راه حس و علم يا راه طبيعت يا راه مطالعه در خلقت - دروس معارف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دروس معارف - نسخه متنی

نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

راه حس و علم يا راه طبيعت يا راه مطالعه در خلقت

اين راه نيز به نوبه خود به سه راه منشعب مى شود:

1. از طريق تشكيلات و نظاماتى كه در ساختمان جهان به كار رفته است.

2. از طريق هدايت و راهنمايى مرموزى كه موجودات در مسير خويش مى شوند.

3. از طريق حدوث و پيدايش عالم.

[ در اين نوشتار مجال پرداختن به همه اين راهها نيست، از اين رو به توضيح مختصر راه نخست بسنده مى كنيم. ]
[ 1ـ حديد، حشر، صف / 1.

2ـ اعراف / 172.

3ـ بقره / 165.

4ـ نهج البلاغه، خطبه اول.

5ـ صحيفه سجّاديّه، دعاى اول.
]

مطالعه احوال موجودات نشان مى دهد كه ساختمان جهان و ساختمان واحدهايى كه اجزاء جهان را تشكيل مى دهند «حساب شده» است، هر چيزى «جايى» دارد و براى آن جا قرار داده شده است و منظورى از اين قرار دادن ها در كار بوده است.

جهان درست مانند كتابى است كه از طرف مؤلف آگاهى تأليف شده است، هر جمله و سطر و فصلى محتوى يك سلسله معانى و مطالب و منظورهايى است، نظمى كه در كلمات و جمله ها و سطرها به كاربرده شده است از روى دقت خاصى است و هدف را نشان مى دهد.

هر كس تا حدودى مى تواند خطوط و سطور كتاب خلقت را بخواند و يك سلسله معانى از آن ها درك كند و قصد و فكر مؤلف آن را دريابد. هر كسى مى تواند نظامات حكيمانه و آثار و علائم به كار رفتن تدبير و اراده را در كار خلقت، روشن استنباط كند هر چند درس ناخوانده و بيابانى باشد. ولى البته اگر كسى با علوم طبيعى آشنايى داشته باشد به تناسب معرفتش به اين امور، نظامات و آثار و علائم وجود و حكمت و تدبير را در كار خلقت بيشتر ادراك مى كند.

قرآن كريم با اصرار و ابرام بى نظيرى افراد بشر را به مطالعه در خلقت و ساختمان موجودات به منظور شناختن خداوند سوق مى دهد، و همچنين در كلمات پيشوايان دين عنايت فوق العاده اى به اين مطلب شده است.

اكنون مى خواهيم ببينيم كه چگونه است كه تشكيلات و نظامات ساختمان موجودات بر وجود خداوند عليم و حكيم دلالت مى كند.

جواب اين پرسش روشن است. همان طورى كه اصل پيدايش يك اثر بر وجود نيروى مؤثر دلالت مى كند، صفات و خصوصيات آن اثر نيز مى تواند تا حدود زيادى آئينه و نشان دهنده صفات مؤثر بوده باشد. مثالى ذكر كنيم:

ما افراد انسان مستقيماً از محتويات ضمير و افكار و انديشه ها و ملكات اخلاقى و روحى يكديگر آگاه نيستيم و نمى توانيم آگاه باشيم.ولى در عين حال تا حد زيادى به محتويات ضمير يكديگر پى مى بريم بدون آنكه كوچكترين ترديدى به خود راه دهيم.

ما در باره شخص معيّنى اعتقاد علمى پيدا مى كنيم و او را به عنوان عالم مى شناسيم، به چه دليل؟ به دليل آثار قولى و كتبى كه از او ديده ايم.

به حكم سنخيتى كه لازم است ميان اثر و مؤثر بوده باشد امكان ندارد كه از فاقد علمْ سخنان علمى،

و يا از كسى كه فقط فقيه است سخنان منظم فلسفى و رياضى و ادبى، و يا از كسى كه فقط حكيم است آثار فقهى يا رياضى صادر شود.

