در آورى بر كشور ليبى - شناسنامه فرهنگی سیاسی جماهیری لیبی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شناسنامه فرهنگی سیاسی جماهیری لیبی - نسخه متنی

سید احمدرضا طباطبائی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تهيه كننده: سيّد احمد رضا طباطبائى

در آورى بر كشور ليبى

ليبى واژه ايست كه هرودوت و ساير تاريخ نويسان كلاسيك به منطقه اى واقع بين مصر و كارتاژ اطلاق مى كردند، اين واژه از نام طوايف لبو گرفته شده و ريشه آن در اصل مصريست(1). ليبى در شمال آفريقا بر سر راه اروپا و در كنار درياى مديترانه قرار دارد. اين كشور از طرف شمال بدرياى مديترانه، از مشرق به مصر و قسمت هايى از سودان، از جنوب به كشورهاى چاد و نيجر، و از مغرب به الجزاير و تونس محدود مى شود. با مساحتى به وسعت 500/775/1 كيلومترمربع - يعنى كمى بزرگتر از ايران ليبى در مقام چهارمين كشور بزرگ آفريقايى جا دارد، بر خوردارى از موقعيت استراتژيكى، دارا بودن وسعت وسيع و منابع عظيم نفتى اهميت فوق العاده اى باين كشور در قاره آفريقا بخشيده است.

تقسيمات جغرافيايى

ليبى بطور طبيعى به سه ناحيه جغرافيايى تقسيم ميگردد هر يك از اين سه ناحيه بموازات ويژگى جغرافيائى خاص خود اهميت و نقش هاى تاريخى جداگانه اى نيز در تاريخ ليبى داشتها اند. تريپوليتانيا - سيرنيكا- و فزان سه استان قديمى مورد بحث مى باشند. تريپوليتانيا از غرب بطرف جنوب كشيده مى شود و مناطقى را بشكل پلكان تشكيل ميدهد، در انتهاى بخش شمالى آن يعنى در امتداد درياى مديترانه جلگه هايى بنام جفره وجود دارد كه بقاى دهانه آتش فشان در اين منطقه در زمانهاى بسيار دور است، جفره بعلت حاصلخيزى از ساير مناطق پر جمعيت تر مى باشد، مركز تريپوليتانيا «طرابلس» است كه پايتخت و مهمترين شهر ليبى بحساب مى آيد. سيرنيكا يا دومين استان در شرق ساحلى برجسته و بلنديهائى در امتداد درياى مديترانه دارد كه ارتفاعش به 2000پا مى رسد و همين بر جستگى وجه تمايزى با منطقه تريپوليتانيا كه سواحل پست دارد بوجود مى آورد. بلنديهاى ناحيه شمالى «سيرنيكا» بنام «جبل الاخضر» در نزديكهاى بنغازى مركز سيرنيكا واقع اند كه از طرف غرب با شيبى تند بسوى خليج سرت تمايل پيدا مى كند. ولى اين بلنديها در قسمت شرقى تا مرزهاى مصر بطرزى يكنواخت ادامه مى يابد. «فزان» سومين استان قديمى ليبى در قسمت جنوب كشور واقع شده و عمدتاً بيابان ولم يز رع مى باشد. مركز اين استان «سبها» ناميده مى شود، خرابه ها و آثار باستانى موجود دال بر وجود حيات انسانى در دوره عصر نو سنگى در منطقه فزان دارد. صدها سال قبل از ميلاد مسيح از فزان بعنوان راهى عبورى بين مديترانه و آفريقاى مركزى استفاده مى شده و فنيقيها از طريق فزان محموله هاى تجارى، فلزات گرانبها و حيوانات را به مناطق تحت تسلط خود حمل مى كردند، كاروانهاى صحرائى منطقه فزان را بعنوان شاهراه تجارى براى عبور محموله هايشان به تونس و ساير نقاط مى شناختند.

آب و هوا

از آنجا كه 94 درصد خاك ليبى از بارندگى اندك يعنى حدود چهار اينچ ساليانه بيشتر بر خوردار نيست هوا عمدتاً گرم و خشك است، البته قسمتهاى شمالى كشور كه در جوار درياى مديترانه واقع شده استثنائاً هوايى ملايم و مديترانه اى داشته و از بارندگى به ميزان نسبتاً كافى بر خوردار است محل و ارتفاع در آب و هوا تأثير مستقيم دارد. بالاترين ميزان بارندگى متعلق به منطقه «جبل الاخضر» نقاط مرتفح «تريپوليتانيا» مى باشد و بلنديهاى شمالى «سيرنيكا» واقع در مسير بادهاى غربى آن منطقه هوائى مرطوب و مطبوع دارد. بر عكس نواحى همجوار «سرت» و نواحى غربى «تريپوليتانيا» بارندگى بصورت زود گذر است، در حاليكه در بعضى از مناطق «سيرنيكا» ساليانه بيش از 26 اينچ باران مى بارد.

شهرهاى مهم ليبى عبارتند از

مكيلى mekili جرابوب Jarabub اوجيلا Aujilaمارادا، بيانا، به زما، يا، بوزيما Buzeima - الجيوف، السارا، الفوقا،وادان، سوكنا، هون، القطرون، تجرى Tejerriمرزوق، سيناون نالوت، قاربال، غات، دورى، قدس، بندى، الجزيره كوههاى مهم: تى بستى «در نواحى جنوبى». عسكريه جنوبى «در نواحى شرقى». مهمترين قله آن جبل اوويناuweinatبا1950 متر ارتفاع مى باشد. در اين كشور رود مهمى جريان ندارد.

پرچم اين كشور سبز يك دست نى باشد.

