چكيده مطالب - دروس معارف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دروس معارف - نسخه متنی

نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چكيده مطالب

1. تفاوت انسان با ديگر جانداران در دو چيز است: گستردگى آگاهى ها و تعالى سطح خواسته ها.

2. آگاهى هاى حيوان از طريق حواس ظاهر بدست مى آيد و از اين رو از چهار سو محدود است: سطحى بودن، جزئى بودن، منطقه اى بودن و حالى بودن.

3. چهار محدوديت ياد شده، خواسته هاى حيوان را نيز در چهارچوبِ ماديت، فرديت، منطقه اى بودن و خالى بودن محدود و محصور مى سازد.

4. آگاهى هاى انسان مرزهاى چهارگانه ى ياد شده را مى درد; از اين رو به درون ذات اشيا و كشف روابط و ضرورت هاى حاكم بر آن ها نفوذ مى كند، از زمان و مكان او فراتر مى رود و تا شناخت بى نهايت ها اوج مى گيرد و به كشف قوانين كلى نايل مى آيد.

5. گرايش هاى انسان نيز از قيود چهارگانه ى ياد شده فراتر مى رود. انسان آرمان هايى را مى طلبد كه غيرمادى و غير شخصى است و به زمان و مكان او اختصاص ندارد.

6. حاصل كوشش جمعى بشر در راه شناخت جهان، علم نام دارد. گرايش هاى والا و معنوى انسان نيز آنگاه كه بر اصول اعتقادى مبتنى گردد، ايمان خوانده مى شود از اين رو، در تعريف انسان مى توان گفت او حيوانى است داراى علم و ايمان.

7. بعد حيوانى انسان به منزله ى آشيانه اى است كه انسانيت او در آن رشد و تكامل مى يابد. انسانيت انسان، در فرد و نيز در جامعه، به هر نسبت تكامل يابد، بر استقلال و حاكميتش افزوده مى شود. فرد تكامل يافته، يعنى وارسته از محكوميت محيط بيرونى و درونى و وابسته به عقيده و ايمان.

8. انسانيت در انسان اصالت و استقلال دارد و صرفاً انعكاسى از زندگى حيوانى او نيست.

9. در مغرب زمين، به واسطه ى برخى بخش هاى تحريفى عهد عتيق، انديشه ى تضاد علم و ايمان در اذهان رسوخ يافت. اين انديشه براى علم همان اندازه زيانبار بود كه براى ايمان. اين باور موجب گشت تاريخ تمدن اروپا در هزاروپانصد سال اخير به عصر ايمان و عصر علم تقسيم شود و علم در برابر ايمان قرار گيرد.

10. حقيقت آن است كه علم نيمى از وجود انسان و ايمان نيم ديگر آن را، هم آهنگ با آن، مى سازد. علم به ما روشنايى، توانايى، ابزار و سرعت مى دهد و ايمان، عشق، اميد، گرمى، مقصد و جهت مى بخشد. علم، طبيعت و ايمان، انسان را مى سازد. علم، زيبايى و كمال عقل است و ايمان، زيبايى و كمال روح.

11. علم و ايمان هيچ كدام نمى توانند جايگزين ديگرى شوند; زيرا از دو سنخ مختلف اند: يكى بينش است و ديگرى گرايش. ايمان بدون علم، جمود و تعصب كور به بار مى آورد و علم بدون ايمان، توانايى و قدرت است بدون جهت و مقصد; مانند چراغى در دست دزد و تيغى در كف زنگى مست.

12. تنها ايمان مذهبى مى تواند انسان را به صورت يك مؤمن واقعى درآورد، خودخواهى را تحت الشعاع عقيده قرار دهد و نوعى تعبّد و تسليم در فرد ايجاد كند; مكتب را به صورت شيئى عزيز درآورد كه بى آن زندگى برايش بى معنا باشد و به ايده ها و آرمان ها تقدس بخشد.

13. ايمان مذهبى پيوندى صميمى ميان انسان و جهان، و نوعى هم آهنگى ميان انسان و آرمان هاى كلى جهان است.

14. در سرشت هر انسانى، گرايش به سوى حقايق مقدس و قابل پرستش قرار داد شده است. دست خلقت گرايش هاى معنوى را در وجود بشر نهاده است. اين گرايش ها بايد پرورش يابد و در مسير صحيح قرار گيرد; وگرنه به بت پرستى، انسان پرستى و هزارها پرستش ديگر مى انجامد. ايمان مذهبى تنها پاسخ صحيح به اين اميال فطرى است.

15. قرآن كريم اولين كتابى است كه ايمان مذهبى را نوعى هم آهنگى با دستگاه آفرينش خوانده است; و آن را جزء سرشت انسان ها معرفى كرده است.

16. نخستين اثر ايمان مذهبى، ايجاد بهجت و انبساط است و آن از چند جهت است:

الف ـ خوشبينى به جهان و هستى، زيرا آفرينش را هدفدار و هدف را خير و سعادت معرفى مى كند.

ب ـ روشندلى; زيرا در نگاه مؤمن، جهان به نور حق و حقيقت روشن است.

ج ـ اميدوارى به نتيجه ى خوب تلاش خوب.

د ـ آرامش خاطر; زيرا دلهره و نگرانى نسبت به رفتار جهان را در برابر انسان برطرف مى سازد.

هـ ـ زمينه ى برخوردارى انسان را از يك سرى لذت هاى معنوى; مانند عبادت و پرستش خدا، فراهم مى سازد.

17. دومين اثر ايمان مذهبى، بهبودى روابط اجتماعى است; زيرا ايمان مذهبى بيش از هر چيز ديگرى، حق را محترم، عدالت را مقدس و دل ها را به يكديگر نزديك ساخته و به ارزش هاى اخلاقى اعتبار بخشيده و همه ى افراد را با يكديگر متحد گردانيده است.

18. كاهش ناراحتى ها، سومين اثر ايمان مذهبى است. ايمان مذهبى در انسان نيروى مقاومت را در برابر رنجهايى كه برخى قهرى بوده و گريزى از آن نيست، پديد مى آورد و آن ها را در ساحتى ديگر، متعلق رضا و خشنودى انسان مى گرداند. چهره ى مرگ را تغيير مى دهد و آن را انتقال از دنيايى تنگ، به جهانى فراخ معرفى مى كند.






/ 243