توحيد صفاتى - دروس معارف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دروس معارف - نسخه متنی

نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

توحيد صفاتى

توحيد صفاتى يعنى درك و شناسايى ذات حق به يگانگى عينى با صفات و يگانگى صفات با يكديگر. توحيد ذاتى به معنى نفى ثانى داشتن و نفى مثل و مانند داشتن است و توحيد صفاتى به معنى نفى هر گونه كثرت و تركيب از خود ذات است. ذات خداوند در عين اينكه به اوصاف كماليّه جمال و جلال متّصف است، داراى جنبه هاى مختلف عينى نيست. اختلاف ذات با صفات و اختلاف صفات با يكديگر لازمه محدوديّت وجود است. براى وجود لايتناهى همچنانكه دومى قابل تصوّر نيست، كثرت و تركيب و اختلاف ذات و صفات نيز متصوّر نيست.

در اوّلين خطبه نهج البلاغه چنين آمده است:

اَلْحَمْدُلِلّهِ الّذىِ لايَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقائِلونَ وَ لايُحْصى نَعْماءَهُ الْعادّونَ، وَ لايُؤَدّى حَقَّهُ الُْمجْتَهِدونَ، اَلَّذى لايُدْرِكُهُ بُعْدُالْهِمَمِ، وَلايَنالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ، اَلَّذى لَيْسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحْدودٌ وَ لانَعْتٌ مَوْجودٌ...
[ 1ـ فاطر / 15.

2ـ شورى / 11.

3ـ توحيد / 4.
]

سپاس ذات خدا را، آنكه ستايش كنندگان نتوانند به ستايش او برسند و شمار كنندگان نتوانند نعمت هاى او را برشمارند و كوشندگان نتوانند حقّ بندگى او را ادا نمايند، آنكه همّت ها هر چه دور پروازى كنند كُنه او را نيابند و زيركى ها هر اندازه در قعر درياهاى فطانت فرو روند به او نرسند، آنكه صفت او را حدّ و نهايتى و تغيّر و تبدّلى نيست...

در اين جمله ها از صفات نامحدود خداوند ياد شده است. بعد از چند جمله مى فرمايد:

كَمالُ الاِخْلاصِ لَهُ نَفْىُ الصِّفاتِ عَنْهُ لِشَهادَةِ كُلِّ مَوْصوف اَنَّهُ غَيْرُ الصِّفَةِ وَ شَهادَةِ كُلِّ صِفَة اَنّها غَيرُ الْمَوْصوفِ (1) فَمَنْ وَصَفَ اللّهَ سُبْحانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ وَ مَنْ قَرَنَهُ...

اخلاص كامل، نفى صفات از پروردگار است، زيرا موصوف گواهى مى دهد كه ذاتش غير از صفت است و صفت گواهى مى دهد كه او چيزى است غير از موصوف، و هر كس خداوند را به صفتى توصيف كند، ذات او را مقارن چيز ديگر قرار داده و هر كس خدا را مقارن چيزى قرار دهد ... الى آخر.

در اين جمله ها، هم براى خداوند اثبات صفت شده است (الَّذى لَيْسَ لِصِفَتِهِ حَدٌ مَحْدودٌ) و هم از او نفى صفت شده است (لِشهادَةِ كُلِّ صِفَة اَنَّها...) از خود اين جمله ها معلوم است كه صفتى كه خداوند موصوف به آن صفت است صفت نامحدود به نامحدوديّت ذات است كه عين ذات است، و صفتى كه خداوند مبرّا و منزّه از اوست صفت محدود است كه غير ذات و غير از صفت ديگر است. پس توحيد صفاتى يعنى درك و شناختن يگانگى ذات و صفات حق.

/ 243