تاريخچه كشور

بررسى تاريخچه سياسى ليبى

ليبى قدمت تاريخى زيادى دارد، يونانيان قديم نام ليبى را عموماً بر نيمه افريقاى شمالى جز مصر اطلاق مى كردند. .و اين نام مأخوذ از نام قبيله اى بود كه در اوايل هزاره دوم پيش از ميلاد در قسمتهايى از ليبى فعلى استقرار يافته بودند. ناحيه ساحلى غرب ليبى ليبى (طرابلس فعلى) از حدود هزار سال پيش از ميلاد محل رفت و آمد ملاحان فنيقى بود. ليبى كنونى در حدود 630 سال قبا از ميلاد تبديل به مهاجر نشينى يونانى گرديد و نواحى عمده آن كمى بعد به تصرف پادشاهان يونان در آمد (بجز طرابلس غرب) در قرون هفتم و ششم پيش از ميلاد، پاسگاههاى تجارتى فنيقيها شهريت و رونق يافت. در قرن چهارم قبل از ميلاد، ليبى (بجز طرابلس غرب) جزيى از دولت مصر شد، طرابلس غرب، يا تريپوليس در حدود دو قرن پيش از ميلاد تبديل به ايالت رومى تريپوليتانيا شد. در سال 96 قبل از ميلاد نيز ساير نواحى ليبى (سيرنانيك و فزان) جزيى از امپراطورى روم شدند، سيرنائيك و فزان در سال 67 ق.م به انضمام جزيره كرت جدا شد و ليبى عليانام يافت. در قرن پنجم ميلادى اقوام و اندال، طرابلس غرب را به اشغال خود در آوردند ولى دولت روم در سال 534 دوباره آن را صاحب شد. نواحى سيرنائيك و طرابلس غرب در قرن هفتم ميلادى «اول هجرى» در دوران خلافت عمر و در ساليان بعد در دوران حكومت امويان جزء قلمرو دولت اسلامى اعراب شدند و عربى سازى ليبى آغاز گشت. در طى قرون بعد قسمتهايى از ليبى موقتاً در دست دولتهاى اروپايى و همسايه بود تا اينكه در سال 1551 قسمت اعظم آن جزء امپراطورى عثمانى گرديد. در سال 1714 دولت عثمانى به ناحيه طرابلس غرب استقلال داد و اين ناحيه جز ممالك بربردر منطقه گرديد كه كار عمده ان تجارت دريايى بود. ولى سرانجام در سال 1835 مجدداً بصورت يك دلايت حكومتى عثمانى در آمد.ايتاليا مدتها چشم باين ناحيه دوخنه بود. حكومت مستقيم عثمانى بر ليبى تا اوايل قرن بيستم بطول انجاميد. در سپتامبر 1911 ايتاليا به تركيه اعلام جنگ داد، نبرد با امضاء شدن پيمان 18/اكتبر/1912 اوش - لوزان «گوياى عقب نشينى نيروهاى ترك از طرابلس و برقه و بازگرداندن جزاير «دودكانس» كه در ميان جنگ اشغال شده بود - «از سوى ايتاليا به عثمانى» پايان يافت. در واقع اين جنگ منشاء كشور جديد ليبى شد. پس از پايان يافتن جنگ و شكست عثمانى نفوذ ايتاليا آغاز گرديد وليبى در اصل بدست آن افتاد. پس از روى كار آمدن ناشيستها در ايتاليا «دراكتبر 1922» وضع ليبى به گونه اى ناگهانى به تندى گرائيد زيرا كه فرماندارى كشورى تبديل به فرماندارى نظامى گشت. فرماندار كل، بونجوانى، در ماه م 1923 الغاى همه پيمانهاو قرار دادهاى پيشين بسته شده ميان ليبى و ايتاليا را اعلام كرد ؛ ناشيستها نيروهايى مجهز به نوترين جنگ افزارهاو سازو برگها، از آن ميان هواپيماهاى رزمى، به ليبى گسيل داشتند، ايتاليايى ها به شيوه استعمارى كلاسيك پناه بردند كه چكيده آن سركوب جنبش آزادى بخش يك ملت باشوراندن ماتهايى بر ايشان بود، اينان ميان بربر و عرب آتش كين برافروخته از آنان يگانهاى رزمنده اى ضد عربها پديد آوردند و ارتش استعمارى ديگرى از ارتيره براه انداختند. جنگ شروع شد، روستاهاى عربى چندان كوبيده مى شدند كه نشانى از ايشان نمى ماند و مردمان كشته يا بسوى بيابان فرار مى كردند. در اين ميان عمر مختار قيام كرد. مختار در جنبش نقش چشم گيرى «از 1911 تا1917» ايفا كرد. سپس فرمانده چندين پادگان سنوسيان گشت و در گفتگو، فرماندهاى ايتاليائى شركت جست. از 1923 تا 1931 رزمندگان كم شمار عمر مختار دشمن ايتاليايى مجهز خود را چندين بار شكست دادند و نگذاشتند كه بر پاره اى از زمين هاى برقه چيره شوند گرانسيانى (دژخيم و ژنرال ايتاليائى) براى جدا كردن ميهن پرستان ليبيايى از مصريان كه به ايشان جنگ افزار مى رساندند در ستامبر 1931 مرزهاى مصر و ليبى را سيم خادار كشيد. عمر مختار در 11 اين ماه زخمى و گرفتار و در 16 آن اعلام شد. ولى رزمندگان تا 1933 پايدارى خود رت دنبال كردند.بعد از جنگ اوّل ايتاليا موافقت كرد تا در نواحى طرابلس غرب و سيرنائيك زير نظر دولت ايتاليا، پارلمان محلى بر قرارشود، مردم ليبى كه قبلاً اعلام حكومت جمهورى كرده بودند، ادريس السنوى لز بزرگان طايفه سنوسيه را بانام ارديس اول به سلطنت برداشتند. دژرانويه 1934 ايتاليا نواحى طرابلس غرب، سيرنائيك و فزان را به يك مستحمر تبديل كرده و نام آن را ليبى نهاد. در نهم ژانويه سال 1939 اين مستحمر جزء خاك اصلى ايتاليا منظور شد. در طى جنگ جهانى دوّم، جنگهاى عمده اى نيز در شمال آفريقا ميان طرفين در درگيرى روى داد. ليبى شمالى يكى از جبهه هاى مهم جنگ بود كه در سال 1942 بدست بريتانيا، يكى از قواى متفقين افتاد. ليبى در ميان سالهاى 49-1943 موقتاً توسط فرانسه و بريتانيا اداره مى شد. سپس در سال 1949 مجدداً به ايتاليا مسترد شد. در سال 1950 استقلال ليبى توسط سازمان ملل متحد طرح شد و در 24 دسامبر 1951 ادريس اول رسماً استقلال كشور را اعلام كرد. ليبى تا سال 1963 از سه ايالت طرابلس غرب، سيرنائيك و فزان تشكيل شده بود كه نيمه خود مختار و داراى فرمانروايان مقتدر بودند. ليبى در آغاز براى متوازن كردن بودجه خود خواستار كمكهاى اقتصادى از آمريكا و بريتانيا كبير شد و در مقابل آنها اجازه يافتند در خاك ليبى پايگاههاى نظامى ايجاد كنند «پيمان 1953 با بريتانيا و 1954 با آمريكا»

«كشف نفت»

در سال 1959 اولين منابع نفت كشف شد و سبب افزايش بى سابقه در آمد كشور شد و تحولى در وضع اقتصادى كشور پديد آورد، در سال 1964 دولت ليبى اعلام كرد كه موافقتنامه هاى نظامى خود با آمريكا و بريتانيا را لغو خواهد كرد، اين تهديد بار ديگر در سال 1967 تكرار گرديد.

