جنبه هاى اعجاز قرآن - دروس معارف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دروس معارف - نسخه متنی

نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جنبه هاى اعجاز قرآن

قرآن از جنبه هاى مختلف معجزه است، يعنى فوق بشرى است. در اينجا به اجمال اشاره مى كنيم. از نظر كلّى اعجاز قرآن از دو جهت است: لفظى و معنوى.

اعجاز لفظى قرآن مربوط مى شود به مقوله زيبايى، و اعجاز معنوى آن به مقوله علمى. پس اعجاز قرآن يكى از جنبه زيبايى و هنرى است و ديگر از جنبه فكرى و علمى. هر يك از اين دو جنبه ـ خصوصاً جنبه علمى ـ به نوبه خود داراى چند جهت است. (1)

الفاظ قرآن

سبك قرآن نه شعر است و نه نثر. امّا شعر نيست براى اينكه وزن و قافيه ندارد. بعلاوه، شعر معمولا با نوعى تخيّل كه تخيّل شاعرانه ناميده مى شود همراه است. قوام شعر به مبالغه و اغراق است كه نوعى كذب است. در قرآن تخيّلات شعرى و تشبيه هاى خيالى وجود ندارد. در عين حال نثر معمولى هم نيست، زيرا از نوعى انسجام و آهنگ و موسيقى برخوردار است كه در هيچ سخن نثرى تا كنون ديده نشده است. مسلمين همواره قرآن را با آهنگ هاى مخصوص تلاوت كرده و مى كنند كه مخصوص قرآن است.

در دستورهاى دينى رسيده است كه قرآن را با آهنگ خوش بخوانيد. ائمّه اطهار گاهى قرآن را در خانه هاى خود با آهنگى چنان دلربا مى خواندند كه مردم كوچه را متوقّف مى كرد. هيچ سخن نثرى مانند قرآن آهنگ پذير نيست، آنهم آهنگ هاى مخصوصى كه متناسب با عوالم روحانى است نه آهنگى مناسب مجالس لهو. پس از اختراع راديو هيچ سخن روحانى نتوانست با قرآن از نظر زيبايى و تحمّل آهنگ هاى روحانى برابرى كند. علاوه بر كشورهاى اسلامى، كشورهاى غير اسلامى نيز از نظر زيبايى و
[ 1ـ اخيراً بعضى از دانشمندان مصرى و ايرانى، مدّعى نوعى اعجاز در قرآن از جنبه «فنّى»، يعنى نظام مخصوص در هندسه حروف و كلمات، و منحنى مخصوص در بالا رفتن تدريجى سطح آيات نازله (شده اند.) رجوع شود به كتاب سير تحوّل قرآن و مقاله «قرآن و كامپيوتر» در نشريّه فلق، شماره اوّل، نشريّه دانشجويان دانشكده ادبيّات.
]

آهنگ، قرآن را در برنامه هاى راديويى خويش گنجانيدند. عجيب اين است كه زيبايى قرآن زمان و مكان را در نَوَرديده و پشت سر گذاشته است. بسيارى از سخنان زيبا مخصوص يك عصر است و با ذائقه عصر ديگر جور درنمى آيد و يا حدّاقل مخصوص ذوق و ذائقه يك ملّت است كه از فرهنگى مخصوص برخوردار مى باشند، ولى زيبايى قرآن نه زمان مى شناسد و نه نژاد و نه فرهنگ مخصوص.

همه مردمى كه با زبان قرآن آشنا شدند آن را با ذائقه خود مناسب يافتند. هر چه زمان مى گذرد و به هر اندازه ملّت هاى مختلف با قرآن آشنا مى شوند، بيش از پيش مجذوب زيبايى قرآن مى شوند.

يهوديان و مسيحيان متعصّب و پيروان برخى از مذاهب ديگر در طول چهارده قرن اسلامى انواع معارضه ها براى تضعيف مقام قرآن كرده اند; گاهى نسبت تحريف داده اند و گاهى در برخى قصّه هاى قرآن خواسته اند تشكيك كنند و گاهى به شكلى ديگر عليه قرآن فعّاليّت كرده اند، ولى هيچ گاه به خود نديده اند كه از سخنوران ورزيده خود كمك بگيرند و به فرياد مبارزه طلبى قرآن پاسخ گويند و لااقل يك سوره كوچك مانند قرآن بياورند و به جهانيان عرضه دارند.

