مراتب و درجات توحيد (1)
[ چنان كه دانستيم، جهان بينى اسلام، يك جهان بينى توحيدىِ محض است و در آن بيش از هر چيز بر[ 1ـ مجموعه آثار، ج 2، ص 106 ـ 99; جهان بينى توحيدى، ص 45 ـ 36. ]
توحيد تكيه شده و موحد بودن بالاترين كمال بشر دانسته شده است. از اين رو شايسته است در اين باره بيشتر سخن گفته شود. ]
توحيد درجات و مراتب دارد، همچنانكه شرك نيز كه مقابل توحيد است مراتب و درجات دارد. تا انسان همه مراحل توحيد را طى نكند، موحّد واقعى نيست.
توحيد ذاتى
توحيد ذاتى يعنى شناختن ذات حق به وحدت و يگانگى. اوّلين شناختى كه هر كس از ذات حق دارد، غنا و بى نيازى اوست; همه چيز به او نيازمند است و از او مدد مى گيرد و او از همه غنّى است (يا اَيُّهَا النّاسُ اَنْتُمُ الْفُقَراءُ اِلَى اللّهِ وَ اللّهُ هُوَ الْغَنِىُّ) (1) و به تعبير حكما واجب الوجود است.و ديگر «اوّليّت» يعنى مبدئيّت و منشئيّت و آفرينندگى اوست. او مبدأ و خالق موجودات ديگر است; موجودات همه «از او» هستند و او از چيزى نيست و به تعبير حكما «علّت اُولى» است.
توحيد ذاتى يعنى اين حقيقت «دوئى» بردار و تعدّدپذير نيست; مثل و مانند ندارد (لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْءٌ); (2) در مرتبه وجود او موجودى نيست (وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ). (3)