كودتاى افسران جوان

در اول سپتامبر 1969 گروهى از افسران جوان به رهبرى سرهنگ معمر قذافى يك كودتاى بدون خونريزى صورت دادند و از ادريس اول كه در سن 79 سالگى در تركيه مشغول معالجه بود، خلع يد نموده و پارلمان راكرده و جمعى را به زندان انداختند، شوراى انقلاب كه قذافى رئيس و رهبر آن بود، سيستم كشورى رت جمهورى سوسياليستى اعلام كرد. شورا همچنين محمود سليمان مغربى را به تخت وزيرى منصوب نمود، بانكهاى خارجى ملى شد و بر خلافت روش حكومت ادريس اول در مماپات با اسرائيل، قذافى اعلام كرد كه هكه منابع كشور را در خدمت مبارزان فلسطينى مى گذارد. در داخل مبارزه وسيعى در مقابله با فرهنگ غربى و ترويج زبان و فرهنگ عربى آغاز گرديد و تدريس زبانهاى خارجى ممنوع شد. در سال 1970 ليبى پايگاههاى نظامى انگلستان و آمريكا را بر چيده و به اين صورت كشور از نيروهاى خارجى پاك شد. در هفدهم ژانويه 1970 قذافى پستهاى نخست وزيرى و وزارت دفاع را نيز به عهده گرفت. در ماه ژوئيه دولت شركتهاى صادركننده و توزيع كننده نفت را ملى ساخت در همين سال ليبى 110 هواپيماى جت به فرانسه سفارش داد و نخستين محمولات اسلحه مشتمل بر 100 تانك را از دولت شوروى دريافت كرد. از سقوط رژيم سلطنتى به بعد ليبى پيوسته از سياست دورى از غرب و نزديكى به شرق پيروى كرده است. در سال 1973 در كشور اعلام انقلاب فرهنگى شد، از سال 1976 روابط متزلزل ليبى با مصر «در زمان سادات» تيره و سست شد. بخصوص پس از انعقاد پيمان كمپ ديويد (1978) ميان مصرو اسرائيل كه وخيم تر گشت.ليبى چندين بار پيشنهاد اتحاد با كشورهاى مختلف منطقه را بعنوان پايه اتحاد عظيم تردول اسلامى را داده كه تقريب تمامى آنها بى نتيجه مانده اند. در سال 1978 يك حادثه سوء قصد بجان قذافى بى نتيجه ماند ولى چند مقام بلند پايه آلمان شرقى كه در حال بازديد از ليبى بودند، در اين حادثه كشته شدند در 1979 قذافى نزديك به دو هزار تن از سربازانش را بخاطر دفاع از حكومت روبه زوال عيدى امين «دراوندگاندا» در برابر تهاجم سربازان تا نزانيايى به اوگاندا اعزام داشت كه نتوانستند حكومت امين را حفظ نمايند و خود پس از محاصره شدن توسط نيروهاى تانزانيايى يا دادن چند ميليون دلار غرامت از آن كشور خارج شدند. ئر 1980 قذافى به تمام ليبيائيهايى كه از كشور گريخته و در خارج سكنى گزيده بودند اخطار كرد تا به كشور باز گردند و بدنبال اين امر چندين تبعه ليبى در رم و لندن و چند شهر ديگر اروپايى تقبل رسيدند كه اين عمل بدولت ليبى نسبت داده شد. اختلافات ليبى و آمريكا در طى سالهاى 81-1980 باوج خود رسيد و بهمين خاطر آمريكاسفارت خود را در طرابلس بست و ديپلماتهاى ليبيايى را نيز از واشنگتن اخراج نمود. در 1981 ليبى بخاطر حمايت از دولت گوگونى و دى «اوئدى» در چاد به آن كشور نيرو فرستاد. بدنبال بروز اختلافاتى ميان قذافى و گوگنى در اواخر همان سال، اين نيروها از چاد خارج شدند و قواى چند كشور عضو سازمان وحدت آفريقا جايگزين آنها گرديدند.

وضعيت سياسى

مختصرى از تاريخچه سياسى

نام ليبى توسط يونانيان باستان اولين با براى منطقه شمال آفريقا مشتمل بر قسمت جنوبى درياى مديترانه از دلتاى رود نيل تا آتلانتيك و همچنين صحرا و آباديهاى صحرايى مربوطه بكار برده شد و اين نام ياد آور نژادى است كه در حدود هزاره دوم قبل از ميلاد مسيح در منطقه سيرينيكا شرقى زندگى مى كرده اند، دلائلى وجود دارد كه منطقه ياد شده از يك نواختى نژادى و فرهنگى برخوردار بوده است، در 945 سال قبل از ميلاد مسيح مردم ليبى بوسيله شخصى بنام شيشونگ اول سلسله اى ليبيايى تشكيل دادند. مدتى بعد ليبى به وسيله يونانيها تصرف شد و بعد تحت كنترل روميها و سپس به تصرف عثمانيها در آمد. ليبى تا سال 1911 قسمتى از امپراطورى عثمانى بود تا اينكه در سال 1912 به ليبى خود مختارى اعطا گرديد، لكن عثمانى حق انتخاب نايب كهمان فرماندار است را براى خود محفوظ داشت، در سال 1914 ليبى به اشغال ايتاليا در آمد. ورود نيروهاى ايتاليايى به ليبى با آغاز اوجگيرى نهضت مسلمانان ليبى توام بود كه اين جنبش را «عمر مختار» با الهام از قوانين الهى و رهنمودهاى قران مجيد براى آزادى سرزمينش از سلطه استعمار گران ايتاليائى رهبرى مى كرد، در گير شدن ايتاليا در جنگ جهانى اول و بر خورد مستقيم با عثمانى باعث شد تا ايتاليا به شهرهاى ساحلى عقب نشينى كند، بعد از جنگ جهانى اوّل، فرماندارى كنت و لپى از 1921 و ظهور فاشيسم باعث اعمال قدرت بيشتر ايتاليا در ليبى شد و ژنرال رودلفوگرازيانى در 1923 شمال تريپوليتانيا در 1929 فزان را فتح كرد، با روى كار آمدن موسولينى سركوبگران ايتاليائى در 1930 عمر مختار دستگير و اعلام كردند، در 1934 در ايالت سيرينيكا بطور رسمى متحد شدندو تشكيل مستعمره ليبى را دادند، در 1939 مستعمره ليبى جزئى از امپراطورى بزرگ ايتاليا «در روم» گرديد، ايتاليا وارد جنگ جهانى دوّم شد. در 1943 ليبى صحنه اصلى جنگ گرديد و در خاتمه جنگ گرديد و در خاتمه جنگ اداره امور سيرينيكا و تريپوليتانيا بدست قواى انگليسى و فزان بدست فرانسويها افتاد. در نوامبر 1949 در سازمان ملل متحد تصميم گرفته شد كه اتحاديه ليبى تا قبل از اول ژانويه 1952 مستقل شود. در ژانويه 1950 يك كميسر عالى هلندى بنام ادريان پولت از طرف سازمان ملل متحد به ليبى وارد و يك تشكيلات ليبيايى مركب از نمايندگان تريپوليتانيا و سيرينيكاو فزان بمنظور ايجاد اتحاديه پادشاهى ليبى بوجود آورد و عاقبت در 24 دسامبر 1951 استقلال ليبى اعلان گرديد در 27 آوريل 1963 سيستم اداره امور بطريق فدرال و ايالتى ملغى شد و ليبى بصورت يك كشور واحد در آمد در 1964 ليبى پيمان 1953 بين ليبى و انگليس و پيمان 1954 بين ليبى و آمريكا را باطل اعلام كرد. در اول سپتامبر 1969 در حاليكه ملك ادريس در تركيه بوسيله يك كودتاى نظامى از سلطنت خلع شد و يك جمهورى سوسياليستى در ليبى اعلام گرديد، شوراى فرماندهى انقلاب كه رياست آن با سرهنگ محمرالقذافى رهبر انقلاب و همچنين نخست وزير و وزير دفاع بود اداره امور ليبى را بعهده گرفت.

