جنبش اخوان المسلمين رااصولا"بايد زائيده اوضاع سياسى و اجتماعى تاريخ معاصر مصر در پى رواج تفكر جدائى دين از سياست (سكولاريسم) در ميان روشنفكران و آهنگ احساسات ملّى گرايانه براى اصلاح اوضاع اين كشور در دوران اختناِ بعد از انقلاب 1919 مصر بر ضد انگليس دانست.حسن البنا بنيانگذار اخوان المسلمين به سال 1906 در دهكده محموديه در دلتاى نيل چشم به جهان گشود. در سال 1928 جمعيت اخوان المسلمين را در اسماعيليه بنيان نهاد. او در خاطرات خود درباره چگونگى تشكيل سازمان اخوان المسلمين مى نويسد:در ماه مارس 1928 شش تن از برادرانى كه در درس هاى من شركت داشتند به منزل من آمدند و گفتند: ما به سخنان تو گوش فراداديم و در ما مؤثر افتاد ولى طريق عمل و راهى راكه به اسلام و سعادت مسلمانان مى انجامد نمى دانيم ديگر از اين زندگى مذلت بار به تنگ امديم، در اين ديار، مسلمانان هيچ عزتى ندارند و جايگاه آنان حتى از خدمتكاران بيگانگان نيز پائين تراست. ما حاضريم با نثار خون، ايمان و تقواى خويش رادر راه خداباتو همگام شويم، من به حدّى از سخنان آنها متأثر شدم كه نمى توانستم از زير بار مسؤوليتى كه به من واگذار شده بود شانه خالى كنم، از اين رو به دعوت آنها لبيك گفتم ودر همان جا سوگند خورديم تا جان در بدن داريم، در راه اسلام فعاليت و مبارزه كنيم.برخى، پيدايى اين سازمان از يك سو در نتيجه جريانها و شرايط خاص اجتماعى مصر و از سوى ديگر ناشى از شخصيتهاى كاريسماتيك رهبران اخوان بود، شرايط مصر در سالهاى ميان دو جنگ جهانى، بيانگر فشارهاى متضاد اجتماعى، اقتصادى، سياسى و ايدئولوژيك بود و اين عوامل محيط مساعدى براى ظهور اخوان ميدانستند.
هدف از تأسيس جنبش
جنبش اخوان هدف از تأسيس خود رااحياى اصول اساسى اسلام و تشكيل يك جامعه سياسى مبتنى بر اصول اسلام كه با تهديدهاى فرهنگى و سياسى غرب مقابله كند، اعلام كرد. هدف ديگر اخوان، تحقق يگانگى اعراب و بر افكندن يوغ قدرتهاى اروپايى بود كه به وطن اسلامى دست درازى كرده بود.حسن البنا برنامه هاى سازمان ضمن اينكه بر بازگشت به اسلام راستين تأكيد داشت توجه خود را به بهبود وضع جامعه، تبليغات، آموزش و مهارت هاى صنعتى و رفاه اجتماعى نيز معطوف كرده بود، برنامه ديگر اخوان مربوط به انتشارات در سطح وسيع بود و كتاب، مجله، و غيره مرتب انتشار مى يافت.بعدها، اخوان هدف هاى ديگرى را هم مدّ نظر قرار دادند مثلا" در سال 1939با تكيه بر آرمان فلسطين و دفاع از حقوِ اعراب، جمعيت اخوان را به يك سازمان سياسى تبديل كردند و اين امر منجر به گسترش نفوذ آنها در سوريه، اردن، تا حدودى در لبنان و سودان و شمال افريقا گرديد، و حسن البنا پيشواى بزرگ (المر شد العام) شناخته شد.ادامه فعاليت هاى اخوان در زمينه هاى آموزشى، اجتماعى، اقتصادى و مذهبى سبب شد كه نقش آنهادر حيات سياسى مصر روز به روز افزايش يابد.حسن البنا تا هنگام كشته شدنش اخوان را به عنوان (يك جنبش سلفى، يك راه راستين، يك طريقت واقعى (صوفى)، يك گروه سياسى، يك گروه نيرومند، يك جامعه متكى بر علم و سنت، يك تشكيلات اقتصادى، يك باشگاه ورزشى، يك انجمن فرهنگى وتربيتى و يك آرمان اجتماعى) توصيف كرده بود.برداشت حسن البنا در واقع عكس العمل شكست نظام سياسى غربگرائى مصر(ناشى از قانون اساسى 1923مصر) براى رهانيدن اين كشور از چنگال بريتانيابود.گر چه حسن البنا از لحاظ فكرى تركيبى بود از (نوسازى) محمدعبده و (اصلاح طلبى) رشيدرضا و (حركت طلبى) سيدجمال الدين اسدابادى ولى او برنامه خود را به عنوان يك بينش جامع اسلامى ارائه مى كرد.
