جهان بينى و ايدئولوژى
يك مسلك و يك فلسفه زندگى خواه ناخواه بر نوعى اعتقاد و بينش و ارزيابى در باره هستى و بر يك نوع تفسير و تحليل از جهان مبتنى است.نوع برداشت و طرز تفكّرى كه يك مكتب در باره جهان و هستى عرضه مى دارد، زيرساز و تكيه گاه فكرى آن مكتب به شمار مى رود. اين زير ساز و تكيه گاه اصطلاحاً «جهان بينى» ناميده مى شود.
همه دين ها و آيين ها و همه مكتب ها و فلسفه هاى اجتماعى متّكى بر نوعى جهان بينى بوده است. هدفهايى كه يك مكتب عرضه مى دارد و به تعقيب آن ها دعوت مى كند و راه و روش هايى كه تعيين مى كند و بايد و نبايدهايى كه انشاء مى كند و مسؤوليّت هايى كه به وجود مى آورد [ =ايدئولوژى ] همه به منزله نتايج لازم و ضرورى جهان بينى اى است كه عرضه داشته است.
معيار خوبى جهان بينى
جهان بينى خوب و عالى آن است كه:اوّلا قابل اثبات و استدلال باشد; به عبارت ديگر، از ناحيه عقل و منطق حمايت شود.
ثانياً به حيات و زندگى معنى بدهد; انديشه لغو و بيهوده بودن زندگى را و اينكه همه راهها به پوچى و هيچى منتهى مى شود، از ذهن ها خارج سازد.
ثالثاً آرمان ساز و شوق انگيز و آرزوخيز باشد.
رابعاً قدرت تقدّس بخشيدن به هدفهاى انسانى و اجتماعى داشته باشد.
خامساً تعهدآور و مسؤوليّت ساز باشد.
[ 1ـ مجموعه آثار، ج 2، ص 85 ـ 75، جهان بينى توحيدى، ص 20 ـ 5.
]
منطقى بودن يك جهان بينى زمينه پذيرش عقلى آن را فراهم مى سازد و آن را در انديشه ها قابل قبول مى كند; ابهام ها و تاريكى هايى را كه در عمل مانع بزرگى است برطرف مى سازد.
آرمان ساز بودن جهان بينى يك مكتب، جاذبه و قدرت كشش به آن مى دهد و به آن حرارت و نيرو مى بخشد.
تقدّس بخشيدن يك جهان بينى به هدفهاى مكتب، سبب مى گردد كه افراد به سهولت در راه هدفهاى مكتب فداكارى و از خود گذشتگى به خرج دهند. تا يك مكتب نتواند به هدفهاى خود تقدّس بخشد و در افراد حسّ پرستش و فداكارى و گذشت نسبت به هدفهاى مكتب به وجود نياورد، آن مكتب ضمانت اجرايى ندارد.
تعهّدآورى و مسؤوليّت سازى يك جهان بينى، فرد را در عمق وجدان و ضمير متعهّد مى كند و مسؤول خويش و جامعه قرار مى دهد.