ساخت كلى حكومت

جهان بينى وايدئولوژى

براى بيان جهان بينى و ايدئولوژى ليبى همان بهتر كه به گوشه اى از كتاب سبز محمر القذافى اشاره شود، آنجا كه مى نويسد: «...وقتى كميته با مجلس نبشينه و قانونى براى اجتماع وضع كند خود اين عمل باطل و غير دمكراتيك است، قانون حقيقى براى هر جامعه عرف يادين است، هر كوشش ديگر براى تدوين و قانون براى جامعه كه خارج از اين دو مصدر باشد كوشش باطل و غير منطقى است. قانون اساسى نمى تواند قانون جامعه باشد....بدينگونه مى بينيم كه قوانين اساسى با تغيير عوامل حكومت تغيير مى يابد و اين خود نشان ميدهد كه قانون اساسى بر خلاف قانون طبيعى بازيچه عوامل حكومت و قائم بر منابع آن است. اين همان خطرى است كه آزادى انسان و جامعه بشرى را تهديد مى كند. خطرى كه در نتيجه فقدان قانون حقيقى و جانشين كردن قانونهاى وضع شده به ميل عوامل حكومت براى تسلط بر توده هاى ملت پيش ميآيد عرف يك سلسله مجازاتهاى معنوى غير مادى كه شايسته افراد بشر است وضع كرده است و دين، عرف را در بر گرفته و آنرا بخود جذب كرده است، دين در برگيرنده عرف است و عرف عبارتست از زندگى طبيعى ملّتها، بنابراين دين كه عرف را در بر مى گيرد تأثير قانون طبيعت است، قوانين غير مذهبى و غير عرفى اختراع انسان است كه عليه يك انسان ديگر و سر انجام باطل و غير قابل اجرا است زيرا فاقد منبع و مصدر طبيعى كه عرف و دين باشد است.»

قانون اساسى

طبق شواهد موجود در كشور ليبى قانون اساسى نوشته شده مانند ساير كشورهاوجود ندارد. بلكه مجموعه اى از مصوبات كنگره هاى عمومى خلق منتشر مى شوند كه اداره مملكت بر اساس آنها ست. ويژگيهاى مصوبات اين كنگره ها عبارتند از: در كنگره عمومى در سبها از دوم مارس تا28 مارس 1977 ميلادى اعلاميه بر قرارى حاكميت را مورد تصويب قرار داد كه در اين اعلاميه خلق عرب ليبى به تبعيت از آزادى و آمادگى خود را در راه دفاع از آن در سرزمينش و هر جاى ديگر از جهان را اعلام كرد. همچنين اعتقاد خود را به سولياليزم، تحقق وحدت پارچه اعراب و ارزشهاى معنوى انسانى اعلام كرد و هدايت و رهبرى انقلاب بوسيله سرهنگ محمر اقذافى رهبر انقلاب را بسوى حاكميت كامل مردم مورد تأئيد قرار ميدهد وهمچنين موارد زير را اعلام مى نمايد: 1- نام رسمى ليبى، جماهيرى عربى مردمى سوسياليستى ليبى خواهد بود 2- قرآن كريم بمنزله آئين جامعه در جماهيرى عربى مردمى سوسياليستى ليبى است. 3- حاكميت مستقيم مردم، اصول نظام سوسياليستى در ليبى مى باشد مردم قدرت خود را وسيله كنگره هاى مردمى، كميته هاى مردمى، اتحاديه ها سنديكاهاى حرفه اى و كنگره عمومى خلق به نحوى كه قانون معين كرده اعمال مى كنند، 4- دفاع از ميهن، مسئوليت هر شهروند است. تمامى مردم بايد بوسيله تعليمات نظامى، آموزش ببينند و مسلح شوند، چگونگى اين آمادگى را قانون مشخص مى كند. همچنين كنگره عمومى خلق در نشست خود در سبها چهار فرمان صادر كرد: فرمان اوّل: برقرارى حاكميت مردم با تأئيد قطعنامه ها و توصيه هاى كنگره هاى مردمى و اتحاديه ها. فرمان دوم: انتخاب سرهنگ محمرالقذافى رهبر انقلابى، بعنوان دبير كل كنگره عمومى خلق. فرمان سوم: تشكيل دبير خانه كنگره عمومى خلق فرمان چهارم: توافق در تشكيل كميته عمومى خلق كه شامل 26 دبير براى اداره مملكت و اجراى وظائف مختلف وزراى سابق «در مارس 1979 به 21 دبير كاهش يافت.» در مارس 1979 سرهنگ محمر القذافى از مقام دبير كلى كنگره عمومى خلق استفاء داد.

نوع حكومت

ليبى در 24 دسامبر 1951 استقلال يافت و ابتدا اتحاديه پادشاهى ليبى ناميده شد. سلطنت در اول سپتامبر 1969 در يك كودتاى بدون خونريزى بوسيله افسران جوان از بين رفت. در مارس 1967 لغت جمهورى حذف و بجاى آن نام رسمى كشور، جماهيرى عربى مردمى سوسياليستى ليبى گرديد. كنگره عمومى مردم داراى 1112 نفر عضو مى باشد كه بوسيله مردم انتخاب شده است قدرت اجرايى در دست كميته عمومى مردم انتخاب مى شوند رئيس كشور فرمانده انقلاب است كه بوسيله كنگره عمومى مردم انتخاب شده است قدرت اجرايى در دست كميته عمومى مردمى است كه 21 مسئول دارد كه هر يك مسئوليت سازمان ادارى يا وزارتخانه را عهده دار مى باشند.

تقسيمات كشورى

كشور ليبى به 10 ايالت بنام "محافظة" تقسيم شده است كه هر كدام بوسيله يك "محافظ" يا فرماندار اداره مى شوند. اين ايالات عبارتند از: تريپولى، بن غازى، سبها، الزاويه، درنه، جبل غربى، جبل اكبر، مصراته، قربان، الخمس.

تعطيلات رسمى

11ژوئن: سالگرد اخراج نيروهاى آمريكايى

يكم سپتامبر روز انقلاب ليبى

هفتم اكتبر: سالگرد انتقام، سالگرد اخراج نيروهاى ايتاليائى 28 مارس: سالگرد اخراج نيروهاى انگليسى روز عيد فطر و عيد قربان

روز اول سال مسلمين

سالروز تولد پيغمبر اسلام(ص)

قوه مقننه

كنگره عمومى خلق

مجلس سنا و نمايندگان بعداز انقلاب سپتامبر 1969 منحل و در اعلاميه دسامبر 1969 سخنى از انتخابات و برگشت به حكومت پارلمانى نشده است در ژانويه 1971 سرهنگ معمر القذافى اعلام كرد كه پارلمان جديدى انتصاب خواهد شد اما زمان آن مشخص نشد، تمام احزاب سياسى بجز اتحاديه سوسياليزم عرب غير قانونى اعلام شدند.در نوامبر 1975 مقدمات ايجاد كنگره عمومى ملى اتحاديه سوسياليست عرب بوجود آمد كه در جلسه رسمى در ژانويه 1976 به كنگره عمومى خلق تبديل شد و اين كنگره است كه وظيفه اصلى قانونگذارى را در مملكت بعده دارد.

