آيات قرآن
[ گروه نخست; ] در برخى از آيات قرآن صريحاً حكومت و دخالت سرنوشت، و اينكه هيچ حادثه اى در جهان رخ نمى دهد مگر به مشيّت الهى و آن حادثه قبلا در كتابى مضبوط بوده است، تأييد شده است از قبيل:ما اَصابَ مِنْ مُصيبَة فِى الاَرْضِ وَلا فى اَنفُسِكُمْ اِلاّ فى كتاب مِنْ قَبْلِ اَنْ نَبْرَأَها اِنَّ ذلِكَ عَلَى اللّهِ يَسيرٌ. (1)
هيچ مصيبتى در زمين يا در نفوس شما به شما نمى رسد مگر آنكه قبل از آنكه آن را ظاهر كنيم، در كتابى ثبت شده و اين بر خدا آسان است.
[ 1ـ حديد / 22.
]
وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لايَعْلَمُها اِلاّ هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَة اِلاّ يَعْلَمُها وَ لاحَبَّة فى ظُلُماتِ الاَرْضِ وَ لارَطْب وَ لايابِس اِلاّ فى كتاب مُبين. (1)
كليدهاى نهان نزد اوست، جز او كسى نمى داند، و مى داند آنچه را كه در صحرا و در درياست. برگى از درخت نمى افتد مگر آنكه او مى داند، و دانه اى در تاريكى هاى زمين و هيچ تر و خشكى نيست مگر آنكه در كتابى روشن ثبت است.
يَقُولونَ هَلْ لَنا مِنَ الاَْمرِ مِنْ شَىء قُلْ إنَّ الاَمْرَ كُلَّهُ لِلّهِ يُخْفونَ فى اَنْفُسِهِمْ ما لايُبْدونَ لَكَ يَقولونَ لَوْ كانَ لَنا مِنَ الاَمْرِ شَىْءٌ ما قُتِلْنا هيهُنا قُل لَوْ كُنْتُم فى بُيوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ اِلى مَضاجِعِهِمْ. (2)
مى پرسند آيا چيزى از كار در دست ما هست؟ بگو تمام كار به دست خداست. ايشان در دل مطلبى دارند كه از تو پنهان مى كنند; پيش خود مى گويند اگر كار به دست ما بود در اينجا كشته نمى شديم. به ايشان بگو اگر در خانه خود مى بوديد، كسانى كه كشته شدن برايشان نوشته شده بود به خوابگاههاى خويش مى شتافتند.
وَ اِنْ مِنْ شَىْء اِلاّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ اِلاّ بِقَدَر مَعْلوم. (3)
هيچ چيزى نيست مگر اينكه خزانه هاى آن در نزد ماست، و ما آن را جز به اندازه معيّن فرو نمى فرستيم.
قَدْ جَعَلَ اللّهُ لِكُلِّ شَىْء قَدْراً. (4)
همانا خدا براى هر چيز اندازه اى قرار داده است.
اِنّا كُلَّ شَىْء خَلَقْناهُ بِقَدَر. (5)
ما همه چيز را به اندازه آفريده ايم.
فَيُضِلُّ اللّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدى مَنْ يَشاءُ. (6)
خدا هر كس را بخواهد گمراه، و هر كس را بخواهد هدايت مى كند.
قُلِ اللّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتى الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىء قَديرٌ. (7)
[ 1ـ ( انعام / 59 ) بسيار ديده مى شود كه به غلط جمله «وَ لارَطْب وَ لايابِس اِلاّ فى كتاب مبين» را بر قرآن مجيد تطبيق مى كنند، در صورتى كه به طور قطع و مسلّم مقصودْ قرآن نيست و شايد يك نفر از مفسّرين قابل اعتماد نيز آن طور تفسير نكرده باشد.
2ـ آل عمران / 154.
3ـ حجر / 21.
4ـ طلاق / 3.
5ـ قمر / 49.
6ـ ابراهيم / 4.
7ـ آل عمران / 26.
