خدا در قرآن
در اينجا فقط به يك موضوع از موضوعات بالا اشاره مى كنيم و آن موضوع خدا و رابطه او با جهان و با انسان است.ما اگر تنها كيفيّت طرح همين يك مسأله را در نظر بگيريم و آن را با انديشه هاى بشرى مقايسه كنيم، فوق العادگى و معجزه بودن قرآن روشن مى شود.
قرآن، خدا را توصيف كرده است و در توصيف خود از طرفى او را تنزيه كرده است، يعنى صفاتى را كه شايسته او نيست از او سلب كرده و او را منزّه از آن صفات دانسته، و از طرف ديگر صفات كمال و اسماءِ حُسنى را براى ذات حق اثبات كرده است. در حدود پانزده آيه در تنزيه خداوند آمده است و در حدود بيش از پنجاه آيه در توصيف خداوند به صفات عُليا و اسماءِ حُسنى آمده است.
قرآن در اين توصيفات خود آنچنان دقيق است كه ژرف انديش ترين علماى الهى را به حيرت انداخته است، و اين خود روشن ترين معجزه از يك فرد «امّى» درس نخوانده است.
قرآن در ارائه راه هاى خداشناسى از همه راه هاى موجود استفاده كرده است: راه مطالعه آيات آفاقى و انفسى، راه تزكيه و تصفيه نفس، راه تعمّق و تفكّر در هستى و وجود به طور كلّى. زبده ترين فيلسوفان اسلامى محكم ترين برهان هاى خويش را به اقرار و اعتراف خود از قرآن مجيد الهام گرفته اند.
قرآن رابطه خدا را با جهان و مخلوقات، بر توحيدِ صرف قرار داده است; يعنى خداوند در فاعليّت و نفوذ مشيّت و اراده اش رقيب و معارض ندارد; همه فاعليّت ها و همه اراده ها و اختيارها به حكم خدا و قضا و قدر خداست.