قوه قضائيه

در اكتبر 1971 شوراى فرماندهى انقلاب فرمان داد كه تمامى قوانين بايد مطابق اصول قوانين اسلامى باشند.در آوريل 1973 قذافى اظهار داشت كه تمامى قوانين كه جلوى پيشرفت انقلاب يا منافع مردم را سد مى كنند بايد ملغى شوند.در سپتامبر 1979 قذافى اعلان كرد كه براى اجراى عدالت، قوه قضائيه بايد در دست كميته هاى مردمى قرار داده شوند.ديوانعالى فدرال مركب از رئيس دادگاه و ده قاضى است.دادگاههاى تجديد نظر كه در تريپولى، بن غازى و مصراته قرار دارند هر يك مركب از: رئيس دادگاه، معاون دادگاه و سه قاضى است. رأى قضاوت بايد بوسيله سه قاضى داده شود. هر دادگاه تجديد نظر شامل يك دادگاه عزيز مركب از سه قاضى مى باشد. دادگاههاى بدوى كه در ايالات قرار دارند و مركب از رئيس دادگاه معاون رئيس دادگاه و تعدادى قاضى هستند و رأى قضاوت در اين دادگاهها بوسيله يك قاضى داده مى شود.دادگاههاى سامرى كه از يك قاضى تشكيل مى شود و در حوزه عمل قضايى هر دادگاه بدوى مى باشد «توضيح: در حقوق مدنى دادگاهى شبيه دادگاه بخش و در حقوق جزا دادگاهى شبيه دادگاه خلاف هستند» دادگاه خلق: كه يك دادگاه مخصوص است كه طبق فرمان اكتبر 1969 تشكيل شد و به مسائل مربوط به فساد ادارى و سياسى رسيدگى مى كند.

قوه مجريه

قوه اجرائى از سه قسمت تشكيل شده است:

1- رهبرى انقلاب و رئيس مملكت. 2- دبير خانه كنگره عمومى خلق مركب از: دبير كل، معادن دبير كل، دبير امور مربوط به كنگره، دبير مربوط به كميته هاى مردمى، دبير اتحاديه هاى تجارى و امور مربوط به مشاغل. 3- كميته عمومى خلق مركب از: دبير كميته عمومى براى امور قضاوت

دبير كميته عمومى براى امور بيهداشت دبير كميته عمومى مردم براى امور نفت دبير كميته عمومى مردم براى مسكن

دبير كميته عمومى مردم براى امور اقتصاد دبير كميته عمومى مردم براى امور خزانه دارى دبير كميته عمومى مردم براى امور آموزش و پرورش دبير كميته عمومى مردم براى امور صنايع سيك....دبير كميته عمومى مردم براى امور ارتباطات و حمل و نقل دريايى دبير كميته عمومى مردم براى امور شهرداريها دبير كميته عمومى مردم براى امور ورزشهاى جماهيرى دبير امور خارجه. دبير كميته عمومى مردم براى امور برنامه ريزى. دبير كميته عمومى مردم براى امور باز سازى اراضى، كشاورزى و اصلاحات ارضى. دبير كميته عمومى مردم براى امور روابط خارجى. دبير كميته عمومى مردم براى امور خدمات عمومى دبير كميته عمومى مردم براى امور تامين اجتماعى.دبير كميته عمومى مردم براى امور انرژى اتمى. دبير كميته عمومى مردم براى امور امور داخلى. دبير صنايع سنگين .

سياست خارجى

توسعه روابط ليبى با كشورهاى همسايه شمال آفريقا. ليبى اكنون بخوبى احساس مى كند كه عدم تشخيص در روابط اين كشور با كشورهاى همسايه اش اهميت استراتژيك دارد زيرا حمله دو سال پيش آمريكا به ليبى نشان داد كه تهديد خارجى عليه اين كشور بسيار جدى است. حضور شاه حسن دوم و هيئتهايى از مصر و چاد در جشنهاى ليبى يكى از نشانه هاى بهبود روايط ليبى با كشورهاى همجوار و آفريقايى به شمار مى رود .

ليبى - چاد

در جشنهاى ليبى كه در اول سپتامبر 1990 برقرار شد هيئتى از چاد به رياست وزير مشاور اين كشور شركت كرد و اين اولين بار بود كه چاد پس از سالها جنگ با ليبى هيئتى را باين كشور اعزام مى كرد. وقبل از اين اعزام موافقتنامه اى را در الجزاير امضاء كردند و اختلافات فيما بين خود را حل نمودند.

ليبى و مصر

اختلافات ليبى و مصر پس از 13 سال تيرگى روابط دو كشور با ديدار سرهنگ قذافى وحسنس مبارك در ارديبهش 1368 در اجلاس كنفرانس سران عرب در كازابلاتكا بهبود يافت و حالت جنگ و ستيز ميان دوكشور كه طى سالهاى 1979 تا 1985 م بر فراز روابط مصر و ليبى سايه افكنده بودتقريباً از بين رفت. قابل ذكر است كه قذافى با استفاده از اقتصاد بحرانى مصرو وجود معارضين مصرى در كشور ليبى همواره بصورت اهرم فشارى براى استرار معارضين ليبيايى واقع در مصر استفاده مى كند. چرا كه بسيارى از كارگران مصرى در ليبى مشغول بكار هستند كه منبع ارزى خوبى براى مصر بحساب ميآيد.

ليبى و سودان

باروى كا آمدن ژنرال عمر حسن البشير روابط ليبى و سودان كماكان ادامه دارد ليبى 300 هزار شبكه نفت خام بطور رايگان و به عنوان كمك به سودان مى فرستد تا دولت سودان بتواند كمبود سوخت خود را جبران كند.

ليبى و تونس

ليبى پس از ماجراى بازگرداندن كارگران تونسى به كشورشان در نيمه دهه 1980 طى چند سال اخير موفق شده است روابط خوبى را با حكومت «بن على» رئيس جمهور تونس كه جاى بورقيبه نشسته است بر قرارمند. و در اين راستا قرار دادهاى سياسى و اقتصادى محكمى با يكديگر بسته اند.

