تاجيكستان - [آشنایی با چند کشور مسلمان و چند کشور مسلمان نشین] نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[آشنایی با چند کشور مسلمان و چند کشور مسلمان نشین] - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تاجيكستان

جمهوري تاجيكستان : مساحت 143100 كيلو متر مربع، پايتخت دوشنبه ( 700000 نفر )، جمعيت كشور 53750000 نفر، زبان فارسي تاجيكي، خط از سال 1991 مجدداً رسم الخط عربي شد ، مذهب سني حنفي، شيعه اثني عشري ، شيعه اسماعيلي ، سني شافعي و اقليت مسيحي، زرتشتي و يهودي ، نژاد آريايي سكّا و ماساژت .

اديان و مذاهب

اكثر مردم سني حنفي مي باشند و ابو حنيفه را امام اعظم مي دانند ، تعدادي مسلمانان شافعي مذهب و گروه كوچكي شيعه وجود دارد كه 90% آنها پيروان مذهب اسماعيليه به رهبري آقاخان و 10% آنها اثني عشري هستند . گروهي از اقليات هاي مسيحي ، زرتشتي و يهودي در تاجيكستان وجود دارد . امروزه با استقلال تاجيكستان و كشورهاي جديد التاسيس آسياي مركزي انجام فرائض ديني آزاد شده است منتهي سياست دولت بر جدايي مذهب بر سياست استوار است . در سال 1995 كريم آقاخان سفري رسمي به تاجيكستان مي كند و با رئيس جمهور « امامعلي رحمانف » ديدار و گفتگو مي كند و توافقاتي مي نمايند و قرار شده كه وي كمك هاي مالي زيادي به تاجيكستان (اسماعيليه ها) بنمايد . به علت 70 سال سلطنه كمونيم در آسيايي مركزي و تاجيكستا، اعتقادات مذهبي در ميان مردم رنگ باخته است. البته افراد سالخورده و ميان سال از روحيه مذهبي و فرهنگ اسلامي برخوردارند. و فرهنگ ايراني در تمام شئون زندگي فردي و اجتماعي و خصوصيات اخلاقي آنها متجلي است . ولي بهرحال هم اكنون مردم به انجام فرائض ديني علاقه زيادي به قرآن و كتب مذهبي نشان مي دهند. اداره قضايات كه امور مذهبي را بر عهده دارد از سوي كشورهائي چون پاكستان ، عربستان ، ليبي و اردون كمك مالي مي گردند و اگر در امور سياسي دخالت كنند با قطع كمكها روبرو خواهد شد . البته قاضي تورجان زاده رئيس قاضيات از شخصيت هاي بانفوذ بوده و در انتخابات از خدا نظراف در برابر رحمان نبي اف ( رئيس جمهور فعلي ) حمايت كرد . وي پس از روي كار آمدن جبهه خلق ازاين مقام بركنار شد و هم اكنون در گروه مخالف فعاليت مي كند و امروز مفتي شريف زاده در رأس ادارهء قاضيات تاجيكستان است .

اوضاع فرهنگي ، اجتماعي

در يك جمله فرهنگ ايراني و آداب و رسوم ايراني در روح و روان مردم تاجيكستان نقش بسته است و سلطه 70 ساله روسيه نتوانسته است تأثيري بر آن داشته باشد. پس از استقلال 1991 آهنگ ايراني كردن همه فرهنگ و آداب به تدريج نضج مي گيرد و مهمترين مشكل فرهنگي جامعه تاجيك امروزه بازگشت به خط و زبان علمي مادري (فارسي) است و با همكاري جمهوري اسلامي ايران تلاش مي شود كه واژه هاي روسي را حذف و واژه هاي اصيل فارسي را جايگزين نمايند . و تكنوكراتها مخالفين سر سخت اين بازگشت به خط نياكان هستند .- از ديگر معضلات اجتماعي گذر از دوران برنامه ريزي متمركز (سوسياليستي) به اقتصاد بازار و قطع و يا كم كردن وابستگي اقتصادي به روسيه مي باشد و همچنين گذر از يك حكومت توتاليتر به يك حكومت دمكراتيك تجربه اي است كه براي تاجيكستان مانند ساير جماهير شوروي سابق تازگي دارد. - وضع اقتصادي تاجيكستان بسيار نابسامان است و جنگهاي داخلي و كشتار مسلمانان انقلابي توسط دولت شدت فقر را افزايش داده است .

حكومت ، سازمانهاي اداري و سياسي

قانون اساسي تاجيكستان در 1994 با همه پرسي به تصويب رسيد. در اين قانون تاجيكستان جمهوري مستقل و دموكراتيك عنوان شده و زبان رسمي فارسي است. آزادي افكار وانديشه وفعاليت احزاب سياسي مورد تأكيد قرار گرفته.

قوه مجريه:

رئيس جمهور، رئيس دولت و رئيس قوه مجريه مي باشد. وي فرمانده كل قواي مسلح كشور است و سران سه قوه را معرفي مي نمايد . رئيس جمهور با راي مردم براي مدت 5 سال انتخاب مي گردد و تنها 2 دوره پيا پي مي تواند انتخاب شود .

قوه قضائيه مستقل مي باشد .

احزاب سياسي :

1- حزب كمونيست كه از زمان سلطه شوروي در تاجيكستان به وجود آمد در سال1999 حزب كمونيست مجدداً رسميت يافت و رئيس آن رئيس جمهور مي باشد .2- حزب دموكراتيك تاجيكستان : رياست آن با «شادمان يوسف» است . تأسيس 1990 ، در سال1992 15000 عضو داشت و عمده ترين حزب اقليت مي باشد . بعد از جنگ هاي داخلي3- 1992 فعاليت سياسي آن ممنوع شد و با « نهضت اسلامي» و « حزب رستاخيز تاجيكستان » تا سپتامبر 1994 همكاري نمود و سريعاً با يك چرخش سياسي به دولت تاجيكستان نزديك و با تأكيد انتخابات رياست جمهوري و پارلماني و كار رفراندوم قانون اساسي در ژوئيه سال 1995 رسماً اجازه فعاليت يافت اين حزب به دو گروه اقليت و اكثريت تقسيم شده است . گروه اكثريت به رهبري آقاي «نيازاف» با گروه هاي مخالف دولت از جمله نهضت اسلامي همكاري مي كند و مخالف دولت است . ولي گروه اقليت به رهبري «شادمان يوسف» به دولت نزديك شده و اجازه فعاليت يافته است .3- حزب نهضت اسلامي مدت ها به صورت زيرزميني و مخفيانه فعاليت مي كرده است و در 26 اكتبر 1991 پس از آزادي تشكيل احزاب به صورت رسمي فعاليت خود را آغاز كرد . رسمي شدنش پس از ماهها تظاهرات بود . اين حزب وابسته به حزب نهضت اسلامي اتحاد جماهير شوروي بود كه پس از گرايش به پان تر كيسم، شاخه تاجيكستان از آن جدا شد . اداره قاضيات به رهبري قاضي كلان حاج اكبر تورجان زاده به اين حزب پيوست و موجب قدرتمند شدن جزب شد . رهبر اين حز آقاي سيد عبداله نوري و معاون اول آن حاج اكبر تورجان زاده مي باشد . در ميان روحانيون و روستاييان نفوذ دارد ، 60% درصد طرفداران در روستا ها هستند . امروزه فعاليت اين حزب ممنوع اعلام شده و طرفداران حزب به مبارزه مسلحانه با رژيم در مناطق مرزي افغانستان و بدخشان مشغول هستند . در شمال تاجيكستان ناحيه اي است به نام مسچاه كه حدود 150 هزار نفر جمعيت دارد و به عصيان و تمرد و سركشي در مقابل حكومت كمونيستي در آسياي مركزي شهرت دارند . مردم اين منطقه حنفي مي باشند اما از نظر افكار و اصول عقايد شباهت زيادي به شيعيان دارند . افراد مذهبي اين منطقه حزب نهضت اسلامي را تأسيس كردند . رهبر اين افراد را محمد يوسف فاضل امام جمعه مسجد اقبال به عهده دارد . وي در منطقه مسچاه داراي نفوذ و تأثير زيادي مي باشد برنامه اين حزب پاسداري از استقلال تاجيكستان و برقراري سيستم پارلماني براي توسعه اسلام و اسلام بعنوان عامل منسجم كننده اقوام مختلف نيز مد نظر است . به عقيده رهبران نهضت شريعت انحصار منافع توسط حزب كمونيست را ممنوع مي داند و معتقد به برقرار روابط نزديك با كشور هاي اسلامي هستند .4- حزب رستاخيز در 1989 براي پشتيباني از پروستروئيكا به وجود آمد . اعظاي آن روشن فكران شهري مي باشند و پيروي افكار ملي گرايي در چارچوب اقوام فارسي زبان هستند و از اولين خواسته هاي اين جنبش انتخاب زبان تاجيكي بعنوان زبان رسمي دولت و بازگشت به خط و الفباي فارسي و استقلال اقتصادي بوده است . رهبر اين جنبش علم اقتصاد طاهرعبدالجبار خواهان ايجاد سيستم پارلماني با پست نخست وزيري مي باشد .آنها معتقد به اسلام به عنوان يكي از عناصر تشكيل دهنده فرهنگ ملي تاجيك ها هستند .اوليت را در روابط خارجي به برقراري روابط با ايران، افغانستان و پاكستان مي دهند .5- حزب لعل بدخشان در 1992 شروع به فعاليت كرد . بسياري از شخصيت هاي مهم علمي ، سياسي و فرهنگي شهر دوشنبه مانند اكبر شاه اسكندراف از اعضاي آن هستند . اين حزب سه هزار عضو دارد، رهبر اين حزب اتابك امير بكف مي باشد . برنامه اين برقراري يك حكومت دمكرات در تاجيكستان و خود مختاري اداري بيشتر در منطقه بدخشان مي باشد . اين حزب مخالف يك رژيم سياست جمهوري است و معتقد به يك سيستم هدايت جمعي است . اين حزب از جمله چهار حزبي بود كه بعد از جنگ هاي داخلي 3-1992 فعاليت آن ممنوع اعلام شد .6- حزب خلق تاجيكستان : اين حزب معتقد به جدائي دين از سياست است . مؤسسان حزب شخصيت هاي شناخته شده از ميان سياستمداران، علماء، صاحبكاران، خادمان علم و فرهنگ، نمايندگان رشته هاي كشاورزي و صنايع هستند . 7- حزب بازسازي سياسي و اقتصادي .

سومالي

سومالي كشور جمهوري در قاره آفريقا (شاخ آفريقا) داراي 9 ميليون نفر جمعيت، پايتخت و بزرگترين شهر موگاديشو (700000) ، 60% با سواد .مذهب :اسلام،نژاد : سومالي،عرب، زبان: سومالي (رسمي) عربي (رسمي) سواحلي.سومالي يكي از بيست و پنج كشور فقير جهان است، بيشتر مردم به صورت ابتدائي گله چراني مي كنند، شتر ، گاو و بر و گوسفند پرورش مي دهند ، و هابيون آموزش ديده در عربستان در سومالي فعالند ، از لحاظ سوق الجيشي براي كنترل درياي سرخ و خليج عدن بسيار پر اهميت است .

جغرافياي تاريخي

در سال 1889 ايتاليا بخش كوچكي از سومالي را متصرف، آنگاه نقاط شمالي را نيز تصرف كرد، و ازجنوب نيز قسمتي از اراضي زنگبار را متصرف گشتند. در جنگ جهاني دوم ، ايتاليا به سومالي لشكركشي كرد و در اوت 1940 همه اين ناحيه را تصرف كرد اما انگلستان در 1941 آن را از ايتاليا بازستاند و سومالي ايتاليا را نيز خود اشغال كرد در 1960 انگلستان ناحيه اشغالي سومالي خو را رها كرد و هر دو جزءسومالي در اول ژوئيه 1960 متهد و مستقل و به نام كشور سومالي ناميده شد. ژنرال زيادباره با يك كودتاي بدون خونريزي در 21 اكتبر 1969 به قدرت رسيد و با توجه به افكار كمونيستي و سوسياليستي وي، اقتصاد مملكت روز به روز به قهقرا و نابودي كشانده شد . مردم سومالي فقير ترين مردم آفريقا مي باشند ولي بسيار مغرور و با كرامت مي باشند و عليرغم فقرخانمانسوز ضد استعمار خارجي مي باشند و مبارزات مردم اين كشور به رهبري ژنرال فرح عيديد عليه حضور نظامي آمريكا در سومالي برهمگان روشن است .

جمهوري آذربايجان

مساحت حدود 86600 كيلومتر مربع، پايتخت باكو با 1779500 نفر جمعيت، جمعيت 2/7 ميليون نفر، 83% درصد جمعيت آذري را به ترتيب روسها- ارامنه لزگي ها آوارها اكرايني ها تاتارها تالشي ها ترك ها گرجي ها كردها و اودين ها، زبان آذري، خط الفباي لاتين . منابع استراتژيك : اين جمهوري از نظر منابع انرژي به ويژه نفت خام بسيار غني است و بعنوان عرضه كننده مهم تجهيزات و وسايل حمل و نقل صنعت نفت قلمداد مي گردد. 72% توليد نفت آذربايجان از فلات قاره درياي خزر مي باشد. نفت خام آذربايجان به علت سبك بودن ، درصد ناچيز سولفور و حجم زياد بازدهي بنزين، حائز اهميت فراوان است .

اديان و مذاهب

70% شيعه، 30% سني حنفي مذهب . ضمناًاجتماعات مسيحي كه عمدتاًنمايندگان ارتودوكس روسيه و گروهي از ارامنه وجود دارد . بعد از انقلاب اكتبر 1917 حكومت شوروي تلاش كرد كه اسلام را از بين ببرد . مساجد را بستند، انجام فرائض ديني در آن دوره آسان نبود،با اين همه عجيب است كه آنها همچنان وفاداري مذهبي خويش را حفظ كرده اند. جمهوري آذربايجان يكي از مراكز مهم اسلامي در ساليان قديم بوده است .

حكومت ،سازمان هاي اداري و سياسي

سرزمين امروزي اين جمهوري در 1813 و 1828 توسط ايران به روسيه واگذار گرديد ،در 1936 رسماً بخشي از اتحاد جماهير شوروي شد. بعد از فروپاشي شوروي، پارلمان آذربايجان در 29 سپتامبر 1989 قطعنامه حاكميت را تصويب نمود و در 29 دسامبر با اكثريت آراء 58/99% در يك رفراندوم اين مسئله تصويب شد در 1991 ايازمطلب اف به عنوان رئيس حكومت انتخاب شد در 1992 ابوالفضل ايلچي بيگ با 1/55% به رياست جمهوري انتخاب گشت واز سال 1993 حيدرعلي اف رئيس جمهور آذربايجان است . سيستم رياست جمهوري در اين سرزمين وجود دارد و نهاد قانونگذاري منتخب مي باشد . احزاب و سازما نهاي سياسي مختلفي يك اپوزيسيون فعال را تشكيل مي دهند . بزرگترين گروه سياسي ،جبهه خلق آذربايجان است كه در سال 1989 به رهبري ابوالفضل ايلچي بيگ تأسيس شد انتقال حكومت از كمونيستي به دموكراسي و بازار آزاد شامل معرفي يك پول جديد و يك قانون اساسي جديد است. در حال حاضر بزرگترين مشكل حكومت جمهوري آذربايجان جنگ با همسايه خود ارمنستان نسبت به اراضي است كه هر دو كشور آن را متعلق به خود مي دانند .بالاترين ارگان اقتدار دولت، يك شورايعالي است كه نهاد «پرزيديوم» و شوراي وزيران را كه بالاترين ارگان اجراي و اداري است انتخاب مي كند . دولت در اين جمهوري مستقيماً توسط رياست جمهوري منصوب مي شود . رئيس جمهور منتخب، نخست وزير و شوراي وزيران را منصوب مي كند . انتصاب آنها بايد توسط مجلس تصويب شود . رياست دولت به عهده رئيس جمهور است .

تقسيمات كشوري و اداري

جمهوري آذربايجان داراي يك جمهوري خود مختار «نخجوان» و يك منطقه خودمختار «ناگور نوقره باغ» است . منطقه ناگور نوقره باغ داراي شواريعالي است . در 10 دسامبر 1991 طي انجام رفراندومي ساكنان اين منطقه با اكثريت آراء يه استقلال آن راي دادند . سپس ارامنه قره باغ استقلال خود را اعلام كردند . اما جمهوري آنان از طرف جامعه بين المللي به رسميت شناخته نشد . جمهوري خودمختار نخجوان داراي يك مجلس عالي و يك مجمع وزيران است كه رياست هر يك به طور جداگانه تعيين مي گردد .

پارلمان جمهوري آذربايجان

به موجب قانون اساسي مصوب 21 آوريل 1978 پارلمان عاليترين ارگان تصميم گيرنده كشور متشكل از 360 نفر نماينده است كه دامنه اختيارات آن وسيع و شامل موارد چون صدور راي اعتماد به هيئت وزيران و نخست وزير، عزل و نصب رياست قوه مقننه و قضائيه تأئيد انتخابات رياست جمهوري و صدور حكم عزل رئيس جمهور و ...

احزاب سياسي

جبهه خلق آذربايجان،تأسيس 1989 در باكو : اين جبهه توانست يك اپوزيسيون سازمان يافته اي را نسبت به حزب كمونيست آذربايجان تشكيل دهد و به دنبال اعتصابات و تظاهرات سراسري و پشت سر گذاشتن مشكلات زياد سرانجام در 7 ژون 1992 (1371) حاكميت را به دست گرفت و در انتخاب رياست جمهوري در خرداد همان سال ابوالفضل علي اف ايلچي بيگ به رئيس جمهوري كشور برگزيده شد . در 14 خرداد 1372 يعني يكسال بعد كودتاي نظامي از شهر گنجه به رهبري صورت حسين اف عليه حاكميت جبهه خلق صورت گرفت و سرانجام منجر به سقوط آن شد . حيدر علي اف كه در نخجوان رياست مجلس عالي را به عهده داشت به باكو آمد و زمام امور را به دست گرفت ابتدا به رياست پارلمان برگزيده شد و در تاريخ 11/7/1372 به عنوان رئيس جهور قانوني با 8/98% آرا رهبري كشور را به عهده گرفت . خط مشي هاي سياسي اقتصادي كنوني جبهه خلق بر موارد زير استوار است : پانتركيسم : لائيسم ، اعتقاد به بازار آزاد، پان تورانيسم ، مخالف با اصول گرايي اسلامي ،گرايش به غرب و ايجاد آذربايجان واحد . حزب استقلال ملي : رهبري اين حزب از اعضاي اصلي تشكيل دهنده جبهه خلق بودند . اعتبار علي اف حزب استقلال ملي را در 1992 بنيان نهاد . اين حزب مخالف عضويت در جامعه كشور هاي مستقل مشترك المنافع و مخالف تغيير رسم الخط كريل كه مردم آذربايجان استفاده مي كنند به رسم الخط لاتين است . وي تغيير هويت ترك آذري به ترك عثماني را مغاير منافع ملي قلمداد مي كند . حزب سوسيالست دموكرات : از جبهه خلق منشعب شد . مخالف نزديكتر شدن با تركيه ، لائيسم و موافق عضويت در كشور هاي مستقل مشترك المنافع است . حزب مساوات ، حزب راه صحيح ، اتحاديه كارگري مستقل توران ، حزب همبستگي مردم آذربايجان، حزب آذربايجان مستقل ، حزب آذربايجان نوين ، حزب آزادي خلق و حزب اسلامي .

حزب اسلامي

حزب اسلامي تنها سازماني است كه در سطح جمهوري فعال بوده و در هر شهري داراي شعباتي نيز مي باشد اعضاء اين حزب از جبهه خلق منشعب و نهايتا ًدر 1992 حزب اسلامي را تأسيس كردند . رهبر حزب حاج علي اكرام است . هدف اين حزب احياي اسلام و فرهنگ ملي ،وحدت مسلمين ،كوشش در حفظ استقلال و وحدت جمهوري و گسترش مساجد و مراكز فرهنگي اسلامي مي باشد . در حال حاضر حزب به بازسازي و گسترش مساجد و برگزاري مراسم و اعياد اسلامي مي پردازد و داراي دو نشريه به نام اسلامي سي (صداي اسلام) و اسلام ديناسي (دنياي اسلام) مي باشد.جمهوري اسلامي ايران پس از استقلال آذربايجان ، گام هاي بلندي در جهت ارتقاء فرهنگ ، علم و آگاهي اسلامي مردم آذربايجان برداشته است كه شامل ايجاد و تأسيس صد ها مركز فرهنگي و تعليم صدها طلبه آذري در قم و تعمير مساجد و مداري مي باشد .