اصول جنبش
آنچه از برنامه ها و عملكردهاى اخوان و رهبران آن به دست مى آيد نشان مى دهد كه آنان همچون فردى بودند كه مدتها براى آنكه بتواند جهشى عظيم انجام دهد تمرين مى كرد. در نتيجه اهداف آنان روز به روز جامع تر و كامل تر مى شد، نكته ديگرى كه در اصول آنها چشمگير است، شمول آن بر همه اصول و دكترين هاست، چه آنهائى كه عملا" در دين وجود داشتند و چه آنهائى كه از بيرون آن آمده بودند. آنها در پى آن بودند كه مردم بدانند: اصول آنها همه اصول بينشى شرِ و غرب را در بر دارد.برنامه هاى اخوان عمدتا"بر شش اصل زير استوار است:1. اصل علمى: تفسير و توضيح كامل قرآن كريم و بازگشت به اسلام اصيل و زدودن غبار قرون از چهره آن و پاك كردن هر چه ناخالصى و دروغ و خرافات از ساحت مقدس آن.2. اصل عملى: متحد ساختن ملت مصر و ملل اسلامى بر پايه اصول قرآنى، بازگشت به اسلام اصيل و تربيت نسل جديد بر مبناى اصول آن، تا ملت آينده، ملت قرآنى باشد. 3. اصل اقتصادى: رشد ثروت ملّى و حفاظت از آن. 4. اصل اجتماعى: خدمات اجتماعى، تلاش براى محو جهل و بيسوادى..5. اصل ناسيوناليستى و ميهن دوستانه: آزادى درّه نيل و تمامى كشورهاى عربى و سرزمينهاى اسلامى از چنگال خارجيان.6. اصل انسانگرايانه و جهانى: ترغيب به ايجاد جامعه اى بر مبناى اصول اخلاقى، چه مادى و چه معنوى، از طريق قوانين جهانى اسلام.در نوشته هاى گوناگون اخوان اصول ديگرى نيز به شرح زير عنوان شده اند:1. اجتناب از جدلهاى مذهبى، فرقه اى: بدين معنى كه اخوان به هيچ فرقه و گروه خاصى تعلق ندارد و تنها روح و جوهر اسلام را مبناى عمل قرار ميدهد.2. اجتناب از تسلّط و حاكميت مردان مهم و متشخص.3. اجتناب از احزاب و گروههاى سياسى.4. سياست گام به گام: جنبش قبل از آنكه به هدف غايى و نهايى خويش برسد مى بايست مراحل گوناگونى را طى كند.5. استفاده از نيروهاى مختلف براى تحقق اهداف.6. برپائى حكومت اسلامى: براى اينكه حكومت زير بناى اسلام باشد، اسلام خود نظام، قانون، آموزش، حقوِ، و قضاوت است و هيچ كدام از اينها در اسلام از همديگر جدا نيستند. تلاش عمده اخوان باز گرفتن حكومت از چنگال رژيمهائى است كه به فرمان خداوند عمل نمى كنند. و اين كار را به هيچ وجه قبل از آنكه اصول و انديشه هاى آنان بتواند خود را در دل جامعه پابرجا سازد، انجام نخواهند داد.7. آنهابه اتحاد عرب و اتحاد اسلام ايمان دارند.8. عقيده به خلافت و تلاش در راه احياى آن در رأس برنامه هايشان قرار دارد.براى اينكه آنها خلافت را سمبل وحدت اسلامى و نشانه برجسته يكپارچگى ملل اسلامى مى دانند.9. موضع آنان در مقابل كشورهاى اروپائى: آنها در مقابل هر كشورى كه بخواهد به سرزمين اسلامى تجاوز نمايد مقاومت خواهند كرد تا آنجا كه متجاوز به مجازات عمل خويش برسد مسلمانان مى بايد خود را براى مقابله با ظلم آماده نمايند و متحد گردند.از ويژگيهاى مهم حركت اخوان المسلمين، شمول آن بر همه اصول وابسته به دين يا برخاسته از آن است. فعاليت هاى آنان نيز تمامى جنبه هاى زندگى از جمله جنبه هاى اجتماعى، اقتصادى، علمى، سياسى و نظامى را در بر مى گرفته است اما اخوان رنگ و بوى دينى ويژه اى به اين فعاليت ها مى دادند، چندان كه همه امور آنان با جنبش اسلامى در هماهنگى كاملى قرار مى گرفتند.