ليبى - الجزاير

روابط ايندو كشور با ديدار مقامات دو كشور از پايتختهاى يكديگر و امضاى قرار دادهاى متحد در زمينه هاى اقتصادى و تجارى و فرهنگى و علمى گسترش يافته است. سياست ليبى در قبال آمريكا و اروپاى غربى در حال حاضر ليبى روابط عادى با اكثر كشورهاى اروپايى دارد، كشورهاى اروپايى غربى و آسياى جنوب شرقى طرحهاى زيادى را در ليبى اجرا مى نمايند و پروژه عظيم آبيارى موسوم به «رود خانه عظيم صنعتى» كه ميلياردها دلار هزينه برداشته توسط كره جنوبى اجرا مى شود. ليبى در مجموع يك كشور ضد آمريكائى مى باشد هر چند كه قذافى در پى ايجاد رابطه با آمريكا مى باشد. در سپتامبر 1988 بمبى در يك هواپيماى جت مربوط به خطوط هوائى پان امريكن برفراز لاكروبى در اسكاتلند منفجر گرديد كه منجر به كشته شدن تعداد 270 نفر گرديد. در روز 14 نوامبر سال 1991، با ايالات متحده آمريكا و بريتانيا باتفاق هم يك گزارش تحقيقاتى را در ارتباط با اين قضيه صادر كردند، آنها دو مرد ليبيائى بانام هاى "عبدالمجرهى " و "امين خليفه فهيمة " را به جاسازى بمب متهم كردند و تاكيد كردند كه دو فرد مظنون در ايلات متحده آمريكا يا بريتانيا محاكمه شوند. علاوه بر آن، فرانسه از ليبى در خواست كرد با تحقيقات خود در زمينه حمله به هواپيمائى كه در سال 1989 بر فراز نيجريه منفجر گرديد و منجر به كشته شدن 170 نفر گرديد بآن كشور كمك نميد، در اين بين ليبى اتهام ايلات متحده آمريكا را تكذيب كرد و از همكارى با فرانسه در زمينه اين تحقيق خوددارى كرد. از ماه آوريل 1992 سازمان ملل متحد در يك اقدام به منظور آنكه ليبى را وارد به تسليم در فرد مظنون نمايد ؛ تحريمات هوائى، تسليماتى و ديپلماتيك در مورد اين كشور اعمال كرده است. جامعه بين الملل و كشورهاى عربى دست به كوشش هاى عظيم و ليكن غير موفقيت آميزى براى حل اين مسأله زده اند. در روز 7 نوامبر سال 1993، ليبى اعلام كرد كه تقاضاى يك محاكمه در سوئيس را نموده است. اگر چه ايلات متحده آمريكا و بريتانيا اين پيشنهاد را نپذيرفتند. در روز يازدهم نوامبر 1993 شوراى امنيت تحريمات تازه اى عليه ليبى به تصويب رساند. اين تحريمات بواسطه اين بود كه اين كشور. زير بار تسليم آندو تبعه ليبيايى نشده بود. اين قطعنامه كه باز يازده راى مثبت و چهار رأى ممتنح. توسط شوراى امنيت سازمان مللل به تصويب رسيد. شامل تدابيرى جهت توقيف و بلوكه كردن سپرده هاى ليبى در خارج و ممنوع ساختن عمل تصفيه نفت و تجهيزات مربوط به حمل و نقل متعلق بآن كشور مى باشد. اين قطعنامه از اول دسامبر 1993 قابل اجراء بود. روسيه كه قبلاً بدلايل اقتصادى تهديد كرده بود كه اين تحريمات راوتومى كند. موضع خود را تغيى داد و عليه ليبى راى داد. منابع ديپلماتيك اظهار داشتند كه: اقدام روسيه تحت فشار ايالات متحده امريكا، بريتانيا و فرانسه صورت گرفته است. چنين به همراه كشورهاى جيبونى، مراكش. پاكستان از راى دادن باين تحريم خود دارى ورزيدند. در 12 نوامبر 1993 وزير خارجه ليبى بيانه اى دال بر اعلام تمايل به همكارى اين كشور با غرب در جهت حل مسأله لاكربى صادر كرد. در ضمن ليبى خاطرنشان ساخت كه قطعنامه سازمان ملل غير منصفانه بوده است. ليبى كشورهاى غربى را به قصور در واكنش نشان دادن به پيشنهاد تريپولى، جهت يك محاكمه در سوئيس بعنوان يك كشور بى طرف متهم كرد. پس از جنگ خليج فارس موقعيت خاور ميانه دستخوش تحول عظيمى گرديد. ايالات متحده امريكا از هيچ اقدامى جهت تضمين منابع اقتصادى و نفوذ سياسى خود در منطقه برگذار نكرده است، آمريكا با بهره بردارى از اين واقعه مى كوشد كشور ليبى را وادار سازد كه سياست داخلى و خارجى خود را تغيير دهد. عقيده بر اين است كه اگر دوطرف قضيه مصالحه نكنند بر خورد بين ليبى و ايالات متحده آمريكا، بريتانياو فرانسه شديدتر خواهد شد و اين امر بر موقعيت منطقه تأثير منفى خواهد گذاشت.

ارتش

تعداد انواع سلاحهادر نيروى هوائى

نيروى هوايى در ليبى از سال 1959 ايجاد شد و در سال 1974 تحويل مجموع 110 ميراژ و 5 هواپيماى جنگى و آموزشى پايان يافت. بدنبال تحويل هواپيماههاى بالا 20 تى يو 22 هواپيماى شناسايى - بمب افكن مافوق صوت، 58 هواپيماى شكارى ميگ 25، 102 اس و در حدود 160 هواپيماى جنگنده با زاويه بال متغير ميگ 23 و بمب افكن از روسيه تحويل گرديد. ساير تجهيزات شامل 30 هواپيماى جنگنده ميراژ اف وان، 6 ميراژ اف وان بى دونفره آموزشى از فرانسه، هواپيماى شناسايى ميگ 25، هلى كوپتر توپدار ام آى 24، 7 هواپيماى حمل و نقل هركولس سى 130 اچ، 20 هواپيماى حمل ونقل ايرايتالياجى 222 تى، و 9 هواپيماى حمل و نقل سى 47، 7 هلى كوپتر سوپر فريلون 20 هلى كوپتر آگوستابيلت سى اچ 47 براى حملو نقل و بلند كردن تجهيزات سنگين نظامى (تانك و غيره) و مجموعه اى در حدود 23 هلى كوبتر بل 212، بل 47، الوت ترى، ام آى 8.

تعداد انواع سلاحهادر نيروى دريايى

ناوگان دريايى شامل 4 زير دريايى ئى اكس روسى با نيروى محركه ديزلى يك يدك كش كوچك، 5 ناوچه 20 مين جمع كن اقيانوس پيما 200 ناو موشك انداز، 9 قايق حفاظت ساحلى، يك كشتى متوسط كمك تداركاتى 5 كشتى نفربر، 5 ناوچه نفربر، يك ناوچه تعمير و نگهدارى، يك كشتى گروه مردان قورباغه اى، يك كشتى حمل و نقل و 5 يدك كش مى باشد. ليبى تجهيزات دريائى و سلاحهاى آنها را از هر دو طرف شرق و غرب بدست آورده است.

نيروى انسانى شاغل در نيروى زمينى:

نيروى زمينى مركب از 45000 نفر «1980» بوده كه بصورت 12 گردان زرهى، يك گارد ملى، 24 گردان مكانيزه و 5 گردان توپخانه سازمان يافته است.

نيروى انيانى شاغل در نيروى هوائى

نفرات شاغل در نيروى هوايى ليبى 5000 نفر مى باشد.

نيروى انسانى شاغل در نيروى دريايى

تعداد نفرات در نيروى دريايى در سال 1982 3000 نفر افسر و درجه دار مأمور گارد ساحلى بوده است كه اكثر اين افراد از سال 1975 در شوروى آموزش ديده اند.

خدمت وظيفه

خدمت سربازى در ليبى اجبارى است. مدت خدمت سربازى در نيروى زمينى سه سال و در نيروى دريايى و هوايى چهار سال مى باشد. از آنجا ئيكه بيشتر اطلاعات مربوط به اسلحه و نيروهاى نظامى محرمانه قلمداد مى شود. لاجرم با حتمال زياد اطلاعات داده شده در اين فصل خالى از اشكال نيست.

روابط سياسى ايران و ليبى قبل از انقلاب اسلامى

افسران ارتش در سال 1969 موفق شدند رژيم سلطنتى اين كشور را سرنگون كنند. از آن تاريخ تاپيروزى انقلاب اسلامى در ايران در سال 1357 اطلاعات صحيحى از وضع ليبى در ايران انعكاس نيافت، حكومت ليبى از محدود كشورهائى است كه با رژيم شاه مخلوع روابط ديپلماسى بر قرار نكرد، سرهنگ قذافى رهبر ليبى در اظهارات خود از نيروهائى كه براى سرنگون كردن شاه مخاوع فعاليت داشتند حمايت مى كرد و شاه مخلوع نيز رهبر ليبى را تروريست مى خواند.