قطر

اميرنشين قطر، پايتخت دوحه، جمعيت، 500000 نفر، در دوحه 300000 نفر ساكنند، يك سوم قطري الاصل و دوسوم مهاجران عربي وآسيايي (پاكستاني 18%، هندي 11%، ايراني 10%، وبقيه فلسطيني، لبناني، مصري وفيليپيني ها هستند). 15000 نفر مهاجر غربي در قطر حضور دارند كه بعنوان مستشار عمل مي كنند،زبان وخط رسمي قطر عربي است وزبان انگليسي نيز زبان دوم است وزبان فارسي تا حد قابل توجهي در قطر حضور دارد.

اهميت استراتژيك

شبه جزيره قطر در قطب منطقه خليج فارس قرار دارد ودسترسي آن به دو طرف منطقه بسيار آسان است واز منابع عظيم گاز ونفت سرشار مي باشد ولذا بسيار پر اهميت است. ولذا موجب جلب توجه وياطمع ورزي روز افزون قدرت هاي خارج از منطقه بويژه امريكا وانگليس شده است.

اديان و مذاهب

دين رسمي قطر اسلام بوده وبيش از 95% جمعيت اين كشور مسلمان مي باشد. اقليت مسيحي نيز 5%هستند. 50%بومي وسني مذهب قطر داراي مذهب وهابي مي باشند وخاندان آل ثاني، نيز جزو آنان هستند. شريعت منبع اصلي قانونگذاري است. روابط تنگاتنگ فيمابين علماي وهابي قطر وعربستان وجود دارد و قطر وعربستان در واقع تنها حكومت وهابي در سطح منطقه و جهان مي باشند، وهابيون در سال 1809 با حمايت رحمه بن جابر كه يكي از دزدان جسور بوده و بر خورحسان تسلط داشت توانستند قطر را به طور كامل تحت حاكميت خود درآورند سپس در سال 1810 حكومتي وهابي شامل قطيف، قطر وبحرين تأسيس يافت.

نفوذ اديان در اوضاع سياسي و فرهنگي جامعه

بيشتر نفوذ سياسي و فرهنگي متعلق به مذهب وهابي، سپس اهل سنت غير وهابي كه حدود نيمي از مسلمانان بومي اين كشور را تشكيل مي دهند. شيعيان قطر كه كمتر از20%از مسلمانان اين كشور را تشكيل مي دهند و داراي نماينده اي بنام سليمان حيدر در مجلس مشورتي اين كشور بودند. شيعيان نفوذ قابل توجهي در بازار قطر دارند.

سياست مذهبي حكومت

عدم تفكيك مذهب و حكومت در قطر از يكديگر موجب شده تا دولت آل ثاني مقررات مذهبي منحصر به فردي را در جامعه قطردر ميان خارجيان مقيم اين كشور اعمال نمايد. موضع گيري حكومت در قبال مسائل مبتلا به جهان اسلام نيز تابع نظريات علما بويژه مفتي اين كشور بود و تضاد وتقابلي علي الظاهر بين حكومت ونهاد مذهبي كشور وجود ندارد. شريعت يا حقوق اسلامي منبع اصلي قانونگذاري در قطر بوده، شيعيان قطر از آزادي رضايتبخشي برخوردارند.مردم قطر عليرغم اينكه مسلمان هستند اما رفته رفته تحت تأثير فرهنگ غربي از طريق ماهواره ها و برنامه هاي تلويزيوني وحضور تعداد زيادي از اتباع كشور هاي غربي كه تحت عنوان مستشار در بخشهاي مختلف اين كشور مشغول هستند، قرار گرفته اند.

آداب و رسوم فرهنگي

قطر به علت مهاجر پذيري داراي فرهنگ واحدي نمي باشد. حضور شمار بسياري از اتباع كشورهاي هند (90 هزار نفر) پاكستان (60 هزار نفر) ايران (25 هزار نفر) بنگلادش (30 هزار نفر) بافت اجتماعي اين كشور را به صورت تركيبي از فرهنگ هاي مختلف در آورده است. وصرف نظر از تأثير فرهنگ كشور هاي استعماري بر قطر ايرانيان در صدد گروههايي هستند كه بر فرهنگ قطري تأثير گذاشته است.

مهمترين معضلات فرهنگي واجتماعي

سپردن فرزندان خرد سال به دايه هاي فيليپيني، هندي و بنگلادشي و نيز پيدايش پديده جديدي به نام ماهواره ميباشد. استخدام اتباع خارجي بويژه اتباع كشورهاي غربي نظير مصرو استخدام اساتيد دانشگاه امريكايي و انگليسي و اعزام دانشجو به اروپا وامريكا وبرخي كشور هاي عربي است.در سال 1963 دانشجويان باز گشته از غرب وآشنا به نظام ليبراليسم بعضاً تحمل خاندان سلطنتي آل ثاني وحكومت خليفه اي را نداشته و دست به اعتراضاتي مي زدند. در اين سال يك تظاهرات عمده كه منجر به اعتصاب عمومي شد اتفاق افتاد.

اوضاع اقتصادي

قطر شبه جزيره اي لم يزرع است كه زمينهاي آن به دليل شوري و ريگزاري براي كشاورزي مناسب نبوده وبه همين دليل اقتصاد اين كشور در گذشته بر پايه پرورش دامپروري و چادر نشيني، ماهيگيري وصيد مرواريد بنا شده. كشف نفت درسال 1939 تحولي در وضعيت اقتصادي به وجود آورد. امروز قطر به واسطه منابع عظيم گاز ونفت وجمعيت و وسعت بسيار كم يكي از ثروتمندترين كشورهاي دنيا با درآرمد سرانه بسيار بالا مي باشد.

حكومت، سازمانهاي اداري و سياسي

قوه مجريه: هيئت وزراء تحت رياست امير كشور بوده و ارگان عالي اجرايي مي باشد. امير دستورالعمل هاي دولت را صادر كرده واز طرف وزراء مصوبات را امضا مي كند.قوه مقننه: شوراي مشورتي مركب از 30عضو است. ونمايندگان مجلس نيز از سوي امير تعيين مي شوند.قوه قضائيه: قضاوت مستقلاً ايفا مي نمايد. قوه قضائيه زير نظر وزير دادگستري است. حقوق شريعت نيز بر اساس اصول ومباني اسلامي تعيين شده است. قطر عملاً ساختاري شبيه سيستم سلطنتي دارد و حاكميت در خاندان آل ثاني موروثي مي باشد كلن وراثت از پدر به پسر نبوده وامير با تصميم واجماع بزرگان فاميل تعيين مي شود.احزاب: تشكيل احزاب سياسي و اتحاديه هاي كارگري در قطر ممنوع استو صرفاً در طول دهه 70 دو گروه بنام جبهه آزاديبخش ملي قطر و سازمانهاي جهاد ملي و نيز برخي گروههاي سياسي معتقد به پان عربيسم، سوسياليسم، ناسيوناليسم و بعثت در اين كشور فعاليت داشته اند. در اين كشور راهپيمائي حتي به صورت مسالمت آميز ممنوع است. در حال حاضر گروه سياسي خاصصصصي در كشور وجود نداردف ليكن گروههاي ذينفوذي كه عمدتاً از شيوخ ثروتمند وتجار بزرگ بوده واخيراً قشري از روشنفكران وروزنامه نگاران قطري به آنان اضافه شده اند، وجود دارد. ين روههاي روشنفكري نيز تارمز معيّني در افمار عمومي نفوذ دارند زيرا در مراحل حساس فعاليت آنها توسط دولت محدود مي شود. بعنوان مثال درسال1993 به دنبال مقالات تندي كهروزنامه نگاران قطري عليه موافقفنامه زغه- اريحا منتشر كردند كه از سوي امير قطر به آنها هشدار داده شد وبالنتيجه حملات عليه مذاكرات اعراب و رژيم صهيونيستي نيز قطع شد. سيستم بسته قطراجازه شكل گيري و رشد هر گونه طرزتفكر و مشي مخالف با سياستهاي رسمي نظام اين كشور را نمي دهد. وزراء اكثراً از ميان خانواده آل ثاني مي باشند.

اختلا فات مرزي و جنگهاي كشور

قطر تا كنون به معناي كلاسيك جنگ داراي جنگ نبوده است. لكن طي دهه 80 ودهه 90 تحولات و بحرانهاي نظامي زير را داشته است.1- حمله نظامي نيروهاي قطربه تأسيسات ايجاد شده از سوي بحرين درجزيره فشت الدبيل درآوريل 1986 و دستگير نمودن تعدادي از كارگران آن تأسيسات.

به نمايش گذاشتن موشكهاي استينگر در اين كشور درسال 1988 كه موجب خشم امريكا ودر خواست آن جهت بازديد از موشكها وتحقيق در مورد نحوه دستيابي قطر به آنها كه بالاخره بايك توافق پنهاني بحران مذبور حل شد.

3- مشاركت در ائتلاف بين المللي به منظور آزاد سازي كويت درژانويه 1991 .4- قطر درماه ژوئن 1992 با امريكا پيمان دفاعي امضا نمود.

درگيري نظامي با عربستان در بست مرزي خفوس دراواخر سپتامبر 1990 دراين درگيري دوتن ازنيروهاي قطركشته ودستگير شدند. درطول جنگ تحميلي عراق عليه ايران، قطرعليرغم موضع سياسي تقريباً بيطرفانه اش، در چارچوب سياستهاي شوراي همكاري وفشارهاي عربستان اقدام به ارائه كمكهاي مالي وحمايت تبليغاتي از رژيم صدام نمود.

عمان

كشور سلطان نشين عمان حدود 3 ميليون نفرجمعيت دارد- زبان عربي ولي اهالي ظفار با زبان مخصوص خود كه شباهت كمي به عربي دارد صحبت مي كنند وسلطان قابوس كوشش زيادي براي ترويج زبان وخط عربي درميان اين قبايل نموده است. دين اسلام وپيرو مذاهب «اياضي»كه شاخه اي از مذهب خوارج نهروان ويكي از مذاهب هشتگانه اسلامي است مي باشد.

اقوام ونژادهاو روابط آنها

عمان يك جامعه عشيره اي با طرز فكر وآداب ورسوم سنتي است. درگيري دائمي بين قبايل اين سرزمين كه تعداد آنان به200 عشيره مي رسد ازويژگيهاي اصلي اين كشور مي باشد. هر عشيره با وابستگي به يكي از فرقه هاي مذهبي واجتماعي در خصوص مسائل مختلفه سياسي واجتماعي طرز فكربخصوصي دارد. منطقها «باطنه» بلوچ ها وايرانيها، درايالت «عمان الداخل» اعراب خالص، درمنطقه ظفار سياه پوستان ومهاجران افريقايي ودر منطقه «مستدم» قبيله «شيحوجيها» زندگي مي كنند، قبيله شيحوجيها غيرعرب وسني مذهب هستند وازنظر فيزيكي و فرهنگي با ساير مردم عمان تفاوت دارند. در حال حاضر پيروان مذاهب مختلف در عمان باكمال تفاهم ودوستي دركنار يكديگرزندگي مي كنند.

جغرافياي سياسي

عمان علاوه بر شبه جزيره «مسندم» وكرانه هاي جنوبي تنگه هرمز موقعيت ويژه اين كشور درغرب اقيانوس هند است، علاوه بر بندر استراتژيك وتجاري مسقء عمان داراي جزاير استراتژيك ديگر منجمله جزيره بزرگ «مصيره» وجزاير «كوريا و موريا» است شبه جزيره «مسندم» بر تنگه هرمز وخطوط كشتيراني بين المللي در اين ناحيه مسلط بوده و يكي از نقاط حساس سوق الجيشي جهان به حساب مي آيد.

اديان ومذاهب

مردم عمان در زمان پيامبراسلام(ص) دعوت اسلام را با آغوش باز پذيرفتند. پس از ظهور خوارج، عمان محل عمده فعاليتهاي آنها شد و كم كم گرايش زياد مردم به آنها حكومت اسلامي بر مبناي مذاهب «اياضي» كه شاخه اي از خوارج نهروان است تشكيل دادند. اين سرزمين يكي ازصحنه هاي خونين برخوردهاي مذهبي بين سني ها و خوارج و سلطان و قبايل به طرفداري يكي از اينها بوده است. اكثريت مردم اياضي مي باشند 30% اهل سنت، 23% شيعيان (اسماعيلي و اثني عشري)، يهودي ومسيحيت 2%، هندو.

سياست مذهبي حكومت

حكومت همواره در دست اياضيها بوده است و تقريباً با اصول شرعي فرقه اياضي اداره مي شده است. مذهب در شئون مردم نفوذ داشته و هنوز نيز دارد. سلطان قابوس با وجودي كه مي كوشد حكومت را به شيوه غير مذهبي اداره كند ولي تاكنون موفقعت كامل بدست نياورده است.

خصايص ويژه اجتماعي

عمان بلحاظ بافت قومي به دو بخش تقسيم مي گردد: شامل اهالي ظفاروخودعمانيهاومسقط مي باشد. الف: ظفاريها ويژگيهاي مخصوص به خود دارند و با ساير مردم جزيرة العرب قبل از رسوخ زبان عربي رايج بوده است. اسلام در اين منطقه تقريباً عقب مانده است.ب: عمان ومسقط از اقوام مختلف شامل بلوچها، هنديها، پاكستانيها و افريقايي (زنگبار) تشكيل شده است. مذهب اياضي دارند و مانند دروزيهاي لبنان جامعه اي بسيار بلند دارند.

ساختارسياسي حكومت

استقلال كامل عمان طي قرارداد دوستي با انگلستان در20 دسامبر 1951 حاصل گرديد. افسران انگليسي هنوزهم در ارتش و پليس عمان حضور دارند. سلطان قابوس بن سعيد،درسال 1970بدون خونريزي پدر خود را سرنگون وبه قدرت رسيد. در زمان قابوس بر خلاف گذشته عمان در جهت خروج از انزوا قدم برداشت و سرمايه گذاري در زمينه هاي توسعه افزايش يافت.قانون اساسي در عمان وجود ندارد. همه چيز درشخص سلطان خلاصه مي شود و سلطنت مطلقه دارد. تشكيلات اداري وسياسي حكومت زير نظر مستقيم سلطان مي باشند كه عبارتند از: رئيس هيئت دولت وشوراي تخصصي اين شوراها به فرمان سلطان و به منظور كمك در امر برنامه ريزي واجراي سياست كلي دولت ايجادشده اند. تشكيل قواي سه گانه در عمان وجود ندارد وسلطان بر هرسه قوه تسلط داشته و وظايف آنها را مشخص مي نمايد.مجلس شوراي ملي در سال 1990 بدستور سلطان قابوس تشكيل شد و59 عضو دارد وقوانين تصويبي اين مجلس بايد به تأييد هيئت دولت برسد.

قوه مجريه

سلطان رياست كشور، پست هاي فرماندهي كل نيروهاي مسلح، نخست وزيري، وزيردفاع، وزير امور اقتصادي ودارايي، وزيرامورخارجه، رئيس شوراي توسعه را نيز به عهده دارد. اعضاي كابينه عمدتاً از افراد خانواده سلطنتي ويا نزديكان و وابستگان سلطان مي باشند.اغلب وزراء ومشاوران سلطان قابوس از فرقه اياضي بوده وتنها چند نفر شيعه وسني هستند. اكثر وزراء نيز تحصيلات عاليه نداشته و از سواد ومعلومات قريمه برخوردارند.

قوه قضائيه

بر اساس شريعت اسلام دادگاههاي عمان به امور قضائي كشوررسيدگي مي كنند.

چگونگي شكل گيري اداره سياسي

در عمان هيچگونه اتحاديه، حزب وسندي كايي وجود ندارد، مي توان گفت مردم دخالتي در امور كشور ندارند. قوانين ومقررات توسط سلطان وضع شده براي اجراء به دولت ابلاغ مي گردد. تشكيل هر گونه حزب سياسي وانجمن و غيره نيز در اين كشور ممنوع است وهيچگونه فعاليت سياسي، اجتماعي ومردمي نيز به دليل جو موجود ديده نمي شود. راديو و تلويزيون ومطبوعات تحت كنترل شديد دولت مي باشد وهمچون بسياري از جوامع جهان سوم، گرايش به فرهنگ غربي در ميان جوانان وجود دارد وفرصتي براي پرداخت به مسائل سياسي و رشد آگاهيهاي خود نمي يابند. بايد افزود كه در عمان رهبر مردمي مشخصي كه توان اظهار وجود داشته باشد، وجود ندارد.سلطان قابوس به شاه ايران بسيار نزديك بود. وي در راستاي دكتر ين نيكسون وبه دنبال توصيه امريكا طرح انعقاديك پيمان نظامي با مشاركت شاه ايران پيشنهاد كرد كه مسئوليت حفظ امنيت درمنطقه مي شد كه در اين امر با مخالفت سعوديها و عراقيها مواجه وشكست خورد. اعزام نيروي نظامي از سوي شاه به تقاضاي سلطان قابوس براي سركوبي جنبش كمونيستي مردم ظفار نيز يكي ديگر از نشانه هاي نزديكي اين دو پادشاه مي باشد.

سنگاپور

سنگاپور كشور جمهوري در جنوب شرقي آسيا، داراي 570 كيلومتر مربع مساحت وحدوداً 3 ميليون نفر جمعيت، پايتخت شهر سنگاپور و 86% با سواد، عضوكشورهاي مشترك المنافع انگلستان، در آوريل1965 با حمايتهاي انگلستان ومسامحه كاري دولت وقت مالزي جدا شد و فعلاً يكي از كشورهاي صنعتي وتجاري مهم دنيا و آسيا محسوب مي گردد. نوع حكومت جمهوري است و رئيس جمهور را مجلس براي مدت چهار سال انتخاب مي كند وشوراي وزيران داراي نخست وزير و اعضاء كابينه است.

جغرافياي تاريخي

درسال 1924 جزو مستعمرات انگلستان شد. سنگاپور داراياهميت تجاري وسوق الجيشي بسيار براي انگلستان و هركشور استعمارگر محسوب مي گردد ژاپن سنگاپور را در1942 به چنگ آورد ملي در سال 1945 پس ازشكست ژاپن در جنگ جهاني دوم از چنگ ژاپن خارج شد ومجدداً به اشغال انگلستان درآمد. ودر سال 1965از مالزي جدا ومستقل شد.

مذاهب

الف اسلام: مسلمين اكثراً ازمالائي ها وهنديها و پاكستانيها هستند كه تعداد آنان قريب به 500 هزار نفر بالغ مي شود. واداره امور آنها با شوراي ديني مسلمين (تحت نظر وزارت امور اجتماعي)مي باشد.طبق فصل 42 قانون اداره امور مسلمين «شوراي مذهبي مسلمانان به منظور مشورت وراهنمايي رياست جمهوري در امور مسلمين تشكيل گرديد كه در عين حال وظيفه نظارت بر امور مذهبي، عبادي، حج وتوسعه مساجد را به عهده دارد .به منظور ايجاد مساجد طرحي تحت عنوان «صندوق ساختمان مسجد» تهيه گرديده است كه به موجب آن هر فرد مسلمان شاغل به طور داوطلبانه ماهيانه يك يا نيم دلار سنگاپور به اين صندوق كمك مي نمايد. «مجلس مسلمين» از سال 1975 مسئوليت ترتيب سفر زائران خانه خدا را نيز به عهده گرفته است. تعداد شيعيان سنگاپور دقيقاً مشخص نيست. گفته مي شود كه قريب به600 نفر شيعه دارد.ب: بوديسم: كه اكثراً چيني الاصلهاي سنگاپور مي باشند وتعداد آنها حوداً 1300000 نفر بوده و حكومت را نيز در دست دارند.ج: مسيحيت: حدوداً 150هزار نفر جمعيت دارند.د: هندوها كه از نژاد فاميل مي باشند.ساير مذاهب: سيك 15 هزار نفر، يهودي 500نفر، زرتشتي100 نفر كه اكثراً از پارسيان بمبئي هستند.

زبان

چهار زبان رسمي مالائي، چيني، تاميل وانگليسي متداول است.سنگاپور بندر آزادي است كه به يك بازار بين المللي تبديل شده واز اين طريق داراي درآمد هاي زيادي است و اين كشور كاملاً غربي است.

