرار مى گيرد و مشفوعٌ عنده (صاحب قدرت) تحت تأثير شفيع قرار مى گيرد، ولى در شفاعت صحيح برعكس است; مشفوع عنده (صاحب قدرت =خدا) علت مؤثر در شفيع اوست، و شفيع تحت تأثير او، و به خواست او در گناهكار مؤثر واقع مى شود. سلسله جنبان رحمت، در نوع غلط شفاعت، گناهكار است و در نوع صحيح آن، مشفوعٌ عنده (خدا) است.
قرآن كريم در اين باره تعبيرى فوق العاده جالب و عجيب دارد كه مى فرمايد:
قُلْ لِلّهِ الشَّفاعَةُ جَميعاً (1) ..
بگو شفاعت، تمامى مخصوص خداست.
اين آيه در كمال صراحت، شفاعت و وساطت را تأييد مى كند و در كمال صراحت همه شفاعت ها را از خدا و متعلق به خدا مى داند; زيرا خداست كه شفيع را، شفيع قرار مى دهد. اين آيه ممكن است تنها ناظر به شفاعتى باشد كه در قيامت صورت مى گيرد و به اصطلاح مربوط به «قوس صعودى» باشد، ممكن هم هست كه شامل مطلق واسطه ها و وساطت هاى رحمت باشد، يعنى شامل «قوس نزولى» هم باشد; به عبارت ديگر ممكن است شامل تمام نظام سببى و مسبّبى جهان باشد; به هر حال از آن جهت كه به شفاعت اخروى مربوط است، به اين معنى است كه مجرم بدون خواست خدا قدرت شفيع برانگيختن ندارد و شفيع بدون اذن او قدرت دم زدن ندارد.
برهان اين مطلب از لحاظ عقلى اين است كه در فلسفه الهى ثابت شده است كه «واجب الوجود بالذات واجب من جميع الجهات و الحيثيات است»، يعنى همان طورى كه واجب الوجود در ذات خود، معلول غير نيست، در صفات و افعال خود نيز امكان ندارد كه تحت تأثير علتى قرار گيرد; او مؤثر محض است و از هيچ چيزى انفعال و تأثر پيدا نمى كند.