ميرزا خليل كمره اى (م 1405 قمرى) عالمى سرشناس و جامع الاطراف است كه طى دهه هاى بيست تا پنجاه، با داشتن چهره اى علمى در جامعه ايران، نقش قابل ملاحظه اى در شكل دهى به افكار مذهبى در سطح عمومى داشت. وى به خصوص به دليل آشنايى اش با تاريخ اسلام، تبحّرش در نگارش مقالات عمومى دينى ـ اجتماعى و مشاركتش در كارهاى مطبوعاتى و همچنين داشتن ديدگاه هاى رايج در دهه بيست و سى در باره وحدت اسلامى و تلاش براى تحقّق آن ها، شهرتى خاص دارد. بيشتر آثار وى تاريخى است اما به طور كلى، بايد آثار او را در زمره آثار دينى ـ تاريخىِ اين دوره به شمار آورد. علاوه بر كتابهايش، از وى مقالات فراوانى در مطبوعات مذهبى آن دوره، از جمله نشريه «آيين اسلام» و بسيارى از نشريات ديگر به چاپ رسيده است.در سال 1348 خورشيدى، فرزندش ناصرالدين كمره اى به همراه دكتر عباس قانع، فهرست تأليفات ايشان را ضمن كتابچه اى منتشر كردند. اين آثار كه مشتمل بر پنجاه عنوان مى شود، بيشتر كتاب و شمارى هم مقالاتى است كه از وى در جاى هاى مختلف به چاپ رسيده است.ميرزا خليل به طور عمده، علاقمند به مباحث تاريخ اسلام بود و در اين زمينه آثار متنوّعى نوشت; نمونه اى از آنها:كتاب «صحيفه سخن زهرا(عليها السلام) در اساس دولت كبرى و شكل خلافت عظمى يا سرچشمه آب حيات» (ص684) است كه ضمن آن، شمار زيادى از مقالات وى در زمينه هاى مختلف تاريخى و شبه تاريخى درج شده است.جلد دوم همان كتاب با عنوان «ملكه اسلام، فاطمه زهرا(عليها السلام) اولين محكمه قضايى بعد از پيغمبر» (ص 310) است كه هم شرحى است بر خطبه آن حضرت و هم تحليلى است از وقايع دوران نخست اسلام.يكى از كارهاى علمى او كتاب «نهج البلاغه يا دائرة المعارف علوى» است كه يكى با عنوان «بخش يكم آسمان و جهان» (ص 526) و ديگرى با عنوان «بخش جنگ» (ص578) چاپ شده و مؤلف ضمن آنها به تشريح و توضيح برخى از خطب نهج البلاغه پرداخته است. بخشى از مباحث آن مربوط به طبيعت شناسى از ديدگاه امام و بخشى هم مسائل تاريخى و غيره است.از علايق ديگرِ وى، مطالعات مربوط به عاشوراست كه در اين زمينه، از خود چندين كتاب نشر داده است; از جمله سه جلد با عناوين «عنصر شجاعت يا هفتاد و دو تن و يك تن» (415 + 394 + 328 صفحه، تهران كتابفروشى اسلاميه) كه در شرح حال تك تك شهداى كربلا است. در همين زمينه وى كتاب «يك شب و روز عاشورا» را كه در سال 1362 توسط انتشارات امير كبير براى بار دوم چاپ شد.كتاب ديگر او «معجزه تاريخ امام عظيم، حسين بن على و عنصر امامت» (488 صفحه، تهران، اسلاميه) است.يكى از پرحجم ترين كارهاى وى، كتاب «فتاوى صحابى كبير، سلمان فارسى» (ص867) است كه ضمن آن شرح حال مفصلى از سلمان و فتح ايران و مدائن ارائه كرده است.اين آثار با آنكه مشحون از نقل ها و احيانا تحقيقات تاريخى است، اما آشفتگى هايى در آنها وجود دارد.آنچه در اينجا براى ما اهميت دارد، آن است كه يكى از زمينه هاى علمى وى، كار در باره حج و مكه و وحدت اسلامى است كه در اطراف آن مقالات و كتابهايى منتشر كرده است. وى علاوه بر كارهاى علمى، با ايجاد ارتباط با علماى سعودى و حتى مسؤولان و در رأس آنها ملك فيصل، تلاش كرده است تا ايده هاى خود را به آنان انتقال دهد و به خصوص ذهنيت آنان را نسبت به مذهب تشيع اصلاح كند.ميرزا خليل در اين زمينه، فعاليتى مشابه آنچه كه زمانى در دارالتقريب توسط شيخ محمدتقى قمى، شيخ شلتوت و آيت الله بروجردى دنبال مى شد و در ايران هم برخى از نشريات مذهبى مانند نشريه مسلمين حاج سراج انصارى و آيين اسلام دنبال آن بودند، از خود نشان مى دهد. اين بستر فعالى بود كه مدتها در ايران ادامه داشت و بيش از آنكه با سعودى كه آن زمان تازه حركتش را جدى تر كرده و افراطى برخورد مى كرد، هماهنگ باشد، با مصر و الازهر همكارى و همدلى داشت. ويژگى ميرزا خليل آن بود كه متوجه اهميت نقش حج در اين ميان شد و دريافت كه سعودى ها در تلاشند تا راهبرى جهان تسنن را در اختيار بگيرند. البته و صد البته كه افراط گرى سعودى ها امكان ايجاد وحدت را دشوار مى كرد و استخفاف نسبت به شيعيان، به همان مقدار كه زمان عثمانى و سپس دوره اخير آن، در عهد قاجار و بعدها در سال 1322 با كشتن ابوطالب يزدى و نيز سفر نخست همين ميرزا خليل در سال 1327 وجود داشت، همچنان ادامه يافت.