بوسني وهرزگوين

در قرن هفتم ميلادي اسلاوها در اين كشور ماندگارشدند. سيستم قبيله اي وكلاني ميان 12و14 ميلادي به يك امارت وقلمرو زير فرمان يك بان BAN قرار گرفت. بوسني در 1463 به تصرف تركهاي مسلمان در آمد و اكثر مردم به اسلام گرويدند. در كنگره برلين (1878) بوسني و هرزگوين زير فرمان و اداره اتريش ، هنگري قرار گرفت در حالي كه اسماً زير فرمان تركان عثماني بود.اتريش، مجارستان همه خاك بوسني هرزگوين را در 1908 به خود ملحق و ضميمه كرد و در نتيجه تيرگي روابط و تشنجي جهاني آغاز و جنگ جهاني اول از سارايوو آغاز گرديد . در 15 اكتبر 1991 به دنبال پاشيده شدن بلوك كمونيستي مردم ستم ديده و مسلمان اين سرزمين بر عليه بيداد هاي حكومت كمونيستي صربها قيام كردند و خواهان استقلال ميهن اسلامي خود شدند . در 15 اكتبر 1991 مجلس ملي راي به استقلال كامل داد و رفراندمي براي جداي از يوگسلاوي در 1992 برگزار گشت كه 63% جمعيت صربها به مقياس وسيعي رفراندوم را تحريم كردند. در مارس 1992 جمهوري بوسني و هرزگوين ، صربستان و كرواسي هريك به استقلال كامل رسيدند. از آن زمان تا كنون صربها به طور وحشيانه نسل كشي را در بوسني و هرزگوين آغاز كردند به نحوي كه دنياي استكبار خود طراح قتل عام مسلمانان بود نتوانست در برابر افكار عمومي بايستد و لذا دنياي غرب نيز كشتار وحشيانه مسلمانان را محكوم كرد . كشورهاي اسلامي و در رأس آنها جمهوري اسلامي ايران با كمك هاي بي دريغ خود سهم بسزايي در استقلال اين كشور دارد و رئيس جمهور اين كشور آقاي عزت بگوويچ آزادي و استقلال كشورش را مديون كمك هاي جمهوري اسلامي ايران خوانده است . مردم اين كشور به جمهوري اسلامي ايران علاقه فراوان يافته اند .

اندونزي

نام رسمي جمهوري اندونزي

اسامي قديمي : هند هلند ، هند شرقي هلند ، ايالات متحده اندونزي اندونزي با 2042024 كيلومتر مربع وسعت سيزدهمين كشور جهان محسوب مي شود . متشكل از مجمع الجزاير و جزيره هاي فراوان (حدود 13600 جزيره) است و خط استوا از آن ميگذرد . از لحاظ طبيعي به چند قسمت تقسيم مي شود : 1- جزيره سوماترا (يكي از بزرگترين جزيره هاي جهان) 2- جزيره جاوه (پنجمين جزيره وسيع اندونزي و پرجمعيت ترين آنها است بيش از 65% جمعيت كشور در آن زندگي مي كنند) 3- جزيره برانئو(قسمت اعظم اين جزيره متعلق به اندونزي است كه اصطلاح محلي به آن كاليمانتان گفته مي شود ) 4- جزيره سلبس (نام محلي اين جزيره سولاوس است) 5- جزيره گينه نو (نيمه غربي اين جزيره كه اصطاحاً ايريان غربي گفته مي شود به اندونزي تعلق دارد) 6- جزاير سوتداري كوچك (بزرگترين جزاير آن عبارتند از : سومباوا، فلورس، سومبا، تيمور و بالي) 7- ساير جزاير غربي 8- ساير جزاير شرقي. جمعيت 190 ميليون نفر ، پايتخت شهر جاكارتا (حدود 8 ميليون نفر) سورابايا(حدوداً3000000 نفر)، باندوگ (حدوداً 3 ميليون نفر)، مدان (حدوداً 1500000 نفر)، سمارانگ (1000000نفر).حكومت اين كشور جمهوري است و رئيس جمهوري ژنرال سوهارتو مي باشد كه از سال 1967 تا كنون رئيس جمهور اين كشور بوده است. قوه مقننه از «مجمع شورائي مردم» با 920 عضو تشكيل يافته كه 460 نفرشان 360 انتخابي و 100 انتصابي تشكيل «مجلس نمايندگان مردم» را مي دهند .قانون اساسي موجود در سال 1945 تدوين شده است . بر اساس آخرين تقسيمات كشوري اندونزي از 27 ايالت تشكيل گرديده كه به صورت نسبتاً فدرال زير نظر فرماندار حكومت مركزي و شوراي انتخابي محل اداره مي شود .

ساختار سياسي

احزاب : فعاليت احزاب در اندونزي محدود بوده و كمتر حزبي اجازه فعاليت دارد. 1- حزب گلكار كه اتحاديه گروه هاي نماينده كشاوزان، جوانان ، سربازان، تعاوني ها و بازرگانان بوده و رياست آن را در حال حاضر سودهار مونو و دبير كلي آن را سوهارتو به عهده دارد حزب گلكار حزب حاكم مي باشد . 2- حزب متحده توسعه (PPP) كه در سال 1973 در اثر ادغام 4حزب اسلامي تشكيل شد و رهبري فعلي آن را نارو بر عهده دارد .3- حزب دموكراتيك اندونزي كه در سال 1973 در اثر ادغام 5 حزب سياسي ملي گرايان ، مسيحيان، كاتوليگ ، حاميان استقلال و مردم تشكيل يافت و رئيس فعلي آن سوكوواتي مي باشد .تعداد كل كرسي هاي كه جهت رقابت احزاب در نظر گرفته شده است و مردم راي مستقيم آنها را انتخاب مي كنند 400 عدد مي باشد . تقسيم اين كرسي ها بر اساس انتخابات 1992 بدين شرح است: حزب گلكار 282 كرسي ، حزب توسعه متحده 62كرسي و حزب دموكراتيك 56 كرسي كه در مقايسه با انتخابات 1987 حزب گلكار 17 كرسي كمتر حزب توسعه متحده يك كرسي بيشتر و حزب دمكراتيك 16 كرسي بيشتر بدست آوردند .رئيس جمهور : توسط مجمع براي مدت 5 سال انتخاب مي گردد .مجمع مشورتي مردم : كه قانوناً مقتدرترين ارگان كشور است كه در مورد قانون اساسي و سياست هاي اصلي كشور تصميم گيري كرده، رئيس جمهور و معاون وي را انتخاب مي كند . اين نهاد داراي 1000 عضو (500 عضو مجلس و 500 نماينده انتصابي از سوي رئيس جمهور) مي باشد.

مجلس نمايندگان مردم

پيش نويس قوانين توسط اعضاي مجلس و يا هيئت دولت تهيه مي گردد و پس از طي مراحل قانوني در صورت تصويب رئيس جمهور تنفيذ مي گردد .

شوراي عالي مشاوره

وظيفه آن پاسخ به هرگونه سئوالي است كه احتمالاً رئيس جمهور در رابطه با امور حكومتي مثل سياست، اقتصاد، فرهنگ، اجتماع وامور نظامي خواهد پرسيد. اين شورا 45 عضو دارد توسط مجلس معرفي و يا تأييد رئيس جمهور به مدت 5 سال منصوب مي گردند.

هيئت عالي بازرسي

وظيفه اصلي آن رسيدگي به حسابهاي مالي دولت وارائه نتايج تحقيقات خود به مجلس مي باشد. تمام بخشهاي حكومتي فوق درپي اجراي دموكراسي «پانچاسيلا»مي باشند. اصول پنجگانه پانچاسيلا كه ازسال1985 تمام سازمانهاي سياسي واجتماعي ملزم به پذيرش آن به عنوان برنامه كار شده اند (شبيه12 اصل انقلاب شاه و مردم در ايران دوران شاه معدوم) عبارتند از : 1- اعتقاد به خداي واحد 2- انسانيت (عادلانه و متمدن) 3- وحدت اندونزي 4- دمكراسي (بر اساس عقل و اجماع) 5- عدالت اجتماعي (براي همه مردم اندونزي) دولت از اين اصول جهت پايه گذاري سيستم قضائي و اعمال محدوديت هاي سنگين بر عليه مخالفان سياسي و بويژه در مقابله با مسلمانان استفاده كرده است .نقش ارتش : ارتش نقش اصلي و مركزي را در طي 20 سال گذشته در اين كشور بازي كرده و به شخص سوهارتو يك قدرت فائقه داده است . در طول اين مدت سوهارتو با مانورهاي خاص سياسي ارتش را در خدمت خود داشته است . قدرت و شكوه و محبوبيت ارتش مربوط به فعاليت هاي نيروهاي جنگ جو در مقابل استعمار هلند مي باشد كه از آن پس مردم با احترام خاصي از فداكاري هاي ارتش ياد مي كنند . علاوه بر آن ارتش در سالهاي 1948 و 1965 شورش كمونيست ها را سركوب كرد و استقلال كشور را حفظ نمود . امروز ژنرال هاي ثروتمند جاوه اي، شركت ها ، خطوط كشتي راني ، هتل ها ، معادن ، مزارع انحصارات نفتي را در دست دارند . اين دوستان سوهارتو مقامات ارتش را بيش از آنكه قانون به آنها اجازه داده باشد در دست داشته اند. به واسطه هيمن قدرت بود كه جوخه هاي مرگ (كه ظاهراًاز مردم عادي طرفدار دولت بودند ولي در واقع ارتشي ها آن را به وجود آورده بودند) در سال هاي 1982 و 1985 برعليه گروه هاي سياسي مخالف دولت در جاوه و سوماترا وارد عمل شدند كه در اين سركوبي ها 4000 مورد اعدام مخفي گزارش گرديد كه مطبوعات از آن به عنوان قتل هاي مرموز نام بردند. همچنين ارتش هرگز در مقابل شورش هاي خياباني و تظاهرات دانشجويي كوتاه نيامده و آنها را سركوب كرده است .

اديان و مذاهب

1- اسلام : 600 سال بعد از ظهور اسلام توسط تجار صلح دوست گجراتي از هند به اين كشور آورده شد . البته اسلام به طور اصولي و دقيق و فراگير از زمان افتتاح كانال سوئز در 1869 وارد اين كشور گرديده است . به هرحال اسلام از طريق سوماترا وارد اندونزي شد و سپس به جاوه رسيد . هم اكنون حدوداً 170000000 ميليون نفر مسلمان مي باشند و بقيه پيرو ساير اديان . 2- هندوئيسم : از قرن دوم به بعد از ميلاد تاجران هندي به جنوب سلبس و سوماترا و جاوه رفتند و هندوئيسم از آن زمان رايج شد و هم اكنون 2% جمعيت اندونزي هندوئيست مي باشند (حدوداً 7/3 ميليون نفر)3- بودائيسم : ميسيونرهاي هندي بودائيسم را در زماني كه بودائيسم در خود هند در حال افول بود به اندونزي آوردند . هم اكنون يك درصد جمعيت كه حدود 8/1 ميليون نفر است پيرو بودا مي باشند و اكثراً بودائيها را چيني ها تشكيل مي دهند و در جزيره بالي زندگي مي كنند.4- اعتقاد به عالم روح و تجرد : اعتقاد به اينكه هر شيء يك قدرت پنهان دارد تأثير زيادي بر اعمال و رفتار مردم بدون توجه به مذهب آنها گزارده است . بسياري از مردم اندونزي به شدت تحت تأثير ارواح گذشتگان ، برنج ، درختان ، صخره ها ، رودخانه ها ،خورشيد ، باران ،مه و ديگر حوادث طبيعي مي باشند .5- مسيحيت : 15 ميليون مسيحي (8% از كل جمعيت)در اندونزي وجود دارند كه يك سوم را كاتوليك ها رومي تشكيل مي دهند مذاهب خرافي و توتيسم نيز در اندونزي وجود دارد كه 2% از كل جمعيت را تشكيل مي دهد .

توسعه و صنعت

طي دوران رياست جمهوري سوهارتو كشور به لحاظ صنعتي و پيشرفت رشد قابل توجهي را داشته به نحوي كه اين كشور به لحاظ صنعتي به عنوان يكي از قدرت هاي صنعتي جهان و آسيا محسوب مي گردد . تلاش شده است كه اين پيشرفت ها را نتيجه پنجاسيلها و حكومت لائيك سوهارتو براي مردم جابيندازد به نحوي كه سوهارتو را پدر تكنولوژي و صنعت اندونزي در اذهان جا انداخته اند .

فرهنگ و روابط اجتماعي

تلاش وافري شده است كه فرهنگ بي بند و باري در اندونزي رشد كند به نحوي كه فساد و فحشا آزادانه در اندونزي رايج است و مردم مسلمان و آگاه اندونزي فساد هاي موجود اندونزي را ناشي از دوري از اسلام و نفوذ فرهنگ غربي و شخص سوهارتو و حزب گلكار مي دانند.اندونزي در سال 1949 از هلند مستقل شد . روز ملي آن برابر با هجدهم ماه اوت بوده و در سال 1950 به عضويت سازمان مللل در آمد . علاوه بر آن در سازمانهاي زير نيز عضويت دارد : برنامه كلمبو ، آسه آن، سي سي دي ، اسكاپ، فائو ، گات ، يااآ، بانك جهاني ، ايكائو ، ايفك ، ايلو ، ايمكو ، اپك ، ايمف ، ايتو ،يونسكو ، يوپو ، وهو ، و مو ، كنفرانس اسلامي ، كشورهاي غير متعهد مهمترين صنايع كشور عبارتند از : غذايي ، نساجي ، استخراجي ، الكتريكي و صنايع سبك و پلاستيك ، چاي ، قهوه ، تنباكو ، شكر ، برنج و روغن نارگيل مهمترين محصولات كشاورزي آن كشور را تشكيل مي دهد و سرانه زمين مزروعي براي هر نفر ، بالغ بر 12/0 هكتار مي باشد . توليد سالانه گوشت گاو 165000 تن ، گوشت خوك 94 هزار تن گوشت گوسفند 39 هزار تن و صيد ماهي 1389900 تن مي باشد توليد سالانه نيروي الكتريسيته نيز معادل 35/3 ميليارد كيلو وات ساعت است .اين كشور يكي از كشورهاي عمده استخراج كننده قلع ، لاستيك و نفت ( داراي مقام اول در خاور دور) مي باشد . از ديگر معادن آن مي تواند بوكسيت ، نيكل ، مس ، گاز طبيعي ، زغال سنگ و منگنز را نام برد . ميزان ذخيره منابع نفت اندونزي حدود 10 ميليارد بشكه است (1978)

نهادهاي مهم مذهب غير دولتي در اين كشور عبارتند از :

1- انجمن محمديه :

توسط حاجي محمد دهلان در سال 1912 در جوگجاكارتا تأسيس شد. مذهب وي اصلاح طلبي در مذهب سنتي جامعه بود كه از قبله و امور بهداشت به بسته يا باز بودن اجتهاد كشيده شد اين انجمن در حال حاضر به فعاليت هاي آموزشي و اجتماعي از طريق دانشگاه ها، بيمارستانها ودر شهرها مي پردازد و توسط وهابيها كمك مي شوند. البته طيفي از انجمن محمديه به انقلاب اسلامي و تشيع با ديد باز و مثبت نگاه مي كند . جمعيت محمديه حدوداً 30 ميليون نفر مي باشد و داراي شعبات زنان (عايشه) و پيش آهنگي و غيره مي باشد ،ضمناً ترجيح با شوراي نظارت وظيفه صدور فتوا را برعهده دارد كه نظرات علما در آنجا مطرح و سپس اعلام مي گردد .

2- نهضت العلماء :

توسط هاشم اشعري در سال 1926 ميلادي در سورا بابا تأسيس شد هدف آنها مقابله با اصلاح طلبي و تأكيد بر مذهب سنتي جامعه بود اين نهضت در روستا ها و در بين حوزه هاي علميه نفوذ بسيار دارد و حدود 30 ميليون عضو هوادار دارد . زيارت قبور و ايجاد آرامگاه و تأكيد بر مدارس سنتي و ... از جمله اعتقادات اين نهضت است كه ضد وهابيت مي باشد . نهضت العلماء تقليد را واجب و صدور فتواي رسمي بر پايه چهار عقيده اهل سنت را مجاز ميداند چرا كه پس از رؤساي چهار مذهب ديگر مجتهد مستقلي ظهور نكرده است.

3- مجلس علماء :

اين مجلس اندونزي در زمان سوهارتو ايجاد شده است. اين مجلس مجمع علماء وروشنفكران و نمايندگان طبقات مختلف جامعه مي باشد و هدف عمده آن ارائه فتوا در خصوص مسائل مورد رجوع مي باشد . شايان ذكر است كه اكثر فتواهاي آن هم جهت با سياست هاي متخذه دولت مي باشد.

4- ديوان دعوه اسلاميه (سازمان تبليغات) :

اين سازمان توسط مرحوم محمد ناصر اولين نخست وزير اندونزي رهبري شد . وي مخالف سرسخت ناسيوناليستها و سوكارئو(رئيس جمهور وقت اندونزي)بود و جدايي دين از سياست را قبول نداشت . اين سازمان در حال حاضر توسط وهابيها كمك مي شود و طرفدار اسلام سياسي و رعايت شئونات شريعت اسلامي در كشور هستند و به سختي عليه فعاليت مسيحيان در كشور اقدام مي كنند .

5- اعراب يا علويان در اندونزي :

آل يحيي ،شهاب ، العطاس و ... و اكثراً از اعراب بوده و بر اساس سلسله نسب به امام جعفرصادق (ع) مي رسند. سيدها در مقايسه با اندونزيائي ها از قدرت بيشتري برخوردار بوده و با مرگ انها قبرشان زيارتگاه مي شد بعد ها بين سيد ها و غير سيد هاي عرب اختلاف حاصل شد چرا كه غير سيد ها هم گفتند كه همان احترام را بايستي داشته باشند . سيد هاي غير عرب بعد ها جمعيت ارشاد را ايجاد كردند و گفتند سيد يعني آقا فلذا يك لقبي بيش نيست و نبايد موجب تفخر گردد .6- نكته قابل ذكر ديگر اينكه در اندونزي براي هدايت و كنترل فعاليت هاي مذهبي شوراي مذاهب تشكيل شده كه رؤساي كليه مذاهب در آن شركت دارند. در رابطه با تحولات و جرياناتي كه مي تواند جبهه مذهبي داشته باشد ، شوراي مذهب بيانه صادر مي كند . بطور كلي در اندونزي تلاش بر اين است كه فعاليت هاي مذهبي اسلامي كه مي توانند ابعاد سياسي ، اجتماعي بخود گيرد محدود و كنترل شود .

تاريخچه

در قرن اوليه ميلادي اندونزي تحت نفوذ هندوها بود . در قرن هفتم ميلادي امپراطوري بزرگي در آن به وجود آمد كه بستگي فراواني با آيين هاي بودايي و هندو داشت .دين اسلام از قرن سيزدهم ميلادي به وسيله بازرگانان هندي در آن رواج يافت كه اوايل در سوماترا و به تدريج در جزاير جاوه و سليس همه گير شد .از قرون پانزدهم و شانزدهم ميلادي نفوذ خارجيان بدانجا آغاز شد كه منجر به سلطه پرتقال در قرن شانزدهم ميلادي گرديد . پرتقالي ها آن را به چند قسمت تقسيم كردند تا حكومت بر آن آسانتر باشد اما حكومت آنان ديري نپائيد و هلندي ها در سال هاي اوليه قرن هفدهم اندونزي را تصرف كرده تا حدود سه قرن و نيم آن را استعمار و استثمار كردند . در اوايل سلطه هلند شركت هند شرقي هلند زمام امور را نزديك به دو قرن (1798-1602)اداره كرد اما از آن تاريخ اين شركت منحل شد و حكومت هلند اداره امور اندونزي را عهده دار گرديد . حدود يك قرن و نيم پيش اندونزي به تصرف انگليس در آمد اما هلندي ها در سال 1816 حكومت خود را بر آن اعاده كردند .در آغاز جنگ جهاني دوم هلند در اين سرزمين ها كه به هند هلند معروف بود انحصار بعضي از محصولات كشاورزي و معدني را به عهده داشت . هلندي ها در همين زمان ها شورا هاي دهات و مجلس خلق را كه قسمتي از نمايندگان آنها توسط مردم انتخاب مي شدند تأسيس كردند . در آن زمان اندونزي نمونه يك مستعمره كاملاً سرمايه داري بود كه ثروت و مكنت هلندي ها را تأمين مي كرد .از اواسط تا اواخر جنگ جهاني دوم اندونزي تحت اشغال ارتش ژاپن در آمد . با پايان جنگ دوم و تسليم نيروهاي ژاپني كليه سلاح هاي ژاپني ها به دست مليون افتاد (حزب مليون متشكل از 2 اتحاديه اسلام و حزب كمونيسم بود)در سال 1945 سوكارنو اعلام استقلال كرد . هلندي ها با اعلام استقلال يك طرفه سوكارنو سخت مخالفت كردند و به لشكر كشي پرداختند . اما سازمان ملل در اين موضوع دخالت كرد و دولت هلند ناچار با حكومتي به نام اتحاديه اندونزي و هلند موافقت كرد . تا اينكه در سال 1956 جمهوري اندونزي اين اتحاديه را رد كرده پس از آن كاملاً خود را مستقل خواند و سوكارنو به عنوان اولين رئيس جمهوري آن شروع به كار نمود .در سال 1965 به وسيله يك كودتاي نظامي قدرت اجرايي از دست رئيس جمهوري مردمي آن سوكارنو سلب شد و خود او نيز 2 سال بعد در سال 1967 بركنار شد و سوهارتو كه از طرف قدرت هاي غربي حمايت مي شد قدرت را به دست گرفت . پس از اين اقدامات در سال 1968 مردم غربي با انجام رفراندوم آمادگي خود را براي الحاق به اندونزي اعلام كردند و بدين وسيله خود را از يوق استعمار هلند رهانيدند . همچنين در سال 1975 تيمور شرقي نيز تحت اشغال نظامي اندونزي در آمد. اين جزيره قبلاً در دست پرتقالي ها بود .