همچنين در تاريخ اسلام افراد زيادى پديد آمده اند كه به اصطلاحْ «زَنادِقه» يا «مَلاحِده» خوانده شده اند و برخى از آنها برجستگى فوق العاده داشته اند. اين گروه به اشكال و اقسام مختلف عليه «دين» به طور كلّى و قرآن خصوصاً سخنانى گفته اند و برخى از آنها خداوند سخن در زبان عربى شمرده مى شوند و احياناً به منازعه با قرآن برخاسته اند، ولى تنها كارى كه كرده اند آن بوده كه كوچكى خود و عظمت قرآن را روشن تر كرده اند. تاريخ از «ابن راوندى»، «ابوالعلاء معرّى»، يا «ابوالطيّب متنبّى» شاعر نامدار عرب، داستان ها در اين زمينه آورده است. اين ها كسانى بوده اند كه خواسته اند قرآن را «كارى بشرى» جلوه دهند.

افراد زيادى به ادّعاى پيغمبرى برخاستند و سخنانى آوردند به خيال خود شبيه قرآن، و ادّعا كردند كه اين سخنان نيز مانند قرآن از جانب خداست. «طُلَيحه»، «مُسَيلَمه» و «سجاح» از اين گروه هستند. اين گروه نيز به نوعى ديگر كوچكى خود و عظمت قرآن را روشن نمودند.

عجيب اين است كه كلام خود پيغمبر كه قرآن بر زبان او جارى شده است، با قرآن متفاوت است. از رسول اكرم سخنان زيادى به صورت خطبه، دعا، كلمات قصار و حديث باقى مانده است و در اوج فصاحت است، امّا به هيچ وجه رنگ و بوى قرآن ندارد. اين خود مى رساند كه قرآن و سخنان فكرى پيغمبر از دو منبع جداگانه است.

على (عليه السلام) از حدود ده سالگى با قرآن آشناست; يعنى سنّ على در اين حدود بود كه اوّلين آيات قرآن

بر پيغمبر اكرم نازل شد و على مانند تشنه اى كه به آب زلال برسد آنها را فرا مى گرفت و تا آخر عمر پيغمبر در رأس كاتبان وحى قرار داشت. على حافظ قرآن بود و هميشه قرآن را تلاوت مى كرد; شب ها كه به عبادت مى ايستاد با آيات قرآن خوش بود. با اين وضع اگر سبك قرآن قابل تقليد مى بود، على با آن استعداد بى نظير در سخنورى و فصاحت و بلاغت كه بعد از قرآن نظيرى براى سخنش نمى توان يافت، مى بايست تحت تأثير سبك قرآن از سبك قرآن پيروى كند و خود به خود خطابه هايش به شكل آيات قرآن باشد، امّا مى بينيم سبك قرآن با سبك على كاملا متفاوت است.

آنگاه كه على در ضمن خطابه هاى غرّا و فصيح و بليغش آيه اى از قرآن مى آورد كاملا متمايز است و ستاره اى را ماند كه در مقابل ستارگان ديگر درخشش فوق العاده دارد.

قرآن موضوعاتى را كه معمولا زمينه هنر نمايى بشر در سخن سرايى است و افراد بشر اگر بخواهند هنر سخنورى خويش را بنمايانند آن زمينه ها را انتخاب مى كنند و سخن خويش را با پيش كشيدن آنها زيبا مى سازند، از فخر، مدح، هجو، مرثيه، غزل و توصيف زيبايى هاى طبيعت، مطرح نكرده و در باره آنها داد سخن نداده است; موضوعاتى كه قرآن طرح كرده همه معنوى است، توحيد است، معاد است، نبوّت است، اخلاق است، احكام است، مواعظ است، قصص است، و در عين حال در حدّ اعلاى زيبايى است.

هندسه كلمات در قرآن بى نظير است; نه كسى توانسته يك كلمه قرآن را پس و پيش كند بدون آنكه به زيبايى هاى آن لطمه وارد سازد و نه كسى توانسته است مانند آن بسازد. قرآن از اين جهت مانند يك ساختمان زيباست كه نه كسى بتواند با جابجا كردن و تغيير دادن، آن را زيباتر كند و نه بتواند بهتر از آن و يا مانند آن را بسازد. سبك و اسلوب قرآن نه سابقه دارد و نه لاحقه; يعنى نه قبلا كسى با اين سبك سخن گفته است و نه بعداً كسى ـ با همه دعوت ها و مبارزه طلبى هاى قرآن ـ توانسته است با آن رقابت كند و يا از آن تقليد نمايد.

تحدّى قرآن و مبارزه طلبى او هنوز هم همچنان مانند كوه پابرجاست و براى هميشه باقى خواهد بود. امروز هم همه مسلمانان با ايمانْ مردم جهان را دعوت مى كنند كه در اين مسابقه شركت كنند و اگر مثل و مانندى براى قرآن پيدا شد آنها از دعوى و ايمان خود صرف نظر مى كنند و اطمينان دارند كه چنين چيزى ميسّر نيست.

/ 243