روابط سياسى ايران و ليبى بعد از انقلاب اسلامى

بعد از انقلاب اسلامى در ايران سرهنگ محمر قذافى همواره از ايران در مجامع بين المللى حمايت كرده است و ايران را متحد خود در برابر استكبار جهانى آمريكاى جهانخوار بحساب ميآورد. در جنگ ايران و عراق نيز خواهان صلح بود و جنگ بين دوكشور مسلمان را به صلاح هيچ يك از طرفين نمى دانست ولى پس از پيشنهاد عراق نسبت به آتش بس و رد اين پيشنهاد از طرف جمهورى اسلامى ايران قذافى مسئله عربيت را پيش كشيد و حمايت خود از عراق را اظهار داشت و مى گفت كه عراق يك كشور عربى است كه با ايران مى جنگند كه البته پس از اجراى قطعنامه از آن مواضع عقب نشينى كرد. ولى خارج از مسئله جنگ همواره از ايران بعنوان يك كشور اسلامى و انقلابى ياد مى كند و در يكى از سخنرانيهاقذافى دشمن ايران را دشمن خود تلقى ميكند. در برابرفاجحه خونين مكه قذافى عربستان را محكوم كرد و با ايران خواستار خروج حرمين شريفين از دست حكام سعودى شد. از آغاز انقلاب تاكنون هيئتهاى سياسى زيادى از هر دو كشور به كشور ديگر اعزام شده اند كه ماحصل آن چندين توافقنامه سياسى و فرهنگى اقتصادى مى باشد. توافق نامه ها در امور: صنعت - نفت - دانشگاه - امورسينما -ورزش - كشاورزى - بازرگانى و غيره صورت گرفته است.

عضويت در سازمانهاى بين المللى

ليبى در سال 1951 از ايتاليامستقل شده و روز ملى آن برابر با اول سپتامبر است. در سال 1955 به عضويت سازمان ملل در آمده و علاوه بر آن در سازمانهاى زير نيز عضويت دارد: سازمان وحدت آفريقا، اتحاد عرب اكا، فائو، يااآ، بانك جهانى، ايكائو، آيدا - ايفك - ايلو- ايمكو - ايمف - ايتو - آوپك - يونسكو -يوپو -وهو- ومو- كنفرانس - اسلامى، كشورهاى غير متعهد.

نگاهى به جمعيت دعوت اسلامى جهانى

الف تاريخچه جمعيت

بدنبال پيروزى قيام افسران آزاد بر هبرى بنابر پيشنهاد و دستور وى و در جهت تحقق اين كلام قذافى كه گفته است (بايد فرياد حق و انقلاب اسلامى در اين دنيا طنين انداز گردد و صداى آن بگوش، تمام جهانيان در اقصى نقاط عالم برسد) جمعيت دعوت اسلامى جهانى در سال 1970 تأسيس گرديد. اولين كنفرانس اين جمعيت در ژانويه 1970 با سخنرانى قذافى شروع بكار كرد وى در اين سخنرانى اظهار داشت براى اولين بار راست كه يك سازمان جهانى جهت تبليغات اسلامى ايجاد مى گردد و به دفاع از آرمانها و ارزشهاى اسلامى مى پردازد. در بيانيه پايانى اولين كنفرانس جمعيت تقاضاى تشكيل هيئت عمومى دائمى كنفرانس مركب از شخصيتهاى جهان اسلام شده بود و مقر اصلى آن ليبى تعيين گرديده است. در سال 1972مصو به شماره 58 در خصوص تشكيل هيئت عمومى اين جمعيت صادر و 1س از بدست آوردن قانونى و قدرت لازم بصورت يك شخصيت حقوقى مستقل مطرح گرديد. همچنين اين جمعيت با تصويب قانونى صندوقى را براى جمع آورى كمكهاى مردم ليبى براى يارى مسلمانان جهان و حل مشكلات آنان تأسيس نمود. سياست كلى و برنامه هاى جمعيت دعوت اسلامى توسط شوراى جمعيت مزبور تدوين مى شود. شوراى مزبور تا كنون در مغرب، مالى صنعا، مالديو، طرابلس و سنگال تشكيل جلسه داده است.

ب - اهداف جمعيت

اين جمعيت بعد از تأسيس در جهت تحقق اهداف ذيل گام برداشته و بنابر اظهار دست اندر كاران امر تا كنون گامهاى زيادى در اين راستا برداشته است: 1-معرفى قرآن مجيد و عمل بدستورات آن و حفظ تبليغ و نشر مفاهيم آن با كليه وسايل موجود. 2- عرضه و معرفى همه جانبه اسلام با تمامى جوانب آن چون اخلاق اعتقادات، عبادات، و معاملات بطوريكه عارى از هرگونه مفاهيم مسنح شده و غرض ورزيها و تأويلات غرب از اسلام باشد. 3- معرفى سيره نبوى و بيان نمونه هايى از زندگى رسول:....(ص) 4- تفسير قرآن كريم به موازات كليه رشته هاى علوم و معرفت انسانى. 5- تلاش در جهت تربيت مبلغين براى اجراى تبليغات اسلامى. 6- تهيه و انتشارمجلات و دائرةالمعارفهاى اسلامى و كتاب در جهت نشر اصول و مبادى و تعليمات اسلامى وسيره رسول ا... (ص).7- بر پايى گردهمائيها و براى موسسات مذهبى در جهت نشر تبليغات اسلامى. 9- گسترش زبان عربى به اعتبار اينكه زبان قرآن مى باشد با تمامى امكانات و در خواست از دولتهاى اسلامى مبنى بر شناسايى زبان عربى بعنوان زبان رسمى و تدريس آن در تمامى مراحل آموزشى. 10- تشويق و ترغيب دولتهاى اسلامى در جهت قرار دادن قرآن بعنوان قانون جوامع اسلامى و اصلاح قوانين خود بر اساس اصول و مبادى اسلام.

ج فعاليتهاى جمعيت

1-تأسيس دانشكده تبليغات اسلامى:

اين دانشكده در سال 1974 به منظور تربيت مبلغين اسلامى در طرابلس تأسيس شد. مدت دوره تحصيل در دانشكده 4 سال مى باشد و دانشجويان با پايان مدت چهار سال و اخذ مدرك ليسانس تبليغات اسلامى فارغ التحصيل مى شوند.دانش آموزان مى توانند با ديپلم وارد اين دانشكده شوند، اين دانشكده در دمشق و كراچى و لبنان شعباتى را داير نموده است. علاوه بر آن جمعيت يك دانشكده اسلامى نيز در لندن تأسيس نموده و بورسهايى متعدد در اختيار دانشجويان مسلمان در ليبى و خارج از آن قرار ميدهد. جمعيت در راستاى تحقق بخشيدن به دو هدفى كه به زعم خودش براى اجراى آن تلاش مى نمايد اقدام به تربيت مبلغين نموده و آنان را به نقاط مختلف جهان مى فرستد. اين اهداف بشرح زير بيان گرديده است: دعوت مردم به سوى اسلام حقيقى با تمامى امكانات موجود و آشنا نمودن مسلملنان به وظايف دينى و زبان قرآن و تشويق و ترغيب آنان به گرفتن حقوق خود و انجام وظايف و بدست آوردن عزتى كه خداوند آنرا براى مؤمنين قرار داده است:

2- كنفرانس و ميز گرد براى مبلغين:

اين جمعيت براى آشنايى كاملتر مبلغين با روشهاى تبليغ و گسترش اسلام و برقرارى تماس دائمى ميان مبلغين از يك طرف و تماس جمعيت با مبلغين از طرف ديگر تا كنون اقدام به تشكيل چندين سمينار و كنفرانس براى مبلغين نموده است.