سال شمار و وقايع مهم

1606: در پي جنگ خونين بين كشورهاي هلند و پرتقال سپاهيان هلند اندونزي را تصرف كردند .1619 : هلندي ها شهر جاكارتا را كه آن زمان باتاوايا نام داشت بنيان نهادند .45-1942 : اندونزي در ضمن جنگ دوم جهاني به اشغال ژاپن در آمد . در سال 1945 رهبران ملي آن از جمله دكتر سوكارنو و محمد هاتا اعلام استقلال كردند و سوكارنو به عنوان اولين رئيس جمهوري انتخاب شد . 49-1945 : بين نيروهاي مبارز اندونزيائي و دولت و نظاميان هلند كم و بيش جنگ و زدو خورد ادامه داشت و در سال 1947 دولت هلند با شدت بيشتري به سركوبي آزادي خواهان اندونزي (بوسيله نظاميان) پرداخت ولي در همين سال بين دو طرف آتش بس به مورد اجرا گزارده شد . در سال 1948 هلند حمله دريايي وسيعي به اندونزي كرد ولي سر انجام توفيق نهايي نصيب آزادي خواهان شد .1950 : اندونزي به عضويت سازمان ملل در آمد .1956 : روابط سياسي اندونزي و هلند تيره شد . نخستين مجلس اندونزي با 260 نماينده افتتاح شد .1957 : شورش مردم در جاوه توسط ارتش سركوب شد .1964 : اتباع چين شروع به تخليه اندونزي كردند .1965 : بوسيله يك كودتاي نظامي قدرت اجرايي از دست رئيس جمهور خارج شد .1966 : دكتر سوكارنو كابينه اش را بدون وزراي كمونيست تشكيل داد . كابينه اندونزي داراي 5 وزير به رياست ژنرال سوهارتو بود . ژنرال سوهارتو تبديل به مرد شماره يك اندونزي شد . چين شديداً به سياست هاي اندونزي اعتراض كرد . مردم جاكارتا عليه دكتر سوكارنو و به نفع سوهارتو قيام كردند . ارتش و پليس اندونزي به مخالفان سوكارنو پيوستند شورش هاي كمونيست ها در جزيره بالي عليه رژيم نظامي اين كشور صورت گسترده اي يافت .1967 : در فوريه اين سال سوكارنو از كار بركنار شد و سوهارتو از طرف مجلس جانشين وي گشت.9-1968 : ايريان غربي به اندونزي منحل شد شورش آزادي خواهان در ايريان غربي سركوب شد .1971 : براي اولين بار پس از 1965 انتخاب پارلمان انجام شد كه منجر به پيروزي حزب دولتي شد .1973 : سوهارتو براي مدت 5 سال انتخاب شد .1974 : نخست وزير ژاپن از اندونزي ديدن كرد .6-1975 : اندونزي تيمور شرقي را تصرف كرده آن را به صورت بيست و هفتمين ايالت خود در آورد .1978 : سوهارتو مجدداً به رياست جمهوري انتخاب شد .1980 : دولت اندونزي به مبارزه خود عليه مبارزان و چريك هاي اسلامي شدت داد سوهارتو پيشنهاد رياست جمهوري مادام العمر را رد كرد . سرمايه گذاري هاي بزرگ ژاپن در اندونزي كشف يك توطئه كودتا .1982 : روابط با شوروي به تيرگي گرائيد . توليد نفت كاهش فراواني يافت . انتخاب رياست جمهوري همراه با خشونت برگزار شد . 1983 : سوهارتو مجدداً به رياست جمهوري انتخاب شد .1988 : سوهارتو مجدداً به رياست جمهوري انتخاب شد .1993 : سوهارتو مجدداً به رياست جمهوري انتخاب شد .

بحرين

بحرين كشور امير نشين داراي 668 كيلومتر مربع است، 500000 نفر جمعيت، پايتخت منامه با حدود 100000 نفر، واحد پول دينار، با سود 40%، زبان رسمي فارسي، اردو. نژاد : بحريني، آسيايي، عرب، اروپائي. وز استقلال 15 اوت 1973 از انگلستان.جغرافياي طبيعي : بحرين از 30 جزيره تشكيل شده . بحرين جزو خاك ايران و قرنها در قلمرو ايران بود تا اينكه دولت هاي مركزي ايران در قرن نوزدهم گرفتار استعمار انگليسي گشته و انگلستان در پنجم فوريه 1820 قراردادي به بحرين امضاء و در 1861 رسماًبحرين را تحت الحمايه خود اعلام كرد . و در 1880 و 1892 نيز حكمران بحريني را وادار به اطاعت از خود نمود . ايران همواره ادعاي مالكيت خود بر بحرين را اعلام مي داشت تا اينكه در دهه 1970 حكومت وقت ايران را تحست فشار قرار دادند و با برگزاري رفراندوم نمايشي فرمايشي بحرين از ايران جدا و 14 اوت 1971 مستقل گشت . بحرين از سال 1861 تا 1971 تحت الحمايه انگلستان بود .

احزاب و گروهها

الف اسلامي

ب غير اسلامي

الف اجزاب و گروههاي اسلامي

1- جبهه اسلامي براي آزادي بحرين : سال تأسيس 1975، سيد محمد شيرازي را رهبر شيعيان جهان مي دانند . كادر مركزي 250 نفر

اهداف جبهه

اهداف دراز مدت :
1- ساختن انسان مكتبي
2- ساختن جامعه مكتبي
3- ساختن تمدن اصيل اسلامي .اهداف مرحله اي جبهه :
1- سرنگوني رژيم آل خليفه و برپايي حكومت اسلامي در بحرين
2- تحقق بخشيدن به استقلال كشور در همه زمنيه ها
3- محو و نابودي بي سوادي و جهل
4- برقراري عدالت اجتماعي و آزادي انديشه
5- گسترش و شرفت در صنعت و ابتكارات عملي
6- كمك به نهضتهاي آزادي بخش اسلامي و مستضعفين جهان و...عمده فعاليت جبهه مزبور در كشورهاي آفريقايي، دانمارك، هندوستان، سوريه و غيره متمركز بوده .اين گروه اگر چه در ظاهر انقلاب اسلامي ايران را مورد تمجيد قرار مي دهند ولي در محافل خصوصي سياست نظام اسلامي را مورد انتقاد شديد قرار مي دهند و به افكار حضرت امام (ره) با ابهام مي نگرند . حتي در رابطه با سلمان رشدي از حمايت لفظي خودداري كرد بلكه بر خلاف نظر امام (ره) معتقد به جواب فرهنگي و مسالمت آميز به سلمان رشدي شد . داخل شدن در گروههاي مبارز ساير كشورهاي اسلامي كه معمولاً به پاشيدن و از بين رفتن گروهها شده است يكي ديگر از اقدامات اين گروه است .2- جنبش شهداي اسلامي : تأسيس 1997 و از اهداف آن سرنگوني رژيم آل خليفه و برپائي حكومت اسلامي در بحرين است .3- حركت امت اسلامي در بحرين : حدود پنج ماه پس از انقلاب اسلامي از سوي شيخ حسين نجاتي از اهالي محرق كه اصالتاً ايراني بود تأسيس شد و لي هم اكنون هيچ فعاليتي ندارد و گويا منحل شده است .4- جنبش هسته اي انقلابي : «حركه الثوريه» در سال 1997 توسط يك شخص روحاني به نام شيخ ناصر الخداد تأسيس و در سال 1981 اعضاي آن دستگير و زنداني شدند و اين گروه نيز پاشيده شد.5- حزب مستضعفان : اهداف حزب نظريه جبهه آزادي بخش بحرين است و اطلاع دقيقي در دست نيست .

ب) احزاب و گروههاي غير اسلامي

1- جبهه خلق براي آزادي بحرين : تأسيس 1956 و اهداف مهم آن عبارتند از : 1- واژگوني نظام سلطنتي آل خليفه 2- تشكيل اتحاديه هاي كارگري 3- حق برگزاري جلسات سياسي 4- قطع ايادي اجانب مخصوصاً انگليس 5- آزادي زندانيان سياسي 6- استقرار يك رژيم دموكراتيك اين جبهه از ساير جبهه هاي سياسي مخالف رژيم بحرين سازمان يافته تر است .

مشكلات و مسائل بغرنج داخلي بحرين

الفمسئله شيعيان بحرين

ب مشكل اقتصادي

الف: با توجه به اينكه رژيم حاكم بر بحرين از اقليت سني مذهب كه توسط استعمار انگليس بر مردم بحرين كه اكثريت شيعه هستند روي كار آمد ، لذا هرگونه فعاليت سياسي، مذهبي شيعيان خطر جدي براي رژيم بحرين به حساب مي آيد .ب: مسئله نفت و اتمام آن در آينده نزديك و تك محصولي بودن بحرين عمده ترين مشكلي است كه در حال حاضر در بين اقشار مختلف مردم مشاهده مي شود .از زمان گشايش پل بين بحرين و عربستان اكثر مردم به دليل افزايش قيمت ها در بازار داخل، خريد خود را از شهر «دمام» عربستان مي نمايند و در حقيقت پل مزبور به عنوان سوپاپ اطمينان براي حفظ رژيم آل خليفه عمل ميكند .

تاريخچه

لفظ بحرين پيش از اسلام و در صدر اسلام تا قرن هفتم هجري به سرزمين هاي جنوبي خليج فارس از بصره تا عمان اطلاق مي شده است . اين ناحيه در زمان هاي پيش از اسلام، از زمان اشكانيان تا ظهور اسلام تحت تسلط و اداره امپراطوري ايران بود و در زمان پيغمبر اسلام (ص) تحت تصرف دولت اسلامي در آمد . در قرن اول هجري اين ناحيه از مراكز قدرت خوارج بود .در اوايل قرن چهارم هجري (شمسي و قمري) حجر الاسود را از مكه به اينجا آوردند و به مدت 20 سال نگاهداري گرديد . از آن زمان تا اوايل قرن هفتم هجري شمسي، امراي محلي بر آن حكومت كردند . در اين زمان باز ايرانيان بر آن تسلط يافتند ولي چند سال بعد بحرين مجدداً مستقل شد (651 ه.ق). در سال 1514 ميلادي (920ه.ق) پرتقاليها به بحرين راه يافتن و پس از چند سال آنجا را تصرف كرده تا مدت 80 سال بر آنجا تسلط يافتند . در سال 1620 ميلادي (1011ه.ق 981ه.ش)، شاه عباس اول پادشاه ايران بحرين را به ايران ملحق كرد و از آن تاريخ بحرين تا سال 1783 تحت حكومت ايرانيان بود . در آن سال احمدبن خليفه از كويت به بحرين آمد و بر ان تسلط يافت كه از آن زمان تا كنون حكومت بحرين در دست اعقاب اوست .در سال 1820 ميلادي (1235ه.ق) حاكم وقت بحرين پيماني با دولت انگلستان منعقد كرد و به دنبال آن پيمانهاي ديگر نيز بين آنان بسته شد كه سرانجام در سال 1914 ميلادي (1332ه.ق)بحرين به كلي تحت الحمايه انگلستان گرديد . از آن زمان دولت ايران (دولت شاهنشاهي گذشته)همواره بر حاكميت انگلستان بر آن جزاير اعتراض داشته و آن را جزء لاينفك خاك اير ان مي شمرده است. ولي سرانجام ايران در سال 1971 (1350ه.ش)مراجعه به اراي عمومي (با نظارت سازمان ملل) را قبول كرده و در نتيجه رأي گيري بحرين به استقلال دست يافت .

سال شمار وقايع مهم

1514: پرتقاليها به بحرين پاي نهادند.1602 : شاه عباس بحرين را ضميمه ايران نمود .1783 : احمد بن خليفه بر اين سرزمين حاكم گرديد كه از آن زمان تاكنون بحرين به وسيله خندان وي اداره مي شود .1820 : پيماني با انگلستان منعقد شد كه موجب نفوذ فراوان انگلستان و تسلط آن كشور بر اين سرزمين شد .1914 : بحرين با پيمانهاي ديگري كه منعقد ساخت رسماً تحت الحمايه انگلستان شد .1932 : نفت در بحرين كشف گرديد .58-1935 : بحرين در اين سالها تبديل به پايگاه نظامي انگلستان در خليج فارس گرديد.1958 : بين بحرين و عربستان سعودي پيمان دوستي منعقد شد .1971 : بحرين مستقل شد و به عضويت سازمان ملل در آمد .1973 : قانون اساسي جديد وضع شد .1975 : مجلس ملي به وسيله امير خليفه منحل شد .81-1980 : ملاقاتهايي ميان سران بحرين و ساير كشورهاي عرب انجام گرفت . بحرين به عضويت شوراي همكاري كشورهاي خليج فارس در آمد . در پي يك كودتاي نافرجا، دهها نفر بازداشت شدند. هدايت اين كودتا را به ايران نسبت دادند كه از سوي مقامات ايراني به شدت تكذيب شد .

بنگلادش

حكومت پارلماني ، جمعيت 115 ميليون نفر، پايتخت شهر داكا (حدود پنج ميليون نفر) واحد پول تاكا،با سواد 29% ، روز استقلال 16 دسامبر 1971 (از پاكستان) تدوين قانون اساسي 4 نوامبر 1972، عضو كشورهاي مشترك المنافع ، دين : اسلام ، هندو . نژاد : بنگالي ، بيهاري، زبان : بنگالي ، آسامي ، انگليسي . خط بنگالي اصلاح شده خط سانسكريت يا دواناگاري مي باشد و شباهتي به اردو ندارد . لغتهاي فارسي ،عربي و انگليسي نيز به آن اضافه شده است .

اهميت استراتژيك

بنگلادش زماني بخشي از ايالات بنگال هند بود . پس از استقلال پاكستان ، بنگال شرقي از هند مجزا و عنوان پاكستان شرقي به كشور پاكستان محلق گرديد . در سال 1971 بنگلادش از پاكستان جدا شد و به علت همسايگي با ايالات بنگال غربي، آسام و تريپور اهند براي اين كشور اهميت ويژه اي دارد. جمهوري خلق چين به علت مشكلاتي كه با كشورهاي منطقه هند و چين دارد و به سبب عدم دسترسي به اقيانوس هند سعي دارد با كسب امتيازاتي از بنگلادش امكان دسترسي به آبهاي اقيانوس هند را براي خود فراهم نمايد . از طرف ديگر بنگلادش با دارا بودن ارتشي بزرگ مي تواند متحد نظامي مهمي براي هر يك از كشورهاي همسايه محسوب شود .

اديان و مذاهب

اكثر مردم مسلمان و پير و مذهب سني حنفي مي باشند . صوفيان و دراويش سهم مهمي در توسعه اسلام در بنگلادش بر عهده داشتند . محتوي و ساخت اجتماعي اسلام در بنگلادش تا حدود زيادي از آيين هندو تأثير پذيرفته است . نفوذ عادات و آداب هندو در معتقدات و شعائر اسلامي مسلمانان بنگال بسيار نيرومند است و در بسياري از موارد، درست مخالف آن چيزي است كه دين اسلام ايجاب مي كند. نفوذ باورهاي شيعي نيز در زندگي ديني مسلمانان سني بنگال مشهود مي باشد . چند طايفه از قبايل «كارام عليا» شيعه هستند. با اين حال مسلمانان اين سرزمين هرساله مراسم عزاداري محرم را با شور و احساس غريبي برگزار مي كنند . در گذشته از سوي مصلحان مسلمان اين سرزمين به لحاظ شباهت اين گونه مراسم با برخي از آيين ها و آداب هندو، به عنوان شركت در بت پرستي و توهين به اعتقادات ديني اسلام تلقي مي گرديد. «جنبش فرائض» به رهبري «حاجي شريعت الله» كه به فرقه صوفيه قادريه تعلق داشت و عمدتاً از انديشه هاي وهابي مايه گرفته بود و بر انجام فرائض بنا بر قرآن مجيد و حديث و سنت پيامبر(ص) تأكيد داشت كه در جهت زدودن آيين هندو از اعتقادات مسلمانان ايجاد شد و سپس رنگ و بوي سياسي گرفت و در استقلال بنگلادش تأثير داشت .سازمانها و مؤسسات اجتماعي و مذهبي نيز در بنگلادش وجود دارند . مهمترين آنها «بنياد اسلامي»، هيئت مسجد بنگلادش، انجمن مدرسه قرآني،مراكز اسلامي بنگلادش، جمعيت المدرسين بنگلادش، هيئت جهاني اسلام (قرآن و سنت)، اتحاد الامه و شوراي سازمان هاي اجتماعي- فرهنگي اسلامي مي باشند. درگيري هاي فرقه اي در هند و پاكستان وجود دارد . اما در بنگلادش پيروان اديان و مذاهب مختلف در كنار يكديگر با مسالمت به سر مي برند .

سياسي مذهبي حكومت

پس از انقلاب بنگلادش مادي گرايي به عنوان يكي از اصول اساسي سياست كشور اعلام شد . اما در 1977 دولت ضياء الرحمن «ايمان و اعتقاد كامل به خداوند قادر مطلق» را جايگزين آن ساخت. ژنرال ضياء به طور چشمگيري ماهيت مادي قانون اساسي بنگلادش را تغيير داد . يكي از اولين اقدامات وي در اين زمينه افزودن «بسم الله الرحمن الرحيم» در مقدمه قانون اساسي بود . همچنين فعاليت هاي در جهت معرفي اسلام و شريعت از طريق راديو و تلويزيون به عمل آمد و اذان پنچ بار در روز پخش شد . وي سخنراني هاي خود را با نام خدا آغاز مي كرد . دولت ارشاد نيز به روند اسلام گرايي نيز ادامه داد . ارشاد به طور قاطع اعلام كرد كه اصول اسلام بايد در قانون اساسي بنگلادش گنجانده شود. وي در اجتماع عظيم جمعيت المدرسين بنگلادش در تاريخ 20 ژانويه 1988 اعلام كرد كه زندگي و فرهنگ مردم بنگلادش بايد بر پايه اصول اسلامي باشد و نماز جمعه را مورد تأكيد قرار داد. همه اين موارد در هشتمين اصلاحيه قانون اساسي (توسط مجلس ملي)در تاريخ 7 ژوئن1988 عنوان شده و اسلام دين اصلي كشور اعلام گرديد. در دوران استيلاي انگليس بر شبه قاره نيز بعضي از رهبران مذهبي عهده دار هدايت قيامها عليه بريتانيا بودند. از جمله اين افراد « فكير منجو شاه» 87-1763، شاه ولي ا... (1831-1779)، سيد احمد بولي، اسماعيل شاهد، ميرنصارعلي، حاجي شريعت ا...، محسن الدين الياس و مولانا كرامت علي بودند كه با الهام از تعاليم اسلامي روحيه جهاد و مبارزه طلبي را در مسلمانان بنگلادش تبليغ و تشويق مي كردند.

