2. ولاء امامت - دروس معارف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دروس معارف - نسخه متنی

نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2. ولاء امامت

ولاء امامت و پيشوايى، و به عبارت ديگر مقام مرجعيّت دينى، يعنى مقامى كه ديگران بايد از وى پيروى كنند، او را الگوى اعمال و رفتار خويش قرار دهند و دستورات دينى را از او بياموزند، و به عبارت ديگر زعامت دينى. چنين مقامى مستلزم عصمت است، و چنين كسى قول و عملش سند و حجّت است براى ديگران. اين همان منصبى است كه قرآن كريم در باره پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) مى فرمايد:

لَقَدْ كانَ لَكُمْ فى رَسولِ اللّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللّهَ وَالْيَوْمَ الاْخِرَ وَذَكَرَ اللّهَ كَثيراً. (1)

براى شما در (رفتار) فرستاده خدا پيروى اى نيكوست براى آنان كه اميدوار به خدا و روز ديگرند و خدا را بسيار ياد كنند.قُلْ اِنْ كُنْتُمْ تُحِبّونَ اللّهَ فَاتَّبِعونى يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْلَكُمْ ذُبوبَكُمْ. (2)

بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد، تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را بيامرزد.

در اين آياتْ رسول اللّه را الگويى معرّفى كرده كه مردم بايد رفتار و اخلاقشان را با رفتار و اخلاق او تطبيق دهند و او را مقتداى خويش سازند، و اين خودْ دليل عصمت آن حضرت است از گناه و خطا، زيرا اگر خطا و گناهى ممكن بود از او صادر گردد ديگر جا نداشت خداى متعال او را پيشوا و مقتدا معرّفى كند.
    اين مقام پس از پيغمبر به اهل البيت رسيد و بر طبق روايتى كه اكثر علماى اهل سنّت در كتاب سيره و تاريخ و كتب روايت خود از قريب سى نفر از صحابه پيغمبر نقل كرده اند (3) اهل البيت را به
[ 1ـ احزاب / 21.

2ـ آل عمران / 31.

3ـ رجوع شود به رساله اى كه آقاى قوام الدّين جاسبى قمى ـ از فضلاى حوزه علميّه قم ـ به امر آية اللّه بروجردى در باره اسناد اين حديث تأليف كردند و «دار التّقريب بين المذاهب الاسلاميّه» چاپ و منتشر كرد.
]

پيشوايى و امامت برگزيد; فرمود:

اِنّى تارِكٌ فيكُمُ الثَّقَلَيْنِ: كِتابَ اللّهِ وَ عِتْرَتى اَهْلَ بَيْتى، وَ اِنَّهُما لَنْ يَفْتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلَىَّ الْحَوْضَ، فَلا تَقَدَّموهُما فَتَهْلِكوا، وَ لاتُقَصِّروا عَنْهُما فَتَهْلِكوا، وَ لاتُعَلِّموهُمْ فَاِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ.

من در بين شما دو چيز ارزنده را باقى مى گذارم: كتاب خدا و اهل بيتم را. آنها جدا نگردند تا در حوض كوثر بر من وارد آيند. بر آنها پيشى نگيريد كه تباه شويد، و از آنها كوتاهى نكنيد كه تباه شويد، و به آنان نياموزيد كه از شما داناترند.

در اينجا پيغمبر، اهل البيت را درست قرين و توأم كتاب خدا قرار مى دهد و خدا در باره كتابش مى فرمايد:

لا يَأْتيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ. (1)

باطل و نادرستى نه از پيش رو و نه از پشت سر به آن راه نمى يابد.

و اگر اهل البيت گرد باطل و نادرستى مى گشتند، اين چنين قرين و توأم كتاب قرار نمى گرفتند، و اگر همچون نبىّ اكرم (صلى الله عليه وآله) از گناه و خطا معصوم و منزّه نمى بودند اين چنين به جاى وى پيشوا و مقتدا نمى شدند. مضمون حديث حكايت مى كند كه مورد حديث افرادى معصوم مى باشند; و به قول خواجه نصيرالدّين طوسى ديگران نه معصومى دارند و نه مدّعى عصمت براى كسى هستند، پس جز ائمّه اطهار مصداقى ندارد. ابن حجر مى گويد:

اين گفته پيغمبر ـ بر آنها پيشى نگيريد كه تباه شويد، و از آنها كوتاهى نكنيد كه تباه شويد، و به آنان نياموزيد كه از شما داناترند ـ دليل است كه هر كه از اهل البيت به مراتب عالى علمى رسيد و براى وظايف دينى شايسته بود، بر ديگران مقدّم است. (2)

حافظ ابونعيم از ابن عبّاس روايت مى كند كه پيغمبر فرمود:

هر كه را خوش آيد كه همچون زندگى من بزيد و همچون مرگ من بميرد و در بهشت جاودانى سكونت كند، على را از پس من ولى انتخاب كند (3) و ولىّ او را ولى گيرد و به امامان از پس من كه عترت من اند و از گِل من آفريده شده اند، اقتدا كند كه آنان فهم و دانش روزى
[ 1ـ فصّلت / 42.

2ـ الصّواعق المحرقة، ص 135.

3ـ در متن روايتْ فَلْيُوالِ عَلِيّاً آمده است و بر طبق معانى مختلف ولاء، مفهوم اين جمله متفاوت مى شود.
]

شده اند; و واى بر آنان كه فضلشان را تكذيب كنند و رحم مرا در موردشان قطع كنند كه شفاعتم آنان را نگيرد. (1)

امامت و پيشوايى و مقتدايى دينى، به طورى كه آنچه پيشوا مى گويد و هر طور عمل مى كند سند و حجّت الهى تلقّى شود، نوعى ولايت است، زيرا نوعى حقّ تسلّط و تدبير و تصرّف در شؤون مردم است.

به طور كلّى هر معلّم و مربّى از آن جهت كه معلّم و مربّى است، ولىّ و حاكم و متصرّف در شؤون متعلّم و مربّاست، چه رسد به معلّم ومربّى اى كه از جانب خدا اين حق به او داده شده باشد.

آيه كريمه اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسولُهُ وَالَّذينَ آمَنوا الَّذينَ يُقيمونَ الصَّلوةَ وَيُؤْتونَ الزَّكوةَ وَهُمْ راكِعونَناظر به چنين ولايتى است. البتّه مقصود اين نيست كه اين آيه شامل برخى ديگر از اقسام ولايت كه بعداً ذكر خواهيم كرد نيست. مقصود اين است كه اين آيه شامل ولاء امامت و پيشوايى و مرجعيّت دينى هست. در برخى احاديث گذشته نيز كلمه «ولىّ» در مورد ولاء امامت استعمال شده است.

اين نوع از ولاء را اگر به امام نسبت دهيم به معنى حقّ پيشوايى و مرجعيّت دينى است و اگر به افراد امّت نسبت دهيم به معنى پذيرش و قبول اين حقّ است.

/ 243