]
بگو: اى خدا! اى صاحب قدرت! تو به آن كس كه بخواهى قدرت مى دهى و از آن كس كه بخواهى باز مى ستانى; هر كه را خواهى عزّت دهى و هر كه را خواهى ذليل مى سازى; نيكى در دست توست، و تو بر همه چيز توانايى.
[ گروه دوم; ] امّا آياتى كه دلالت مى كند بر اينكه انسان در عمل خود مختار و در سرنوشت خود مؤثّر است و مى تواند آن را تغيير دهد:
اِنَّ اللّهَ لايُغَيِّرُ ما بِقَوْم حَتّى يُغَيِّروا ما بِاَنْفُسِهِمْ. (1)
خدا وضع هيچ مردمى را عوض نمى كند مگر آنكه خود آن ها وضع نفسانى خود را تغيير دهند.
وَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلا قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكان فَكَفَرَتْ بِأنْعُمِ اللّهِ فَاَذاقَهَا اللّهُ لِباسَ الْجوعِ وَ الْخَوْفِ. (2)
خدا مَثَل زده شهرى را كه امن و آرام بود و ارزاق از همه جا فراوان به سوى آن حمل مى شد; ولى نعمت هاى خدا را ناسپاسى كرد و از آن پس خدا گرسنگى و ناامنى را از همه طرف به آن چشانيد.
وَ ما كانَ اللّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلكِنْ كانوا اَنْفُسَهُمْ يَظْلِمَونَ. (3)
خدا چنان نيست كه به آن ها ستم كند، ولى آنان چنان بودند كه به خويشتن ستم مى كردند.
وَ ما رَبُّكَ بِظَلاّم لِلْعَبيدِ. (4)
و پروردگارت نسبت به بندگان، ستمگر نمى باشد.
اِنّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ اِمّا شاكِراً وَاِمّا كَفوراً. (5)
ما انسان را راه نموديم، او خود يا سپاسگزار است يا ناسپاس.
فَمَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ. (6)
هر كه خواهد، ايمان آورد و هر كه خواهد، كفر ورزد.
ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ اَيْدِى النّاسِ. (7)
در صحرا و دريا به واسطه كردار بد مردم، فساد و تباهى پديد شده است.
[ 1ـ رعد / 11.
2ـ نحل / 112.
3ـ عنكبوت / 40.
4ـ فصلت / 46 .
5ـ دهر / 3.
6ـ كهف / 29.
7ـ روم / 41.
]
مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فى حَرْثِهِ وَ مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الدُّنيا نُؤْتِهِ مِنْها. (1)
هر كس طالب كِشت آخرت باشد، براى وى در كِشتش خواهيم افزود و هر كس خواهان كِشت دنيا باشد، بهره اى به او خواهيم داد.
مَنْ كانَ يُريدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُريدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْليها مَذْموماً مَدْحوراً. وَ مَنْ اَرادَ الآخِرَةَ وَ سَعى لَها سَعْيَها وَ هُوَ مؤْمِنٌ فَاُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكوراً. كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ و هؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظوراً. (2)
هر كه زندگى نقد را طالب باشد، به آن اندازه و به آن كس كه بخواهيم نقد مى دهيم; سپس جهنّم را براى وى قرار خواهيم داد تا وارد آن شود در حالى كه نكوهيده و منفور باشد. و هر كس عاقبت و سرانجام خوش بخواهد و آن طور كه شايسته است در راه آن كوشش كند و ايمان داشته باشد، كوشش او مورد قبول خواهد شد. ما به هر دو گروه مدد مى رسانيم، به اين ها و به آن ها. فيض پروردگار تو از كسى دريغ نمى شود.
آياتى ديگر نيز از اين قبيل و هم از نوع دسته اول در قرآن كريم هست.
اين دو دسته آيات از نظر غالب علماى تفسير و علماى كلام معارض يكديگر شناخته شده اند. به عقيده آن ها بايد مفاد ظاهر يك دسته را پذيرفت و دسته ديگر را تأويل كرد.