اجزاب بنگلادش

مسلمانان هند حزب «مسلم ليگ» را تشكيل دادند و در سال 1947 اين جزب استقلال پاكستان شرقي و غربي را به دست آورد . مسلم ليگ به نام اسلام، پاكستان شرقي را تحت سلطه داشت و لذا مردم بنگلادش در اعتراض به آن، حزب «عواملي ليگ» به عنوان حزب ملي بنگالي در 1949 تشكيل داد . حكومت نظامي در 1958 بر سر كار آمد و اختلاف در مسائل اقتصادي بين دو جناح كشور افزايش يافت . حتي اصول اوليه اسلام مانند حقوق بشر و برابر امكانات بين پاكستان شرقي و غربي نقض شد ودر چنين شرايطي ارزشهاي اسلامي در ميان مردم بنگلادش (پاكستان شرقي)جذابيت خود را در بين مردم از دست داده و رهبران بنگال شرقي دريافتند كه به نام اسلام استثمار مي شدند . شكست مسلم ليگ در انتخابات عمومي 1954 (جبهه متحد 223 كرسي از 233 كرسي را بدست آورد در حاليكه مليم ليگ تنها 9 كرسي را بدست آورد.) عوامي ليگ سرانجام موجب استقلال بنگلادش در سال 1971 شد و اصول زيربنايي خود را بر پايه مادي گرايي اعلام كرده و احزاب سياسي اسلامي را بخاطر همكاري با دولت پاكستان تحريم كرد . شرايط اقتصادي در دهه هفتاد رو به وخامت نهاد، در دهه هفتاد قيمت نفت افزايش يافت، كشورهاي ثروتمند آسياي غربي در بنگلادش فعال شدند و جامعه بنگلادش شديداً تحت تأثير شرايط جديد قرار گرفتند پس از كودتاي خونين اوت 1975 كه منجر به قتل شيخ مجيب رئيس جمهور گرديد ، ضياء الرحمن كه از سوي احزاب مطرود اسلامي و جناح راست،كشورهاي اسلامي و ثروتمند آسياي غربي حمايت مي شد به تجديد حيات احزاب اسلامي كمك كرد و«شاه عزيزالرحمن» يكي از رهبران برجسته مسلم ليگ را به مقام نخست وزيري رسيد و بسياري از اعضاي «حزب ملي بنگلادش» ضياء الرحمن از مسلم ليگ سابق انتخاب شد . «مولانا منان» يكي از رهبران جمعيت مدرسين بنگلادش توسط ضياء الرحمن به همكاري دعوت شد و بعدها به سمت وزير آموزش و پرورش منصوب شد . وي در دولت ارشاد نيز وزير بود . اصلاحات قانون اساسي در 1988 اسلام را مذهب رسمي كشور اعلام كرد . رشد تفكر و گردهمائيهاي مذهبي هم اكنون به نحوي است كه دولت هاي حاكم نمي توانند اين امر را ناديده بگيرند .حزب ناسيوناليست بنگلادش : تأسيس 1978 توسط ضاء الرحمن. طي كودتاي 1981 ضياء الرحمن كشته و معاون وي عبدالستار رئيس جمهور شد ولي او نيز در كودتاي 1982 بركنار شد و ژنرال ارشاد رئيس جمهور شد . از سال 1985 كه ستار فوت كرد رهبريت حزب به دست بيوه ضياء الرحمن خانم خالده بيگم ضياء افتاد. وي سالها در زندان بود و در سال 1987 آزاد و در سال 1991 نخست وزير بنگلادش شد .حزب عوامي ليگ : تأسيس 1949 و پيش آهنگ حركت آزادي بخش ملي در بنگلادش بود .جناح چپ مسلم ليگ پس از انشعاب، احزابي را تشكيل دادند و سرانجام اين احزاب در اواخر ژوئن 1949 حزب عوامي ليگ را تأسيس كردند. ايدئولوژي اين حزب عبارتند از : 1- ناسيوناليسم 2- دموكراسي 3- سكولاريسم 4- سوسياليسم. اين حزب به دوستي با هند و شوروي سابق شهرت دارد. اين حزب به سه گروه تقسيم شده است : 1- گروه شيخ حسينه دختر مجيب الرحمن كه رهبري احزب را به عهده و هم اكنون نخست وزير بنگلادش است 2- گروه ميرزا الرحمن چودري كه به طرفداري از غرب و آمريكا اشتهار دارد . 3- گروه عبدالرزاق دبير كل سابق عوامي ليگ كه حزب جديدي به نام «بكسال» را تشكيل داد.حزب مسلم ليگ : در 1946 تأسيس شد. پس از استقلال پاكستان ، بنگاليهاي ناسيوناليست با اين حزب مخالفت كردند . طي دهه 1960 به دو گروه تقسيم شد ، گروهي به رهبري ايوب خان و گروهي كه مخالف وي بودند. هر دو گروه در انتخابات 1970 شركت كردند اما نتوانستند كرسي اي در پارلمان بدست آورند. طي جنگهاي استقلال 1971، هر دو گروه با استقلال بنگلادش مخالفت كردند و با دولت و ارتش پاكستان همكاري كردند . پس از استقلال، فعاليت هردو گروه ممنوع شد و رهبران محلي آن به زندان افتادند. پس از كودتاي 1975 فعاليت آنها آزاد شد ودر 1976 دو گروه مذكور حزب جديد مسلم ليگ بنگلادش را تشكيل دادند. گرچه اسلام را در نظر داشتند ولي مدافع حكومت ديني نبودند .حزب جماعت اسلامي : اين حزب در 1941 توسط گروهي از علما در لاهور پاكستان تأسيس شد و مولانا سيد ابوالعلاء مودودي رهبر آن حزب شد. با جدايي بخش مسلمان نشين شبه قاره از هند، حزب جماعت اسلامي به قسمت پاكستاني و هندي تقسيم شد. اين حزب مخالف جدايي بنگلادش بود و با تشكيل دو گروه شبه نظامي، از قواي پاكستان حمايت كرد. پس از استقلال بنگلادش فعاليت كليه احزاب طرفدار پاكستان و احزاب اسلامي از جمله حزب جماعت اسلامي ممنوع گرديد. اين حزب در حال حاضر به دليل پيشينه تاريخي نامطلوبش تحت فشار نيروهاي ملي گراي تند رو احزاب ضد اسلامي جيگرا و طرفدار هند بوده و غلام اعظم رهبر اين حزب در زندان بسر مي برد . برنامه چهار ماده اي اين حزب عبارتند از : 1- تبليغ و دعوت 2- سازماندهي و آموزش 3- اصلاحات اجتماعي 4- اصلاح دستگاه حكومتي و اداري. حزب جاتيا حزب مردم : تأسيس 1983 به وسيله ژنرال ارشاد. اصول اساسي حزب :1- ناسيوناليسم 2- ايدئولوژي و ارزشهاي اسلامي 3- دموكراسي 4- ترقي .حزب كمونيست بنگلادش : تأسيس 1948، اغلب رهبران اين حزب هندو هستند .حزب آزادي : تأسيس 1987 توسط عده اي ازنظاميان كه در قتل شيخ مجيب الرحمن اولين رئيس جمهور بنگلادش دست داشتند . اهداف حزب عبارتند از : حفظ تماميت ارضي و استقلال ملي متكي به نظام منطبق با قرآن و سنت رهبران اين حزب فاروق الرحمن مي باشد . اين حزب در بنگلادش يك حزب ملي- اسلامي شناخته شده است .

سال شمار وقايع

1750 : علي ورديخان بنگال را تحت خويش در آورد .1757 : انگليسيها در جنگ با جانشين علي و رديخان به پيروزي رسيده و بنگال را تصرف كردند .48- 1947 : ايالات بنگال شرقي همگام با استقلال هند، با پاكستان فعلي متحد شد و كشور پاكستان را از پاكستان شرقي و غربي به وجود آوردند. تصميم اتحاد با پاكستان فعلي توسط اعضاي بنگال اتخاذ گرديد .1954 : جبهه متحده به رهبري فضل الحق با به دست آوردن اكثريت آرا در انتخابات ايالتي پيروز شد.1958 : اسكندر ميرزا در سراسر پاكستان حكومت نظامي برقرار كرد. گروهي از رهبران مخالف حكومت نظامي، در بنگلادش دستگير شدند . ايوب خان قدرت را در دست گرفته و حكومت نظامي برقرار كرد .6-1960 : مجيب الرحمان به دو سال زندان محكوم شد.1962 : حكومت نظامي برچيده و قانون اساسي جديدي وضع شد كه با مخالفت مردم پاكستان شرقي ( بنگلادش) روبرو گرديد . 71-1970 : فعاليتهاي سياسي آزاد شد. مجيب الرحمان نخست وزير پاكستان شرقي شد . سربازان وارد عمل شدند، ارتش پاكستان صدها نفر از اعضاي حزب عوامي را به قتل رساند، شيخ مجيب الرحمان بعنوان رئيس جمهوري انتخاب گرديد. نيروهاي هندي به كمك آزادي خواهان بنگلادش، نيروهاي پاكستاني را وادار به تسليم نمودند .1974 : بنگلادش به عضويت سازمان ملل در آمد.1975 : مجيب الرحمان اعلام وضع فوق العاده كرد و پس از آن مقام رياست جمهوري را در دست گرفت پارلمان منحل شد و تمام احزاب سياسي غير قانوني اعلام گرديدند . مجيب الرحمان حزب جديد «جامعه خلق دهقانان و كارگران» را بنان نهاد . تظاهرات و زد و خورد ضد رژيم شدت يافت و باعث بالا رفتن اختلافات سياسي شده كه سرانجام منجر به كودتايي به رهبري مشتاق احمد شد و در ضمن آن مجيب الرحمان به قتل رسيد. چندي از كودتاي قبلي نگذشته بود كه دومين كودتاي بنگلادش روي داد و سرلشكر خالد مشرف به قدرت رسيد، اما ضد كودتايي كه سربازان تيپ داكا با قتل چندين افسر ارتش انجام دادند موجب به قدرت رسيدن ضياء الرحمن شده و ابو سادات محمد سايم به رياست جمهوري بنگلادش انتصاب شد .1978 : ضياء الرحمن براي مدت 5 سال به رياست جمهوري بنگلادش انتخاب شد.1979 : حزب مليون ضياء الرحمن در انتخابات به پيروزي رسيد.1981 : ضياء الرحمن در ضمن يك كودتاي نافرجام به قتل رسيد. كودتاچيان كه مقر اصليشان بندر چيتا گونگ بود سرانجام مقهور دولت مركزي به رياست كفيل رياست جمهوري عبدالستار شده و شكست خوردند .1982 : طي يك كودتاي نظامي به رهبري ژنرال ارشاد، دولت عبدالستار سرنگون گرديد .

تونس

حكومت جمهوري، جمعيت 9 ميليون نفر، پايتخت شهر تونس 600000 نفر، واحد پول دينار، باسواد 46%دين: اسلام، نژاد: عرب بربر. زبان : عربي ، استقلال 20 مارس 1956 (از فرانسه) ، تدوين قانون اساسي اول ژوئن 1959 ، روز ملي اول ژوئن، نام ملي جمهوري تونس.

حكومت

به موجب قانون اساسي قدرت اجرائي در دست رئيس جمهور است كه براي مدت 5 سال انتخاب و در صورت واجد شرايط بودن و دو دوره انتخاب مي گردد . قانونگذاري توسط مجلس منتخب مردم. در 1975 مجلس ملي با تغيير قانون اساسي حبيب بورقيبه 71 ساله را به رياست جمهوري مادام العمر برگزيد.

اديان و مذاهب

اكثريت قريب به اتفاق مسلمان و اغلب سني مالكي مذهب هستند. البته پيروان مذهب حنفي نيز به علت حضور چند ساله تركان عثماني در اين كشور جمعيتي را تشكيل مي دهند . پيروان اديان مسيحي، كليمي نيز اقليتهاي مذهبي در تونس مي باشند. ميسيونرهاي مسيحي بسيار فعالند. در تونس پانزده هزار كاتوليك وجود دارد. سلطه يكصدساله فرانسه بر تونس، فعاليت هاي ميسيونرهاي مسيحي، حضور سالانه 2 ميليون توريست اروپائي و مهاجرتها و رفت و آمدهاي فراوان تونسي ها به اروپا تأثير زيادي در رشد مظاهر فرهنگ غربي در تونس داشته است. اما پس از انقلاب اسلامي ايران، تونس نيز بي تأثير نمانده و مردم گرايش بيشتري به مسائل اعتقادي- مذهبي از خود نشان مي دهند و با لطبع در جريانات اجتماعي و سياسي آن كشور اين تأثيرات محسوستر شده است. به طوري كه جوانان و دانشجويان تشكيل حزبي اسلامي به نام«اتجاه اسلامي» داده اند و رهبري آن را «لغنوشي» و «عبدالفتاح مورو» به عهده دارند. اين حزب غير رسمي خواستار حكومت و تشكيلات اسلامي براي اداره امور كشورشان مي باشند و و مبارزات پارلماني را روش مبارزه خود انتخاب كرده اند البته دولت با اين حزب و هوادارانش به شدت مخالفت مي كند .

احزاب سياسي

مردم تونس به دليل نزديكي جغرافيايي به اروپا و آشنايي اكثريت مردم به زبان فرانسه و گستردگي آموزش، وجود مراكز متعدد آموزش عالي، رفت و آمد ميليونها توريست خارجي بويژه اروپايي، گستردگي فعاليت مطبوعات با مفاهيمي از قبيل حزب، سند يكا، صف آزادي مطبوعا؛ بيشتر مردم كشورهاي جهان سوم آشنا هستند و اين امر موجب پيدايش احزاب و سند يكاهاي مختلف گرديده كه مهمترين آنها عبارتند از :1- جمعيت طرفداران قانون اساسي دمكراتيك(RCD) : در سال 1988 توسط (بن علي) رئيس جمهور، بجاي حزب سوسياليست دستور (PCD) تشكيل شده كه خود آن حزب در سال 1934 به وسيله حبيب بورقيبه تأسيس گرديده و يك حزب ميانه رو و جمهوري خواه تمايل به چپ مي باشد. رياست اين حزب بر عهده زين العابدين ابن علي مي باشد و دبير كل آن شاذلي نقاتي است .2- جنبش براي اتخاذ (M.U.P) : يك حزب طرفدار اصلاحات شديد بوده كه به دو شاخه تقسيم مي شود. يك شاخه آن به رهبري احمد بن صلاح(در تبعيد به سر مي برد) و شاخه ديگر به رهبري بالحاج آمور در انتخابات 1981 شركت و در سال 1983 به رسميت شناخته شده است و نام حزب اتحاد براي خلق (M.U.P) را برگزيده است .3- جنبش سوسيال دمكرات (MSD) :اين جنبش در انتخابات 1981 شركت و در سال 1983 به رسميت شناخته شد و طرفدار سيستم سياسي جمع گرا است. دبير كل آن احمد مستيري است .4- حزب كمونيست تونس (PCT) : در سال 1939 بنياد نهاد شده است و در سالهاي 81، 1963 فعاليتش ممنوع شد و دبير كل آن محمد هرمل مي باشد و در سال 1993 به نام التجديه تغيير نام داد.5- جمعيت سوسياليستهاي تونس در سال 1983 تأسيس و دبير كل آن نجيب است كه چيگر است .6- جنبش اسلامي الهنفه كه رهبر آن را شدالغنوشي مي باشد و از سال 1981 ممنوع و فعلاً يك حزب غير قانوني تلقي مي گردد .

سال شمار وقايع مهم تونس

1574 : كشور تونس بوسيله امپراطوري عثماني فتح شد ولي زير نظر حاكم ترك، اين كشور داراي استقلال نسبي بود.1591 : انقلاب خونيني عليه سلطه عثماني صورت گرفت كه بي ثمر ماند 1705 : حسين ابن علي كه يك ترك بود سلسله حسني را در تونس بنيان نهاد 1881 : فرانسه به تونس لشكر كشي كرد و به موجب پيمانهايي كه منعقد ساخت بر آن مسلط گرديد.1934 : حبيب بورقيبه حزب نئو دستور را بنيان نهاد و خواهان خودمختاري از فرانسه گرديد .1955 : تونس داراي خودمختاري از فرانسه شد .1956 : تونس مستقل شد و ظاهراًداراي رژيم سلطنتي گرديد. حبيب بورقيبه به نخست وزيري برگزيده شد. تونس به عوضيت سامان ملل در آمد . 1957 : زنان حق رأي يافتند . باي سيد الامين پادشاه وقت بركنار شده و رژيم جمهوري جانشين رژيم شاهي شد. حبيب بورقيه به رياست جمهوري برگزيده شد .1961 : در جريان جنگ خونين فرانسه و تونس بر سر پايگاه بيرت، 670 تونسي و 25 فرانسوي كشته شدند .1963 : فرانسه پايگاه دريايي بيروت را تخليه كرد. 1974 : ليبي و تونسي ايجاد كشوري واحد را اعلام نمودند ولي با بروز مشكلاتي اين صورت نپذيرفت .1975 : بورقيبه خود را رئيس جمهور مادام العمر نمود .1976 : روابط ديپلماتيك بين ليبي و تونس تيره شد.1980 : شورش وسيع در شهر قفصه روي داد و مردم با پليس و ارتش تونس به زد و خورد پرداختند. دولت مركزي تونس به كمك نيروي هوايي فرانسه اين شورش را سركوب كرد. در طي اين شورش دهها تن كشته و صدها تن مجروح شدند، محمد مسالي نخست وزير شد.1981 : تظاهرات و راهپيمايي هاي شديدي در شهرهاي تونس در مخالفت با دولت روي داد كه به شدت سركوب شدند. در بعضي از بخش هاي دولتي اعتصاباتي در مخالفت با سياست عمومي دولت و شخص بورقيبه روي داد. رهبران احزاب اسلامي دستگير شدند .

تونس در دوران زين العابدين ابن علي دومين رئيس جمهور

با كودتاي 7 نوامبر 1987 و حذف حبيب بورقيبه و روي كار آمدن «بن علي» در واقع هيچ چيزي عوض نشد بلكه اين تغييرات به منظور خارج كردن تونس از بن بست سياسي و اقتصادي سال 1987، در حفظ كشور و در راستاي اهداف ايالات متحد آمريكا بوده است. تا بدين وسيله از رشد اسلام خواهي در شمال آفريقا ممانعت بعمل آورده شود. بي جهت نيست كه ايالات متحده آمريكا پس از به قدرت رسيد ن «بن علي» طي انتشار بيانه اي ضمن ستايش از حبيب بورقيبه خواستار حفظ روابط تونس و واشنگتن و توسعه آن با دولت جديد گرديد . وزارت خارجه فرانسه هم با انتشار اعلاميه اي رياست جمهوري «بن علي» تبريك گفته و خواستار تقويت و گسترش هرچه بيشتر روابط دوجانبه گرديد.ولي مردم فريب خورده اين تغيير را به فال نيك گرفتند و به سرور و شادماني پرداختند و سياست آمريكا مثمر ثمر شد و تا مدت ها هيجان و تب انقلابي در داخل كنترل و كاهش يافت و گروهها و احزاب مخالف نيز كه از سقوط ديكتاتوري سي ساله حبيب بورقيبه خرسند بودند «بن علي» را تأييد و با وي بيعت نمودند، حتي حركت اتحاه اسلامي تونس (النهضه كنوني) با «بن علي» بيعت و همكاري خود را اعلان نمودند .پس از محكم شدن پايه هاي قدرت، بن علي از سال 1989 كه انتخابات پارلمان و رياست جمهوري انجام پذيرفت، مجدداً دوران خفقان و ديكتاتوري جديد آغاز شد. در سال 1988 نيز مجدداً با سران احزاب وارد مذاكره شد تا بتواند اوضاع داخلي را تثبيت نمايد و حتي با راشدالغنوشي رهبر حركت اتجاه اسلامي نيز در آوريل 1988 ملاقات نمود تا سرانجام ميثاقي را با كليه سران احزاب حتي راشدالغنوشي امضاء كرد وي همچنين توانست هنرمندانه اوضاع نا آرام و آشفته كشور كه اساس نظام را تهديد مي كرد به كنترل خويش در آورد . در آوريل 1989 قبل از برگزاري انتخابات در زمينه فعاليت احزاب، قانون احزاب به تصويب رسيد، كه بر اساس اين قانون احزابي اجازه فعاليت دارند كه جنبه نژادي، ديني و مذهبي نداشته باشند. به ترتيب عملاً راه را براي «حركت اتجاه اسلامي» مسدود كرد. گرچه رهبران اين حزب نام اين حزب را به «النهضه» تغيير داده اما «بن علي» باز اجازه فعاليت رسمي به آنان نداد. ساير گروه ها در انتخابات شركت كردند و حزب «النهضه» با كانديداهاي مستقل در انتخابات شركت نمود. اين انتخابات نقطه عطفي در دوران اقتدار «بن علي» محسوب مي شود زيرا كه با تقلب آشكار حزب حاكم در انتخابات پيروز شد. بنا بر اين، پس از اين انتخابات، اوضاع كشور دگرگون شد. آزاديهاي محدود قبل از اين انتخابات بشدت دستخوش تغيير گرديد . بار ديگر فشارهاي سياسي رد شد و طرفداران آنان زنداني و مورد شكنجه قرار گرفتند و تبليغات شديد عليه احزاب اسلامي و فعاليت هاي آنان آغاز گرديد. «بن علي» در مقابل نمايندگان مجلس گفت كه در تونس هيچ جايي براي فعاليت يك حزب ديني وجود ندارد .خلاصه آنكه سياست آمريكا علي الظاهر تاكنون براي جلوگير از صدور انقلاب اسلامي به تونس موفق بوده است و مردم به چهره واقعي و آمريكايي «بن علي» و دستگاه حكومتي وي پي برده اند «بن علي» براي زدودن باورهاي مردم مواضعي را به ظاهر و هماهنگ با آمريكا اتخاذ مي كند تا بدان وسيله مردم را بفريبد، از جمله اين مواضع حمايت ظاهري تونس از عراق به دنبال اشغال كويت و بحران منطقه خليج فارس است،همچنين پس از جريان اشغال لبنان توسط ارتش رژيم اشغالگر قدس، تونس به عنوان مقر سازمان آزادي بخش فلسطين انتخاب شود كه در حقيقت به نوعي اين سازمان نيز تحت كنترل باشد . سياست فعلي تونس به طرفداري از انعقاد يك اجلاس بين المللي براي صلح بين اعراب و اسرائيل استوار بوده است . سياست خارجي تونس همسوئي با آمريكا و فرانسه و اروپاست و بلحاظ داخلي از بين بردن نهضتهاي اسلامي و جلوگيري از تجربه الجزاير و برپايي حكومت اسلامي است و بدين جهت تلاش دارد كه فقر زدائي نمايد .