از آنجا كه جمعيت اخوان از همان آغاز مبناى مذهبى داشت، فعاليت هاى آن بدين گونه تعريف شده بود: « تحقق اهداف و رهنمودهاى اسلام، توضيح پيام قرآن كريم، شناخت صحيح اسلام، به گونه اى كه مردم آن را بفهمند، به جان و دل بپذيرند و بر مبناى آن عمل كنند.»آنها مى خواستند اين طرح را در مصر و يا حتى در تمامى كشورهاى عربى پياده كنند تا بر مبناى قوانين اسلام بر جهل، فقر، كفر، بى بندوبارى غلبه نمايند.در نامه اى كه البنا به محمدمحمودپاشا نوشته بود چنين آمده است:« در كشور ما مصر ارزشهاى اخلاقى از بين رفته و تقوا نابود شده است و اين دردى است كه از آن رنج مى بريم، گوئى در همه جا بى بندوبارى و تباهى به چشم ميخورد، زنان و مردان، خانواده ها و افراد، جسمها و جانها همگى فرسوده اند و در انتظار تغييرى بنيادى هستند، اين كار امكان پذير نيست مگر آنكه همه عوامل را به خدمت بگيريم و فرهنگ و قوانين خود رااصلاح نماييم. بيهودگى ساعات بيكارى جوانان را بايد با برنامه هاى اصولى پر كنيم و با هر گونه نشانه فساد و تباهى مبارزه نماييم.» سخنرانيهاى اعضاى اخوان عمدتا" بر چند محور اساسى قرار داشت: سازماندهى بيسوادان در جلسه هاى قرآن براى آموزش آنان و اداى فرايض مذهبى، بيان و تفسير حقيقت پيام اسلام كه همگان را به قبول پيامبرى تمامى پيامبران پيش از محمد(ص) فرا مى خواند و بازگشت به پيام اصيل همه آنها، تفهيم اين مطلب كه اسلام، دين، قانون، شيوه زندگى، قرآن و شمشير است، و تنها مراسم خاص و روزهاى جشن و تعطيل نيست، آموزش و تربيت جامعه در اين جهت كه به آنچه اسلام امر فرموده عمل كنند و از زشتى ها، پستى ها، قمار، ربا، شرابخوارى كه نتايج وخيمش تنها گريبانگير خود ايشان ميشود، خوددارى كنند.به دور افكندن تمام فلسفه ها و روشهايى كه مردم را از رهبرى پيامبر(ص) و هدايت قرآن دور ميسازد، آشكار ساختن ارزشهاى اسلام به عنوان قوانين اساسى كه كشورهاى شرِ مى بايد بناى جوامع خويش را بر مبناى آنها پى ريزى كنند.برخى از نويسندگان آنها بر اين عقيده اند كه البنا نخستين گام شيوه پيامبر(ص) را كه (ابتدا جامعه مؤمنين را پديد مى آورد و آنگاه قوانين را اجرا مى نمود) پيش گرفت زيرا بر اين اعتقاد بود كه انقلاب به همين دليل سعى مى كرد مردم را با اخلاِ اسلامى آشنا سازد و سپس از آنها بخواهد كه اين شيوه را در عمل نيز پياده كنند.البنا به طور مستمر يادداشت ها و نامه ها براى مقامات عاليرتبه مملكتى مى فرستاد و در تمام آنها پيوسته (تز) بناى جامعه اسلامى با حكومتى اسلامى و بر مبناى قوانين اسلامى تكرار و تصريح مى كرد.اخوان براى رساندن پيام خود از مجلات و روزنامه هاى خويش و نشريات طرفدار خويش به نحو احسن بهره مى بردند، در ابتداى امر كار خود را با نوشتن مقالاتى در نشريات مذهبى آغاز كردند سپس در 1946 توانستند روزنامه ويژه خود را منتشر سازند.