3- ايجاد مراكز اسلامى:

جمعيت دعوت اسلامى براى گسترش تبليغات اسلامى، بيمارستانها، مدارس و مراكز اسلامى متعددى درنقاط مختلف دنيا تأسيس نموده است، تعداد مراكز اسلامى كه با اين جمعيت همكارى دارند حدود 30 موسسه مى باشد و مدارس زير با جمعيت مزبور همكارى مى نمايند. الف) بوركينافاسو 3 مدرسه ب) سنگال 17 مدرسه و آموزشگاه، اسلامى ج) زيمباوه 2 مدرسه د) جزاير كومور 1 مدرسه ه) ماداگاسكار 4 مدرسه و) اوگاندا 13 مدرسه ز) كانادا 1 مدرسه ح) امريكا 2 مدرسه ط) اسپانيا 1 مدرسه ى) نروژ 1 مدرسه اين جمعيت به منظور بهبود وضع زندگى كمكهايى را به شكل وام و نگهدارى مدارس و مساجد و بيمارستان و بازسازى راهها و امكن عمومى به موسسات مختلف داده است، تعداد اين موسسات در سال 1987 بالغ بر 88 موسسه گرديد.

4- اعزام تيم هاى پزشكى و كاروان هاى اسلامى

جمعيت از سال 1982 براى رساندن دارو و انجام تبليغات و مبارزه با ميسيسونرى مذهبى كاروآنهاو گروهاى مركب از پزشكان، داروسازان پرستاران، مبلغين، خطباء، و افراد ادارى كه مجهز به تجهيزات پزشكى بوده و براى انجام امور تبليغاتى نوار و كتابهاى دينى نيز در اختيار دارند مى باشند. اين كاروآنهابه محل رفته و با زبان خود مردم با آنان صحبت نموده و مشكلاتشان را بررسى و حل مى نمايند. بنابر اظهارات مسئولين خود جمعيت تاكنون هزار ران نفر به اسلام روى آورده اند كه از ميان آنها مى توان «جان بيدل توكاسو» رئيس جمهورى آفريقا مركزى كه توسط قذافى مسلمان شده و نام صلاح الدين احمد را انتخاب كرده نام برد، پسر نام برده نيز مسلمان شده است. و همچنين معادن اول رئيس جمهور و عده اى از وزراء در مسجد حى الاسلامى مسلمان شده و علاوه بر آنها رئيس جمهورى نبين نيز به اسلام مشرف شده است از فعاليتهاى ديگر جمعيت مى توان چاپ قرآن مجيد و ترجمه آن بزبانهاى زنده دنيا و توزيع مجانى در سطح جهان اشاره نمود، اين جمعيت داراى ماهنامه اى بنام "رسالة الجهاد " و هفته نامه " صحيفة الدعوة مى باشد كه به دو زبان انگليسى و عربى با تيتراژ زيادى چاپ مى گردد و جمعيت فوق عضوناظر يونسكو بوده و تصحيح اشتباهات كتاب «تجليات الحضارةالاسلامية»كه توسط يونسكو انتشار يافته از اقدامات اين جمعيت است. همچنين با بانك توسعه اسلامى احياء كتابت با حروف عربى همكارى دارد. علاوه بر آن به موجب قرار دادى كه با دولت امارات به امضاء رساند هيئت مشترك مركز فرهنگ اسلامى را با همكارى دولت مزبور بوجود آورد. اين هيئت تاكنون مراكزى را در توگو، مالى، روآندا بروندى براى ارائه خدمات آموزشى، مذهبى، بهداشتى و اجتماعى بصورت مجانى براى همه مردم تأسيس نموده است. مضاف بر اينها در زمينه بهداشت با سازمان بهداشت جهانى به منظور استفاده از تجاب سازمان مذكور در مناطق مختلف جهان همكارى دارد و در اين زمينه بورسهايى در اختيار برخى اطباء متخصص مناطق مختلف جهان قرار داده است. آرشيو مركز مطالعات و تحقيقات فرهنگى بين المللى

ملاحظات

اين جمعيت در واقع در برابر " رابطه العالم الاسلامى كه زير نظر عربستان سعودى و براى نشر ايده وهابيت در تلاش است، بوجود آمده است، بطوريكه دقيقاً كارهايى را كه در رابطه العالم» انجام ميدهد اين جمعيت در مقياسى پائينتر از آن بدان كار مبادرت مى ورزد، هر چند كه از لحاظ بنيه مالى نمى تواند با رابطه رقابت كند ولى تا حدودى بدنبال آن روشها مى باشد كه در نهايت بدين نتيجه رسيدند كه رقابت با رابطه العالم الاسلامى بى فايده مى باشد. شايان توجه است كه هر ساله در حلال ماه مبارك رمضان گروههاى زيادى از طرف جمعيت مزبور براى تبليغ اسلام و كمك به مردم مستمند كشورهاى اسلامى و آفريقايى و آسيايى به خارج از كشور اعزام مى شوند اين افراد علاوه بر تبليغ اسلام سعى دارند آنها را سمپات و طرفداران دولت ليبى بار آورده و از آنها در مواقع مقتضى بهره بردارى نمايند. اعطاء كتابهاى قذافى و باصطلاح آموزش اين كتابها باين افراد تحت لواى دعوت بع اسلام و كمك باين مردم كه عموماً نيازمند هستند صورت مى گيرد. در ماه رمضان هر ساله تلويزيون ليبى تصوير افرادى كه از طريق اين جمعيت با سلام روى آوردند را همراه با مصاحبه با آنها نشان ميدهد. البته در ارتباط با كتاب سبز در ليبى مركز جهانى توزيع و نشر كتاب سبز وجود دارد كه مبالغ زيادى صرف تبليغات در اين زمينه مى گردد، ولى استفاده از شيوه فوق باعث مى شود تا در در جه اول محبت نسبت بكشور ليبى را در دل مردم كشورهاى جهان سوم و ديگر كشورها جلب كنند و بعد با شيوه فوق آسانتر ميتوان به اهداف خود دست يابند. طباطبائى


1) در زمان اشغال ليبى توسط عثمانيها اين كشور«ولاية طرابلس الغرب»ناميده مى شده است كه در زمان اشغال اين كشور توسط ايتاليا «ليبى» نامگذارى شد. اصل كلمه ليبى بدرستى معلوم نيست مصريان قديم بر ساكنين آنجا اسم «لابواورابو» را اطلاق مى كردند و يونانيان بعدها ساكنين افريقاى شمالى واقع در غرب نيل را «ليبيوس» نهادند.

/ 1