تركمنستان

جمهوري تركمنستان 5 ميليون نفر،پايتخت عشق آباد 520 هزار نفر، زبان : تركمني كه ريشه هاي تركي دارد. قبل از تسلط كمونيستها الفباي رسمي عربي بود كه بعد از تسلط ،روسي شد و پس از استقلال به الفباي لاتين تغيير كرد . 74% مسلمان، اقليت مسيحي و يهودي و فرقه ضاله بهائيت. مساحت 488100 كيلو متر مربع، 55% روستانشين، 45% شهر نشين. نژاد ها و اقوام : 74 % تركمن به عنوان ساكنين اصلي ،8/9% روسي ، 9/8% ازبك ، قزاق 02/0% ، تاتار ، آذري ، ارمني ، اوكرايني هر كدام 01/0% .

اديان و مذاهب

تركمنستان فاقد دين رسمي است. اعراب مسلمان در قرن هفتم هجري به خراسان حمله و بر تركمنستان مسلط شدند و از آن زمان اسلام در تركمنستان آمد. اكثريت مردم مسلمان و سني حنفي مذهب مي باشند. مركز اصلي تجمع آنها «مسجد الاقصي»عشق آباد است كه چند سال پيش با پول دولت عربستان سعودي بنا شد. در مجاورت مسجد شيعيان (مسجد امام رضا(ع)) مساجد عمر و عثمان وجود دارد كه مسجد عمر بناي بسيار عظيمي دارد. دولت قطر به تازگي مسجد بسيار بزرگ و مجهز و زيبايي را داخل اصلي شهر بنا كرده است كه بي نظير است و نام آن مسجد آزادي است . دولت تركيه نيز سرگرم ساختن مسجد بسيار بزرگ و عظيمي در يكي از بهترين نقاط پايتخت است كه حكم مسجد جامع را دارد و درست مثل مسجد «اياصوفيا»ي تركيه است . تعداد شيعيان 50 هزار نفر، اكثر شيعيان ايراني و مابقي آذري هستند. مركز اصلي شيعيان«روستاي باقر»در 30 كيلومتري عشق آباد اسد كه 20 هزار نفر جمعيت دارد و شيعيان نيزفارسي صحبت مي كنند. مسجد امام رضا (ع) مركز تجمع شيعيان عشق آباد است. شيعيان فاقد حوزه علميه مي باشند. صوفيگري و بهائيي گري در تركمنستان پيرواني دارند،بهاييون پس از فرار از ايران به تدريج عشق آباد را يكي از مراكز حضور خود قرار داده اند . بهائيها قبلاً داراي مسجد خاصي در عشق آباد بوده اند كه در جريان زلزله سال 1948 بكلي منهدم شد و بعد ها دولت در آن محل مجسمه «مختومقلي» شاعر معروف تركمن را ساخت و تاكنون اجازه نداده است كه بهائيون مسجدي بنا كنند. پيروان بهائيت سلالانه جلسات منظمي دارند كه از سراسر كشورهاي منطقه و اروپا در آن شركت مي كنند. اين فرقه ضاله 2500 نفر از مردم تركمنستان را پيرو خود كرده اند . رهبر آنها فردي است ايراني الاصل به نام «حسين پيشرو» كه ضمناً استاد زبان و ادبيات فارسي «موسسه زبان شناسي و ادبيات»موسوم به «آزادي»است .

تأثير اديان در اوضاع سياسي جامعه :

اسلام در تحولات سياسي اين كشور فاقد هرگونه نقشي است و دولت بطور كلي اعتقاد به دين و مذهب را امري فردي دانسته و سياستي سكولاريستي را اتخاذ نموده است. دولت دين را از سياست جدا ميداند و در قانون اساسي آمده است كه سازمانهاي مذهبي جدا از دولت هستند و نمي توانند مسئوليت هاي دولتي را به انجام برسانند. در حال حاضر 107 مسجد در سراسر تركمنستان وجود دارد و ساليانه حدود 150 نفر را به حج اعزام مي نمايد . پيروان مذاهب به طور صلح آميز در كنار هم زندگي مي كنند. اداره قاضيات فعاليت هاي مذهبي را به عهده دارد و رياست آن را «قاضي نصرا... بن عبادا... »به عهده دارد. شاخص ترين رهبر اسلامي تركمنستان همان قاضي نصرا... بن عبادا... است كه ازبك الاصل مي باشد و تحصيل كرده الازهر مصر مي باشد. معاون وي آقاي دردي قليچ 80 ساله تركمن است و روابط خوبي با دولت دارد. امام جماعت مسجد الاقصي عشق آباد حضرتقلي خانف و ائمه جمعه پنج استان بنامهاي : 1- «امان دردي اورازف» در استان بالكان 2- «ياخشي مراد آتامرادف» استان آخال 3- آقاي«آبابردي آنامحمدف»استان مرو4- آقاي «آشير محمد شايمانف» استان لباب 5- آقاي «مامدگلدي مرادف» استان تاشائوز .

خصايص ويژه اجتماعي :

مردمي قانع، تنبل، راحت طلب و صبورند، قناعت و صبر خصوصيت ذاتي آنهاست اما تنبلي و رخوت در اثر حاكميت 70 ساله رژيم كمونيستي است . رواج سوءاستفاده از مشاغل در نظامي دولتي و عادت به ميگساري و شهوتراني آنان را به افرادي بي تعهد ، لاابالي و غير قابل اعتماد بدل كرده است.

اقتصاد:

بلحاظ اقتصادي ، اقتصاد تك محصولي دارد و گاز و پنبه مهمترين توليدات اين كشورند كه از طريق آنها در آمد كشور تأمين مي گردد .

تشكيلات حكومتي :

حكومت تركمنستان جمهوري است و رئيس جمهور عالي ترين مقام رسمي كشور و بالاترين مرجع اعمال حاكميت ملي است و اضامن استقال و تماميت ارضي مملكت و مراعات كننده قانون اساسي و توافقنامه هاي بين المللي است كه با راي مستقيم مردم براي مدت 5 سال انتخاب مي شود كه بيش از دوبار متوالي امكان پذير نيست .

قوه قضائيه :

ساختار منسجمي ندارد و تحت نظر رئيس جمهور است . وزارت دادگستري جزء مهم بخش قضائي كشور است .

قوه مقننه :

دو مجلس دارد : 1- «مجلس مصلحت خلق» و «پارلمان» البته يك مجلس غير رسمي بنام «مجمع ريش سفيدان» هم وجود دارد كه سالي يكبار تشكيل مي گردد .

سوريه

نام رسمي : كشور جمهوري سوريه ، جمعيت : 13 ميليون پايتخت دمشق 3/1 ميليون ، واحد پول ليره سوريه ، باسواد 55% دين : اسلام زبان: عربي نژاد: عرب ، كرد ، ارمني ، آشوري. استقلال : 17 آوريل 1946 از فرانسه ، نام رئيس جمهور حافظ اسد ، مساحت 185180 كيلو متر مربع . اين كشور از جنوب به اردن و رژيم اشغالگر قدس و از شرق به عراق محدود است . مسلمانان 85 % مسيحي 15% ، 2الي 3 درصد شيعه دوازده امامي كه بيشتر در شهر هاي دمشق ، بصري در روستا هاي اطراف حمص و حلب ساكن اند بيش از 12% از جمعيت را علوي ها تشكيل مي دهند 3% دروزي ، 1% اسماعيليان كه اكثراً آقاخاني مي باشند . اصول سياستگذاري در دولت سوريه : بر اساس ايدولوژي حزب بعث مي باشد . كه عبارتند از : 1- ميهن عربي واحد سياسي و اقتصادي تجزيه ناپذيري است ، 2- ملت عرب يك واحد فرهنگي است و تمام اختلافات با بيداري اعراب از بين خواهد رفت . 3- ميهن عربي ازان اعراب است .

اديان و مذاهب

حكومت بر پايبندي به شعائر مذهبي تأكيد دارد و خود را مكلف به ترويج و تبليغ آن مي داند حكومت سوريه به واسطه سوسياليس بودن ديدگاه خواصي به مذهب دارد با پيروزي انقلاب اسلامي ايران دولت سوريه نسبت به دين توجه خاصي مبذول داشته است . دين در قانون اساسي : در قانون اساسي رئيس جمهور بايد مسلمان باشد .در سوريه سني ها و علوي ها روابط نسبتاً محدودي دارند . درحالي كه با دروزي ها و مسيحيان نسبتاً گسترده تر است . علوي ها عقب ماندگي تاريخي اجتماعي و اقتصادي دارند ولي هم اكنون تشكيلات قدرتمند دولت را در اختيار دارند ( حافظ اسد و ... علوي مي باشند) اختلاف نظر علوي ها و سني ها صرفاً اختلاف عقيدتي نيست بلكه بسيار بالاتر است اما شرايط تاريخي و موضوع فلسطين موجب برانگيختن ملي گرايي شده است .70% مسلمانان را سني تشكيل مي دهند برخي از اقليت هاي مذهبي و قومي عبارتند از : كرد ها ، ارامنه ،ارتدكس ، يزيديها ، شيعيان و مسيحيان كه در سراسر كشور پراكنده اند و هرگز به عنوان گروه هاي منفرد اهميت چنداني نداشته اند. سه گروه مذهبي در سوريه كه اهميت دارند (بلحاظ كثرت پيروان) عبارتنداز : علويها، دروزيهاو اسماعيليها . بافت جامعه علويها عشيره اي است و در راس فرقه «مشايخ» قرار دارند كه بر فرقه و عشيره رياست مي كنند و اين مقام براي آنها وراثتي است در كتب خطي انان مسئله گواهي دادن به الوهيت علي (ع) به فراواني مشهود است . اگرچه نفوذ مذهبي بزرگترين ويژگي اجتماعي سوريه است اما هنوز مذهب به صورت سمبل مبارزه بر عليه نظام حاكم بروز نكرده است و با توجه به ويژگيهاي مذهب تنن و ساخت اجتماعي و رواني سوريه بعيد به نظر مي رسد كه به آن صورت درآيد ، اكثر اهل تنن سوريه حنفي و حنبلي هستند و شافعي و مالكي در اقليت هستند .

اوضاع اقتصادي

پس از فرو پاشي بلوك شرق سوريه نيز به تدريج سيستم اقتصاد آزاد را جايگزين سيستم اقتصاد دولتي نمود. قبل از اين تغييرات ف بلوك شرق كمكهاي فراواني به سوريه مي نمودند. پس از شركت سوريه در اتحاد نظامي غرب عليه عراق در 91-1990 باعث افزايش كمكهاي امركيا و جامعه اروپا شد. سوريه به كمكهاي خارجي بويژه از سوي كشورهاي نفتي وثروتمند عرب و ايران نياز دارد. ودر ارسال اين كمكهاي همواره عواملي در كار بوده و مهمترين عامل مسئله مناقشات جهان اسلام با اسرائيل مي باشد. درآمد صنعت توريسم در سال 1992 بالغ بر 3 ميليارد و 260 ميليون دلار بوده است.

حكومت وسازمانهاي اداري وسياسي

جمهوري عربي سوريه كشوري دموكراتيك خلقي و سوسياليستي ناميده شده كه رژيم آن جمهوري، حاكميت از آن ملت، دين رئيس جمهور اسلام، فقه اسلامي منبع اصلي قانونگذاري و حزب سوسياليستي بعث عربي ، حزب حاكم جامعه و كشور است. رئيس جمهور براي يك دوره هفت ساله انتخاب مي شود و حافظ اسد در سال 1991 براي چهارمين بار به عنوان رئيس جمهور انتخاب شد.

قوه مقننه:

مجلس خلق با حضور 250 نماينده باري دوره چهار ساله اين مجلس زير نظر رئيس جمهور مي باشد.

قوه مجريه:

نخست وزير و تشكيل دولت در سوريه توسط رئيس جمهور صورت مي گيرد. عزل و تعيين اعضاي كابينه.

احزاب سوريه

حزب سوسياليستي بعث عرب: بر اثر ادغام حزب بعث به رهبري ميشل عفلق وحزب سوسياليست عرب به رياست اكرم حوراني در اواخر 1952 به وجود آمد و حزب حاكم مي باشد. 2- حزب كمونيست سوريه: در1624 تأسيس شد ودر 1928 از لبنان به سوريه منتقل و در 1930 رسمي شد. 3- حزب اتحاد سوسياليست عرب. 4- حزب جنبش سوسياليستهاي عرب. 5- حزب وحدت گراي سوسياليست. 6- حزب وحدت گراي سوسيال دموكرات. 7- حزب ملي ترقيخواه سوريه.

سوريه منطقه خاورميانه كشور پر اهميتي مي باشد واز آنجائي كه تنها كشوري است كه با اسرائيل و لبنان مرز مشترك دارد ودر برابر اسرائيل تا كنون ايستادگي كرده است بر اهميت آن مي افزايد. لذا براي جمهوري اسلامي ايران بسيار مهم و در منطقه حياتي مي باشد.

سال شمار وقايع مهم

1095: سلاجقه شام به قدرت رسيدند.1097: در اوائل اولين جنگ صليبي، مسيحيان اروپايي وارد خاك سوريه فعلي شدند.1516: سوريه فعلي به تصرف امپراطوري عثماني(تركيه فعلي) در آمد.1799: سوريه به تصرف سپاهيان ناپلئون بناپارت درآمد.33-1832: در طي جنگهايي كه ميان مصر و عثماني روي داد سوريه به تصرف مصر درآمد.1840: سوريه دوباره به تصرف عثمانيان درآمد.1860: فرانسه در سوريه نيرو پيدا كرد.1920: كنگره نمايندگان سوريه فيصل اول را به پادشاهي انتخاب كردند. فيصل كمي بعد در اثر فشار فرانسه از كار بركنار شد. در ماه آوريل، فرانسه سوريه را تبديل به مستعمره خويش ساخت.1926: لبنان از سوريه تجزيه و كشوري جداگانه شد.1939: قانون اساسي مورد استفاده در سوريه توسط فرانسه ملغي اعلام گرديد.45-1941: نيرو هاي فرانسه آزاد و بريتانيايي در ضمن جنگ جهاني دوم سوريه را به تصرف خود درآوردند. فرمانده نيروهاي آزادي استقلال سوريه را اعلام كرد. در سال 1944 جمهوري سوريه استحكام يافت. در سال 1945 سوريه به عضويت سازمان ملل و اتحاديه عرب درآمد.1946: سوريه از وجود نيروهاي خارجي پاك شد.1948: سوريه در جنگ اعراب عليه اسرائيل شركت كرد.1949: كودتاهاي متعددي در كشور روي داد.1950: قانون اساسي جديدي وضع شد.1951: هاشم الاتاسي مجبور به استعفا شد و اديب شيشكي به عنوان معاون نخست وزير و رئيس ستاد ارتش قدرت را در دست گرفت.54-1953: با اجراي قانون اساسي قبل كه ملغي شده بود، هاشم لاتاسي مجدداً به رياست جمهوري رسيد.1955: پيمانهايي يمان سوريه و شوروي منعقد گرديد كه موجب نزديكي بيشتر دو كشور شد.61-1958: در اول فوريه سال 1958 سوريه و مصر جمهوري متحد عرب را تأسيس كردند. افسران طرفدار ناصر كودتا كرده وقدرت را به دست گرفتند وحزب بعث نسبتاض داراي اقتدار شد.66-1963: در سال 1964 اديب شيشكي رئيس جمهور سابق سوريه در برزيل ترور شد. در پس كودتاهاي متعدد، سرانجام اتاسي باز هم به قدرت رسيد.1967: سوريه در كنار ساير كشورهاي عرب وارد جنگ دوم اعراب عليه اسرائيل شد. در پايان جنگ شش روزه، اسرائيل ارتفاعات جولان در جنوب غربي سوريه را به اشغال خود درآورد. (اين ارتفاعات در سال 1981 رسماً جزو خاك اسرائيل شد).71-1970: حافظ اسد قدرت را به دست گرفته و رئييس جمهور شد.1973: سوريه در جنگ اعراب با اسرائيل شركت كرد و پيروزيهاي نظامي چشمگيري بدست آورد، قانون اساسي جديدي وضع شد.1976: سوريه نيروهايش را بعنوان حافظ صلح به لبنان اعزام داشت.1977: سوريه در مقابل سازش مصر با اسرائيل جبهه پايداري عرب را به وجود آورده، روابط خود را با مصر قطع كرد.1978: درگيريهاي شديدي ميان نيروهاي سوري حافظ صلح در لبنان با مسيحيان مسلح آن كشور در گرفت. حافظ اسد به عنوان اولين رئيس جمهور پس از استقلال سوريه توانست دوره هفت ساله خود را به پايان رسانيده و مجدداً به رياست جمهوري انتخاب شود. محمد حلبي نخست وزير شد. مخارج روزانه 30000 سرباز سوري حافظ صلح در لبنان به 3 ميلين دلار رسيد.1979: درگيريهاي شديدي ميان نيرو هاي سوري و اسرائيل در لبنان در گرفت . يك توطئه كودتا كشف و خنثي شد. روابط با عراق رو به بهبود رفت.81-1980: كابينه 37 عضوي جديد به نخست وزيري عبدالوئوف قاسم تشكيل شد. حافظ اسد و معمر قذافي رهبر ليبي اعلام نمودند كه دو كشور به زودي متحد خواهند شد. روابط با اردن تيره شد. عملكرد نيرو هاي سوري در لبنان گسترش يافت. امكان جنگ با اسرائيل بالا گرفت. در كشور اعلام وضع فوق العاده شد. به دنبال انفجارات متعدد بمب در دمشق، توسط سازمان اخوان المسلمين (با همكاري عراق)، سوريه و رژيم عراق روابط سياسي خود را قطع كردندوديپلماتهاي طرفين از دو كشور اخراج شدند. خط لوله نفتي عراق در سوريه بسته شد.1982: هواپيماهاي اسرائيلي حومه شهر دمشق را بمباران كردند. به دنبال هجوم نيرمهاي صهيونيستي به جنوب لبنان و شهر بيروت، نيروهاي سوري مستقر در لبنان نيز تا حدودي درگير شدند و تعدادي از پايگاههاي موشكي (سام6) در حمله هواپيماهاي اسرائيلي از بين رفتند. سوريه تعدادي از چريكهاي فلسطيني(اخراج شده از لبنان) را پذيرفت.

برونئي

1- جغرافياي طبيعي و انساني

برونئي كشوري كوچك است به وسعت 5765 كيلومتر مربع كه به صورت محاط در خاك مالزي شرقي (ايلت ساراواك) قرار داد. اين كشور از طرف شمال غربي به درياي جنوبي چين واز ديگر جهات به خاك مالزي شرقي منتهي مي گردد. آب و هواي برونئي استوايي، گرم ومرطوب مي باشد.ميزان بارندگي ساليانه بيش از 250 سانتيمتر بوده و تقريباً در تمام فصول سال باران مي بارد و به همين دليل بخش عظيمي از كشور (70 در صد) را گياهان و جنگلهاي استوايي پوشانيده و درجه حرارت بين 23 تا 35 درجه سانتيگراد متغير مي باشد.پايتخت برونئي بندر سري بگاوان و داراي 60000 نفر جمعيت مي باشد. از شهر هاي مهم برونئي علاوه بر بندرسري بگاوان، شهر سريا (Seria) و كوالابلايت (Kuala- belait) مركز صنايع گاز و نفت و شهر توتونگ مي باشد. جمعيت برونئي با نرخ رشد 1/3 درصد و توزيع 48 نفر در هر كيلومتر مربع، برابر 276300 نفر (145800 نفر مرد و 130500 نفر زن) وبا 50 درصد جمعيت زير 20 سال جامعه اي جوان محسوب مي گردد. از نظر تركيب نژادي اين كشور داراي نژادهاي مختلفي از جمله ملايو، چيني، موروتسف گدايان ودوسون مي باشد كه نژاد ملايو با 69درصد (185200 نفر) بعنوان نژاد اصلي محسوب مي گردد. اقليت چيني كه 20% جمعيت (42600 نفر واز ديد چينيها 51000 نفر را تشكيل مي دهد) بخش اعظم تجارت برونئي (هتل و سوپرماركت و ... و نه در امور نفت و گاز) را در اختيار داشته.

