خطاى بزرگ الهيات مسيحى قرون وسطى
موجب تأسف است كه پاسخ اروپاى قرون وسطى و حتى اروپاى قرون جديد به پرسش بالا مثبت بوده است. در الهيات مسيحى، خداوند در رديف علل طبيعى قرار مى گرفته است و به همين جهت اعتقاد به خدا و محاسبات علمى با يكديگر ناسازگار مى افتاده اند و طبعاً موفقيت هاى علوم مساوى با شكست الهيات مسيحى بوده است.فلاماريون در مقدمه خدا در طبيعت از اگوست كنت فيلسوف شهير فرانسوى چنين نقل مى كند:
علم، پدر طبيعت كائنات را از شغل خود منفصل و او را به محل انزوا سوق داد و در حالتى كه از خدمات موقتى وى اظهار قدردانى كرد او را تا سر حد عظمت و قدرتش هدايت نمود.
دوره هاى سه گانه معروف اگوست كنت كه ادوار تفكر را به سه دوره: اساطيرى، فلسفى، علمى تقسيم كرده است و مورد قبول عامّه اروپاييان قرار گرفته است و طبعاً مقلّدين شرقى آن ها نيز آن را به سمع قبول تلقى كرده اند مبنى بر همين طرز تفكر است. اگوست كنت اگر با حكمت و معرفت اسلامى آشنا مى بود مى دانست پيش از آنكه طرز تفكر علمى در اروپا به وجود آيد در ميان مسلمين آن طرز تفكر وجود داشته است، بعلاوه طرز تفكر چهارمى در حكمت و معرفت اسلامى موجود است كه دنياى اروپا هنوز هم به آن واصل نشده است.
«پدر طبيعت» كه اگوست كنت به آن اشاره مى كند همان پدر آسمانى الهيات مسيحى است، و آن گونه طرز تفكر كه او را موقتاً جانشين علل طبيعى بنمايند شايسته همان پدر آسمانى است نه ذات خداوند كه محيط بر همه اشياء است و همه چيز به يك نسبت به او تعلق دارد.