حكومت پيامبر اكرم (ص) به عنوان نمونه توسعه و پيشرفت جامعه روندى مركب و پيچيده است كه در بسيارى از اوقات تعريف و توضيح دقيق جزئيات آن مشكل است, چرا كه جامعه مجموعهاى از ارزشها، باورها، فرهنگها و رفتارهايى است، كه بايد همگى آنها را در نظر گرفت، تا در خلال بررسى اين جزئيات، مفيد يا زيان بخش بودن طرح اجتماعى خاصى را تعيين كرد. جامعه مدنى در ميان مؤسسهها و فعاليتهاى فرهنگى ـ سياسى پر جنب و جوشى شكل مىگيرد كه اساس تمدن جامعه مدنى را تشكيل مىدهد, و اگر اين گونه مؤسسهها نباشند جامعهاى پراكنده و متفرق خواهيد داشت, همان گونه كه وضعيت شبه جزيره عربستان قبل از اسلام چنين بود. هر قبيله و طايفه, واحد مستقلى بود كه قوانين و قواعد خاص خود را داشت, كه چه بسا با قوانين و اصول قبيله همسايه تضاد داشت، اولين گامى كه پيامبر اكرم(ص) برداشتند جمع آورى قبيلههاى پراكنده و متفاوت در چهار چوب يك وحدت اجتماعى هماهنگ و پيوسته بود. اين پيوستگى بنابر قانون (مسلمان، برادر مسلمان است ) پديد مىآمد؛ جريان برادرى و اخوّت بين مهاجرين و انصار در مدينه منوره در واقع يك برنامه آرمانى و ايدهآل بود كه تاريخ نمونهاى براى آن نمىشناسد. چگونه عربى بيابانى كه افراد قبيلههاى ديگر را بيگانه مىبيند, حال با فردى از قبيلهاى دور برادر گردد!! اين برادرى و دوستى تا آنجا پيشرفت كه برخى از انصار، كه همسران متعدد داشتند, بعضى از همسرانشان را طلاق مىدادند تا مهاجرينى كه از مكه آمدهاند با آنان ازدواج كنند. اولين مؤسسه اجتماعى كه پيامبر اكرم (ص) پايه نهاد, نقش اساسى درتشكيل اصول و قواعد اين قالب اجتماعى داشت. مسجد النبى اولين مؤسسه قانونى ومذهبى ونماد ومظهر دولت نوپاى اسلامى بود, البته در مقابل اين مؤسسه، مؤسسهاى ضد دينى را مىيابيم كه منافقين آن را پايه نهادند و مسجد ضرار نام گرفت! از طرف ديگر حضور در مسجد, امرى واجب و لازم شمرده مىشد و بتدريج نظام اجتماعى در اين مؤسسه كوچك شكل گرفت و نشانههاى دولت مدنى از ميان تعاليم و آموزههاى اين مؤسسه نمودار گشت. مؤسسهاى كه هم قداست و معنويت مذهبى را دارا بود, و هم مردمى و اجتماعى بود, تا آنجا كه گروهها و انديشههاى حزبى از ميان رواقهاى اين مسجد پديدار گشت, كه اين خود بارزترين علامت مدنيّت و تمدن يك دولت مىباشد, بويژه كه خواستگاه اين دولت جامعهاى بود كه در دورترين مرحله از تمدن بسر مىبرد، از طرفى ديگر شخصيت والاى رسول اكرم (ص) و جوّ آزادى كه ايشان در جامعه اسلامى گسترش داده بودند, در سرعت رشد و پيشرفت اجتماعى دولت اسلامى نقش اساسى داشت، عربى از دورترين مناطق شبه جزيره مىآمد و راه بر پيامبر اكرم (ص) -كه در ضمن رئيس دولت نيز بودند- مىبست و مىگفت: اى محمد! عدالت داشته باش، اگر برخى از اطرافيان در صدد تأديب وى بر مىآمدند, پيامبر جلوگيرى مىكردند و به عرب تازه وارد بذل و بخشش مىفرمودند و اين تنها سر آغاز كار بود. اما بزرگترين مسؤوليت، پشتيبانى و حمايت از جامعه و پاسخگويى به نيازهاى اساسى آن بود. بنابراين چند مؤلفه در رشد و پيشرفت جامعه مدنى در مدينه منوره تاثير داشت كه مهمترين آنها شخصيت رهبر اين دولت و حكومت بود, پس از آن, فطرت دست نخورده و بكرى كه سرچشمه كاركردهاى اخلاقى در ساكنين جزيرة العرب به ويژه مدينه بود و همين حالت يكى از علل انتخاب مدينه به عنوان مركز حكومت به شمار مىرود. از اين رو همواره هدف برتر اين حكومت، آزادى انسان و تضمين امنيت اقتصادى و اجتماعى وى بود و در اين نخستين جامعه اسلامى، نمونههاى فوق العاده از مظاهر تأثير متقابل اجتماع و حكومت دينى بروز نمود. اطاعت بىنظير مردم از پيامبر و حكومت وى, در واقع نتيجه عدالت و دادگسترى اين نظام وسعى وكوشش در جهت خدمت به اجتماع بود ودر اين عرصه نه تنها رهبر وهمكاران وى مسؤول بودند بلكه بنابر فرموده خود پيامبر اكرم(ص) : (كلكم راع و كلكم مسؤول عن رعيته) همه شما سر پرستيد و همگى در مقابل زير دستان خود مسؤوليد؛ سيره اهل بيت و تابعين نيز اين گونه بود كه روحيه سبقت در كار خير و خدمت به جامعه را تقويت نمايند، چرا كه انسان در عرف اسلام با اهميت تر و گرامىتر از مقدسات دينى به شمار مىرود « مومن از كعبه گرامىتر است» با اينكه كعبه مقدسترين نهاد مذهبى نزد مسلمانان مىباشد !! پيروزى و موفقيت حاكم در اداره جامعه اسلامى به مقدار توانايى او در بهبود سطح زندگى مردم بستگى دارد، آرمانها و اهداف اخلاقى دولت از قوانين دست نوشت پيامبر اكرم (ص) به عنوان يك شخص، ناشى نمىشد، بلكه ريشه در معارف آسمانى داشت چرا كه قرآن در وصف پيامبر اكرم (ص) مىفرمايد : (و ما ينطق عن الهوى ان هو الا وحى يوحى ) النجم /3 و( پيامبر) از سر هوى و هوس سخن نمىگويد ( سخنان او ) نيست مگر وحى كه به او الهام مىگردد؛ همچنين در مورد نظام كلى جامعه و رهبرى پيامبر اكرم(ص) مىفرمايد : (والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة و يطيعون الله و رسوله اولئك سيرحمهم الله ان الله عزيز حكيم ) التوبه /71 (مردان و زنان با ايمان ولى ( سرپرست ، يار و ياور ) يكديگرند امر به معروف و نهى از منكر مىكنند نماز را بر پا مىدارند و زكات را مىپردازند و خدا و رسولش را اطاعت مىكنند بزودى خدا آنان را مورد رحمت خويش قرار مىدهد خداوند توانا وحكيم است) ( فرهنگ جامعه تشكيل يافته در مدينه منوره) حيات دينى در جامعه مدنى آن گونه شكوفا شد ورشد كرد كه بعدها فرهنگ اين جامعه نمونه والگوى مرجع در تنظيم جوامع و سرزمينهاى ديگر اسلامى گشت گامهاى اوليه پيامبر اكرم(ص) در جهت تشكيل اين جامعه از اين قرار بود:
تغيير اسم يثرب به طيبه
ساخت مسجد مدينه ( مسجد النبى ).
- ايجاد اخوّت و برادرى اسلامى كه در واقع دو گروه مهاجر و انصار را در جامعه جديد اسلامى ذوب مىنمود. آن گاه كه پيامبر اكرم(ص) به مدينه منوره وارد شد ابتدا به تأسيس اوليه مؤسسه اسلامى پرداخت، مؤسسهاى كه چندين مؤسسه فرعى ديگر نيز در آن شكل مىگرفت. در ساخت اين مسجد همه مسلمانان حتى خود پيامبر اكرم (ص) شركت داشتند. بعد از اين اقدام بود كه رسول گرامى اسلام، در زمانى مناسب، توانست مدينه را به يك مركز اجتماعى, نظامى و دينى استوار تبديل كند. هدف از اين كار استمرار يك نظام سياسى قوى بر اساس اسلام در شبه جزيره عربستان بود تا آن كه اين نظام بعدها به تمام جهان راه يابد . مؤسسه مسجد جامع چند مؤسسه را در عرف ما در بر داشت كه شامل مؤسسات قضايى نيز مىشد، چرا كه تمام جريانها و برنامههاى قضايى : احكام ، كيفر خواستها، داورى و رفع مخاصمتها به اضافه قضاياى شخصى مانند ازدواج وطلاق در مسجد اداره مىشد. مؤسسه مالى كه مسؤول اداره امورى چون زكات، خمس و ديگر مالياتهاى اسلامى و مصرف اين درآمدها در موارد تعيين شده شرعى بود. بعدها در زمان پيامبر اكرم (ص) مركز اقتصادى ديگرى بنام بيت المال تاسيس شد كه در آمدها و وجوه شرعى در آن جمع آورى مىشد و از آن جا در مصالح مسلمانان به مصرف مىرسيد، اضافه بر آن پيامبر اكرم كارشناسان متخصصى در زمينه غنيمت هاى جنگى تعيين نموده بود كه مسؤوليت ضبط و تنظيم و حفظ دقيق اين غنيمت ها را به عهده داشتند اما نسبت به زندان، در جامعه اسلامى مدينه مكانى بنام زندان وجود نداشت بلكه معمولا كسانى را كه متهم به جرمى بودند به مسجد يا اتاق مشخصى مىبردند و تحت نظر قرار مىدادند. گفته شده كه پيامبر اكرم (ص) قبل از هجرت به مدينه براى انصار نقيب ( ارشد ، مدير ) قرار دادند تا از جانب ايشان سخن گويد و همچنين براى هر دوازده قبيله انصار رئيسى قرار دادند، براى هر گروه ده نفره از سربازان و رزمندگان, گروهبانى قرار دادند كه «عريف» نام داشت. اين گروه انتظامى تحت اشراف و سيطره نقيب بود و نقيب نماينده قبيله بشمار مىرفت و امور اساسى قبيله مانند جنگ و صلح به عهده وى بود حال اگر نقيب در حل مشكل و دعوايى ناتوان بود و يا آن كه طرف دعوا از قبيله ديگر بود, در نهايت مشكل نزد پيامبر اكرم مطرح مىشد.