2- تاريخچه و ساختار سياسي

از ابتداي تاريخ برونئي حضور سلاطين در اين كشورو پذيرش اسلام و ترويج آن بخصوص پس از ازدواج شاهزاده هاي با زنان مسلمان ملايو موجب نفوذ و حاكميت اسلام در دستگاه سياسي آن كشور شد. حاكميت سلاطين در برونئي كه تا عصر حاضر ادامه يافته است و نقش سلطان بركت كه گفته مي شود از اهالي طايف عربستان و بنام شريف علي بوده وسومين سلطان برونئي است قابل توجه مي باشد. چرا كه سلطان فعلي برونئي (بيست ونهمين سلطان) حسين البولكياه از نسل شريف علي مي باشد. بدنلا سفر بازرگانان و اقامت آنها و ازدواج شاهزادگان با زنان مسلمان را براي نفوذ اسلام در دستگاه حكومت هموار شد. مروج بزرگ اسلام در اين منطقه كه از طايف عربستان ويمن به اين جزيره آمده و رحل اقامت افكند «شريف علي» بوده وبه واسطه شخصيت جذاب ومعنوي وي به شدت مورد احترام واعتماد مردم قرار گرفت تا جائيكه به اصرار مردم وسلطان وقت سلطنت را پس از مرگ پدر زن خويش سلطان احمد پذيرا شده و پس از وي بود كه تا كنون مقام سلطنت همچنان موروثي باقيمانده است. با ورود استعمارگر پرتقال و اسپانيا و انگليس به منطقه جنوب شرقي آسيا و تسلط آنها بر تنگه مالاكا و جزيره برنئو، امپراطوري برونئي نيز در سال 1888 ميلادي تحت الحمايه انگليس گرديد. در سال 1929 منابع وذخاير نفتي در «سريا» كشف شد. درسال1959 كنترل امور داخلي به مقامات داخلي واگذار گرديد و به جاي فرماندار انگليس كميسارياي عالي بريتانيا كنترل امور دفاعي و روابط خارجي آنرا بدست گرفت.درسال1967 سلطان عمر علي سيف الدين بيست و هشتمين سلطان برونئي جهت جلب نظر مردم و برقراري امنيت داخلي به نفع فرزند بزرگتر خود «حسن البولكياه» از سلطنت كناره گيري نموده ولي در عين حال تا زمان مرگ (1986) نفوذ او در دستگاه حاكمه باقي بود.درسال 1978 طي امضاي توافقنامه اي با بريتانيا قرار شد كه در سال 1983 برونئي از تحت الحمايگي انگليس خارج گردد. بالاخره درسال1983 برونئي از تحت الحمايگي انگليس رها ودر اول ژانويه 1984 استقلال يافت. پادشاه فعلي برونئي سلطان حسن ال بولكياه بيست ونهمين سلطان اين كشور مي باشد كه پست نخست وزيري و وزارت دفاع را نيز به عهده دارد. ساير پست هاي كليدي از جمله وزارت امور خارجه و وزارت امور دارائي بر عهده برادران سلطان يعني پرنس محمد البو الكياه وپرنس جفري بولكياه مي باشد. فعاليت احزاب سياسي در برونئي در حال حاضر ممنوع بوده و تنها حزب اين كشور حزب همبستگي ملي برونئي (PPKB) بود كه پساز دهسال مجدداً با ايجاد تغييراتي در اساسنامه خود و پذيرفتن نظام سلطنتي برونئي و ايدئولوژي ميب (1995) اجازه فعاليت يافته است.اداره كشور بر اساس قانون اساسي بر عهده سلطان با همكاري پنج شورا قرار داده شده اگر چه قدرت در حيطه اختيار سلطان است. لازم به ذكر است كه در قانون اساسي و سيستم حكومتي اين كشور پس از استقلال تغييري صورت نگرفته است. شوراي مذبور عبارتند از :1- شوراي خصوصي سلطنتي كه به پيشنهادات اصلاحي قانون اساسي و انتصاب پستهاي سنتي ملايو رسيدگي مي كند.2- شوراي اجرايي وزيران كه مسئوليت اجراي امور را بر عهده دارد.3- شوراي قانونگذاري كه وظيفه قانون گذاري عمومي شامل امور مالي را بر عهده دارد.4- شوراي جانشيني كه مورد جانشيني مقام سلطنت مورد مشاوره قرار مي گيرد.5- شوراي مذهبي كه مورد مشورت سلطان در امور مذهبي (اسلام) قرار مي گيرد.درسال1990 ايدئولوژي دولتي موسوم به «ميب» (ملايو، اسلام وپادشاهي) به عنوان فلسفه سياسي حكومت تبليغ گرديد. در اين دكترين بر توجه به فرهنگ خودي (ملايو)، ارزشهاي مذهبي (اسلام) و سيستم سياسي (سلطنت) به عنوان ضامن وحدت و توسعه كشور تاكيد شده است. لازم به ذكر است كه كليه امور در برونئي از طريق سه دبير دائم دفتر نخحست وزيري با سلطان اين كشور هماهنگ مي شود.

3- فرهنگي واجتماعي

مردم برونئي عليرغم اينكه تحت فشار استعمار انگليس بوده اند ولي اصالت اسلامي خويش را حفظ وبه اسلام سنتي پايبند بوده و بافت فرهنگي جامعه عموماً مذهببي است، گرچه در سالهاي اخير با رسوخ تلويزيون و ويدئو به خانه ها كم كم آثار فرهنگ غربي در جامعه برونئي ظاهر گرديده است، ملي همچنان روند اسلامخواهي و عمل مفتخرانه به احكام آن داشته و امور مذهبي از پيشرفت روز افزوني برخوردار است.اسلام دين اصلي مردم ملايو و دين رسمي كشور مي باشد. شخص سلطان به عنوان رهبر وحافظ دين وظيفه ترويج اسلام و تطبيق حكومت با تعاليم عاليه اسلامي را بر عهده دارد. مسلمانان برونئي سني (شافعي) مذهب و اكثريت جمعيت كشور (174979 نفر) را تشكيل مي دهند. در قانون اساسي ساير اديان از جمله بودايي (33387 نفر)، كنفسيون، مسيحيت (25990 نفر) و تائوئيسم مورد شناسايي قرار گرفته است. دولت در راستاي توجه به اسلام دست به اقداماتي از جمله تأسيس بانك اسلامي، بيمه اسلامي، ممنوعيت مصرف مشروبات الكلي، تأسيس صندوق اعانات اسلامي، چاپ قرآن برو نئي با همكاري دانشگاه الازهر مصر، تأسيس مؤسسه حفظ قرآن مجيد، گشسترش تشكيلات مذهبي و ارتقاء مقام مفتي دولت و تشكيل يك سازمان جديد و احداث مساجد جديد زده است.حجم مبادلات تجاري برونئي درسال 1993 رقم 4 ميليارد دلار آمريكا بوده است كه از اين ميزان حجم كل صادرات 5/2 ميليارد دلار و كل واردات 5/1 ميليارد دلار ومازاد تجاري آن 1 ميليارد دلار بوده است. مهمترين طرفهاي تجاري برونئي ژاپن، كره جنوبي، تايوان، كشور هاي عضو آسه آن، انگليس، استراليا و آمريكا مي باشد.

روابط خارجي

برونئي يك هفته پس از استقلال كامل در تاريخ هفتم ژانويه 1984 به عضويت اتحاديه ملت هاي جنوب شرقي آسيا(آسه آن) در آمد ودر 21 سپتامبر همان سال يكصد و پنجاه ونهمين عضو سازمان ملل گرديد. به لحاظ اشتراكات فرهنگي، تاريخي و اجتماعي اين كشور روابط بسيار نزديكي از زمانهاي گذشته با مالزي واندونزي داشته و اكنون نيز عضويت در آسه آن موجبات بهبودي روابظ و نزديكي بيشتر برونئي با ديگر اعضاي اين اتحاديه را فراهم ساخته است.در مورد مسائل منطقه اي مواضع برونئي غالباً براساس مواضع كلي ديگر كشورهاي آسه آن استوار است. اخيراً برونئي تصميم خود را به ايفاي نقشي فعالتر در توافقات، تجاري منطقه اي ابراز داشته است. مشاركت در مربع رشد اقتصادي شرق آسه آن (متشكل از اندونزي، فيليپين، مالزي و برونئي)، حمايت از طرح منطقه آزاد تجاري آسه آن (موسوم به آفتا) عضويت در اپك (شوراي همكاري هاي اقتصادي آسيا پاسفيك) از جمله اين تحركات است.در رابطه با كشور هاي غربي، سابقه استعماري بريتانيا در برونئي آثار ديرپاي خود را هنوز بر جاي گذارده و روابط دو كشور در حال حاضر در ابعاد سياسي، اقتصادي ونظامي قابل توجه مي باشد. حجم بالاي سرمايه هاي مالي برونئي در مؤسسات مالي لندن، تسلط شركت نفتي شل بر تأسيسات نفتي برونئي همكاري نزديك نظامي دو كشور در چارچوب پيمان نظام وخريد هاي تسليحاتي پيوند هاي اين دو كشور را استمرار بخشيده است. در حال حاضر حدود 3000 دستيار فني غير نظامي و 1000 پرسنل نظامي انگليسي در اين كشور مستقر مي باشند. اخيراً يادداشت تفاهم همكاريهاي دفاعي و نظامي دو كشور در 24/9/73 توسط سلطان برونئي و ميجر نخست وزير انگيلس و به منظور خريدهاي جديد تسليحاتي وآموزش نيروهاي نظامي برونئي در لندن به امضاء رسيد.روابط برونئي با آمريكا در سالهاي اخير از پيشرفت محسوسي برخوردار بوده و علاوه بر گسترش محورهاي همكاريهاي اقتصادي و نظامي بين دو كشور، اتباع برونيائي از معدود ملل آسايي هستند كه براي ورود به آمريكا نياز به اخذ ويزا ندارند؛ البته اين عمل متقابل است. همچنين برونئي از حضور نظامي ايالات متحده آمريكا در منطقه حمايت نموده و آن را ضامن بقاي صلح و امنيت و رشد اقتصادي در منطقه به مشار مي آورد. شايان ذكر است كه يادداشت تفاهم همكاريهاي دفاعي و نظامي دو كشور در سال94 به امضاء رسيد كه جزئيات آن در رسانه هاي گروهي درج نگرديده است.مواضع دولت برونئي در مجامع بين المللي بخصوص مسائل مهم جهاني از جمله بوسني و هرزگوين و

پاكستان

نام رسمي : جمهوري اسلامي پاكستان- جمعيت 130 ميليون نفر- پايتخت اسلام آباد حدوداً هزار نفر بزرگترين شهر بندر كراچي جمعيت 12 ميليون نفر مساحت 310403 مايل مربع از شمال و شمال غربي با چين و افغانستان و از مغرب با افغانستان و ايران و از جنوب به اقيانوس فند واز مشرق با هند همسايه است زبان رسمي : اردو زبان دوم : انگليسي نژاد : آريايي ، كوشانها و هونهاي سفيد دين : اسلام و مذهب اكثريت سني حنفي تعداد شيعيان 30% جمعيت اقليت هاي مذهبي : مسيحي ها (2%)هندوها (ناچيز) و بودائيها استقلال ژوئن 1947

بافت حكومتي :

رياست جمهور و نخست وزير و دو مجلس شوراي ملي با 237 نماينده و سنا 83 نماينده به فعاليت خود ادامه مي دهد . طبق قانون اساسي در هر استان حكومت هاي محلي وجود دارند كه متشكل از استاندار و يك دولت محلي مركب از رئيس الوزراء و وزراء محلي مي باشند. بدين ترتيب استانهاي چهارگانه پاكستان داراي يك نفر استاندار است كه از طرف رئيس جمهور انتخاب مي شود و هر استان براي خود داراي يك مجلس مقننه محلي است اعضاء آن مستقيماً از طرف ساكنين آن استان انتخاب و دوره آن 5 سال مي باشد و ساختار قضائي اين كشور توسط يك دادگاه عالي مركزي و دادگاه هاي عالي استان ها و ساير دادگاهها كه طبق قانون به وجود مي آيد . اعمال مي گردد .

بافت اجتماعي :

سياست هاي غلط دولت هاي حاكم در ايجاد نابرابريها و تبعيضات اجتماعي نيز مزيد بر گوناگوني زبان ها ،فرهنگ ها و خواستگاه هاي اجتماعي گوناگون شده است. تا جائي كه استان هاي پنجاب و سند به تنهائي چهار پنجم كل جمعيت را درخود جاي داده اند در صورتيكه استان بلوچستان و سر حد شمالي كه بيشترين وسعت پاكستان را اشغال كرده اند ،كمترين جمعيت را در خود جاي داده و سكنه استان هاي مذكور (بلوچستان و سر حد) هم از تحصيلات كمتر و از قشر فقير تر جامعه پاكستان محسوب مي شوند. همچنين پست هاي سياسي و سطح بالاي كشور را سكنه پنجابي و سندي اشغال نموده اند. همين امر موجب اختلافات قومي شديدي بين مردم استانهاي مختلف شده و كشورهاي همسايه از قبيل هند و روسيه همواره از اين اختلافات كمال استفاده را نموده اند .

بحران كشمير :

220 كيلومتر مربع مساحت و حدود 6 ميليون نفر جمعيت دارد 97% از مردم در دره كشمير مسلمانند ولي ايالت جامو و كشمير در مجموع 87 درصد آن مسلمانند. پس از استقلال پاكستان در سال 1947 . ايالت كشمير از جمله موارد اختلاف ميان هند و پاكستان بود و بحران در اين ايالت زماني آغاز شد كه نيروهاي مسلح و پاكستان بهن آن ايالت حمله بردند تا فرمانرواي آن سرزمين را مجبور به الحاق به پاكستان سازند . اما حكومت هند براي جلوگيري از بسط دامه مناقشه در پي خاموش كردن بحران بود . هند به شوراي امنيت متوسل شد و شوراي امنيت در اوت 1948 قطعنامه اي صادر و با ادامه درگيري ها و نارضايتي هاي پاكستان قطعنامه ديگري در ژانويه 1949 از سوي شوراي امنيت صادر گرديد. لازم به ذكر است كه در قرارداد سيلا كه در سال 1971 ميان هند و پاكستان در خصوص جنگ هند و پاكستان و جدائي بنگلادش منعقد شد آخرين بند آن دولتين را موظف به ارائه يك راه حل مناسب براي حل بحران كشمير نمود.

موقعيت اقصادي :

به هنگام تقسيم شبه قاره هند قسمت اعظم صنايع در قسمتي قرار داشت كه نصيب هند شد و سرزمين هاي كشاورزي به پاكستان اختصاص يافت درحالي كه بخش كشاورزي اين كشور وابسته به صنايع هند بود. مثلاً بزرگترين توليد كننده كنف دنيا پاكستان شرقي(بنگلادش فعلي) بود ولي وابسته به كارخانه كنف بافي كلكته بود و در قسمت ديگر پاكستان هم مراكز عمده تجاري و صنعتي مانند كلكته و بمبي وجود نداشت و در بنادر نيز وسايل تخليه و بارگيري وجود نداشت در نتيجه تسلط هند در اقتصادي، پاكستان است كه از سال 1950 آغاز گرديد و تا امروز نقش تعيين كننده خود را دارد فقر اقتصادي ، جمعيت زياد ، كمبود منابع طبيعي قابل حصول، فقر تكنولوژي،نگراني از تجزيه شدن ، بحران افغانستان ، دخانيات هاي هند و شوروي سابق از علل عمده دريافت كمك هاي خارجي بوده است .

اجزاب سياسي :

پاكستان داراي ده ها حزب مي باشد كه به مهمترين آنها بسنده مي گردد .

1- مسلم ليگ :

در 1906 تأسيس يعني 41 سال قبل از استقلال بوجود آمد و در ايجاد پاكستان نقش مؤثري ايفا نمود مسلم ليگ ابتداء براي آزادي هند تشكيل شد و در مرحله دوم خواستار استقلال پاكستان شد و همين حزب است كه بعد از استقلال، تمام امور را به دست مي گيرد و پاكستان غربي را محل نفوذ آن مي شود ولي پس از درگذشت محمد علي جناح به سه گروه تقسيم شد.

2- حزب مردم :

1967 توسط ذالفقار علي بوتر تأسيس شد و ابتدا حزب اساس خود را به سه پايه بنا نهاد الف- اسلام به عنوان دين ب- سوسياليستي به عنوان روش اقتصادي ج- مردم بعنوان مشروعيت قدرت اين حزب هدفش تشكيل يك جامعه سوسياليستي در چهارچوب اسلام بود و در اين جهت سعي كرد كه بيشتر از طبقه روشنفكر و تحصيلكرده غربي استفاده نمايد.بوتر سياستهاي ذيل را اجرا كرد. الف: فعاليت هاي ضد آمريكائي حزب و مخالفت بوتو با سياستهاي آمريكا و از همه مهمتر ارتباط با كشورهائي چون ليبي ، سوريه و كلاً كشورهاي جهان سوم ب: سردادن شعار هاي سوسياليستي و گسترش مشي سوسياليستي در پاكستان و بالنتيجه مخالفت مردم مسلمان و اجزاب مخالف دولت و محكوم كردن دولت بوتو به كمونيست بودن .ج: اقدامات وي در جهت سياست هاي مهمي كه در همين زمينه مي توان پيمان اتمي پاكستان با فرانسه را ذكر كرد .د: اختلافات داخلي در نتيجه ضياء الحق كه يكي از ياران بوتو بود از فرصت استفاده كرد و با يك كودتا وي را سرنگون و حكم اعدام را در 2 سال بعد امضاء و اجرا نمود. پس از اعدام بوتو، حزب مردم با اكثريت آراء نصرت بوتو (بيوه بوتو) را بعنوان رهبر مادام العمر حزب انتخاب كردند. دو پسر بوتو به نام هاي شاه نواز و مرتضي بوتو سازمان مسلحانه اي به نام الذوالفقار تشكيل دادند كه هدف آن كشتن ضياء الحق بود، ضياء الحق از اين موضوع استفاده كرد و بيشتر حزب مردم را سركوب نمود و روز بروز محبوبيت حزب در ميان مردم كمتر مي شد ، تا آنكه نصرت بوتو براي رفع اين معضل ، سازمان مسلحانه را از بين برد و رهبريت حزب را به بي نظير بوتر داد.

3- جمعيت اسلامي :

در 1941 توسط ابوالعلي مودودي تأسيس شد. اين سازمان امروزه يكي از قويترين احزاب شبه قاره نظير هند، سريلانكا، بنگلادش ، و كشيمر نيز در آمريكا و كانادا از جايگاه مناسبي برخوردار است. جماعت اسلامي در پاكستان مواضعي چون اخوان المسلمين مصر دارد كه با شاخه عمر تلساني اخوان المسلمين ارتباط داشته و اغلب رهبر آن را روحانيون اهل سنت حنفي و فرقه ديوبندي مي باشند. و بدين سبب خطوط فكري آنها با عربستان تقريباً منطبق است و يا سعي بر انطباق كامل دارند، زيرا عربستان بالاترين كمك مادي را به اين حزب در پاكستان مي نمايد. پس از كناره گيري مدودي از رهبري حزب در سال 1972 و سپس درگذشت وي با انحرافاتي مواجه شد تا جايي كه سه گروه در حزب به وجود آمد .1- جناح ميان طفيل محمد كه وابسته به عربستان سعودي است . 2- جناح پرفسور خورشيد احمد كه معتقد به حفظ تعادل در موضعگيري داخلي و خارجي است. 3- جناج اسعد گيلاني ، داراي افكار مترقي اسلامي و مخالف وابستگي حزب به سعوديها مي باشد ، و به همين دليل در طول جنگ تحميلي، جانب جمهوري اسلامي را گرفت.

4- حزب جمعيت علماي اسلام :

گروهي حنبلي مذهب و همسوي مكتب ديوبندي و نزديك به وهابيت مي باشد. اين حزب در 1950 تأسيس شد. با ضياء الحق روابط نزديكي داشت و عربستان از اين حزب حمايت كامل مي نمايد.

شيعيان در پاكستان :

به سه گروه تقسيم مي شوند .الف : عده اي كه بيشتر در پي رتق و فتق امور مادي خود هستند و به مسائل تشيع و تسنن اهميتي نمي دهند .ب: عده اي كه تشيع را محصور در اعزاداري ائمه تبري از خلفاء و مسايلي نظير آنها مي دانند و در امور مسائلي از قبيل فدك، فضائل اهل بيت ، جانشيني و ولايت بر حق حضرت علي (ع) و ... غلو مي كنند و در ضمن بيان آنها را باب احساسات وارد مي شوند تا عقل و منطق و در بعضي از موارد به علي (ع) نسبت خالقيه و رازقيه مي دهند.ج: عده اي هستند كه با گروه دوم تفاوت بسيار دارند ، آنان با ديد وسيعتري به مذهب مي نگرند. تشكيل دهندگان اين خط فكري را بيشتر روحانيون تحصيل كرده و بخصوص پيروان و حاميان ج.ا.ا تشكيل مي دهند واگرچه روز بروز عده آنها بيشتر مي شود اما نسبت به دو گروه فوق در اقليت به سر مي برند و از سوي دو گروه فوق متعم به بدعت در دين مي باشند.در ميان شيعيان پاكستان چند گروه مبلغين وجود دارند كه اهم آنها عبارتند از :1- گروه مبلغين ذاكرين : فعاليت اين گروه در رابطه با مجالس عزاداري امام حسين (ع) است كه از نفوذ قابل توجهي ميان شيعيان برخوردارند.2- ملنگها : از متعصب ترين گروه مبلغين شيعه هستند كه نسبت به حضرت علي (ع) غلو مي كنند و در روش تبليغ با بدگويي و ناسزا به خلفاء مورد خشم اهل سنت در اين كشورند و در حال حاضر اين گروه بعنوان وسيله اي در جهت محكوم كردن شيعيان در پاكستان است .3- گروهي كه در پي وحدت بخشيدن به اهل تسنن و تشيع در اين كشورند كه پيروان و حاميان ج.ا.ا مي باشند .