روزنامه هاى آنها مباحث عمومى و مبتلابه جامعه را مطرح مى ساختند، در آنها عمدتا" اين مطالب به چشم مى خورند:1. آموزش تعاليم اسلامى با توجه به شرايط جديد زمان و تأكيد بر اين مسأله كه اسلام تنها قانون فردى نيست، بلكه قوانين اجتماعات بشرى را تدوين و تبيين كرده است.2. ردّ اظهارات دروغينى كه عليه آنها اقامه مى شد.3. رسيدن به نقطه نظرهاى مشترك بين تمامى مسلمين، به دور از اختلافات تفرقه هاى مختلف و تلاش براى متحد ساختن مسلمانان حول محور اسلام اصيل. اين كار توسط نويسندگان زبده صورت مى گرفت. شعار آنها چنين بود: « ما در آنچه توافق داريم به يكديگر يارى مى رسانيم و در آنچه اختلاف نظر داريم يكديگر را بديده اغماض مى نگريم.»4. بيان اين حقيقت كه اسلام با هيچ دين بر حقّى خصومت و دشمنى ندارد، اسلام تنگ نظر و خودبين نيست. به مؤمنين هيچ مذهبى اعتراض نمى كند و براى آنان كه ايمان ندارند راه مباحثه و تعليم را باز مى گذارد و آنان را زير فشار نمى گذارد.5. نشان دادن راهى كه به برپائى نظام نظام اسلامى و اجراى قوانين آن در زندگى شخصى، خانه، دولت، و همه مسائل و نهادهاى اجتماعى رهنمون مى شود. و همچنين هشدار از انحراف از اين راه. اخوان در پيش روى مردم، چهار برنامه مشخص را قرار مى داد: 1. مكتب راستين2. گسترش اخلاِ نيكو3. تقويت غرور ملى و اسلامى4. تجديد حيات و شكوه اسلاميكى از كارهاى بر جسته اخوان، تأكيد بر امر آموزش و گشودن مدارس متعدد بود.انان شعبه اى به نام بخش نيكوكارى و خدمات اجتماعى تشكيل دادند.انان انجمنى براى بالا بردن سطح زندگى روستائيان مصر و مردم فقير حومه شهرها داير نمودند.انان ساختن و تجديد بناى تعداد بيشمارى مسجد رادر سرتاسر مصر به عهده گرفتند.انان كنگره هاى منظم و مستمر تشكيل مى دادند تااولا" پيشرفتهاى خود را در زمينه هاى مختلف ارزيابى كنند و ثانيا"در برنامه هاى گذشته خويش تجديد نظر نمايند و موقعيت كلى را بسنجند.آنها بطور مستمر جلساتى با شركت دانشجويان ترتيب مى دادند كه البنا در آن سخنرانى مى كرد.آنها از همان آغاز تأكيد بسيارى بر فعاليت بانوان داشتند و آموزشگاهى براى آموزش دختران تأسيس كردند.آنها به بهداشت و رفاه جامعه اهميت بسيار مى دادند و بيمارستانهاى متعددى براى پيروان مذاهب مختلف در شهرهاى گوناگون ايجاد كردند.آنها در زمينه شركتهاى تجارى نيز فعاليت بسيار نمودند و شركت معاملات اسلامى را بنيان نهادند.آنها همچنين در ارتباط با حقوِ كارگران از جمله ضمانت حدّاقل معيشت، ايجاد كار براى هر فرد، تضمين فرد مناسب، محدوديت ساعات كار حفظ ايمان و اخلاِ و... را خواستار بودند.يكى از برجسته ترين جنبه هاى فعاليت هاى اخوان تقويت روحيه اعضاء براى جهاد به معنى عام اسلامى آن بود. آنها گردانهاى رزمى ايجاد كردند و دليل آن ناكامى دولت در سياست است، اين ناكامى، ملت را به گردانهاى رزمى اخوان جذب مى كرد چه رهبريت و اصول جمعيت اخوان پويايى دارند، زيرا از تكامل طبيعى انديشه ها و آرمانهاى ملت سر بر آوردند. جاى ترديدى نيست كه آنهااز همان نخستين روز به اصل قدرت يابى اعتقاد داشتند، زيرا هدف آنان آزادسازى درّه نيل، تمامى كشورهاى عرب، و كشورهاى اسلامى از زير يوغ بيگانه، حمايت از اقليت هاى مسلمان در سراسر جهان و به دست آوردن حقوِ حقّه ايشان و اتحاد جهان اسلام تحت لواى اخلاِ اسلامى بود. آنها پيوسته بطور صريح اعلام مى كردند هنگامى كه ساير شيوه ها نتيجه نرسند بلاترديد از شيوه قهرآميز استفاده خواهند كرد و اين كار را در مقطعى انجام خواهند داد كه به ايمان و كارآيى اعضاى خويش ايمان داشته باشند.