ممكن است كسى بگويد قطع و علمى كه ما در اين گونه مسائل داريم به اين معنى نيست كه هيچ گونه احتمال خلافى در كار نيست بلكه به اين معنى است كه احتمال خلاف در حساب احتمالات آن قدر ضعيف است كه هيچ عقل سليمى آن را به حساب نمى آورد. احتمال خلافى كه در كار است احتمال تصادف و اتفاق است.

[ در پاسخ مى گوييم ] اين اندازه احتمال كه قابل به حساب آمدن نيست مانعى ندارد. ما اين گونه احتمالات را [ ـ ] كه فقط با يك نيروى عظيم رياضى مى توانيم وجود آن ها را كشف كنيم، نه اينكه در وجدان خود چنين احتمالاتى را احساس نماييم [ ـ ] در باره هر مؤلف و نويسنده اى مى توانيم بدهيم. مثلا مى توانيم احتمال بدهيم (همين نوع احتمال) كه سعدى با همه اين آثار ذوقى و ادبى يك ذره ذوق ادبى نداشته و تصادفاً اين نثر و نظم ها بر زبانش جارى شده است، يا بوعلى بويى از فلسفه و طب نبرده است و تصادفاً و بدون توجه كه قلم را روى كاغذ مى كشيده يك سلسله مسائل منظم و نقل اقوال هاى صحيح و تحقيقات قابل استفاده از آب درآمده است.

با اينكه جلو چنين احتمالى را منطقاً نمى توانيم سد كنيم شك نداريم كه سعدى داراى ذوق شعرى و ادبى، و بوعلى سينا داراى افكار فلسفى و طبى بوده است. كسانى كه بشر را به خداشناسى از راه مطالعه كتاب خلقت سوق داده اند خواسته اند بشر همان اندازه به علم و حكمت صانع متعال مطمئن شود كه از روى آثار سعدى و بوعلى و صاحب جواهر به مقامات ادبى و فلسفى و فقهى آن ها مطمئن مى شود.

كرسى موريسون در كتاب راز آفرينش انسان ترجمه محمد سعيدىمى گويد:

ده عدد سكه يك شاهى را از شماره 1 تا 10، علامت بگذاريد و آن ها را در جيب خود بريزيد و به هم بزنيد. پس از آن سعى كنيد آن ها را به ترتيب شمارش از 1 تا 10 درآوريد و هر كدام را درآوريد پيش از اينكه سكه دومى را بيرون بياوريد دوباره به جيب خود بيندازيد. با اين ترتيب احتمال آنكه شماره 1 بيرون بيايد معادل «يك» بر «ده» است، احتمال اينكه شماره 1 و 2 به ترتيب بيرون بيايد «يك» بر «صد» است، احتمال آنكه شماره 1 و 2 و 3 مرتباً بيرون بيايد «يك» در «هزار» است، احتمال آنكه شماره 1 و 2 و 3 و 4 متوالياً كشيده شود «يك» در «ده هزار» است، و به همين منوال احتمال درآمدن شماره ها به ترتيب كمتر

مى شود تا آنكه احتمال بيرون آمدن شماره هاى از 1 تا 10 به رقم «يك» بر «ده ميليارد» مى رسد. منظور از ذكر مثلى بدين سادگى آن است كه نشان داده شود ارقام در مقابل احتمالات چگونه قوس صعودى مى پيمايند. براى به وجود آمدن حيات در روى كره ارض آن قدر اوضاع و احوال مساعد لازم است كه از حيث امكانات رياضى محال است تصور نمود اين اوضاع و احوال بر سبيل تصادف و اتفاق با يكديگر جور آمده باشند; و به همين جهت بايد ناگزير معتقد بود كه در طبيعت قوه مدركه خاصى وجود دارد ودر جريان اين امور نظارت مى كند. وقتى به اين نكته اذعان آورديم بايد ناچار معتقد شويم كه مقصد و منظور خاصى نيز از اين جمع و تفريق ها و از پيدايش حيات در بين بوده است.

/ 243