5- حزب تحريك جعفري :

در سال 1980 تشكيل شد و از سويج ا.ا كاملاً حمايت مي شود و رهبر فعلي آن حجت السلام والمسلمين سيد ساجد نقوي مي باشد .

اديان و مذاهب

بيش از 90% از مردم اين كشور مسلمان و كمتر از 10% را اديان مسيحي، هندو ، زرتشتي هستند .- هندو ها : در پاكستان دو شاخه هستند، شدول كست و كست هند كه هر كندانم براي خود داراي معابد پرستشگاههاي ويژه اي هستند . - مسيحي ها : كه از زمان تسلط پرتغاليها در اين سرزمين نفوذ دارند و اكثريت كاتوليك هستند .- زرتشتي ها : يا پارسي ها كه داراي آتشكده هستند و از مزاياي اجتماعي ساير اقليت هاي مذهبي در پاكستان برخودارند .- بودائي ها : به سه دسته تقسيم مي شوند ، مونگ، چكمه و بوهونگ .- يهوديان : كه در پاكستان تعدادشان بسيار كم است .

اسلام

مسلمانان به دو گروه سني (اكثريت) و شيعه (اقليت) تقسم مي شوند و هر كدام نيز به فرقه هايي تقسيم مي گردند.

اهل تسنن

اكثريت مسلمانان اهل پيرو مذهب حنفي هستند ، اما در دو گروه ديوبندي (در اقليت) و بريلوي (اكثريت) كه بنا بر آمار رسمي قريب 20% از اهل تسنن پيرو مكتب ديوبند و 80% بريلوي هستند.

ديوبند :

فرقه ديوند زير نفوذ شاه ولي الله (محدث سني) به صورت يك نهضت احياي اسلام بنا شد و در نهضت آزادي هند براي رهايي از استعمار انگليس فعاليت هاي چشمگيري ايفاء نمود و در جهت اتحاد با شيعيان بر عليه انگلستان تلاش هاي زيادي مي نمود و به همين علت ديوبند را بند كردند و تبعيت از شاه ولي الله را ادامه دادند تا اينكه بعد از جنبش احمد رضا خان بريلوئي ، مدرسه ديوبند صورت يك فرقه به خود گرفت و تدريجاً از مقاصد و عقايد شاه ولي الله دور شد و به وهابيت تقرب پيدا كرد و در حال حاضر اين فرقه به وهابيت بسيار نزديك و از جانب سعوديها نيز تغذيه مالي و فكري مي شوند. فرقه ديوبند از نظر اعتقادي تعصبات خاصي نسبت به خلفاي راشدين غير از علي (ع) دارند و حتي معاويه و يزيد را هم به عنوان جانشين پيامبر مي دانند. آنها با برگزاري جشنهايي به مناسبت ميلاد پيامير مخالفت مي كنند و در شعار هاي خود فقط تكبير مي گويند و شعار ديگري را قبول ندارند حتي يا رسول الله را بدعت مي دانند به عبارت ديگر با اندكي تأمل مي توان پي برد كه ديوبند شكل ديگري از عقائد وهابيت است . با حمايت هاي مالي و فكري عربستان و گسترش نفوذي كه از جانب ضياء الحق و در مواقع در پي ايجاد و سازماندهي گروههاي بيشتري مي باشند كه مي توان ايجاد سپاه صحابه را دراين زمينه بر شمرد .

بريلوئي

بريلوئيان پيروان احمد رضا خان بريلوئي هستند و سلسله هاي قادريه ، سهروديه ، نقشبنديه، رضويه از سلسله هاي معروف بريلوئي هستند. و بيشترين درصد جمعيت در پاكستان را تشكيل مي دهند . از نظر اعتقادي معتقد به تصوف و در حقيقت آميزش ميان عقايد اهل تسنن و تشيع است كه هم علي(ع) و هم معاويه و ابوبكر را در يك رديف محسوب مي نمايند. فرقه بريلوئي متعقد به شفاعت پيامر و زيارت قبور بزرگان و صحابه و ائمه اطهار هستند. بريلوئي پيروان بسياري دارد اما متأسفانه در بين افراد تحصيل كرده نفوذ چنداني ندارد و در پاكستان زمينه هاي مناسبي بين آنها و شيعيان وجود دارد و بعضاً در مواردي همكاريهائي صورت گرفته است .

قاديانيه

فرقه ديگري كه از هندوستان شروع و با ادعاي غلام احمد به عنوان مجدد دين اسلام با لقب مسيح ومهدي موعود كار خود را شروع نمود و از جمله فرقي است كه همچنان از دولت انگلستان تبعيت مي كند و در حال حاضر اكثريت مردم و سازمانها و گروه هاي اسلامي پاكستان مخالف اين فرقه هستند. پس از تقسيم هندوستان و پيدايش پاكستان، قاديانيه در اين كشور دست به فعاليت گسترده زد و تا آنجا نفوذ يافت كه اولين وزير خارجه پاكستان از اين فرقه شخصي متصب بنام مستر ظفرالله خان منتخب شد. اين فرقه بخش وسيعي از ايالت پنجاب را به خود اختصاص دادند و مقر آن را «ربود»ناميدند و با استناد به آيه قرآن «واوينها هما الي ربوه ذات قرار و معين» در پي اشاعه افكار خود ر آمدند.علما و مسلمانان پاكستان كه قاديانيه را خطر جدي براي اسلام مي دانستند در صدد مبارزه و جلوگيري از عقايد فاسد آن برآمدند و در سال 1974 مجلس پاكستان صريحاً اعلام داشت كه اين طايفه كافر بوده و بايد با با آنها قطع رابطه نمود. بنا بر اين از نظر قانوني انتصاب قاديانيه ها در پستهاي حساس دولتي ممنوع و از خدمات دولتي محروم شدند . از آن جمله حق مسجد ساختن ، ازدواج ، و ... (اما آنها به ساختن مسجد اقدام كردند كه شباهتي به مساجد مسلمانان نداشت و آن را بيت الحمد يا بيت الذكر مي نامند) و از آن پس به تحكيم موقعيت اجتماعي و تبليغ به خارج از مرزهاي پاكستان روي آوردند . رهبران اين فرقه نظراتي كاملاً متفاوت با اسلام اعم از مذاهب شيعه و سني ارائه مي دهند .

سپاه صحابه

مدت كوتاهي پس از استقلال پاكستان مسئله لزوم حاكميت فقه اهل سنت در كشوري كه اكثريت آنرا پيروان اهل سنت و جماعت تشكيل مي دهند مطرح شد و گروهها و افراد وابسته به جناح هاي مذهبي داعيه دار اين مطلب شدند، با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و ايجاد يك حكومت مذهبي بر اساس فقه شيعي در ايران تفكر فوق در پاكستان تشديد و تقويت شد، بويژه حمايت هاي ايران اسلامي از گروه هاي شيعه در مناطق مختلف جهان اين هراس بوجود آمد كه آنچه در ايران واقع شد در ديگر كشورهاي اسلامي نيز بوقوع بپيوندد. در كنار مسئله فوق تفكر هاي كه ريشه در عربستان دارد و به انحاءگوناگون در مجامع اسلامي براي خود جاي پاي باز نموده و در پاكستان ، به علل متعدد و از جمله روابط نزديك عربستان و پاكستان و مراودات زياد اين دو كشور ، موقعيت مستحكمتري داشته است . اين تفكر كه در ميان سني ها ديوبند رواج بيشتر و گسترده اي دارد موفق گرديده گروههاي از اهل سنت را علناً به خود جلب و آشكار و هابي سازد . ليكن در كنار اين گروهها ،گروه هاي نيز هستند كه بنا به مسائلي هنوز به طور علني به وهابيت نپيوسته اند از جمله جمعيت اهل حديث و به دنبال آن سواد اعظم اهل سنت . اين گروه ها گرچه ريشه در همان تفكر وهابيت دارند و از جانب وهابيون بطور كامل حمايت مي شوند ولي بر اساس ويژگيهاي كشور و براي دستيابي به اهداف بلند مدت ترجيح مي دهند تحت عناوين فوق فعاليت نمايند . اما در ماهيت و خصومت آنها با اسلام راستين و مفاهيم اصيل اسلامي هيچگونه ترديدي وجود ندارد.گروه هاي فوق و بويژه سوالد اعظم اهل سنت به منظور بالا بردن توان مبارزاتي خود جهت نيل به مقاصد و اهداف تعيين شده از اوائل نيمه دوم دهه هشتاد تشكيل گروه جديدي به نام انجمن سپاه صحابه را اعلام كرد .

تأسيس سپاه صحابه

مؤسس اين انجمن يك روحاني جوان سني مذهب بنام حق نواز جهنگويي بود(1) آنچه در حال حاضر در ارتباط با موقعيت فعلي سپاه صحابه مطرح است حضور طرفداران اهل سنت از احزاب ديگر سني انجمن مي باشد، بدينصورت كه اساساً حاميان سپاه صحابه را دو گروه تشكيل مي دهد، عده اي از اعضاء كه مستقيماً به عضويت در آمده اند و بخشي كه در احزاب ديگر همانند جماعت اسلامي ، جمعيت علماي اسلام ، فعاليت مي كنند ولي نسبت به فعاليت سپاه صحابه هم رضايت خاطر دارند، زيرا معتقد اند اين انجمن در مقابل توسعه و نفوذ روز افزون شيعيان بوجود آمد. و به عبارت ديگر رهبران احزاب سني مذهب خصوصاًفرقه ديوبندي در مقام قضاوت نسبت به عملكرد سپاه صحابه بعضاً اظهار كرده اند كه سپاه صحابه نتيجه اعمال شيعيان پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران و حمايت اين رژيم از شيعيان پاكستان بوده است. و از همه مهمتر موضعگيري هاي مجموعه حاكميت پاكستان نسبت به انجمن سپاه صحابه بسيار محتاط بوده كه مي توان د و دليل عمده را در اين زمينه ذكر كرد .اولاً- به لحاظ احساس خطري كه از وجود و رشد شيعيان دارد، ثانياً تشنج بوجود آمده در اثر فعاليت هاي سپاه صحابه هم به نوبه خود به اصلاح حاكمين پاكستان نيست. بدين لحاظ پاكستان ترجيح مي دهد تا بصورتي كنترل شده و هماهنگ جهت بهره برداري در مقابل شيعيان و جمهوري اسلامي ايران ، سپاه صحابه را حفظ نمايد.1- حق نواز جهنگوي يكي از علماي اهل حديث مي باشد وي پس از واقعه سرنگوني هواپيماي حامل ضياء الحق در انتخابات شركت نمود و خود را از طرف جمعيت علماي اسلام (گروه فضل الرحمن) كانديداي نمايندگي مجلس شوراي فدرال نمود، و براي كسب آراء بيشتر ، فرياد شيعه كافر است را سر داد و با وجودي كه عابده حسين از طرف شيعيان رقيب حق نواز بود ولي وي توانست بر عابده حسين غلبه كند (48 هزار راي عابده حسيني). ضمناً حق نواز بعنوان معاون رئيس شاخه جمعيت علماي اسلام در پنجاب بود ولي با توجه به مخالفت فضل الرحمن و اعتراض وي نسبت به حكم جهاد صادر و از جانب حق نواز پس از چندي حق نواز به عضويت گروه درخواستي (سميع الحق) در آمد.

تاريخچه

كشور پاكستان قدمتي چند هزار ساله داشته و تاريخ آن عمدتاً به تاريخ هند وايران وابسته است. در دوران پيش از ظهور اسلام اين سرزمين اكثراً در دست دول ايراني و تا حدودي هم هندي بود.در قرن هشتم ميلادي (قرن اول هجري) دين اسلام به آن وارده شده و در قرن دهم هجري سربازان دولت اسلامي قسمت هاي از نواحي شمالي آن را تصرف كرد و به حكومت اسلامي ضميمه كردند كه تا زمان تسلط انگليسيها بر اين سرزمين ، پاكستان در دست مسلمانان باقي ماند.پس از چند قرن نفوذ انگلستان بر روي شبه قاره هند نهضتي اسلامي بنام مسلم ليگ (اتحاديه اسلامي) براي آزادي هند و بعداً براي تأسيس يك كشور اسلامي بوجود آمد.با نزديك شدن خاتمه نفوذ انگلستان در شبه قاره هند و بدنبال آن،طرح تأسيس يك حكومت مستقل (از هند) اسلامي، هراس فوق العاده اي بر اقليت هاي ساكن نواحي مختلف چيره شد و مهاجرتها و فرارهاي دسته جمعي آغاز گرديد . پاكستان متشكل از دو قسمت شرقي (بنگلادش فعلي) و غربي (پاكستان فعلي) ، در ميان اين اوضاع آشفته تأسيس شد و محمد علي جناح به عنوان فرماندار كل آن (به نمايندگي پادشاه انگليس) شروع به كار كرد.وي كمي بعد بر اوضاع تسلط يافته و نظم را به كشور بازگردانيد. اما اختلافات هند و پاكستان سرانجام جنگ ميان آنان را شعله ور ساخت كه علت اصلي آن دعوي مالكيت بر ناحيه جامو و كشمير بود و مردم آن كلاً مايل به پيوستن به پاكستان بودند اما نايت آنجا خواستار الحاق به هند بود. سر انجام زدو خورد در گرفته كه پس از چندي اعلام آتش بس گرديد ولي قسمت اعظم كشمير همچنان در تصرف هند باقي ماند.با مرگ محمد علي جناح در سال 1984 نخست وزيرش لياقت علي خان اداره امور را در دست گرفت . او نيز سرانجام در سال 1951 به دست يك افغاني بقتل رسيد كه بدنبال آن يكدوره تشنجات و ركود سياسي آغاز گشت. در سال 1956 قانون اساسي جديدي وضع شد كه بموجب آن نوع حكومت تبديل به جمهوري گشته و اسكندرميزا(فرماندار كل وقت) بعنوان رئيس جمهوري انتخاب شد . در طي دوره وي نيز پاكستان وضع متزلزلي داشت . در سال 1958 پارلمان منحل گرديده و چندي بعد اسكندر ميرزا وادار به استعفاء شد . وي رياست جمهوري را به ژنرال ايوب خان سپرده از كشور خارج شد. ژنرال ايوب خان رياست وزراء رانيز خود به دست گرفته و حكومت نظامي نيز برقرار كرد . در سال 1965 آتش جنگ ميان هند و پاكستان باز هم شعله ور گرديد كه منجر به درگيري هاي شديدي شد و به داخل كشورها درگير نيز كشيده شد . در سال 1971 به دنبال ماجراهايي كه بوقوع پيوست ذوالفقار علي بوتو بقدرت رسيد.در اواخر دهه هفتاد ژنرال ضياء الحق با يك كودتاي نظامي دولت قانوني بوتو را سرنگون كرده و وي را پس از چندي اعدام نمود . ضياء الحق ديكتاتور شديدي بر كشور حاكم كرده و به دنبال انحلال مجلسين، آزاديهاي عمومي و مطبوعات رانيز سلب نموده و عده زيادي از مخالفان خود را اعدام و يا زنداني نمود.

سال شمار وقايع مهم

40-1906 : اتحاديه اسلامي سراسر هند با مسلم ليگ به رهبري محمد علي جناح تأسيس شد و سرلوحه كارش را ايجاد يك ايالت اسلامي در هند قرار داد.1947 : پاكستان مستقل شده به دو قسمت غربي (پاكستان فعلي) و شرقي (بنگلادش) گرديد. حكومت آن فرمانداري كل اعلام شده و محمدعلي جناح بعنوان فرماندار كل آن از طرف جرج ششم پادشاه وقت انگلستان انتخاب گرديده و لياقت علي خان نخست وزير شد . از همين دوران شورش خود مختاري در پاكستان شرقي (بنگلادش) آغاز شد. در اين سال پاكستان به عضويت سازمان ملل در آمد.1948 : روابط پاكستان و هند بر سر منطقه جامو و كشمير تيره شد و محمد علي جناح فرمانداركل و اسكندر ميرزا به سمت اولين رئيس جمهوري پاكستان انتخاب گرديد. چندنقطه از كشمير به تصرف پاكستان در آمد .1985 : اسكندر ميرزا وادار به استفعا شده و حكومت را به دست ژنرال محمد ايوب خان سپرد.1963 : در گردباد بيسابقه اي 10000 تن كشته شدند.1965 :ژنرال محمد ايوب خان رسماً بر سر منطقه جامو و كشمير جنگ در گرفت. اين جنگ صورت گسترده يافته و به نقاط ديگر مرزي نيز كشيده شد.1969 :به دنبال نا آرامي ها وسيع سياسي، محمد ايوب خان استعفا داده و در پي اعلام حكومت نظامي، ژنرال يحيي خان بعنوان رئيس جمهور به قدرت رسيد.1970 : يحيي خان پس از به دست گرفتن قدرت حكومت را جمهوري فدرال اسلامي اعلام كرده و مقدمات انتخابات آزاد را فراهم كرد .1971 : جنگ داخلي ميان نيروهاي دولتي و بنگاليها در گرفت كه سرانجام منجر به شكست بنگاليها گرديد . جنگ شديدي ميان هند و پاكستان شروع گرديد كه با شكست پاكستان خاتمه يافته و بدنبال آن پاكستان شرقي به نام بنگلادش استقلال يافت. پس از آن يحيي خان استعفا داده و ذوالفقار علي بوتو به رياست جمهوري پاكستان انتخاب شد .1972 : هند و پاكستان تا حدودي اختلافات خود را كنار گذاشتن .1973 : قانون اساسي جديدي وضع شد . فضل الهي از طرف مجلس به رياست جمهوري برگزيده شد و بوتو با حفظ قدرت به نخست وزيري انتخاب شد.1975 : به دنبال قتل يكي از رهبران سياسي، حزب عوامي غير قانوني اعلام گرديد . امريكا به تحريم ده ساله فروش اسلحه به پاكستان پايان داد.1976 : هند و پاكستان روابط ديپلماتيك خود را از سر گرفتند. 79-1977 : نظاميان پاكستان به رهبري ژنرال ضياء الحق دست به كودتا زده و دولت بوتو را ساقط كردند.ضياء الحق نخست وزير شد و اكثر احزاب منحل و فعاليتهاي سياسي ممنوع شد . ضياءالحق به دنبال استعفاي فضل الهي ، خود پست رياست جمهوري را اشغال كرد . سركوب آزاديخواهان همچنان ادامه داشته و صد ها تن از مخالفان دستگير شدند . بوتو عليرغم وساطت ساير كشورها اعدام گرديد.81-1980 : پاكستان صد ها ميليون دلار از چين و آمريكا كمك نظامي (از جمله هواپيما هاي فانتان چيني) دريافت كرد (كمك هاي نظامي آمريكا شامل هواپيما هاي اف شانزده و تانك هاي ام شصت مي شود). نخست وزير چين از پاكستان ديدن كرد . يك هواپيماي پاكستاني ربوده شده و پس از طي ماجراهايي منجربه آزادي تعدادي از زندانيان سياسي از سوي دولت پاكستان شد . پاكستان براي اولين بار دست به يك آزمايش هسته اي زد . تعدادي از مخالفان دولت اعدام شدند.درگيري هاي مرزي با هند شدت گرفت. پاكستان اعلام كرد كه چند فروند هيليكوپتر روسي مستقر در افغانستان را سرنگون كرده است . ميزان پناهندگي افغاني در پاكستان به 5/2 ميليون تن رسيد . سركوب مخالفان در بلوچستان پاكستان شدت يافت . ضياء الحق برگزاري انتخابات را معوق گذاشته و يك شوراي مشورتي را مأمور اداره كشور نمود .1982 : پاكستان ساخت توليدات هسته اي را آغاز نمود . موجي از تظاهرات و اعتصابات در اواسط سال بروز نمود كه به دستگيريهاي زيادي منجر گرديد . پاكستان براي اداره امور حدود 3 ميليون پناهنده افغاني، از مجامع بين الملي تقاضاي كمك نمود .

/ 1