ناتوانى انسان از ارائه طرح جامع و كلى; - دروس معارف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دروس معارف - نسخه متنی

نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ناتوانى انسان از ارائه طرح جامع و كلى;

در دايره كلّى و وسيع چطور؟ آيا انسان قادر است طرحى كلّى براى همه مسائل زندگى شخصى خود كه همه را در بر گيرد و منطبق بر همه مصالح زندگى او باشد بريزد، يا قدرت طرح ريزى فكرى فردى در حدود مسائل جزئى و محدود است و احاطه بر مجموع مصالح زندگى كه سعادت همه جانبه را در بر گيرد از عهده نيروى عقلى بيرون است؟

مى دانيم كه برخى فيلسوفان به چنين «خودكفايى» معتقد بوده اند; مدّعى شده اند كه راه سعادت و شقاوت را كشف كرده ايم و با اعتماد به عقل و اراده، خويشتن را خوشبخت مى سازيم. امّا از طرف ديگر مى دانيم كه در جهان دو فيلسوف يافت نمى شوند كه در پيدا كردن اين راه، وحدت نظر داشته باشند. خود سعادت كه غايت اصلى و نهايى است و در ابتدا مفهومى واضح و بديهى به نظر مى رسد، يكى از ابهام آميزترين مفاهيم است. اينكه سعادت چيست و با چه چيزهايى محقّق مى شود، شقاوت چيست و عوامل آن كدام است، هنوز به صورت يك مجهول مطرح است و ناشناخته باقى مانده است. چرا؟ چون

هنوز كه هنوز است خود بشر و استعدادها و امكاناتش ناشناخته است. مگر ممكن است خود بشر ناشناخته بماند و سعادتش كه چيست و با چه چيزى ميسّر مى شود شناخته گردد؟!

بالاتر اينكه انسان موجودى اجتماعى است; زندگى اجتماعى هزارها مسأله و مشكل برايش به وجود مى آورد كه بايد همه آنها را حل كند و تكليفش را در مقابل همه آنها روشن نمايد; و چون موجودى است اجتماعى سعادتش، آرمان هايش، ملاك هاى خير و شرّش، راه و روشش، انتخاب وسيله اش، با سعادت ها، و آرمان ها و ملاك هاى خير و شرها و راه و روش ها و انتخاب وسيله هاى ديگران آميخته است; نمى تواند راه خود را مستقلّ از ديگران برگزيند; سعادت خود را بايد در شاهراهى جستجو كند كه جامعه را به سعادت و كمال برساند.

و اگر مسأله حيات ابدى و جاودانگى روح و تجربه نداشتن عقل نسبت به نشئه ما بعد نشئه دنيا را در نظر بگيريم، مسأله بسى مشكل تر مى شود.





/ 243