واژه ولى (1) - دروس معارف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دروس معارف - نسخه متنی

نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

واژه ولى (1)

ولاء، وَلايت (به فتح «واو»)، وِلايت (به كسر «واو»)، ولىّ، مولى، اولى و امثال اين ها همه از مادّه «ولى» ـ و، ل، ى ـ اشتقاق يافته اند. اين واژه از پر استعمال ترين واژه هاى قرآن كريم است كه به صورت هاى مختلفى به كار رفته است; مى گويند در 124 مورد به صورت اسم و 112 مورد در قالب فعل در قرآن كريم آمده است.

معناى اصلى اين كلمه همچنانكه راغب در مفردات القرآن گفته است، قرار گرفتن چيزى در كنار چيز ديگر است به نحوى كه فاصله اى در كار نباشد; يعنى اگر دو چيز آنچنان به هم متّصل باشند كه هيچ چيز ديگر در ميان آنها نباشد، مادّه «ولى» استعمال مى شود. مثلاً اگر چند نفر پهلوى هم نشسته باشند و ما بخواهيم وضع و ترتيب نشستن آنها را بيان كنيم، مى گوييم: زيد در صدر مجلس نشسته است وَيَليهِ عَمْرٌو، وَيَلى عَمْرواً بَكْرٌ يعنى بلافاصله در كنار زيد عمرو نشسته است و در كنار عمرو بدون هيچ فاصله اى بكر نشسته است.

به همين مناسبت طبعاً اين كلمه در مورد قرب و نزديكى به كار رفته است اعمّ از قرب مكانى و قرب معنوى، و باز به همين مناسبت در مورد دوستى، يارى، تصدّى امر، تسلّط و معانى ديگر از اين قبيل استعمال شده است; چون در همه اين ها نوعى مباشرت و اتّصال وجود دارد.

براى اين مادّه و مشتقات آن، معانى بسيارى ذكر كرده اند، مثلاً براى لفظ «مولى» بيست وهفت معنى ذكر كرده اند; امّا بديهى است كه اين لفظ براى بيست و هفت معنى جداگانه وضع نشده است، يك معنى اصلى بيشتر ندارد، در ساير موارد، به عنايت همان معنى استعمال شده است. معانى متعدّد، و به
[ 1ـ مجموعه آثار، ج 3، ص 307 ـ 255.
]

تعبير بهتر، موارد استعمال متعدّد را از روى قرائن لفظى و حالى بايد به دست آورد.

اين لفظ، هم در مورد امور مادّى و جسمانى استعمال شده است و هم در مورد امور معنوى و مجرّد، ولى مسلّماً در ابتدا در مورد امور مادّى استعمال شده است و از راه تشبيه معقول به محسوس و يا از راه تجريد معنى محسوس از خصوصيّت مادّى و حسّى خودش، در مورد معنويّات هم استعمال شده است، زيرا توجّه انسان به محسوسات ـ چه از نظر يك فرد در طول عمر خودش و چه از نظر جامعه بشرى در طول تاريخش ـ قبل از تفكّر او در معقولات است; بشر پس از درك معانى و مفاهيم حسّى تدريجاً به معانى و مفاهيم معنوى رسيده است و طبعاً از همان الفاظى كه در مورد مادّيات به كار مى برده است استفاده كرده و آنها را استخدام نموده است، همچنانكه ارباب علوم، الفاظ خاصّى را براى علم خود اختراع نمى كنند بلكه از الفاظ جارى عرف استفاده مى كنند امّا به آن الفاظ مفهوم و معنى خاص مى دهند كه با مفهوم و معنى عرفى متفاوت است.

راغب راجع به خصوص كلمه «وِلايت» از نظر موارد استعمال مى گويد:

«ولايت (به كسر «واو») به معنى نصرت است و امّا وَلايت (به فتح «واو») به معنى تصدّى و صاحب اختيارى يك كار است، و گفته شده است كه معنى هر دو يكى است و حقيقت آن همان تصدّى و صاحب اختيارى است».

راغب راجع به كلمه «ولى» و كلمه «مولى» مى گويد:

«اين دو كلمه نيز در همان معنى است; چيزى كه هست گاهى مفهوم اسم فاعلى دارند و گاهى مفهوم اسم مفعولى».

/ 243