مرز توحيد و شرك از نظر وهابيون; - دروس معارف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دروس معارف - نسخه متنی

نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مرز توحيد و شرك از نظر وهابيون;

آيا مرز توحيد و شرك اعتقاد به قدرت و تأثير مافوق الطّبيعى است؟ يعنى اعتقاد به قدرت مافوق قوانين عادى طبيعت براى يك موجود، اعمّ از فرشته يا انسان (مثلا پيغمبر يا امام)، شرك است امّا اعتقاد به قدرت و تأثير در حدّ معمولى و متعارف، شرك نيست. و همچنين اعتقاد به قدرت و تأثير انسان از دنيا رفته نيز شرك است، زيرا انسان مرده جماد است و از نظر قوانين طبيعى، جماد نه شعور دارد نه قدرت و نه اراده; پس اعتقاد به درك داشتن مرده و سلام كردن به او و تعظيم كردن و احترام كردن او و خواندن و ندا كردن او و چيز خواستن از او شرك است، زيرا مستلزم اعتقاد به نيروى ماوراءالطّبيعى براى غير خداست. و همچنين اعتقاد به تأثيرات مرموز و ناشناخته براى اشياء، مسأله اعتقاد به تأثير داشتن يك خاك به خصوص در شفاى بيمارى و يا تأثير داشتن مكان مخصوص براى استجابت دعا شرك است، زيرا مستلزم اعتقاد به نيروى ماوراءالطّبيعى در يك شىء است; چه، هر چه كه طبيعى است، شناختنى و آزمودنى و حس كردنى و لمس كردنى است. على هذا اعتقاد به مطلق تأثيرات براى اشياء شرك نيست (آنچنانكه اشاعره پنداشته اند) بلكه اعتقاد به تأثيرات مافوق الطّبيعى براى اشياء شرك است. پس هستى تقسيم مى شود به دو بخش : طبيعت و ماوراء طبيعت. ماوراء الطّبيعه قلمرو اختصاصى خداوند است و طبيعت قلمرو اختصاصى مخلوق او و يا قلمرو مشترك خدا و مخلوقات است. يك سلسله كارها جنبه ماوراءالطّبيعى دارد از قبيل احياء (زنده كردن) و اِماته (ميراندن)، روزى دادن و امثال اين ها و باقى، كارهاى عادى و معمولى است. كارهاى فوق معمولى قلمرو اختصاصى خداست و باقى، قلمرو مخلوقات او. اين از جنبه توحيد نظرى.

امّا از جنبه توحيد عملى هر نوع توجّه معنوى به غير خداوند ـ يعنى توجّهى كه از طريق چهره و زبان توجّه كننده و چهره و گوش ظاهرى شخص مورد توجّه نباشد بلكه توجّه كننده بخواهد نوعى رابطه قلبى و معنوى ميان خود و طرف مقابل برقرار كند و او را بخواند و متوجّه خود سازد و به او توسّل جويد و از او اجابت بخواهد ـ همه اين ها شرك و پرستش غيرخداست، چون عبادت جز اين ها چيزى نيست و عبادت غير خدا به حكم عقل و ضرورت شرع جايز نيست ومستلزم خروج از اسلام است. بعلاوه انجام اين گونه مراسم، گذشته از اينكه انجام مراسم عملى عبادت است براى غير خدا و عين اعمالى

است كه مشركان براى بت ها انجام مى دادند، مستلزم اعتقاد به نيروى ماوراءالطّبيعى براى شخصيّت مورد توجّه (پيغمبر يا امام) است (نظريّه وهّابيان و وهّابى مآبان عصر ما).





/ 243